کتابی برای حرفه ای ها و آنهایی که می خواهند حرفه ای باشند رشد و توسعه روابط عمومی مستلزم آن است که اقدامات حرفه ای، توسط افراد حرفه ای انجام پذیرد. ورود به حوزه تحقیقات در روابط عمومی، نشانه ای از حرفه ای بودن است. یک متخصص حرفه ای روابط عمومی، راهبردها و اهداف سازمان خود را می شناسد، در مسیر تداوم بقاء سازمان متبوع عمل می کند و برنامه های ارتباطی را در جهت تحقق اهداف حیاتی سازمان و بر مبنای روش های ایده آل (بهروش ها)، تدوین می کند. او باور دارد که می تواند با استفاده از تحقیقات، میزان اثرگذاری اقدامات را تعیین کند و شجاعانه به این مهم اهتمام می ورزد. او عمیقاً باور دارد که اقدامات روابطع مومی باید تسهیلگر نرخ بازگشت سرمایه بوده و تداوم بقاء پایدار سازمان را مأموریت اصلی خود می پندارد.
◀️نویسنده: دکتر احمد پاکزاد ⬅️ناشر: مهرنوروز/ 1400 ⬅️محصولی از: آژانس فرهنگ رسانه/ ارتباطات یکپارچه ⬅️مورد تأیید و حمایت انجمن روابط عمومی ایران و انجمن علمی پژوهش های هنری ایران
در این کتاب می خوانید: مفهوم حرفه ای گری در روابط عمومی/ ماهیت روابط عمومی حرفه ای/ اهداف و شاخص های کلیدی در تحقیقات روابط عمومی/ استانداردسازی و تعالی در تحقیقات روابط عمومی/ اندازه گیری نتایج در تحقیقات روابط عمومی/ جمع آوری اطلاعات در تحقیقات روابط عمومی
بیشک تجلی یک اقتصاد پویا و
پایدار، در گرو ایجاد اقتصادی درونزا و برونگراست. در چنین سامانهای زایش و
پویش در درون آن به شیوهای فراهم میگردد که ارزش افزوده ناشی از فرآوری تولید بدست
میآید و بنیان «تولد برند» به عنوان سرمایه ملی شکل میگیرد و از سوی دیگر این
اقتصاد برونگرا، حضوری مؤثر را در عرصههای بینالمللی
خواهد داشت که «ثروت آفرینی ملی» را به ارمغان میآورد.
اگر کشوری بتواند با رویکرد
صادراتمحور خود برندی بسازد، دوشادوش بزرگان اصیل تجارت جهانی به رقابت پرداخته و
آنها را پس زده و موفق به کسب سهمی در بازار شود، آن وقت است که میتوان به
پویایی آن اقتصاد امید داشت. بدین لحاظ است که صادرات را محور تحول اقتصاد ملی و
پیشران آن برای خروج از بحرانها و رکود میدانند. این واقعیت، همان تدبیر مقام
معظم رهبری است که در قالب مفهوم «اقتصاد مقاومتی» نمایان شده است.
امروزه تولیدکنندگان خوشنام و
متعهد ایرانی، در شرایط سخت تحریمها و فضای نابرابر رقابت، بارها و بارها
پیروزمندانه قد برافراشتهاند و به نام ملت بزرگ ایران، از بازارجهانی سهم گرفتهاند.
اینک این برندهای ایرانی، دیگر متعلق به یک یا چند نفر نیستند، بلکه بخشی از «ثروت
و اعتبار ملی» تلقی میشوند و مراقبت و نگهداری از آن، یک مسئولیت اجتماعی و حیاتی
برای تمامی جامعه و به ویژه برای دولتمردان فرض میگردد.
این درخت پرثمر که بر روی سینه
تولیدگران دلسوز ایرانی ریشه دوانیده و با خون دل آبیاری شده، بیشک حق دارد که از
پشتیبانی مسئولان بهره ببرد. زیرا باغبانانش تا آنجا که توان داشتهاند، به پایش
عشق دادهاند و همواره چنان خواهند کرد.
اما برای تحقق یک رویکرد کامل در
حوزه صادرات به ویژه صادرات غیرنفتی، هنوز موانع متعددی پیش پای اقتصاد ملی قرار
دارد. از این رو تجلی اقتصاد مقاومتی و رونق روزافزون کشور، الزاماتی نیاز دارد که
اجمالاً به شرح ادامه به آنها اشاره میگردد.
1- یکی از مهمترین موانع توسعه
صادرات غیرنفتی، «عدم پشتیبانی صادرکنندگان در بازارهای هدف» است که نبود پروتکلهای
حمایتی و عدم پشتیبانی حقوقی از برندهای ایرانی از جمله مصادیق آن تلقی میشود.
این مسائل باعث گردیده صادرکنندگان ایرانی با تعرفههای گمرکی بالاتری در مقاصد
صادراتی نسبت به رقبای خارجی خود مواجه شده و عملاً در شرایط بالاتری از قیمت تمام
شده قرار گرفته و فرصتهای رقابت پذیری خود را از دست بدهند.
از سوی دیگر بارها مشاهده شده به
محض موفقیت یک برند ایرانی، فرصت طلبان با جعل برند و سوء استفاده از اعتبار کالای
ایرانی، هرآنچه ساخته شده بود را منهدم کردهاند. جلوگیری و کم اثرکردن این پدیده
اجتناب ناپذیر، صرفاً با ثبت برند در کنوانسیونهای بینالملی کفایت نمیکند و
ضروری است دستگاه دیپلماسی ایران به عنوان مدعیالعموم پیشگام و پیگیر دفاع از
اعتبار ملی باشد.
2- دومین مانع بزرگ پیش پای
صادرکنندگان، «عدم پشتیبانی نظام بانکی و بیمهای کشور» از ایشان است. تحریم بانکی
و بیمه ایران، افزایش ریسک انتقال ارز و بروز چندپارگی در انتقال ارز و کالا، مسبب
افزایش هزینههای سربار به صادرکنندگان گردیده است. این به معنای افزایش قیمت
تمام شده کالای صادراتی میباشد. در چنین شرایطی چگونه میتوان برتداوم صادرات
امید داشت؟
عدم پوشش کامل نظام بیمهای برای
حمل غیرمستقیم کالا که از تبعات تحریم حمل و نقل ایران میباشد و عدم گارانتی
محمولههای سانحه دیده، باز تأثیر افزایشی بر هزینه تولیدکنندگان داشته و خطرپذیری
ایشان را هم بالا میبرد.
