ناآرامیهای اجتماعی
بررسی لوی (1969) در زمینه خشونت جمعی از سال 1819 به بعد نشان داد که مشکلات و مسائل کارگری ونژادی در تمامی مقاطع زمانی، بخش اعظم گزارشهای مربوط به خشونت جمعی را تشکیل داده است. از زمان جنگ داخلی به این طرف، تضادهای طبقاتی که اغلب به صورت مسائل نژادی، جنسی و حتی مذهبی خودنمایی کرده است، بخش اعظم مناقشات گروهی در آمریکا است، جنبش حقوِ مدنی در دهه 1960 مقاومت خشونتآمیزی رابه همراه داشت، در سال 1964 در منطقه سامر پراجکت میسیسیپی سی نفر مورد ضرب و شتم قرارگرفتند، 1000 نفر بازداشت و 35کلیسا به آتش کشیده شد، 30 خانه با بمب هدف قرارگرفت و سه کارگر کشته شدند آراء صادره از سوی دادگاهها و برنامههای دولت در زمینه تنظیمخانواده، موج وسیعی از اقدامات تروریستی را که با بمبگذاری مراکز ویژه سقط جنین همراه بود بهوجود آورد اما اخبار مربوط به این حوادث انعکاس چندانی در رسانهها نداشت. در مقابل، مبارزات ضد جنگ و اعتراض جوانان در دهههای 1960 و 1970 نسبتاً مسالمتآمیز بود.
گزارش کمیسیون ملی مشورتی درباره نآرامیهای اجتماعی (کمیسیون کرنر 1968) اولین گزارشی بود که در آن نقش اخبار در خشونتهای گروهی ارزیابی شده بود. در این گزارش آمده است امکان دارد اخبار و گزارشهای خبری اولیه تلویزیون اغراِ آمیز، تحریک کننده و دور از واقعیت باشد اما ایجاد هیجان و تنشهای نژادی مشکل چندان مهمی محسوب نمیشود. مشکل اصلی بیتوجهی تاریخی به ریشه مشکلات و تنشهای نژادی است. توجه تقریباً اجتناب ناپذیر به کشمکشهای سفید و سیاه و اجرای قانون به عنوان یک الگوی تاریخی همچنان ادامه یافته است. مصائب و مشکلات حاکم برمحلههای فقیرنشین و احساس نارضایتی و شکایت سیاهان به ندرت منعکس میشوند. تحقیر و اهانت جزئی از زندگی روزمره سیاهپوستان محسوب میشود و بیشتر این گونه تحقیرها و اهانتها از آنچه که «مطبوعات سفید» نامیده میشود (مطبوعاتی که پیوسته و شاید ناخواسته به انعکاس تعصبات، اقتدار طلبی و بی تفاوتی سفیدپوستان آمریکا میپردازند) سرچشمه میگیرد.
بررسی مطبوعات لوسآنجلس در فاصله سالهای 1892 تا 1968 این نکته را تأیید کرد که در انعکاس روابط گروههای نژادی و اقلیتهای دینی، بیتوجهی، برخورد سطحی و کلیشهای و پوشش خبری مغرضانه دخیل بوده است و نه هیجان آفرینی محض. بررسی این پژوهشگران نشان داد که مطبوعات توجه اندکی به مسائل سیاهان مبذول داشتهاند. پوشش خبری مسائل مربوط به سیاهپوستان علیرغم افزایش نسبت سیاهپوستان به کل جمعیت لوسآنجلس، از 1892 تا اندکی پیش از شورش واتس در 1965 پیوسته کاهش یافت. درخلال شورش واتس، پوشش خبری مسائل مربوط به سیاهپوستان به میزان چشمگیری افزایش یافت، اما در اوایل سال 1966 بار دیگر به همان سطح اولیه بازگشت. بررسی دیدگاههای ساکنان سفیدپوست شهر لوسآنجلس و رهبران جامعه سفیدپوستان، از عدم درک مشکلات جامعه سیاهپوستان این شهر، نژادپرستی، بی تفاوتی و هراس سفیدها ازسیاهان پرده برداشت. مطالعات وارن (1972) درباره رویدادهای نژادی 1969 در دیترویت که به مرگ و زخمی شدن عدهای منجر شد، نشان میدهد که پوشش خبری این رویدادها نیز به دور شدن نظرات سفیدپوستان و سیاهپوستان از یکدیگر انجامیده است.
پریچارد (1984) در بررسیهای خود به این نتیجه رسید که در مطبوعات احتمال انعکاس خبر قتلهایی که توسط گروههای اقلیت صورت میگیرد (اغلب دربین اعضای همان گروهها) به مراتب کمتر از انعکاس خبر قتلهایی است که سفیدپوستان مرتکب میشوند. گرچه پنهان نگهداشتن نسبی خشونت اقلیتها ممکن است تلاشی همراه با حسن نیت برای فرونشاندن تنشها تلقی شود، اما شواهد نشان میدهد که چنین برخوردی احتمالاً برشدت تنشها میافزاید.
پالتز و دون (1969) دو سال پس از شورشهای نژادی لوسآنجلس ، چگونگی پوشش خبری این رویداد را مورد بررسی قرار دادند. این دو پژوهشگر در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدند که دستورالعملهای مربوط به محدود ساختن پوشش خبری این شورش ازسوی رسانهها احتمالاً پیامدهای منفی غیر منتظرهای به همراه داشته است. پالتز و دون با بررسی شورش وینستون ـ سالم در سال 1967 ـ به عنوان یک مطالعه موردی ـ پوشش خبری این رویداد را در یک روزنامه محلی و دو روزنامه دیگر از جمله نیویورک تایمز ارزیابی کردند و با گزارشگران و کسانی که در این شورش شرکت داشتند مصاحبههایی انجام دادند. بررسیهای آنها نشان داد که روزنامه محلی تلاش کرد تا مناقشه را فرو نشانده وتفاهم ایجاد کند اما در دنبال کردن این هدف ازکمک به درک بهتر شرایط حاکم برجامعه سیاه پوستان غافل ماند.
برنامههای سرگرم کنندة تلویزیون
از دهه 1960 تاکنون مطالعات، کنفرانسها و کتابهای بیشماری به بررسی ابعاد ماهیت خشونت در برنامههای تلویزیونی در چندین کشور جهان اختصاص یافته است که بسیاری از آنها در این نوشته مورد استنادقرار گرفتهاند. کتابهای متعددی که از سوی دولت آمریکا، کمیسیون سلطنتی کانادا در زمینه خشونت درصنعت تلویزیون ، بنگاه سخن پراکنی انگلیس (بی بی سی)، رادیو اسوریگس و رادیو ـ تلویزیون ایتالیا منتشر شده، مؤید توجه کشورهای مختلف به این مسأله است.
گرینبرگ (1980) سریالهای تلویزیونی را در سه دوره زمانی مختلف مورد بررسی قرار داد و متوجه شد که نمایش خشونت (به معنی تهاجم فیزیکی) بین ساعت 8 تا 9 شب بیش از 9 مورد، در فاصله 9 تا 11 شب بیش از 12 مورد در ساعت ودر برنامه کودکان در صبح روز یکشنبه 21 مورد در ساعت بوده است.
طولانیترین و پیگیرترین بررسی در زمینه محتوای برنامههای تلویزیونی و تأثیر این برنامهها بر برداشت بینندگان از سوی گروه پژوهشی شاخصهای فرهنگی ، در دانشگاه پنسیلوانیا صورت گرفته است. این گروه در 1967 به سفارش کمیسیون ملـی بررسی علل خشونت و راهکارهای جلـوگیری از آن (کمیسیون آیزنهـارو) کار خود را آغاز کرد و تا بهامروز هرسال محتوای فیلمهای تلویزیونی را مورد ارزیابی قرار میدهد و هر چند وقت یکبار دربین مخاطبان به نظر خواهی میپردازد.
