فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

کارکرد فنون تبلیغات در جنگ نرم

تمام تبلیغات ساختگی غرب، جنگ نرم است؛ جنگی برای کنترل و فریب اذهان. این بدان معنی است که هر شخصی که در جامعه ایرانی زندگی می‌کند اگر به دنبال حفظ خود از این جنگ روانی است، لزوماً باید گام­هایی پر از احتیاط بردارد.

تبلیغات از جمله واژگانی است که برداشت‌های متفاوت و گاه متعارض و متضاد از آن می‌شود. در یک سوی آن می‌توان اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را مشاهده کرد که بر صفحه جراید، مطبوعات، صفحات وب یا تصاویر تلویزیونی یا بر روی امواج رادیویی نقش می‌بندد و در سوی دیگر بزرگ‌نمایی یا کوچک‌انگاری و فریب و دگرگون‌سازی حقیقت و ارائه چهره وارونه از واقعیت را به نظاره نشست.

 

تبلیغات فرصتی به دست کارگزار و مجری می‌دهد که با بهره‌گیری از تکنیک‌های خاص رسانه‌ای اهداف خود را تحقق بخشد.

ادامه مطلب ...

یک پیشنهاد: تأسیس «سازمان نظام روابط عمومی» ضروری است

چندی پیش همکاران عزیزمان در انجمن متخصصان روابط عمومی بسته پیشنهادی اعتلای روابط‏عمومی را تدوین کرده و منتشر نمودند. بدین جهت این حقیر نیز با استقبال از اقدام این همکاران، نامه‏ای را خطاب به رییس محترم آن انجمن نوشتم که در ادامه آورده می‏شود.

در این مکتوب تلاش کردم با طرح پیشنهاد تأسیس سازمان نظام روابط عمومی کشور، همانند نمونه‏های ایرانی آن که در سایر رشته ها و صنوف فعالانه در جهت اعتلا حرفه خویش می‏کوشند، راهبرد خروج از رکود و اعتلای نهاد روابط عمومی را مطرح نمایم.

اینک توجه شما را به متن این پیشنهاد جلب می‏کنم:

 

برادر ارجمند جناب آقای سید محسنی

رییس محترم انجمن متخصصان روابط‏عمومی‏ایران

باسلام و احترام

     بازگشت به نامه شماره 198/89 مورخ 3/6/89، ضمن تشکر از ارسال نشریه وزین آن انجمن، یکی از موضوعاتی که توجه اینجانب را به خود جلب نمود، موضوع «بسته پیشنهادی اعتلای روابط‏عمومی ‏در ایران» بود. این مطلب را به دقت خواندم، لیکن مواردی به ذهن خطور نمود که مناسب دیدم آنها را به استحضار شما برسانم:

1-     بطور کلی هرگونه برنامه‏ای که پیشنهاد می‏گردد، اساساً می‏باید دارای پشتوانه اجرایی و الزامات قانونی باشد. همانگونه که مسبوق به سابقه هستید، اینگونه بسته‏ها (هرچند کوچکتر) پیش از این از سوی مراجع مختلف ارائه شده است لیکن تجربه، نشان از عدم توفیق آنها داشته است. در این بیانیه به درستی اشاره گردیده که قانون جامعی برای تعالی روابط‏عمومی‏ نیاز است. اما به واقع مرجع قانونی تهیه چنین لایحه یا طرحی کدام دستگاه است؟ این طرح در کجا باید به تصویب برسد و به طور کلی مسئولیت نظارت بر حسن اجرای آن بر دوش چه مرجعی خواهد بود؟

     به این نکته باید توجه گردد که اگر هریک از وزارتخانه‏ها بخواهند مسئولیت آن را بر عهده بگیرند، به دلیل گستردگی نهاد روابط‏عمومی‏ در تمامی‏دستگاه‏های اجرایی، بخش‏های دولتی، عمومی‏، خصوصی و تعاون آیا امکان اعمال نظر توسط یک وزارتخانه وجود خواهد داشت و آیا نظام بروکراسی اداری حاکم از توان و انعطاف لازم برای تمکین برخوردار خواهد بود؟

          مسلماً فعلاً نمی‏توان برای پاسخ به این پرسش‏ها، جواب‏هایی مطمئن یافت.