صادرکنندگان انتظار دارند، نظام بانکی
و بیمهای کشور، با کاهش حق بیمه، تکمیل پوشش بیمهای، ایجاد تسهیلات در گشایش
اعتبارات اسنادی و LC و اعطای سرمایه در گردش متناسب با دوره 3 ماهه به ایشان، پشتیبانی
بیش از پیشی از این جهاد اقتصادی مبذول گردد.
3- اساساً اعمال سیاستهای کلان
اقتصادی با رویکرد برونگرایی که منتج به ارزآوری میگردد، نه تنها تورمزا نیست،
بلکه باعث کنترل تورم نیز خواهد شد. از این رو حمایت نظام اقتصادی هم که در قالب
توسعه سیاستهای معافیت مالیاتی و گمرکی، تخصیص اعتبارات برای تأمین مواد اولیه
مورد نیاز صادرات و کاهش هزینه صدور و تمدید کارتهای بازرگانی برای صادرکنندگان
ممتاز کشور، تجلی مییابد، بخش دیگری از مصادیق مسئولیت اجتماعی دولت و رافع موانع
پیش پای توسعه صادرات غیرنفتی خواهد بود و استمرار چنین مواردی در قالب قوانین
بودجه و برنامههای توسعه کاملاً ضروری به نظر میرسد.
اما چنین رویکردی محقق نمیشود مگر
آنکه الزامی عملی و باوری عمیق نزد دولتمردان و قانونگذاران فراهم باشد. آن زمان
است که حمایت از تولید صادرات محور، رکن اساسی طراحی سیاستها و برنامهها در مجلس
و دولت خواهد بود.
4- یکی دیگر از راهبردهای توسعه
صادرات غیرنفتی، ایجاد همگرایی، هماهنگی و تمرکز در فرآیند «حمایت از صادرکنندگان»
است که با ارتقاء و تعمیق جایگاه سازمان توسعه تجارت به عنوان ستون فقرات این مهم،
مصداق مییابد. این سازمان قابلیت لازم را برای فراهمآوری بستر هماهنگی تمامی
دستگاههای ذیربط و صادرکنندگان را برخوردار است.
5- تحقق اقتصاد مقاومتی مبتنی بر راهبرد
درونزایی و برونگرایی، نیازمند رشد همگن و متناسب زنجیره تأمین است. در این میان
حوزه حمل و نقل به ویژه « حمل و نقل دریامحور» میتواند یکی از ارکان مهم این توسعه
تلقی شود. در حال حاضر، عدم اتصال مؤثر شبکه حمل و نقل در اختیار صادرکنندگان به
شبکههای جهانی، وجود نقص عمده در ناوگان بینالمللی، نبود زیرساخت اساسی و کارآمد
همانند بنادر، صادرکنندگان را از دسترسی مستقیم به برخی بازارهای هدف محروم ساخته
و چندپارگی فرآیند حمل، افزایش ریسک را در پی داشته است. در نهایت این مسئله به
همراه مقوله غیررقابتی بودن تعرفههای پشتیبان صادرات، هزینه بسیار زیادی را به
ایشان سربار میکند.
تقویت شبکه ترانزیت دریایی و ریلی،
توسعه توانمندی مبادی خروجی کشور، تلاش در جهت رفع تحریم در حوزه حمل و نقل و
تأکید بر موقعیت راهبردی جغرافیایی کشور میتواند در این خصوص مؤثر باشد.
به هر صورت، دنیای تجارت جهانی،
سهم فراوانی برای ملت ایران دارد و تحقق اقتصاد مقاومتی هم در گرو سهمگیری
روزافزون از این ظرفیت است. این حق مردم و مسئولیت و تعهد تمامی تولیدگران و
دولتمردان است.
صادرکنندگان این سرزمین در شرایط
سخت تحریم، این ظرفیت را درک کرده و به بهترین شیوه ممکن کار خود را انجام دادهاند
و باز هم میتوانند به کار خود ادامه دهند ولی آنگونه که رهبر فرزانه انقلاب هم
تصریح کردهاند: «اگر عزممان را جزم کنیم و دست به دست هم بدهیم، میتوانیم اقتصاد
را شکوفا کنیم».
بیشک با همدلیهای بیشتر بخشها قانونگذاری،
دولتی، قضایی و صادرکنندگان است که میتوان گفت: «ما میتوانیم...»
نوشته شده توسط احمد پاکزاد در یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۳
ساعت 8:28 موضوع |
لینک ثابت
تغییر و زیبایی بستهبندی محصولات ۱۰۰درصد بر روی فروش کالا تاثیرگذار است. بستهبندی صرفا یک پوشش زیبا و بزککرده محصول نیست،
در واقع کارآیی بیش از این حرفها را دارد و باید به آن نگاه ریشهایتری داشته باشیم. برای مثال محصولاتی که در شمال ایران تولید میشوند تنها مورد مصرف جمعیت شمال کشور نیست، بلکه باید تا جنوبیترین شهر کشور هم توزیع شود. اگر کیفیت بستهبندیها مناسب نباشد در همین نقل و انتقالات کلی از محصولات از بین رفته و خسارت جبرانناپذیری را به همراه خواهد داشت. باید اینطور بگویم که فارغ از شکل جذاب بستهبندی، سلامت محصول هم باید حفظ شود و امنیت آن را تضمین کند. برای ایجاد امنیت غذا لازم است که ۳ مورد رعایت شود؛ اول اینکه محصول سالم باشد، دوم اینکه از نظر قیمت در حدی باشد که مشتری توان خریدش را داشته باشد و سوم امکان مصرف برایش وجود داشته باشد. اگر محصولی با چنین شرایطی در اختیار مصرفکننده قرار نگیرد، قطعا جایگاهش را از دست میدهد. اما در رابطه با زیبایی باید بگویم حداقل در صنعت غذایی بستهبندی بخشی از ابزار محصولات تلقی میشود. من کاملا با این موضوع که گفته میشود در ایران بستهبندی مناسبی وجود ندارد، مخالفم. کافی است که به فروشگاهها سری بزنیم تا متوجه شویم که تولیداتکنندههای داخلی با بستهبندیهای مناسب در حال بهبود دادن به شرایط تولیدشان هستند. طبیعتا ممکن است محصولاتی پیدا شود که کیفیت خوبی دارند، اما هنوز تغییری در بستهبندیشان صورت نگرفته اما محصولاتی وجود دارد که در بازار جهانی هم از لحاظ کیفیت و هم از جنبه بستهبندی واقعا درجه۱ هستند. همین محصولات در بازار جهانی عرضه میشود و شانه به شانه با محصولات خارجی در بازار جهانی رقابت میکنند. البته این ادعا برای همه صنعت صدق نمیکند اما حجم زیادی از محصولات با بهترین بستهبندی ارائه میشوند. برای مثال بستهبندی صنعت لبنیات و شکلات فوقالعاده است و در نگاه اول تشخیص ایرانی بودنشان سخت است. نیاز به زیبا کردن محصولات و تحول در این صنعت از ۱۰ سال پیش راه افتاد اما آن موقع فضا رقابتی نبود. بیراهه نیست که بگویم یکی از برکات قطع شدن یارانهها در صنعت، همین باشد که فضا برای رقابت مهیا شد. در حال حاضر شرکتها برای رقابت و تداوم بقا بهدنبال راههای جدید هستند و این نشان میدهد تحول عظیمی رخ داده است.به صراحت میشود گفت که در حال حاضر تولیدات ایران وضعیت مناسبی دارد، هرچند برای رسیدن به نقطه مطلوب راه زیادی در پیش داریم اما همین که تولیدکننده میداند بستهبندی بیلبورد متحرک محصول تولیدیاش است، کافی است.