این گروه پژوهشی شواهد و یافتههای تحقیقاتی خود را که ماحصل 10 سال تحقیق در زمینة تلویزیون بود،در اختیار سازمان پزشکی قانونی، کمیته علمی ـ مشورتی اداره پزشکی قانونی در زمینه تلویزیون و رفتار اجتماعی و چندین کمیسیون قانونگذاری قرار داد.
گروه پژوهشی شاخص فرهنگی، موضوع خشونت در تلویزیون را به عنوان سناریویی از روابط اجتماعی با نکات بالقوه آموزنده مورد توجه قرار داده است. این نکات نشان دهنده قدرت نسبی، توان و آسیب پذیری شخصیتهای مختلف اجتماعی به هنگام مناقشه است. همان گونه که دربخش مربوط به پیامدها ملاحظه خواهید کرد، چگونگی قدرت و آسیب پذیری را میتوان به گونهای موثر در هر بافت و زمینهای از جمله تخیلی، فکاهی و حادثه به نمایش گذاشت. این بررسی، خشونت را به معنی مضروب ساختن و کشتن یا تهدید به این گونه اعمال به هر شکل و تحت هر شرایطی تعریف میکند.
نتایج به دست آمده از بررسیهای گونبر و همکارانش (1986) نشان داد که موضوع شخصیت پردازی، حوادث و سرنوشت در دنیای دراماتیک تلویزیون از ثبات چشمگیری برخوردار است. از چنین ثباتی نباید تعجب کرد، زیرا حجم انبوه خشونت دربرنامههای تلویزیونی درواقع بازتابی ازروابط موجود قدرت در جامعه نسبتاً با ثبات است.
شاخص خشونت موجود در برنامههای تلویزیونی نشان میدهد که در سالهای 1984 و 1985 میزان خشونت (که بررسی آن از 1967 آغاز شده بود) به بالاترین حد خود رسیده است. از هر ده برنامة پخش شده در ساعات پربیننده، هشت برنامه حاوی صحنههای خشن و میزان صحنههای خشن در هر ساعت تقریباً هشت مورد بود. در حالی که تا آن زمان میانگین صحنههای خشن در این دوره 19 ساله در هر ساعت 6 مورد بوده است.
برنامههای کودک تلویزیون آمریکا همیشه آکنده از خشونت بوده است. کودکان آمریکایی در سال 85ـ1984 در هر ساعت شاهد 27 صحنه خشونت آمیز بودهاند(رتبه سوم از لحاظ میزان خشونت از زمان اختراع تلویزیون)، میانگین صحنههای خشن در در این 19 سال در برنامههای کودک، 21 مورد در ساعت بوده است. در قبال هر ده شخصیت بازیگر مرد که در برنامههای پخش شده ازشبکههای تلویزیونی در ساعات پر بیننده مرتکب اعمال خشونتآمیز شدند یازده مرد در جامعه قربانی خشونت شدهاند. اما در قبال هر 10 هنرپیشه زن که به اقدامات خشونت آمیز دست زدهاند، 16 زن در جامعه قربانی خشونت شدهاند. ازآنجا که فیلمهای هیجانانگیز تلویزیونی بر اقشار فرو دست جامعه تأثیر بیشتری دارد، این اقشار بهای سنگینتری بابت اقدامات خشونتآمیز میپردازند. زنان خارجی و زنان وابسته به گروههای اقلیت بیشترین تاوان را میپردازند. در قبال هر ده شخصیت تلویزیونی که به اقدامات خشونت آمیز متوسل میشوند تعداد قربانیان خشونت در بین زنان خارجی و زنان وابسته به گروههای اقلیت، به ترتیب 21 و 22 نفر است.
تیلور و دوزیر (1983) و بوئمر (1984) نمایش خشونت در سریالهای تلویزیونی و داستانهای سرگرم کننده رادیویـی را در فاصله سالهای 1950 تا 1976 بررسی کردهاند. برنامههـای جنایی اغلب بـه عنوان ابزاری برای توسل به قدرت مرگبار به منظور اعمال قانون و پاسداری از وضع موجود در نظر گرفته میشود. هنرپیشههای سیاهپوست در برنامههای خشن تلویزیونی اغلب نقش افراد پلیس یا همکار مجریان قانون را بازی میکنند.
2. محتوا ـ سناریوی خشونت در رسانهها
برای اعتبار بخشیدن به تعمیمها درباره محتوای رسانهها که گروههای وسیعی از مردم برای مدتهای طولانی در معرض آن قرار میگیرند، انجام بررسیهای مداوم، امری ضروری است. این بررسیها باید بر مشاهدات عینی و موثق مبتنی باشد و به طبقهبندی نمونههای مشخصی از محتوای رسانههابپردازد. میزان اعتبار مشاهدات، به اتفاِ نظر تحلیلگران بستگی دارد.
مطالعه برداشتها و باورهای مخاطبان نسبت به واقعی یا حقیقی بودن پیامهارا نباید با بررسی سیستم پیامها اشتباه گرفت. این برداشتها جنبه گزینشی و ذهنی دارد. برداشت و باور مخاطبان به جای آن که بر انبوه پیام هایی که گروههای متنوع و بیشمار برای مدتی طولانی در معرض آنها قرار دارند متکی باشد، تنها برپیامهای خاصی تکیه دارد. به منظور تعیین معیاری برای سنجش برداشتها، تعابیر و مقولههای دیگر و نتیجهگیری درباره اطلاعاتی که به سادگی قابل اندازهگیری نیستند، تجزیه و تحلیل نمونههایی از محتوای رسانهها ضرورت دارد.
خشونت در رسانهها
هزاران پژوهشگر به بررسی جنایت، خشونت و مناقشات گروهی در رسانهها پرداخته و صدها نفر در کنفرانسها، سمپوزیومها و کتابها و نشریات مختلف از دهه 1930 تاکنون خلاصهای از این بررسیها را ارائه دادهاند. بیشتر این بررسیها درآمریکا،یعنی کشوری که پژوهشهای مربوط به نفوذ رسانهها و ارتباطات (به علت ملاحظات اقتصادی و اجتماعی) با سرعت و پیشرفت قابل ملاحظهای همراه بوده، صورت گرفته است. به نوشته بارکاس (1959) بیش از 1300 بررسی در زمینه محتوای ارتباطات صورت گرفته که بیش از نیمی از آنها از سال 1950 به بعد انجام شده است و از این تعداد، تنها 47 مورد به رسانههای کشورهای دیگر مربوط میشود.
بارکاس (1959) و گودریچ (1964) در دو رساله تحصیلی جامع، بررسیهای انجام شده درباره محتوای رسانهها را ارزیابی و خلاصهای از آنها ارائه دادند. این بررسیها به یافتن الگوهایی پایدار در زمینه محتوای رسانههای آمریکا منجر شد.
اینالگو نشان میدهد که در تمامی برنامههای اصلی تلویزیونی، تعداد مردان، دست کمدو تا سه برابر زنان است. سیطره مردان و ستیزههای مرتبط با آن همراه با جهتگیری معطوف به قدرت خبری و برنامههای تخیلی، زمینه مناسبی را برای طبیعی و واقعی جلوه دادن نمایش قدرت فراهم میسازد. جنایت و خشونت بیش از ده درصد اخبار مطبوعات و رقمی بالاتر از اخبار رسانههای صوتی و تصویری را تشکیل میدهد. تناوب و نوع خشونت به نمایش درآمده، هیچ رابطهای با خشونت به ثبت رسیده از سوی تشکیلات حکومتی ندارد. نمایش خشونت در رسانههای آمریکا (در مقایسه با محتوای رسانهها در برخی کشورهای دیگر) بیشتر به آدم کشی و حمله افراد غریبه مربوط میشود.