2-      از سوی دیگر تجربه ورود وزارتخانه‏ای همانند وزارت ارشاد به مقوله‏های متناظر همچون حرفه روزنامه نگاری، انتشارات و تبلیغات، تجربه مثبتی نیست. همکنون ملاحظه می‏گردد پس از سال‏ها تلاش، هنوز قانون جامعی برای روزنامه‏نگاری و تعیین صلاحیت برای اشتغال به حرفه خبرنگاری وجود ندارد، قانون مطبوعات فعلی بیشتر مسئولیت نشریات را تبیین نموده که قطعاً همان هم کامل نیست. در عرصه تبلیغات نیز وضعیت بهتر از این نیست.

     بدین لحاظ احتمال ورود به چرخه باطل برای روابط‏عمومی ‏هم وجود دارد، مگر اینکه از تجارب پیشین بهره ببریم.

3-      به نظر می‏رسد موضوع‏هایی نظیر جایگاه سازمانی مدیران روابط‏عمومی، مأموریت و وظایف آنها، توجه به امر پژوهش و بهره‏گیری از فن‏آوری‏های نوین هرچند که دارای اهمیت بسیاری است، اما علت‏العللی دیگری دارند که برای اصلاح و تعالی نهاد روابط‏عمومی ‏در کشور، می‏باید بنیان و شالوده را اصلاح نمود.

     شالوده روابط‏عمومی‏ بر ستون‏هایی استوار است و طبیعی است اگر بخواهیم بنایی فاخر و مستحکم بنا کنیم، باید این ستون‏ها به درستی طراحی، مکان‏یابی و اجرا شوند:

     ستون اول به حضور کارگزارانی متخصص، آموزش دیده و متعهد به اصول اخلاقی و حرفه‏ای روابط‏عمومی ‏در مسئولیت‏های مختلف، مرتبط می‏باشد. کسانی که توانسته باشند از مسیر احراز صلاحیت به درستی عبور کرده و تداوم حیات شغلی خود را بر پایه حفظ همان ارزش‏هایی بدانند که بدان واسطه محرز گردیده‏اند.

     ستون دوم به استقرار باور فکری متعالی در نظام‏های اداری بر می‏گردد که بدین واسطه سازمان (شامل تمامی‏ انواع آن) به اعتقاد به اصل «بقا»، به حضور روابط‏عمومی‏ دانش‏محور و عمل‏گرا ایمان داشته و نبود آن را اخلالی برای تداوم حیات و بقایش بداند. بی‏شک در شرایط کنونی بخش خصوصی بیش از سایر بخش‏ها چنین معنایی را درک می‏کند.

     پشتوانه قانونی قدرتمند، تعیین و ایجاد نهادی صالح برای اجرای قانون و حضور دستگاهی نظارتی، ستون سوم این شالوده خواهند بود.

4-     با عنایت به مواردی که مختصراً آمد، معتقدم برای تعالی روابط‏عمومی، می‏توان به مفهومی‏چون «سازمان نظام روابط‏عمومی» توجه نمود. تجربه موجود در کشور هم مؤید کارا بودن آن است. همکنون در عرصه‏های پزشکی، مهندسی ساختمان، دامپزشکی، پرستاری، کشاورزی، حقوقی، مالی و... چنین سازمان‏هایی وجود دارند. هرچند که هنوز نتوانسته‏اند به سقف آرمان‏های خویش برسند، ولی مسیری که برای تعالی حرفه خویش پیموده‏اند، بسیار جلوتر از نهاد روابط‏عمومی ‏است.

   در پایان برای حضرتعالی و سایر همکاران، آرزوی توفیق و سربلندی دارم و به عنوان سربازی در روابط‏عمومی‏ سرزمینم، آماده همکاری و مشارکت در اجرای چنین برنامه‏هایی می‏باشم.

با ارادت

احمد پاکزاد

شهریور ۱۳۸۹