احمد پاکزاد - قائممقام مدیر عامل زر ماکارون
نوشته شده توسط احمد پاکزاد در دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۳
ساعت 14:1 موضوع |
لینک ثابت
توسعه اقتصاد دریا محور، الزامیبرای اقتصاد مقاومتی
احمد پاکزاد – روزنامه نگار: منابع طبیعی یک سرزمین هرچند که به عنوان ثروت ملی تلقی میشوند، ولی الزاماً مزیت اقتصادی نخواهند بود.
زمانی میتوان منابع طبیعی یا توانمندیهای دسترسی به مواد اولیه خام را بهرهور دانست که شبکه کاملی از زنجیره تأمین در زیرساخت اقتصادی آن کشور فراهم شده باشد. این زنجیره شامل تأمین، تولید و توزیع است. از این جهت زیرساخت رشد و مدیریت بهینه اقتصاد کشور مستلزم ایجاد همگرایی، همسانی و رشد متناسب حلقههای زنجیره در ابعاد عملیاتی است. ایران به واسطه شرایط آب و هوایی، موقعیت جغرافیایی و منابع زیر و رو زمینی، از ظرفیت بسیار مناسبی برای تهیه، استحصال و تأمین مواد اولیه خام از درون مرزهای قلمرویی و یا از محل همسایگان خویش برخوردار است. از سوی دیگر به واسطه در اختیارداشتن دانش فنی، فناوری و نیروی انسانی که در برخی از شاخههای صنعتی، تقریباً روزآمد و خودکفا میباشد، علیالقاعده مشکلی در حوزه تولید و فرآوری ندارد. در طی سالهای گذشته اقدامات مؤثری در جهت ارتقاء سطح کیفی و کمیحلقههای تأمین و تولید انجام شده است که مکفی به نظر نمیرسد، لیکن هنوز به همان اندازه هم زیرساخت توزیع همانند شبکههای حمل ونقل و تجهیزات لازمه آن رشد نکردهاند. برای ایجاد یک اقتصاد پویا و پایدار توجه به استراتژی درونزا- برونگرا ضروری است. در درون کشور، زایش و پویش باید به نحوی باشد که ارزش افزوده ناشی از فرآوری کالا و خدمات بدست آید تا با قابلیتهای برونگرایی اقتصاد بتوان در عرصههای بینالمللی از آنها برای ثروت آفرینی ملی بهرهگیری کرد. از جمله خصوصیات برونگرایی اقتصاد وجود زیرساخت و امکانات حمل و نقلی متناسب با اصول تجارت بینالمللی است. حمل و نقل دریایی، به واقع مهمترین نقش را در مبادلات کالا و شکلگیری تجارت در سطح بینالمللی ایفا میکند. شاید بتوان ادعا کرد بیش از ۹۰ درصد از تجارت جهانی در دریا و توسط ناوگان تجاری دریایی انجام میگیرد. ایران سرزمینی است که در دو سوی شمال و جنوب خود دسترسی به دریا دارد. طول سواحل ایران نزدیک به ۵۸۰۰ کیلومتر برآورد میشود. در جنوب عملاً از طریق این سواحل است که امکان دسترسی به تمامی نقاط جهان با کمترین نیاز عبور از قلمرو ثالث فراهم است. شکل خاص دریای خزر نیز به ایران کمک میکند تا نفوذ عمیقی در کشورهای شمالی داشته باشد و لبه جلویی اتصال خود را به حداکثر برساند. اما هزاران کیلومتر ساحل در اختیار که نقش بیبدیلی در بسترسازی برونگرایی اقتصاد ملی دارد، هنوز نتوانسته است رشد همسانی را داشته و نیازمندیهای تجارت و صنعت ملی را برآورده سازد. در دهههای ۴۰ تا ۶۰ شمسی به دلیل نبود تجربه عملگرایانه در برنامهریزیهای توسعه و به واسطه گسترش سایه درآمدهای نفتی بر ساختار اقتصاد، آمایش سرزمینی ایران به صورتی نامتوازن شکل گرفت. در این میان مناطق محصور در خشکی که به دلیل رونق اقتصاد نفتی، بستر مناسبی برای فعالیتهای غیرمولد بودند، توسعه ناهمگن یافتند و افزایش سیل مهاجرت به کلانشهرها را بوجود آورد و با تمرکز امکانات شهری در این مناطق، عملاً نقاط دور از این مراکز در حال رشد، تهی از جمعیت گردیدند. سواحل جنوبی هم که میتوانستند فرصتهای بی نظیری را فراهم کنند، در زمره مناطق وامانده از توسعه به شمار میروند. این در حالی است که بیش از ۸۰ درصد از شهرهای بزرگ جهان که به عنوان قطبهای تجاری شناخته میشوند، در کنار دریا قرار گرفتهاند که بیانگر جایگاه «اقتصاد دریامحور» به عنوان اقتصاد پایه شهر و مسبب رشد و رونق آنها میباشد. نکته حائز اهمیت آن است که ۸ کلانشر ایران یعنی تهران، کرج، شیراز، اصفهان، تبریز، مشهد، اهواز و قم، در خشکی محصورند. گویی توسعه اقتصادی ایران از نزدیک شدن به دریا واهمه داشته و از آن به شدت اجتناب میکند. اگر به آن سوی خلیج فارس نگاهی انداخته شود، کشوری کوچک را میبینیم که با کمترین منابع طبیعی و جمعیتی، فاقد سرمایه صنعتی و فناوری، صرفاً به واسطه درک کاملی از مزیت همجواری با آبهای آزاد، ساختار خود را چنان شکل میدهد که در عرض ۳ دهه، خود را به عنوان هاب تجارت منطقه معرفی مینماید. گردش تجاری بالا و ارزش افزوده ناشی از آن میتوانست نصیب یکی از جزایر یا بنادر مستعد ایران باشد که فعلاً اینگونه نیست. آنچه مسلم است تحقق اقتصاد مقاومتی مبتنی بر راهبرد درونزایی و برونگرایی، نیازمند رشد همگن و متناسب سه حلقه زنجیره تأمین بر اساس تکیه بر شناخت و درک کاملی از مزیتهای سرزمینی ایران است. در این میان «توسعه دریامحور» میتواند یکی از ارکان مهم این توسعه تلقی شود. والاترین دستاورد توسعه دریامحور، کسب اقتدار و سیادت اقتصاد ملی و کسب حضوری قدرتمند در تمامیعرصههای دریایی در ابعاد جهانی است.