از هرده فیلم سینمایی ساخته شده در دهههای 1920 و 1930، چهار فیلم با خشونت وکشت وکشتارهمراه بوده است. میزان مرگ در بین شخصیتهای اصلی فیلمها حدود 10 درصد بود. ادبیات نوشتاری، نمایشهای دنبالهدار رادیویی، نشریات فکاهی، و مجلاتی که به انعکاس اعتراف نامهها اختصاص داشتند درصد بالایی ازخشونت را منعکس میکردند. دو سوم تا سه چهارم تمامی فیلمهای تلویزیونی که در دهه 1950 و در پربینندهترین ساعات روز به نمایش درمیآمد حدود 6 تا 10 مورد خشونت را در هر ساعت برنامه نشان میداد و این رقم تقریباً بدون تغییر باقی مانده است. برنامههای کودکان (اغلب فیلمهای کارتون) سه تا چهار برابر از دیگر برنامههای تلویزیونی خشنتر بوده و هنوز هم تقریباً به همین صورت است. دربحثهای آتی نشان خواهیمداد که بارسنگین این خشونت قرون وسطایی، بهگونهای نامتعادل توزیع شده است.
اوتو (1963) در سال 1961 یکی از دکههای روزنامه فروشی را مورد مطالعه قرار داد. بررسیهای وی نشان داد که تعداد نشریات ادواری ویژه مسائل جنسی و خشونت در خلال ده سال گذشته به نحو چشمگیری افزایش یافته است. مجلات پلیسی وکارآگاهی و نشریات ویژه مردان، حاوی بیشترین درصد خشونت بوده و مجلات عشقی که اغلب سکس و خشونت را در هم میآمیزند و کتابهای جلد شمیز ] کتابهای عامه پسند و مبتذل [ در ردیفهای بعدی قرار میگیرند.
بررسی محتوای مجلات فکاهی نشان داد که 30 درصد موجودات، 18 درصد شخصیتهای مرد و 9 درصد شخصیتهای زن داستانهای مصور، موجودات و افراد خشنی هستند ، بررسیهای گرالفس (1986) نشان داد که خشونت فیزیکی 14 درصد محتوای کتابهای مصور فکاهی را تشکیل میدهد (20 درصد تصاویر فکاهی مربوط به جنایت و جنگ و 6 درصد خشونت طنزآمیز ). کشتن توسط اسلحه متداولترین شکل خشونت فیزیکی بوده و حدود 25 درصد خشونت به تصویر کشیده شده را تشکیل میدهد. 25 درصد دیگر نیز به ترسیم زخمی شدن و مرگ اختصاص دارد.
بررسی محتوای چندین رسانه از سوی گرینبرگ (1969) نشان داد که 10 درصد محتوای روزنامهها و نشریات ادواری پر تیراژ را مسائل مرتبط با خشونت تشکیل میدهد (جنایت و حادثه). درصد خشونت در روزنامههاو مجلات مختلف تفاوت چشمگیری با یکدیگر دارند. حدود 50 درصد از کتاب های جلد شمیز که در دکههای روزنامه فروشی عرضه میشوند در روی جلد خود خشونت و سکس را به نمایش گذاشتهاند. از سال 1954 به بعد درصد فیلمهای مربوط به رویدادهای ماجرا جویانه که اواخر روز و اوائل شب به نمایش گذاشته میشوند افزایش فوِالعادهای داشته است.
کلارک و بلنکنبرگ (1972) در بررسی محتوای آنونسهای تلویزیونی و سینمایی به این نتیجه رسیدند که در فاصله سالهای 1930 تا 1969 در یک سوم از آنونسها، خشونت به تصویر کشیده شده است و این رقم در مورد فیلمهای تلویزیونی به 50 درصد میرسد. برخلاف ادعای صاحبان رسانهها و تصور مردم، نمایش خشونت در برنامههای سرگرم کننده تلویزیونی عامل موفقیت برنامهها نیست زیرا بررسیهای انجام شده عکس این مطلب را ثابت میکند.
اختصاص 18 درصد مطالب صفحه اول روزنامهها و 27 درصد محتوای نشریههای ادواری به انعکاس رویدادهای خشونت آمیز هیچ ارتباطی با آمار و ارقام مربوط به روند خشونت ندارد. بیست و شش درصد مطالب خبری شبکههای تلویزیونی را رویدادهای خشونتآمیز تشکیل میدهد که این نسبت نیز هیچ رابطهای با آمار مربوط به جنایت ندارد.
جنایت
دیویس (1957) روزنامههای شهر کلورادو را در یک دوره دو ساله مورد بررسی قرار داد و برای اولین بار متوجه شد که میزان خشونت گزارش شده در روزنامهها با ارقام جنایات واقعی تطبیق نمیکند. گاروفالو (1981) نیز در مروری بر تحقیقات انجام شده از دهة 1930 تا 1980، به این نتیجه رسید که بین میزان اخبار جنایی و خشونت به تصویر کشیده شده در برنامههای تلویزیونی و آمار واقعی جنایات، رابطه منطقی وجود ندارد. براساس یافتههای این پژوهشگر، اخبار مربوط به رویدادهای جنایی بین 5 تا 10 درصد محتوای خبر تلویزیون را تشکیل میدهد. بررسیهای جکسون (1977) نیز به نتایج مشابهی منجر شد. براساس یافتههای این پژوهشگر روزنامههای کانادا (ایالت اونتاریو) حدود 20 درصد از صفحه اول خود را به اخبار جنایی و خشونت آمیز اختصاص میدهند. تجزیه و تحلیل شلی و اسکینز (1981) نشان داد با این که جنایات خشونت آمیز تنها یک پنجم از کل جنایات ارتکابی را تشکیل میدهند ولی رسانهها چنین وانمود میکنند که این میزان به مراتب بیشتر از درصد فوِ است و به تبع آن برآورد مردم نیز از جنایات خشونتآمیز بیشتر از میزان واقعی است. بررسی مشابهی که توسط دومینیک (1973) انجام شد نشان داد که دو سوّم برنامههای تلویزیونی که در ساعات پربیننده به نمایش در میآمد، به نوعی به نمایش انواع اقدامات خشونتآمیز مانند پرخاشگری و سرقت مسلحانه اختصاص داشت و 60 درصد این اقدامات خشونتآمیز را آدمکشی تشکیل میداد. خشونت توسط افراد غریبه اکثر موارد خشونت در تلویزیون را تشکیل میدهد. درحالیکه خشونت واقعی بیشتر توسط افراد خانواده وآشنایان قربانیان صورت میگیرد. هنی و مونرولاتی (1980) در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدند که در فیلمهای به نمایش در آمده درتلویزیون، طمع و دیگر ویژگیهای شخصیتی عامل اصلی بروز خشونت است و شرایط اجتماعی در این موارد نادیده گرفته میشود.
دومینیک در بررسی رویدادهای جنایی گزارش شده توسط رسانهها، به این نتیجه میرسد که تلویزیون، خشونت را از زاویه دید مجریان قانون به تصویر میکشد و در این راستا ضمن تأکید بر جنبههای شخصی، جنبههای اجتماعی این پدیده را نادیده گرفته و تصویر دقیقی از جریان دادرسی ارائه نمیدهد و در عین حال اطلاعات دقیقی درباره جنایت، جنایتکاران و خشونت حاکم برزندگی واقعی در اختیار مخاطبان قرار نمیدهد. بررسیهای شریزن (1987) درباره گزارش رویدادهای جنایی در روزنامههای شیکاگو به نتایج مشابهی منجر شد. وی در بررسیهای خود نشان داد که فرآیند گردآوری اخبار سبب شده است که اخبار جنایی شکلی ساختگی پیدا کنند. تایلر (1980) در بررسیهای خود نشان داد که برآوردهای شخصی از میزان جنایات کاملاً به گزارش رسانهها متکی است.
جورج گربنر
ترجمهی داوود حیدری
این جزوه ترجمهای است از
Violence and Terror in the
Mass Media
Unesco, Reports and papers
On Mass Communication, 1988
این جزوه صرفاً جنبه آموزشی و اطلاعرسانی دارد و انتشار آن به معنی
تأیید همة مطالب آن نیست.
