چندی پیش همکاران عزیزمان در انجمن متخصصان روابط عمومی بسته پیشنهادی اعتلای روابطعمومی را تدوین کرده و منتشر نمودند. بدین جهت این حقیر نیز با استقبال از اقدام این همکاران، نامهای را خطاب به رییس محترم آن انجمن نوشتم که در ادامه آورده میشود.
در این مکتوب تلاش کردم با طرح پیشنهاد تأسیس سازمان نظام روابط عمومی کشور، همانند نمونههای ایرانی آن که در سایر رشته ها و صنوف فعالانه در جهت اعتلا حرفه خویش میکوشند، راهبرد خروج از رکود و اعتلای نهاد روابط عمومی را مطرح نمایم.
اینک توجه شما را به متن این پیشنهاد جلب میکنم:
برادر ارجمند جناب آقای سید محسنی
رییس محترم انجمن متخصصان روابطعمومیایران
باسلام و احترام
بازگشت به نامه شماره 198/89 مورخ 3/6/89، ضمن تشکر از ارسال نشریه وزین آن انجمن، یکی از موضوعاتی که توجه اینجانب را به خود جلب نمود، موضوع «بسته پیشنهادی اعتلای روابطعمومی در ایران» بود. این مطلب را به دقت خواندم، لیکن مواردی به ذهن خطور نمود که مناسب دیدم آنها را به استحضار شما برسانم:
1- بطور کلی هرگونه برنامهای که پیشنهاد میگردد، اساساً میباید دارای پشتوانه اجرایی و الزامات قانونی باشد. همانگونه که مسبوق به سابقه هستید، اینگونه بستهها (هرچند کوچکتر) پیش از این از سوی مراجع مختلف ارائه شده است لیکن تجربه، نشان از عدم توفیق آنها داشته است. در این بیانیه به درستی اشاره گردیده که قانون جامعی برای تعالی روابطعمومی نیاز است. اما به واقع مرجع قانونی تهیه چنین لایحه یا طرحی کدام دستگاه است؟ این طرح در کجا باید به تصویب برسد و به طور کلی مسئولیت نظارت بر حسن اجرای آن بر دوش چه مرجعی خواهد بود؟
به این نکته باید توجه گردد که اگر هریک از وزارتخانهها بخواهند مسئولیت آن را بر عهده بگیرند، به دلیل گستردگی نهاد روابطعمومی در تمامیدستگاههای اجرایی، بخشهای دولتی، عمومی، خصوصی و تعاون آیا امکان اعمال نظر توسط یک وزارتخانه وجود خواهد داشت و آیا نظام بروکراسی اداری حاکم از توان و انعطاف لازم برای تمکین برخوردار خواهد بود؟
مسلماً فعلاً نمیتوان برای پاسخ به این پرسشها، جوابهایی مطمئن یافت.
2- از سوی دیگر تجربه ورود وزارتخانهای همانند وزارت ارشاد به مقولههای متناظر همچون حرفه روزنامه نگاری، انتشارات و تبلیغات، تجربه مثبتی نیست. همکنون ملاحظه میگردد پس از سالها تلاش، هنوز قانون جامعی برای روزنامهنگاری و تعیین صلاحیت برای اشتغال به حرفه خبرنگاری وجود ندارد، قانون مطبوعات فعلی بیشتر مسئولیت نشریات را تبیین نموده که قطعاً همان هم کامل نیست. در عرصه تبلیغات نیز وضعیت بهتر از این نیست.
بدین لحاظ احتمال ورود به چرخه باطل برای روابطعمومی هم وجود دارد، مگر اینکه از تجارب پیشین بهره ببریم.
3- به نظر میرسد موضوعهایی نظیر جایگاه سازمانی مدیران روابطعمومی، مأموریت و وظایف آنها، توجه به امر پژوهش و بهرهگیری از فنآوریهای نوین هرچند که دارای اهمیت بسیاری است، اما علتالعللی دیگری دارند که برای اصلاح و تعالی نهاد روابطعمومی در کشور، میباید بنیان و شالوده را اصلاح نمود.
شالوده روابطعمومی بر ستونهایی استوار است و طبیعی است اگر بخواهیم بنایی فاخر و مستحکم بنا کنیم، باید این ستونها به درستی طراحی، مکانیابی و اجرا شوند:
ستون اول به حضور کارگزارانی متخصص، آموزش دیده و متعهد به اصول اخلاقی و حرفهای روابطعمومی در مسئولیتهای مختلف، مرتبط میباشد. کسانی که توانسته باشند از مسیر احراز صلاحیت به درستی عبور کرده و تداوم حیات شغلی خود را بر پایه حفظ همان ارزشهایی بدانند که بدان واسطه محرز گردیدهاند.
ستون دوم به استقرار باور فکری متعالی در نظامهای اداری بر میگردد که بدین واسطه سازمان (شامل تمامی انواع آن) به اعتقاد به اصل «بقا»، به حضور روابطعمومی دانشمحور و عملگرا ایمان داشته و نبود آن را اخلالی برای تداوم حیات و بقایش بداند. بیشک در شرایط کنونی بخش خصوصی بیش از سایر بخشها چنین معنایی را درک میکند.
پشتوانه قانونی قدرتمند، تعیین و ایجاد نهادی صالح برای اجرای قانون و حضور دستگاهی نظارتی، ستون سوم این شالوده خواهند بود.
4- با عنایت به مواردی که مختصراً آمد، معتقدم برای تعالی روابطعمومی، میتوان به مفهومیچون «سازمان نظام روابطعمومی» توجه نمود. تجربه موجود در کشور هم مؤید کارا بودن آن است. همکنون در عرصههای پزشکی، مهندسی ساختمان، دامپزشکی، پرستاری، کشاورزی، حقوقی، مالی و... چنین سازمانهایی وجود دارند. هرچند که هنوز نتوانستهاند به سقف آرمانهای خویش برسند، ولی مسیری که برای تعالی حرفه خویش پیمودهاند، بسیار جلوتر از نهاد روابطعمومی است.
در پایان برای حضرتعالی و سایر همکاران، آرزوی توفیق و سربلندی دارم و به عنوان سربازی در روابطعمومی سرزمینم، آماده همکاری و مشارکت در اجرای چنین برنامههایی میباشم.
با ارادت
احمد پاکزاد
شهریور ۱۳۸۹