نوشته شده توسط احمد پاکزاد در دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۳
ساعت 13:56 موضوع |
لینک ثابت
رونمایی از دو لوح فشرده با موضوع روابط عمومی
انتشارات کارگزار روابط عمومی به مناسبت فرا رسیدن روز ملی ارتباطات و روابط عمومی دو لوح فشرده با عناوین «روش های تدوین کمپین های اطلاع رسانی» استاد احمد پاکزاد و «مدیریت تشریفات کاربردی» استاد علی بیدارمغز را منشر کرد.
روش های تدوین کمپین های اطلاع رسانی
احمد پاکزاد
روابطعمومی به عنوان یک بخش رسمی در هر سازمان برای آن که مورد احترام باشد و فعالیتهای آن در جهت حمایت و رشد سازمان مؤثر واقع شود، باید از همان اصولی پیروی کند که دیگر بخشهای رسمی سازمان از جمله حقوقی، مالی و منابع انسانی پیروی میکنند. ویژگی کلیدی نقش استراتژیک روابطعمومی این است که بر اساس درک روشنی از سهم روابطعمومی و فلسفه زیربنایی و نحوه عملکرد پژوهشمدار آن استوار است. از سوی دیگر، روابطعمومی تاکتیکی بر ارائه خدمات ارتباطی که توسط دیگران هدایت میشود تمرکز دارد.
برنامهریزی استراتژیک بدین معنا نیست که همه چیز قابل کنترل است: این غیرممکن است، اما برنامهریز را وارد فرایندی میسازد که به او در تعیین سهمی که میتواند انجام دهد، چگونگی انجام و ارزیابی آن در صورت موفقیت کمک میکند. آنها باید متوجه باشند که در این راه، سطحی از انعطاف و تعدیل عملگرایانه مورد نیاز است و البته رویدادهای پیشبینی نشده سبب میشود که حتی مخالف بهترین برنامهها عمل کنند. برنامهریزی و مدیریت برنامههای استراتژیک، علمی و خلاق است. فرایندی است که قوه ادراک را تحریک میکند، احساسات را درگیر میسازد و قطعات سازنده را به گونهای قرار میدهد که سبب اقدام کارا و اثربخش سازمان فرد برنامهریز شود.
مدیریت تشریفات کاربردی
استاد علی بیدارمغز
در دنیای امروز برقراری ارتباط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی خانوادگی، منوط به رعایت اصول و آیین تشریفات است.
تشریفات نه به معنای تجمل گرایی و تجملپرستی، بلکه به معنای نظمدهی و نظمبخشی در یک سازمان که روند فعالیت های منسجمی را در پیش دارد، از اصول اولیه ارتباطات اجتماعی به شمار میرود. تشریفات رعایت یک سری قوانین رفتاری است که نه تنها توسط نمایندگان یک کشور بلکه توسط نمایندگان و کارگزاران اکثر نظام های سیاسی و اجتماعی رعایت میشود و متناسب با ساختار اجتماعی و فرهنگی، ویژگی های مذهبی و تاریخی و آداب و رسوم یک کشور تغییراتی در اجرای آن به عمل میآید. اما در برخی از موارد رفتاری، اصول مشابهی وجود دارد که فراگیری و رعایت این اصول، به طور فراگیر و همگانی نظم را در قالب رفتاری منسجم در دستگاه ها و سازمان ها به ارمغان خواهد آورد. این مجموعه گامی کوچک در این جهت است که میتواند در ابعاد گوناگون زندگی، محل کار، اماکن عمومی، گفتگوهای رسمی، سفرها و... به کار آید.
نوشته شده توسط احمد پاکزاد در سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۱
ساعت 18:35 موضوع روابط عمومي |
لینک ثابت
در ايران هيچ مانعي بر سر راه روابطعمومي وجود ندارد
احمد پاكزاد، معاون ارتباطات «گروه صنعتي و پژوهشي زر» است كه نزديك به 20 سال در حوزه ارتباطات فعاليت ميكند. او در ابتدا به عنوان يك خبرنگار ساده وارد عرصه مطبوعات ميشود و بعد از آشنايي با مراحل طراحي گرافيك، صفحهبندي و نظارت بر چاپ، كار در عرصه خبر و روزنامهنگاري را تجربه ميكند و مدتي هم به عنوان گزارشگر، گوينده و مجري برنامههاي تلويزيوني با شبكه سوم سيما همكاري ميكند.