پیشگفتار
در برنامه و بودجة مصوب یونسکو برای سال 85 ـ 1984 ،اعتبار لازم پیشبینی شد تا در مورد پژوهشهای انجام شده در گوشه و کنار جهان دربارة رابطه بین نحوة انعکاس خشونتهای واقعی در رسانهها، یا پخش برنامههای خشن در رادیو و تلویزیون و خشونتهای فردی و گروهی، که یکی از ویژگیهای جوامع امروزی است، گزارشی جامع تهیه شود. اهداف عملی ایجاب میکرد که گزارش به صورت خلاصه تهیه شود و در آنها نقش مطبوعات و برنامههای رادیو و تلویزیون مورد تأکید قرار گیرد.
تهیه این گزارش در سال 1984 به دانشکدة ارتباطات آننبرگ (وابسته به دانشگاه پنسیلوانیا) که در این زمینه دارای شهرت جهانی است محول شد. مسؤول این پروژه پروفسور جورج گربنر بود که در آن زمان ریاست دانشکده را برعهده داشت.
برای تهیه گزارش فوِ 4600 درخواست به مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی سرتاسر دنیا فرستاده شد تا هرگونه گزارش تحقیقی و یا اطلاعات دیگری که در زمینة خشونت و وحشت در رسانهها وجود دارد، برای این دانشکده فرستاده شود. از طرف دیگر جستوجو در کتابخانههای بزرگ و آرشیوهای اطلاعاتی در گوشه و کنار جهان نیز به طور همزمان آغاز شد.
تلاش گستردهای به عمل آمد تا از تمامی کشورهایی که در این زمینه تحقیقاتی در آنها صورت گرفته مقاله و اطلاعات گردآوری شود، اما بخش اعظم مطالعات، در آمریکا ـ که طولانیترین سابقه را در زمینه این گونه پژوهشها دارد ـ صورت گرفته است.
گزارشهای تحقیقی، کتابها، نوارهای صوتی، نشریات و مدارک منتشر شده و منتشر نشده به اختصار مورد استفاده قرار گرفته و فهرستی از این گزارشها و مقالات که صرفاً جنبه نظری نداشته بلکه چارچوبی تحلیلی و روششناختی دارند در کتابنامه ارائه شده است. در این کتاب گزارشها و اسنادی که از سوی رسانهها، دولتها و نهادهای دیگر انتشار یافته و موثق به نظر میرسند مورد استناد قرار گرفتهاند. برای روشنتر شدن پارهای از جنبههای موضوع مورد بحث، برخی از بررسیها با جزئیات بیشتری مطرح شدهاند. بعضی از پژوهشها نیز که با خطوط کلی بحث سازگار نبوده یا با آنها مغایرت داشتهاند بهطور خلاصه مطرح شدهاند. فهرست تمامی مقالات و اسنادی که در این گزارش مورد استفاده قرار گرفته در کتابنامه آمده است.
با توجه به آنچه گفته شد، نوشته حاضر دربرگیرنده تازهترین پژوهشهایی است که در زمینه خشونت و وحشت در رسانهها صورت گرفته است.امید میرود ارائه این مقالات وکتابنامة جامع انتهای آن برای پژوهشگران و سیاستگذاران مفید واقع شود.
مؤلف این کتاب، مسؤولیت انتخاب و ارائه واقعیات و دیدگاههای مطرح شده درآن را که ضرورتاً دیدگاه یونسکو تلقی نمیشود برعهده میگیرد.
درآمد
خشونت و وحشت از دیرباز، جزو عناصر اصلی اسطوره، درام، ادبیات و فرهنگعامیانه بوده است. نگرانی راجع به تأثیر خشونت و وحشت برزندگی مردم، کودکان، جوانان، میزان جنایت و بهطور کلی کنترل اجتماعی تازگی دارد. تولید انبوه خشونت و وحشت و دسترسی آسان به ابزار و مظاهر خشونت و وحشت در رسانههای گروهی، این نگرانی را شدت بخشیده و سبب شده است تا مباحث و موضوعات مربوط به مناقشه، وحشت و قدرت به گونهای گسترده و عمیق در ساختار جوامع و در مواقعی حتی دربالاترین سطوح مطرح شود.
بررسی درست و تجزیه و تحلیل سازمان یافته به ارائه تعاریف عینی و دقیق نیاز دارد و بیشتر مجادلههای مربوط به این مباحث، از چگونگی تعریف و ارزیابی نظریههای ارائه شده در مورد خشونت و وحشت سرچشمه میگیرد. این گونه خشونت در بیشتر پژوهشها یک اقدام فیزیکی آشکار ترسیم شده که با جراحت یا مرگ و یا با اینگونه تهدیدها همراه است. اقدام تروریستی اغلب نوعی خشونت در داخل یک کشور یا علیه کشورهای دیگر برای ایجاد وحشت یا بیان یک منظور غالباً سیاسی تعریف میشود.
خشونت و وحشت در رسانهها بیانگر ستیز در روابط اجتماعی است. رسانهها استفاده از زور برای کنترل، منزوی ساختن، سیطره، تحریک یا نابودی را به نمایش میگذارند. خشونتی که نشان میدهد تنها افراد به خصوصی میتوانند در برابر نیروهایی که علیه آنها وجود دارد مقاومت کنند، هم میتواند اختلال در نظم اجتماعی را به تصویر کشد، و هم احساس قدرت یا ضعف را تقویت کند.
در این گزارش. تحقیقات انجام شده از سوی پژوهشگران مختلف در زمینههای زیر را مورد بررسی قرار دادهایم.
1 ) خط مشیهایی که چگونگی ترسیم خشونت و وحشت در رسانهها را تعیین میکند،
2 ) ابعادوماهیت اینگونه نمایشها
3 ) قرارگرفتن مردم در معرض اینگونه برنامهها و پیامدهای آن برتفکر، عمل و سیاست.
1. خط مشی : هزینهها و منافع
بررسیهای انجام شده از سوی کاتر و استریکلند (1975)، روبنشتاین (1980) و رولاند (1983) نشان میدهد که تعاریف، نظریهها و پژوهشهای مربوط به خشونت و وحشت علاوه بر ابعاد علمی، ابعاد سیاسی نیز دارند. گرچه اقدام خشونت آمیز یا تروریستی را میتوان به گونهای نسبتاً عینی تعریف کرد، اما برداشت مردم از یک فرد (یا یک شخصیت خیالی) به عنوان فردی خشن یا تروریست (در مقایسه با مأمور قانون یا یک مبارز) اغلب با نوعی تحریف سیاسی همراه است که ضمن بازگو کردن ویژگی افرادی که چنین نظراتی دارند، ماهیت این گونه اقدامات را نیز مشخص میکند. انتخاب این گونه عناوین از سوی رسانههای گروهی، بیانگر دیدگاههای حاکم برموسسات رسانهای است.
ترس از عادت به خشونت در کودکان و به هم خوردن نظم اجتماعی براثر نمایش صحنههای خشن و هولناک در رسانهها، سبب شده است تا پژوهشهای بسیاری در این زمینه صورت گیرد. نتایج به دست آمده از پژوهشها نشان میدهد که مشاهده و یا مطالعه زیاد داستانها و صحنههای خشن وهولناک میتواند به تمایلات پرخاشگرانه، از بین رفتن احساسات، انزوا طلبی و ایجاد وحشت در بسیاری از مردم منجر شد و مشوِ برخی دیگر در دست زدن به اقدامات خشونتآمیز باشد. با وجود این، بررسیها نشان میدهد که نمایش خشونت در رسانهها تهدیدی علیه جوامع معاصر محسوب نمیشود و خانوادهها در معرض خشونت کودکان خود نیستند. قانونشکنی و جنایت بیشتر ناشی از جنگها و گرایشهای اجتماعی است تا نمایش خشونت در رسانهها. تروریستها تاکنون هیچ حکومتی را سرنگون نکردهاند و تنها جّو سرکوب وخفقان را دامن زدهاند.