او ميگويد: «هم زمان با اشتغالم در رسانهها، متوجه علاقهام به دانش ارتباطات شدم، پس به نيت تحصيل در رشته روزنامهنگاري وارد دانشگاه شدم، اما در موقع انتخاب گرايش، روابطعمومي را ترجيح دادم.» اولين تجربه وي در مسند روابطعمومي به سالهاي حضورش در بنياد مسكن انقلاب اسلامي برميگردد كه در سن 27 سالگي به عنوان مديركل روابطعمومي پشت سر گذاشت، تجربهاي كه معتقد است اگر در آن زمان، تجربه امروز را داشت، هرگز آن پيشنهاد را نميپذيرفت. او به كساني كه تجربه كافي در عرصه روابطعمومي را ندارند توصيه ميكند كه: «به اين مسئوليت وارد نشويد...».
احمد پاكزاد كار در بخشهاي مختلف شهرداري در حوزه ارتباطات را نيز در كارنامه كاري خود دارد و هم اكنون نيز در كنار فعاليتهاي رسانهاي و مطبوعاتي، به عنوان معاون هيأت مديره در امور ارتباطات گروه صنعتي و پژوهشي زر مشغول به كار است. براي آشنايي مخاطبين اين سايت با نحوه فعاليت روابطعمومي در واحدهاي صنعتي و توليدي، مصاحبهاي را با وي ترتيب دادهايم كه شما را به مطالعه آن دعوت ميكنيم:
- آقاي پاکزاد لطفاً تاريخچه كار در روابطعمومي زر و حوزههاي فعاليت آن را برايمان تشريح كنيد. «گروه صنعتي و پژوهشي زر از چندين شركت تشكيل شده است كه تا 2 سال آينده با بهرهبرداري از مجموعه كارخانجات جديد خود تحت عنوان «شهر عميق غلات» 17 واحد توليدي ديگر نيز به آن اضافه خواهند شد. اولين شركت مجموعه، «آرد زر» در سال 72 تأسيس و در مدار توليد قرار گرفت. اما مردم و مصرفكنندگان بيشتر با برند «زرماكارون» اين گروه آشنا هستند كه از سال 85 وارد بازار شده است. از آنجايي كه مصرفكنندگان محصولات اين گروه، شامل تمامي لايههاي جامعه هستند، بنابراين مقولههاي ارتباطات، تبليغات و روابطعمومي از اهميت ويژهاي برخوردار است. به غير از اين دو، شركتهاي نوشينساز، سيلوهاي ذخيرهسازي غلات، آرد سموليناي زر، مركز اموزش علمي و كاربردي زر و مركز پژوهشهاي دانشبنيان فرهيختگان زر از ديگر واحدهي عمده اين گروه به حساب ميآيند. سير تطور نظام ارتباطات اين مجموعه از نظر شكلي و ظاهري از سال 85 آغاز شد. زماني كه يك مديريت واحد بر تبليغات و روابطعمومي آن اعمال ميگرديد و بنده نيز به عنوان مشاور در اين مجموعه كار خود را از همان دوره آغاز كردم. اما بعد از مدتي كه دامنه كارها گسترش پيدا كرد و نياز به حضور در بازارهاي خارج از كشور احساس شد، دانستيم كه بايد با مخاطب و مصرفكننده وارد گفت و شنود شويم و دامنه ارتباط با او را بسط دهيم. بنابراين پيچيدگي در كار به وجود آمد. به اين معنا كه تغيير رويكرد در نوع نگاه و تفكر، دامنه فعاليت روابطعمومي را تعميق بخشيد و باعث شد كه روابطعمومي بيش از هر زماني مأموريتهاي خطيري بر عهده بگيرد، كه پشتيباني و حمايت برنامههاي تبليغاتي و بازاريابي از مهمترين اصول آن بود. اما از آنجايي كه در اين مجموعه صنعتي، امور با سرعت زياد در حال انجام است، لذا هيچ فرصتي براي توقف وجود ندارد، از اين رو ما ناگزير بوديم نظام ارتباطي گروه را براي اين شرايط محيا سازيم. تصميمي كه در آن شرايط ميتوانست به ما كمك كند، تفكيك دو شاخه مديريت روابطعمومي و مديريت تبليغات بود. جالب است بدانيد تخصصي شدن اين كارها به جايي رسيد كه بحث ارتباط با مشتريان هم از اين دو بخش منفك شد و خود به عنوان يك مديريت جديد در نظام ارتباطي اين مجموعه شكل گرفت. نتيجه اين نوع برنامهريزي همراهي غيرقابل انكار نظام ارتباطي مجموعه در تولد يك برند در زماني معادل يك پنجم مدت استاندارد بود. كارشناسان معتقدند كه طول زمان طبيعي براي تولد و رشد يك برند 15 سال است، اما زرماكارون دوره تولد تا تثبيت خود را در فقط طي 3 سال پيمود و اين يعني رسيدن به ركورد يك پنجم زمان در زايش يك برند جديد و اين موفقيتي است كه نظام ارتباطات در آن سهم بسيار مؤثري بر عهده داشته است. در سال 89 همزمان با آغاز برنامهريزي براي راهاندازي بزرگترين مجموعه فرآوري عميق غلات كشور و با توجه به افزايش دامنه و تنوع توليدات اين گروه كه عملاً بازارهاي وسيع خارج از مرزهاي كشور را هدف قرار خواهند داشت، لازم بود رويكرد و مأموريتهاي جديدي براي نظام ارتباطات گروه منظور گردد كه قادر باشد بيرون از مرزهاي اين كشور را نيز پوشش دهد. اين نظام بايد اين توانايي را داشته باشد كه براي كسب بازارهاي مصرف برنامه داشته باشد. با آنها ارتباط بگيرد. تبليغ و بازاريابي كند و با رويكرد صادراتمحور كه متأسفانه جاي خالي آن در نظام ارتباطي دستگاهها و سازمانهاي ما بسيار محسوس است، مجموعه را در رساندن به اهدافش ياري نمايد. بنابراين در سال 89 ساختار جديد سازماني را براي كل مجموعه تعريف شد و بخشهاي جداشده پيشين مجدداً در لواي يك واحد، تجميع شدند و تا از اين طريق بتواند نظامي با يك هويت بالاتر و منسجمتر و تجمع قدرت و امكانات به امر هماهنگي پرداخته و استراتژي و برنامهها را كنترل نمايد و رسيدن به هدف را ممكنتر و آسانتر سازد. در نهايت اين تصميم باعث شد كه سطح ارتباطات در گروه صنعتي و پژوهشي زر از مديريت به رده معاونت هيأت مديره ارتقا يافت.»