شاید بتوان گفت که تمامی رسانهها بین منافع و مضار سناریو خشونت، نوعی توازن ضمنی ایجاد کردهاند. از یک سو، فشار ناشی از نگرانی عمومی از پیامدهای خطرناک تزریق بیش از اندازه خشونت و وحشت به فرهنگ قرار دارد و از سوی دیگر، افزایش قدرت نه چندان مشهود اما ملموس افراد و نهادهای رسانهای که به نوبة خود از حق شکل دادن سناریو خشونت و وحشت و تزریق آن به روند فکری آگاهیهای مشترک سرچشمه میگیرد.
http://www.rasaneh.org/persian/page-view.asp?pagetype=research&id=5
۳. دیگر روزنامههای ژاپن
بعد از دو غول رسانهای معروف که بالاترین میزان تیراژ انتشار روزانه روزنامه در ژاپن و جهان را دارا هستند، روزنامههایی قرار دارند که هر چند از لحاظ تیراژ بسیار کمتر از آنها هستند، اما به نوبه خود تیراژ بسیار بالایی دارند. روزنامه ماینیچی یکی از پرتیراژترین نشریههای ژاپن است که سابقه انتشار آن به سال 1872 میرسد. این روزنامه طی چند چاپ در صبح و عصر و طبق آمار رسمی روی هم دارای تیراژ پنج میلیون و هفتصدهزار نسخه در روز است.
روزنامه ماینیچی در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فعالیت دارد و با هدف جذب روشنفکران و تحصیلکردگان منتشر میشود. در عین حال این روزنامه مطالب بسیار زیادی را روزانه برای عموم مردم به چاپ میرساند. روزنامه ماینیچی با توجه به زمینه و هدفگیریاش، در افکارعمومی مردم ژاپن نفوذ بسیار چشمگیری دارد. روزنامه ماینیچی در شهرهای بزرگ ژاپن مانند توکیو، اوزاکا، ناگویا، دارای دفتر مرکزی است و در چندین شهر دیگر نیز دفتر دارد. علاوه بر این، بیستویک نمایندگی در کشورهای آسیایی، اروپایی و آمریکا دارد که مهمترین آنها در واشنگتن، نیویورک، مکزیک، لندن، بن،پاریس، هنگکنگ، قاهره و کوالالامپور واقع شدهاند. این روزنامه حدود پنجهزار نفر کارمند دارد که بیش از دوهزار آن تحریریه و خبرنگار هستند.
ماینیچی از روزنامههای دست راستی ژاپن است که درشکلدهی جریانهای اجتماعی در این کشور نقش عمده دارد.
روزنامه رابطه نزدیکی با محافل آمریکایی دارد و از سیاستهای دولت وقت حمایت میکند. این روزنامه ظاهراً مستقل است و به هیچ حزب و جناحی در ژاپن و خارج وابسته نیست و درآمد آن از راه فروش اشتراک و جذب آگهی و انتشار نشریات و کتاب تأمین میشود.گفته میشود افکارعمومی جهان این روزنامه را یک نشریه معتبر میشناسد. دیگر روزنامه نسبتاً پرتیراژ و البته بسیار اثرگذار در افکارعمومی ژاپن، سانکی است. این روزنامه در سال 1933 تأسیس شد.
روزنامه سانکی در چند ویرایش طی صبح و عصر با تیراژی بیش از سه میلیون نسخه در روز منتشر میشود. این روزنامه از لحاظ شمارگان مقام ششم را در ژاپن داراست و بیشترین تیراژ و فروش (اشتراک) آن در اوزاکا است. دفاتر اصلی روزنامه در توکیو، اوزاکا و کیتاکیوشو واقع شده و دارای دفاتر متعدد درشهرهای دیگر ژاپن و همچنین چندین نمایندگی در خارج از کشور است. روزنامه دارای چندین چاپخانه عظیم و مدرن است که مهمترین آنها در شهرهای اوزاکا، توکیو، کیتاکیوشو قرار دارند.
روزنامه سانکی در مقایسه با دیگر روزنامههای مطرح و مهم ژاپن بیشتر مطالب محلی به چاپ میرساند. سانکی دارای خطمشی محافظهکارانه و دستی راستی است. از اینرو دولت ژاپن همراه با دیگر روزنامههای اصلی ژاپن، جهت زمینهسازی و اعمال پارهای از سیاستهای خویش از آن استفاده میکند. درعین حال روزنامه به دولت و احزاب وابسته نیست و از راه درآمد آگهیها و اشتراک فروش و انتشار مجلات هزینه خویش را تأمین میکند.
از میان روزنامههای مهم انگلیسی زبان در ژاپن میتوان به روزنامه ژاپنتایمز اشاره کرد که امسال یکصدودهمین سال انتشار خود را جشن میگیرد..
همچنانکه پیشتر گفته شد، روزنامه دیلییومیوری (از خانواده روزنامه یومیوری) و روزنامه آساهی انگلیسی زبان که به همراه روزنامه هرالدتریبیون چاپ میشود، دیگر روزنامههای انگلیسی زبانی هستند که از لحاظ تیراژ بعد از ژاپن تایمز قرار دارند. ژاپن تایمز در حال حاضر 70هزار، دیلی یومیوری 60هزار و آساهی انگلیسی زبان به همراه هرالدتریبیون 40هزار نسخه تیراژ دارند. روزنامه ژاپن تایمز روزانه در چهار مرحله چاپ میشود. چاپ اول و دوم روزنامه برای شهرهای دور ارسال و چاپهای بعدی برای توکیو و شهرهای اطراف توزیع میشود. توزیع این روزنامه در توکیو به عهده خودش است اما برای توزیع در شهرهای دیگر با روزنامههای آساهی و یومیوری قرارداد دارد. این روزنامه یکی از اعضاء سهامدار خبرگزاری کیودو است.
روزنامه ژاپنتایمز تا جنگ جهانی دوم دولتی بود و مدیران آن توسط وزارت امورخارجه تعیین میشدند. بعد از جنگ جهانی دوم با اتخاذ سیاست جدید انتشار نشریات از سوی فرمانده آمریکایی، روزنامه خصوصی شد و اکنون به عنوان بخش خصوصی فعالیت میکند. روزنامه دارای چند هفتهنامه، ماهنامه و نشریه دیگر نیز هست. این روزنامه با شعار «همه خبرها بدون ترس و جانبداری» در بالای صفحه اول منتشر میشود.
جدول تیراژ روزنامههای عمده ژاپن در سال 2005(برحسب هزار نسخه) | |||
روزنامه |
تیراژ صبح |
تیراژ عصر |
جمع |
یومیوری |
000/10 |
550/4 |
550/14 |
آساهی |
246/8 |
772/3 |
018/12 |
ماینیچی |
900/3 |
800/1 |
700/5 |
نیهون کیزایی |
100/3 |
700/1 |
800/4 |
چونیچی |
000/3 |
000/1 |
000/4 |
سانکی |
100/2 |
950 |
050/3 |
هکایدو |
200/1 |
700 |
900/1 |
نیشی نیپو |
800 |
200 |
000/1 |
چوگوکو (استانی ـ هیروشیما) |
700 |
100 |
800 |
شیزو کا (استانی ـ شیزوکا) |
700 |
700 |
400/1 |
کیوتو(استانی ـ کیوتو) ژاپن تایمز (انگلیسی) دیلییومیوری (انگلیسی) آساهی/ هرالدتریبیون (انگلیسی) |
480 70 60 ــ |
330 ــ ــ 40 |
810 70 60 40 |
جدول تیراژ مجلات عمده ژاپن (برحسب هزار نسخه) | |
مجلات |
تیراژ |
هفتهنامه شونن ماگزین |
640/3 |
هفتهنامه شونن جامپ |
500/3 |
هفتهنامه شونن ساندی |
500/1 |
هفتهنامه شونن جامپیون |
150/1 |
هفتهنامه کوروکوروکومیک |
200/1 |
هفتهنامه یانگ جامپیون |
450/1 |
هفتهنامه یانگ ماگزین |
290/1 |
هفتهنامه BC اوریجنال |
330/1 |
هفتهنامه شوکان بون شون |
855 |
هفتهنامه شوکان گن دای |
860 |
هفتهنامه ایرا |
280 |
هفتهنامه آساهی |
440 |
یومیوری ویکلی |
270 |
ساندی ماینیچی |
185 |
خبرگزایها
تا جنگ جهانی دوم یک خبرگزاری دولتی به نام «دومی» (Domei) در ژاپن فعالیت میکرد که در سال 1936 تأسیس شده بود. قبل از آن چندین خبرگزاری در ژاپن فعالیت میکردند که دولت برای کنترل افکارعمومی همه آنها را در هم ادغام کرد و این خبرگزاری را تشکیل داد. بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکاییها خبرگزاری دومی را متهم کردند که انحصار خبر در کشور را در دست دارد و از نظامیگری و جنگ پشتیبانی میکند. بنابراین، این خبرگزاری را منحل کرده و دو خبرگزاری جدید به نامهای «کیودو» (KYODO) و «جی جی پرس» (J.j.Press) تشکیل دادند.