- اگر بخواهيم يك الگوي ارتباطي براي كارهاي روابطعمومي در واحدهاي صنعتي و تجاري ارائه دهيد شما چه پيشنهادي داريد؟ «اساساً صنعت، خاستگاه اوليه روابطعمومي بوده است. هم اكنون نيز برترين الگوهاي آن نيز در جهان صنعت وجود دارند. از اين جهت به جرأت ميتوان گفت كه اگر واحدهاي صنعتي و توليدي ما نتوانند به قدرت روابطعمومي مجهز شوند، بيشك در مسير اضمحلال قرار خواهند گرفت. ورود اقتصاد ايران به دوران بدون يارانه كه منجر به رونق رقابتپذيري و توجه و اهتمام ويژه به مفاهيمي چون بازارشناسي، تحقيق و توسعه و نظاير آن شده است، قطعاً دوره شكوفايي روابطعمومي را هم در پي دارد، مگر آنكه همكاران ما در اين عرصه، ارزش و منزلت اين فرصت را بشناسند و براي جهشي بلند آماده شوند، شايد بتوانيم نظام ارتباطات گروه صنعتي و پژوهشي زر را به عنوان يك نمونه مناسب مثال بزنيم، اما معتقدم تا چنان سطحي، خيلي فاصله داريم. استراتژي ارتباطي مناسب براي دستگاهها و واحدهاي توليدي و صنعتي، به دليل برخورداري از طيف بسيار متنوع از گروههاي مخاطب، نيازهاي مشاركتجويانه كاملاً پيچيده و وجود فضاي رقابتي سنگين، استراتژي تلفيقي يا چند مرحلهاي خواهد بود. در چنين روشي، ارتباط با مخاطبان، شفاف و بر مبناي گفت و شنود، ارتباط با ذينفعان، رسيدن به حداكثر نقشآفريني و نگرش به تمامي مخاطبان، فعالانه است. در چنين حالتي، صرفاً مسائل ارتباطي تك بعدي و رويدادمحور نيست، بلكه مديران ارتباطي بايد موضوعات را كاملاً فرآيندمحور و بر اساس محتواي از پيش تعيين شده در دستوركار قرار دهند.»
- به نظر شما در واحدهاي صنعتي و توليد كه توسعه بازار امر بسيار مهم و با اهميتي تلقي ميشود، تبليغات و روابطعمومي كدام يك بر ديگري تقدم و تأخر دارد؟
«به نظرم براي توسعه بازار بايد مجموعه فعاليتهاي روابطعمومي، بازاريابي، بازارسازي و تبليغات در كنار هم قرار گيرند و مديريت صحيح بر آنها اعمال شود تا توسعه بازار نيز اتفاق افتد. تبليغات اساساً آگاهي ميدهد و اگر درست عمل كند در نهايت منجر به ترغيب ميشود و تنها ميتواند مصرفكننده را راضي كند كه يك بار آن محصول را استفاده كند. اما راضي نگه داشتن مشتري و تبديل او به مصرفكننده هميشگي گام بعدي است كه بايد از طريق روابطعمومي برداشته شود و با اقناع و ترويج يك بار مصرف را به ده بار مصرف برساند و يك مصرفكننده را به دهها مصرفكننده تبديل سازد و در نهايت اين مصرفهاي مكرر در ابتدا عادت ميشود و سپس مصرف آن محصول را نهادينه كرده و در مرحله پاياني استفاده از آن محصول تبديل به يك فرهنگ ميشود. پس در پاسخ به اين سؤال بايد بگويم هرگز نميتوان مرزبندي دقيقي را بين تقدم و تأخر روابطعمومي و تبليغات قائل شد. بايد هر كدام به طور هم زمان با يك استراتژي و هدف روشن و مشخص به ايفاي نقش خود بپردازند.»
- شما براي ارتقاي جايگاه روابطعمومي در واحدهاي صنعتي و توليدي چه پيشنهادي داريد؟ بايد بدانيم قرار نيست ديگران براي ارتقاي جايگاه ما كاري انجام دهند. اگر ما جايگاهمان را بشناسيم خودمان و كارمان را جدي تلقي كنيم، براي كارمان برنامهريزي كنيم، آن وقت ديگران، ما را و كار ما را جدي ميگيرند. من به بهانهجوييهايي همچون عدم توجه مديران ارشد به بخش روابطعمومي و نبود امكانات و... هيچ اعتقادي ندارم و معتقدم طرح چنين مسائلي بيش از هر چيزي به ضعف، تنبلي و بيتعصبي ما نسبت به شغل و حرفهمان برميگردد. برعكس ايمان دارم در ايران هيچ مانعي بر سر راه روابطعمومي وجود ندارد. البته نميگويم اين جاده آسفالت است و همه سوار بر تخت روان به مقصد رسيدهاند كه اگر چنين شرايطي مهيا بود، ديگر نيازي به روابطعمومي نبود. بلكه معتقدم رساندن اين مجموعه به مقصد در مسير جادهاي است كه عبور از آن برنامهريزي، تلاش و زحمت فراوان ميطلبد، از اين لحاظ اولين قدم براي پيروزي، مطالعه زياد، به روز شدن و از همه مهمتر درك مسئله و مشكل سازمان است. اگر روابطعمومي طرحي را به مديران ارشد داد و پذيرفته نشد، بايد بداند كه مشكل از آنجايي است كه هنوز مسئله و مشكل شناسايي نشده است. پس نبايد در چنين حالاتي، انتظار پذيرش داشته باشيم. مثل پزشكي كه درد بيمار خود را تشخيص نميدهد در نتيجه بيمار هم وقعي به توصيههاي پزشك مربوطه نميگذارد. اين عدم تشخيص درست، لطمه زيادي را به وجهة روابطعمومي وارد ميسازد. پس ارتقاي جايگاه روابطعمومي به ارتقاي نيروي انساني آن برميگردد ولاغير. به عنوان يك عضو كوچك از خانواده روابطعمومي، از تمامي همكاران درخواست ميكنم اگر واقعبينانه به اين ميزان از شناخت رسيدهايد كه خود را آماده براي ايفاي نقش در روابطعمومي نديديد، حتماً براي حفظ كرامت و حرمت اين حرفه، به تقويت بنيانهاي عملي و علمي خود بپردازيد. گر مرد رهي ميان خون بايد رفت/ از پاي فتاده سرنگون بايد رفت.»
نوشته شده توسط احمد پاکزاد در یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۰
ساعت 15:32 موضوع روابط عمومي |
لینک ثابت
ياسر انصاري درگذشت
خبري كوتاه خواندم...