صاحبان و سهامداران خبرگزاری کیودو، پانزده روزنامه عمده و کثیرالانتشار ژاپن و رادیو و تلویزیون ملی (N.H.K) هستند، اما سهامداران خبرگزاری جیجیپرس روزنامهنگاران فعال در رسانههای مختلف میباشند. جی جیپرس دارای 82 دفتر در ژاپن و 29 دفتر در خارج از کشور است و خبرهای خود را به زبانهای ژاپنی و اسپانیولی عرضه میکند. دو خبرگزاری کیودو و جیجیپرس از بدو تأسیس تاکنون فعال هستند و اخبار و گزارشهای خبری رسانههای داخلی و بسیاری از رسانههای خارجی را تأمین میکنند. نظر به اهمیت، گستره فعالیت، شهرت و نفوذ خبرگزاری کیودو، در ادامه به این خبرگزاری پرداخته میشود.
خبرگزاری کیودو شرکتی غیردولتی و غیرانتفاعی است که در نوامبر 1945 در توکیو تأسیس شد. اعضاء سهامدار این خبرگزاری، همچنانکه گفته شد، پانزده روزنامه عمده و معتبر ژاپنی، از جمله یومیوری، آساهی، ماینیچی و سانکی و رادیو و تلویزیون N.H.K هستند. علاوه بر N.H.K و پانزده روزنامه عمده، 59 روزنامه دیگر نیز با این خبرگزاری قرارداد اشتراک دارند و به عضویت خبرگزاری درآمدند. بخشی از هزینه خبرگزاری از راه اجازة 12 طبقه از ساختمان 30 طبقهای این خبرگزاری به یک هتل پنج ستاره تأمین میشود. کیودو دارای 1850 کارمند است که بیش از هزارنفر آن را اعضای تحریریه تشکیل میدهند.
این خبرگزاری 53 دفتر در داخل ژاپن و 41 دفتر در خارج از کشور دارد که مهمترین دفاتر خارجی آن در پکن، جاکارتا، سئول، قاهره، تهران، سنگاپور، هنگکنگ، پاریس، وین، لندن، نیویورک، فرانکفورت، رم، آتن و مسکو واقع شدهاند. خبرگزاری کیودو روزانه حدود هزار خبر و گزارش خبری در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ورزشی، علمی و غیره در داخل و خارج ژاپن تهیه و به زبان ژاپنی منتشر میکند. همچنین روزانه 80 هزار کلمه به زبان انگلیسی در قالب اخبار و گزارشهای خبری توسط این خبرگزاری منتشر میشود.
یکی دیگر از خدمات کیودو تهیه و انتشار عکسهای خبری در ژاپن و سراسر دنیاست. متوسط تولید عکس روزانه این خبرگزاری 250 قطعه است که توسط 90 خبرنگار عکاس تمام وقت در داخل و خارج (57 نفر در داخل و بقیه در خارج از کشور) و عکاسان بومی کشورهای مختلف از جمله تایلند، هنگکنگ، فیلیپین، آمریکا، فرانسه، انگلیس و... تهیه میشود. همچنین روزانه 1600 خبر فکسی به این خبرگزاری ارسال میشود. خبرگزاری کیودو دارای کتابخانه غنی حاوی عکس در زمینههای وقایع طبیعی، جرم و جنایت، توسعه، امورورزشی، امور سیاسی، امور تجاری و اقتصادی، تفریح و سرگرمی است. این کتابخانه دارای بیش از 12میلیون قطعه عکس و 3میلیون عکس موضوعی است که سیصدهزار قطعه عکس آن از طریق اینترنت قابل دریافت است.
این خبرگزاری بخشی از اخبار خود را رایگان از طریق پایگاه اطلاعرسانی اینترنتی در اختیار علاقمندان میگذارد. خبرگزاری کیودو تلاش وافر دارد تا از خبرگزاریهای مطرح دنیا عقب نماند، از این رو گزارشهای چند رسانهای تهیه میکند ولی چون خود امکانات لازم را ندارد، از طریق ایستگاههای تلویزیونی گزارشها را برای مخاطبان خود ارسال میکند.
این خبرگزاری در حال حاضر، خبرگزاری جیجیپرس، روزنامه آساهی و روزنامه یومیوری را مهمترین رقیب خود میداند. مدیران خبرگزاری میگویند با اینکه فشار روی خبرگزاری زیاد است تا سرعت انتشار اخبار را افزایش دهد، اما خبرگزاری بر اصل صحت خبر توجه و تأکید دارد و نمیخواهد صحت خبر فدای سرعت آن شود. هر خبرنگار در خبرگزاری کیودو موظف است حداکثر روزانه تا دو خبر تهیه کند که این خبر از سه تا شش فیلتر میگذرد تا به انتشار برسد. خبرهای خبرگزاری کیودو به زبان ژاپنی و انگلیسی منتشر میشود و خبرهای انگلیسی عموماً ترجمه از خبرهای ژاپنی است.
خبرگزاری کیودو با نشریات معتبر خبرگزاریها و رادیو و تلویزیون بسیاری از کشورها قرارداد همکاری دارد. رادیو و تلویزیون
شبکههای رادیو و تلویزیونی در ژاپن ذیل دو بخش ملی و خصوصی کار میکنند. شرکت رادیو و تلویزیون ژاپن با نام (Nippon Hoso Kyoky) N.H.K است که به عنوان اولین شبکه پخش عمومی و ملی رادیو و تلویزیونی در ژاپن فعالیت میکند و اکنون مهمترین مقام را در زمینه رسانهها در این کشور داراست. شبکههای خصوصی شامل تلویزیونهای نیپون، TBS، فوجی، توکیو (که علاوه بر شبکه توکیو، شبکهMxTv نیز متعلق به آن است) و آساهی (ارتباطی با روزنامه آساهی ندارد) است که همگی سراسری بوده و ایستگاههای مختلفی علاوه بر توکیو در استانهای دیگر دارند.
تلویزیونهای خصوصی هر یک با تفاوتهای اندکی از یکدیگر، هر کدام با تکیه بر یک حوزه مانند ورزش، اخبار، سریالهای داستانی، نمایشها و اپرا و برنامههای کارتونی برنامه پخش میکنند. علاوه بر شبکههای مذکور دو شبکه خبری B.B.C و C.N.Nهمزمان با ترجمه ژاپنی در ژاپن پخش میشود. شرکت رادیو و تلویزیون ملی ژاپن، N.H.K به عنوان مهمترین شرکت رادیو و تلویزیونی در ژاپن، دارای دو کانال سراسری و دو کانال ماهوارهای BS2 و BS1 تلویزیونی و دو کانال رادیوییAm وFm است. این شرکت غیرانتفاعی و در عین حال به گفته خودشان غیردولتی است، اما چون رادیو و تلویزیون ملی ژاپن است مورد توجه مقامات حکومتی نیز هست. بالاترین ارگان تصمیمگیرنده در N.H.Kهیأتمدیره 12 نفره است که با توجه به دانش و تجربیاتشان از طرف نخستوزیر و با تأیید مجلس انتخاب میشوند.
این هیأت موظف است که بیطرفانه عمل کند. رئیس هیأتمدیره از میان اعضا انتخاب میشود و رئیس N.H.Kرا منصوب مینماید. رادیو و تلویزیون به دلیل برنامههای برونمرزی مبلغ کمی از دولت با تصویب مجلس دریافت میکند اما، اکثر درآمد آن از طریق حق اشتراک از بینندگان تأمین میشود. نکته جالب توجه در ارتباط با N.H.K این است که آگهی بازرگانی ندارد و یا به عبارت دقیق، حق پخش آگهیهای بازرگانی ندارد. N.H.K با توجه به اینکه درآمد اصلی خود را از طریق حق اشتراک بینندگان تأمین میکند، به دولت وابسته نیست. حق اشتراک ماهانه برای هر خانواده 1395 ین، شش ماهه 7950 ین و سالانه 15490 ین (حدود 150 دلار) میباشد. حق اشتراک ماهوارهای N.H.K تقریباً دو برابر است. درآمد N.H.K در سال 2003 معادل 7/5 میلیارد دلار آمریکا بوده که 97درصد آن حق اشتراک بوده است. N.H.K پخش تلویزیونی خود را در سال 1953 در توکیو آغاز کرد و شش سال بعد بخشی از توجه خود را معطوف به برنامههای آموزشی ساخت. در سال 1989 پخش ماهوارهای N.H.K بهطور کامل آغاز به کار کرد و در سال 2000 به پخش دیجیتالی ماهوارهای مجهز شد.
N.H.K دارای پنجاهوچهار ایستگاه پخش داخلی و سیوچهار دفتر برون مرزی از جمله در تهران است. این شرکت دارای 13000 هزار کارمند تمام وقت و پارهوقت است که بیشتر آنها در دفتر مرکزی در توکیو مشغول بهکارند. تعداد 118 نفر متخصص نیز در کمیته مشورتی پخش این شبکه کار میکنند. نکته مهم در مورد N.H.K پخش برنامههای آموزشی آن است. یکی از کانالهایN.H.K که عمدتاً به پخش برنامههای آموزشی میپردازد، مورد استفاده 85 درصد دانشآموزان مدارس به ویژه مدارس ابتدایی است. این تلویزیون با وزارت آموزش ژاپن همکاری میکند تا بتواند مواد مورد نیاز برنامههای آموزشی را در حد توان فراهم آورد. برنامههای آموزشی N.H.K در بستههای 10 تا 15 دقیقهای در کلاسهای درس مدارس نمایش داده میشود. با این که N.H.Kدر ژاپن بسیار با نفوذ و معتبر است، طبق آخرین آمار منتشر شده در این زمینه، شبکه تلویزیونی نیپون با دو کانال در ابتدای سال 2003 بیشترین آمار بینندگان را در چهار بخش زمانی 6 صبح تا دوازده ظهر، وقت بامدادی 7 صبح تا یازده صبح، زمان طلایی 7 شب تا 10 شب و وقت معمولی به خود اختصاص داد. ضمن آنکه برخی از شبکههای دیگر خصوصی نیز دارای برنامههای خبری و ورزشی و اجتماعی هستند که به دلیل پربیننده بودنشان رقیب جدی N.H.K هستند.
انیمیشن یکی از تولیدات بیشتر شبکههای تلویزیونی ژاپن است که در ژاپن نیز مثل سایر کشورهای جهان نزد بچهها طرفداران زیادی دارد.
قانون مطبوعات
تا قبل از جنگ جهانی دوم، تأسیس و انتشار نشریه به دلیل کنترل شدید دولت و اخذ وثیقههای گران، بسیار دشوار بود. اما بعد از جنگ جهانی دوم، تمام قوانین که به نحوی تأسیس، انتشار یا محتوای نشریات را محدود میکرد لغو شده و افراد قادر شدند تا با ثبت مشخصات خود در اداره ذیربط به انتشار نشریه بپردازند. در حال حاضر در ژاپن قانون مطبوعات وجود ندارد و ماده 21 قانون اساسی ژاپن که شامل چند بند است، ملاک آزادی و انتشار مطبوعات است. تنها مورد محدودکننده مطبوعات در ژاپن، اتهامات نادرست و درج اخبار کذب است که طبق قانون، رسیدگی و مجازات میشود. مطابق ماده 21 قانون اساسی ژاپن، هیچگونه قوانین ویژهای برای انتشار روزنامه و نشریه توسط فرد یا گروه یا شخصیت حقوقی وجود ندارد و هرکس میتواند آزادانه روزنامه چاپ کند.
مطابق این قانون همهگونه آزادی بیان شامل اجتماع کردن، تأسیس انجمن و انتشار مطبوعات و غیره آزاد است و دولت آن را تضمین میکند. مطابق بند دوم این قانون، سانسور ممنوع است و همچنین نباید به حریم گفتوگوهای تلفنی مردم تجاوز کرد. نظارت و کنترل بر نشریات و رسانهها به عهده اصناف مربوطه است.
انجمن مطبوعات یا روزنامهنگاران ژاپن، نهاد مدنی است که در ژاپن بر تولید، توزیع، محتوا و انتشار نشریات نظارت میکند. مطابق قانون، دستاندرکاران همة سازمانهای خبری و شرکتهای مربوط به امور سمعی و بصری برای عضویت در آن آزادند. این انجمن حول شش محور فعالیت میکند که عبارتند از (الف) حفظ و ارتقاء موازین اخلاقی (ب) هماهنگی، حمایت و ارتقاء منافع مشترک مردم (ج) تحقیق (د) سمینار (هـ ) روابطعمومی (و) فعالیتهایی در سطح بینالمللی. انجمن مطبوعات ژاپن دارای 11 کمیسیون ثابت است که مهمترین آنها عبارتند از (الف) کمیسیون امور نشر (ب) کمیسیون امور توزیع (ج) کمیسیون منابع انسانی (د) کمیسیون تکنولوژی (هـ) کمیسیون امور بینالملل (و) کمیسیون تقویت و ارتقا سطوح روزنامهها.
همچنین 13 کمیسیون فرعی شامل 10 گروه مطالعه و بررسی در این انجمن مشغول فعالیتاند. انجمن مطبوعات ژاپن ذیل مقررات مربوط به حفظ و ارتقاء موازین اخلاقی دارای دبیرخانهای با کارمندان کارآزموده و مجرب در امور خبری است. وظایف کارمندان این دبیرخانه این است که روزانه هر یک از صفحات روزنامهها را بررسی، متون آن را با قوانین روزنامهنگاری (که مصوب انجمن هستند) تطبیق داده و براساس آییننامه معیارهای اخلاقی، در اعلانات جراید مورد سنجش قرار دهند. به دنبال آن، چنانچه آگهی یا مقالهای را مغایر با شئونات اخلاقی بیابند یا نشر آن مطالب را به عنوان انگیزهای در ایجاد بحران و ناهنجاریهای اجتماعی تشخیص دهند، ابتدا برای نشریه اخطاریهای صادر میکنند و در صورت عدم اعتنا به اخطاریه از سوی روزنامه مذکور، نهایت امر مطابق تصمیم هیأت مدیران، حق عضویت آن روزنامه معلق یا باطل میگردد که این امر به حیثیت نشریه ضربه جدی وارد میسازد. در مواردی که اتهامات نادرست به اشخاص حقیقی یا حقوقی وارد شده یا مطلب کذب منتشر شده باشد طبق قانون، دادگاه به شکایت شاکی خصوصی رسیدگی و حکم صادر میکند.