"یاسر انصاری کجوری مدیر پایگاه خبری سبزپرس و دبير كانون عالي گسترش فضاي سبز در سن 32 سالگي بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت"
هنوز در بهت و حيرتم... دوستي عزيز را از دست دادم... اي كاش او را مي ديدم قبل از رفتنش...
نوشته شده توسط احمد پاکزاد در سه شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۰
ساعت 21:1 موضوع یادها |
لینک ثابت
کارگاه آموزشی تدوین کمپین های تبلیغاتی و اطلاع رسانی
انجمن روابط عمومی ایران برگزار میکند:
کارگاه آموزشی آشنایی با روشهای تدوین کمپین تبلیغاتی و اطلاعرسانی
زمستان 89
ویژه:
مدیران و کارشناسان روابط عمومی، بازاریابی و تبلیغات شرکتها و مؤسسات تولیدی، صنعتی، خدماتی و اداری
مدیران و کارشناسان آژانسهای تبلیغاتی و مشاوران تبلیغاتی
مدرس:
احمد پاکزاد- معاون ارتباطات گروه صنعتی و پژوهشی زر- زرماکارون
زمان کارگاه:
8 ساعت آموزشی
هزینه ثبت نام:
۰۰۰/۵۰۰ ريال
برای ثبت نام از فرم موجود درسایت انجمن (www.prsir.org) استفاده نموده و یا با شماره تلفن 26203555 و 09123150907 (آقای حکیمیان) تماس گرفته شود.
نوشته شده توسط احمد پاکزاد در دوشنبه ۴ بهمن ۱۳۸۹
ساعت 15:20 موضوع روابط عمومي |
لینک ثابت
نقش روابط عمومی در پیشبرد صنعت غذا
مصرف کننده باور میخواهد
احمد پاکزاد-معاون ارتباطات گروه صنعتی و پژوهشی زر- زرماکارون
اگر رسانهها در جهان امروز با نشر و ترویج اطلاعات، باعث شکلگیری، تغییر و یا تحکیم فرهنگ جامعه میگردند، دانش ارتباطات، شاخههای دیگری را با ادغام سایر علوم فراهم آورده تا ضمن ریشهگزینی در تمامی لایههای جامعه، نیازهای پدید آمده انسان امروز را به نوعی دیگر، تغییر یا تحکیم نماید.
در این میان تولد علم نوظهوری با عنوان «روابط عمومی» از تبعات نیازهای جامعه و برگرفته از تلاش دانشمحوران ارتباطات بوده است. در بیانی کلی زمانی دانش روابطعمومی شکل گرفت که جامعه انسانی با فراخنای عظیمی از اطلاعات مواجه گردید که ضمن تقویت توان انتخاب، انسان را در شرایط سخت تصمیمگیری دقیقتر قرار داد. از یک سو رسانهها با نشر دائمی اطلاعات، او را با ابعاد جدیدی از محیط پیرامون آشنا ساخته و در عین حال به دلیل عمق نیافتن این آگاهیهای جدید، انسان را به نوعی دچار سردرگمیهای ناشی از هجمه اطلاعات کردند. در این زمان جامعه به نهادهایی نیازمند شد تا بتوانند در کنار تقویت دانش، بینش اعضا را هم رشید سازند. براین اساس روابط عمومی برای پاسخ به این نیاز پدید آمد، نسج یافت و خود را به تمامی تجهیزاتی که لازم بود، مجهز نمود. تا جایی که میتوان ردپای این دانش فنورز را در تمامی مسائل زندگی اجتماعی مشاهده کرد.
همانگونه که از قدیم نیز گفته میشود؛ عقلسالم در بدنسالم است. این معنا نشان از اهمیت سلامت جسم در تأمین سلامت روحی انسان دارد. جامعه نیز که در برگیرنده اجتماعی از انسانهاست، تابع آن رابطه میباشد. بدین شکل میتوان گفت: فرهنگسالم، از آن جامعهسالم است.
سلامت، واژهای نزدیک و معنای ملموس در صنعت غذاست. آرمان و افتخار همه تولیدکنندگان صنایع غذایی، سالم بودن محصولاتشان است. چرا که سلامت و شادابی جامعه مرهون سلامت غذایی آنان میباشد. بنابراین در تمامی برنامههای ارتباطی و تبلیغاتی بر این نکته تأکید میکنند.
این اصل را نباید فراموش کرد که تا زمانی که سلامت جامعه تضمین نشود، پایداری چرخه تولید نیز تحقق نخواهد یافت. از سوی دیگر نیز تولید پایدار باید بتواند در راستای تأمین سلامت جامعه باشد. حیات صنعت غذا، وابستگی تام و تمام به سلامت جامعه دارد. لذا تولید پایدار و سلامت جامعه، لازم و ملزوم یکدیگر بوده و استمرار حیات خود را ضمانت میکنند.
سلامت روحی و روانی جامعه که دیگر مؤلفههای مهم جامعه سالم تلقی میشود، میتواند با روشهای تبلیغ فرآوردههای غذایی که در نهایت باعث شکلگیری عادات تغذیه و ذائقه عمومی گردد، مورد تهدید یا تثبیت قرار گیرد. برنامههای ارتباطی مناسب میتوانند به گونهای تنظیم گردند که ضمن اشاعه فرهنگ صحیح مصرف، آرامش روحی را برای مخاطبان و مصرفکنندگان به ارمغان آورده و کمالگرایی را در آنها ایجاد کند.
دستیابی به برنامههای تبلیغی با چنین مشخصهای، موضوع فروش را نیز به طور طبیعی تضمین نموده و در دراز مدت، دغدغههای تولیدکنندگان را در رابطه با استقبال مصرفکنندگان از محصولاتشان مرتفع خواهد ساخت.
صداقت تبلیغات مواد غذایی و آگاهیبخشی آن، از حقوق مسلم مصرفکننده است. این حق مصرفکننده است که از سلامت غذا مطمئن باشد. اطمینان خاطر و اعتقاد به اصالت و سلامت مواد غذایی از سوی مصرفکننده، از جمله معیارهایی است که در تبلیغ موادغذایی باید مورد توجه واقع شود.