سخن پایانی
1. شمارگان بسیار بالای روزنامهها در ژاپن و بهویژه فروش اشتراک 95 و 99درصدی حاکی از آن است که روزنامهنگاران و روزنامهها مورد اعتماد مردم هستند. در ژاپن آزادی بیان و مطبوعات وجود دارد و نشریات، روزنامهنگاران و بهویژه نهادهای مدنی از آن حراست میکنند. جامعه به این حرفه، نگاهی تخصصی دارد و روزنامهنگاران نیز معتقدند که آزادی بیان و مسئولیت اجتماعی و حفظ موازین اخلاقی و قانونی توسط روزنامهنگاران، دو روی یک سکهاند. آنها معتقدند مردم به روزنامه اعتماد دارند، چون روزنامهها اطلاعرسانی میکنند، کذب نمینویسند، اخبار نادرست منتشر نمیکنند. در انتشار مطالب آزاد هستند، اخبار و مطالب مطابق با موازین اخلاقی جامعه است و روزنامهنگار از مسئولیت اجتماعی خود آگاهی دارد.
2. آموزش روزنامهنگاری در ژاپن عموماً مبتنی بر تجربه است. بنا به گفته مدیران نشریات و روزنامهنگاران ژاپنی، دانشکده و آموزشگاههای آموزش روزنامهنگاری در ژاپن وجود ندارد. افراد علاقهمند که از رشتههای مختلف به این حرفه روی میآورند، در تحریریه آموزش میبینند. روزنامهنگاران ژاپنی در تحریریه در کنار روزنامهنگاران قدیمی و مجرب، روزنامهنگار میشوند. آنها بعد از آنکه دو یا سه سال را در تحریریه کار کردهاند، آن وقت به عنوان خبرنگار به جاهای مختلف اعزام میشوند. این امر باعث شده «سنت روزنامهنگاری» در تحریریه نشریات و رسانههای ژاپن شکل بگیرد و افراد کم سابقه و تازهوارد در کنار با سابقهها و پیران تحریریه فعالیت کنند و تجربه بیاموزند.
3. بسیاری از رسانههای ژاپن، با وجود پیشرفتهای خیرهکنندهشان، که به هر دلیلی نخواستهاند یانتوانستهاند بر سرعت انتشار اخبار بیفزایند، معتقدند به صحت خبر توجه بیشتری دارند و نمیخواهند صحت خبر را فدای سرعت کنند. از اینرو معتقدند، صحت اخبار، اعتماد مردم را به رسانه افزایش میدهد و در درازمدت رسانهای که اعتماد مردم را داشته باشد اثرگذارتر است.
4. رشد رسانههای ژاپن، محصول خصوصیسازی است. خصوصیسازی سبب رقابت جدی و سالم بین رسانههای دیداری و مطبوعاتی و خبری شده و در درازمدت سطح کیفی آنها را ارتقا داده است. خصوصیسازی سبب شده نشریات استراتژی فروش داشته باشند، بطور دائم نظرسنجی از مخاطبان به عمل آورند و تغییر و تحولات جامعه را رصد کنند تا از رقیب جا نمانند. از اینرو سرمایهگذاری در بخش توزیع در کنار سرمایهگذاری در جذب آگهی و سرمایهگذاری در تولید محتوا قرار داد. خصوصیسازی سبب شده تا هر واحد توزیع، نیمی از نیروی خود را صرف شناسایی مشترکان جدید بکند. فعالیت روزنامههای پرتیراژ ژاپنی در شناسایی مشترکان جدید بهگونهای است که انگار نشریه مذکور تازه شروع به کار کرده است.
5. مدیریت رسانهها در ژاپن مبتنی بر تجربه و تخصص است. از آنجا که رسانههای ژاپنی همگی متعلق به بخش خصوصیاند، نظام اقتصادی مبتنی بر بازار، ایجاب میکند افراد کمتجربه و فاقد تخصص در مسندکار نباشند. از اینرو میتوان گفت مدیریت و مالکیت رسانهها در ژاپن بنا بر ضرورت اقتصاد بازار، مبتنی بر تجربه و تخصص است و هر مدیری دنبال راهکارهایی است تا ترازمالی سالانه شرکت خود را مثبت نگهدارد و سود آن را افزایش دهد. به همین جهت مشاهده میشود تمامی رسانههای بزرگ ژاپن در کنار مدیران اصلی نشریه دارای شورای مشاوران رسانهای و اداره طرحهای استراتژیک هستند تا تصمیمگیریشان بر مشاوره مشاوران کارآزموده و متخصص و تحقیق و بررسیهای استراتژیک مبتنی باشد.
6. رسانههای ژاپن نشان دادهاند که خصوصیسازی و تبدیل به بنگاه اقتصادی شدن رسانهها فینفسه بد نیست و خصوصی سازی میتواند بر کیفیت و سطح نشریات بیفزاید. مسئولیت اجتماعی روزنامهنگاران را افزایش، نهادهای مدنی و حرفهای را گسترش دهد و در نهایت مؤسسه را سود ده سازد. خصوصیسازی اعتماد مردم را نیز به ارمغان میآورد. دولتها با حمایت از نهادهای مدنی میتوانند از منافع مردم دفاع کنند، چونکه این نهادهای مدنی هستند که (در صورت ریشه دارشدن و کارابودن) بهتر از هر سازمان و دستگاهی میتوانند از حقوق اعضاء صنف و حرفه حمایت کنند. رسانههای ژاپن نشان دادهاند، خصوصیسازی میتواند محتوا را به ابتذال نکشاند و در عینحال توسعه فرهنگی را به دنبال داشته باشد.
7. یکی دیگر از نکات برجسته نظام رسانهای ژاپن این است که مرز میان اقتصاد و فرهنگ حذف شده است. به عبارت دیگر اقتصاد همان فرهنگ است و فرهنگ نیز همان اقتصاد. در دنیای امروز مسائل اقتصادی بهشدت از مسائل فرهنگی متأثرند و همچنین مسائل فرهنگی به شدت، مسائل اقتصادی شدهاند. در این رابطه میتوان گفت، فرهنگ و اقتصاد در ژاپن در کنش متقابل هستند و مرز بین آن دو عمل از بین رفته است. در ژاپن، رسانهها تبدیل به کالاها و خدمات فرهنگی شدهاند، به همین جهت، رقابتپذیری در رسانههای این کشور به اعتلای آن انجامید.
8. نظام رسانهای ژاپن بشدت آیندهنگر است. اگر آیندهنگری را مجموعهای از استعدادها، فرآیندها، روندها، قابلیتهای ذهنی، نگرشها، تجربههای مبتنی بر سرمایه اجتماعی و مدیریت عقلانی در نظر بگیریم، رسانههای ژاپن دوراندیش و آیندهنگر هستند. در نظام رسانهای ژاپن برنامهریزیها، سیاستگذاریها و هدفگیریها، همگی مبتنی بر تحقیق، نظرسنجی، تجربه و مشاورة متخصصان است. در رسانههای مطرح ژاپن، برای فهم موقعیتها، روند تحولات و چالشهای عمده جامعه و همچنین شناسایی راهحلها، دفاتر استراتژیک و نظرسنجی بهطور مداوم نبض جامعه را گرفته و همراه با تحلیل به سیاستگذاران ارائه میدهند. £
منابع:
1. N.H.K, Annual Report, 2006 2. This is N.H.K World, 2006 3. The japan Times, Media Data, No. 11 4. Kyodo News, 2005 5.
The Asahi Shimbun , 2005-2006 6. The Yomiuri Shimbun, 2005 7. TV Asahi Corporation, 2006 8.
ژاپن،مجموعه مباحث کشورها و سازمانهای بینالمللی، وزارت امورخارجه، 1384 9. پل فیروزه، ویژه ژاپن، سال اول، شماره چهارم، تابستان 1381
* این مقاله در شصت و پنجمین شماره رسانه چاپ شده است.