از دیگر معیارهای اساسی ارتباط مؤثر با مصرفکننده، ملحوظ نمودن خواستهها و نیازهای او در تبیین برنامههای ارتباطی است. اطمینان خاطر مصرفکننده، مستلزم اعتماد و باور اوست. این باور زمانی حاصل میشود که مخاطب به درجه معقولی از اقناع رسیده باشد، قانع شدن مخاطب، از پس گفت و شنود حاصل میشود که نیازمند ارتباطی دوسویه میباشد. اقناع این نیست که فقط یک طرف بگوید و طرف دیگر مجبور به شنیدن باشد. اقناع زمانی ایجاد میشود که هر دو طرف هم بگویند و هم بشنوند. هم قبول کنند و هم بقبولانند.
اقناع، منطق میخواهد، اقناع پاسخگویی میخواهد و از همه مهمتر، اقناع باوری عمیق میخواهد که البته در وهله نخست، باور تولیدکننده به مصرفکننده است. تحقق تمامی این امورضروری، از عهده تبلیغات خارج است. به واقع دستیابی به سطحی مناسب از اقناع، از وظایف روابطعمومی است که دانش آن در اختیار کارشناسان خبرهای میباشد که تولیدکنندگان به آنها اعتماد کرده و از خدمات آنان بهره میبرد.
این مسئله امری بدیهی و غیرقابل انکار است. آنچنان فطری است که اگر هریک از تولیدکنندگان دقیقتر نگاه کنند، حداقل برای استمرار حیات خود به ضرورت آن پی خواهند برد. اما در بعدی دیگر نبود و کمبود کارشناسان زبده و خبره، روند تمایل تولیدکنندگان برای ارتباط مؤثرتر با ایشان را دچار کندی کرده است. در هرصورت، با حضور فراگیر این کارشناسان در کنار مسئولان واحدهای تولیدی و ایجاد نگاهی عمیقتر به مفهوم مصرفکننده، امکان توسعه این تفکر فراهمتر خواهد شد.
اساساً یک سازمان تولیدی فقط به تبلیغ نیاز ندارد. حتی بیش از تبلیغ، به دانشی محتاج است که بتواند گستره باور متقابل او با مشتریانش را عمق بخشد، توسعه دهد و پایدار سازد. این توانمندی در دانش روابطعمومی نهفته است و این وظیفه روابطعمومی است که پا پیش بگذارد و بستر لازم را برای توسعه این فرهنگ فرآهم آورد.
توسعه صنعت غذا بیش از آنکه به تحقیقات متکی باشد به فرآیندهایی نیاز دارد که روابطعمومی از عهده آن بر میآید. روح توسعه، تولید محصولاتی است که تا حد ممکن منطبق بر نیاز امروز و فردای مصرفکننده باشد. این محصولات باید مشتری را ترغیب کنند، انگیزه وی را تهیج نمایند و در نهایت شادابی روانی و سلامت جسمانی را به آنان ارمغان دهند.
دسترسی به اطلاعاتی که بتواند فرآیند تولید را به همان سمت هدایت کند، فقط از طریق بررسی بازار کسب نمیشود. با تحقیق بازار، وضع امروز آن شناخته میشود، ولی دانش روابطعمومی میتواند ضمن ارائه شناخت کاملتری از حال، چشمانداز آینده را هم روشن سازد.
مأموریت خطیر و مهم دستیابی به انتظارات مصرفکننده، موضوعی است تخصصی که از عهده آن، روابطعمومیهایی بر میآیند که میتوانند هم مصرفکنندگان را کاملاً بشناسند و هم بتوانند طیف وسیع و متغیر انتظارات آنان را به موقع شناسایی کرده و اطلاعات لازم را در اختیار تولید قرار دهند. مطمئناً بهترین محصول از دیدگاه فنی، در شرایطی که هیچ تطابقی با نیازهای جامعه نداشته باشد، ارزشمند نخواهد بود.
مأموریت دیگر روابطعمومی، فراهم کردن شرایطی است که سازمان تولیدی متبوع او به نحو کاملاً عقلای مورد شناخت و اعتماد مصرفکننده قرار بگیرد و از سوی دیگر نیز مخاطب را به سطحی از آگاهی برساند تا بتوانند مهارت انتخاب خود را افزایش داده و در این راه ضمن حفظ سلامتی خود، سلامت جامعه را هم تأمین گرداند.
نوشته شده توسط احمد پاکزاد در یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۹
ساعت 20:46 موضوع روابط عمومي |
لینک ثابت
یک گام دیگر برای حذف خلیج ا ل ع ر ب ی!!!
همانگونه که احتمالاَ در خاطر دارید تا چندی قبل، زمانی که در بخش ترجمه سرویس Google عبارت «خلیج فارس» را وارد می کردید، فقط واژه Gulf را ارائه می داد. اما خوشبختانه با حضور همه ایرانیان عزیز و پاکدل، امروزه این سرویس، عبارت را به طور کامل و صحیح ترجمه می کند. اما برای عبارت مجعول خلیج ع ر ب ی هم arabian gulf را می آورد.
سرویس ترجمه گوگل باز می شود، در این صفحه در معنای «الخلیج العربی» می آورد: arabian gulf حالا نشانه گر موس خود را بر روی این عبارت بیاورید. ملاحظه می کنید پنجره ای باز می شود که در پایین آن نوشته شده است:
«در ارائه یک ترجمه بهتر ما را یاری کنید» یا "contribute a better translation"
سوم:
روی جمله فوق کلیک کنید و در جای خالی بنویسید: Persian Gulf
و سپس کلمه ارسال را کلیک کنید.
بنا به رویه گوگل اگر تعداد زیادی از این پیشنهاد ارسال گردد، سامانه آن به صورت خودکار معنای جدید را جایگزین ترجمه قبلی می کند.
در این صورت اگر هرکسی بخواهد عبارت مجعول الخلیج ا ل ع ر ب ی را هم در این سرویس ترجمه کند فقط با عبارت PERSIAN GULF روبرو خواهد شد.
لطفاً به همه دوستان خبر دهید...
نوشته شده توسط احمد پاکزاد در شنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۹
ساعت 14:59 موضوع یادداشتها |
لینک ثابت
مطبوعات در اين سرزمين، با عشق آرشها متولد ميشوند و با ظلم ضحاكها به خاك و خون ميافتند. اما باکی نيست. شقايق عشق بار ديگر به شيريني عسل ميرويد. اين خاصيت اين سرزمين شهيدپرور است. حتي اگر روزگار، روزگار وصل نباشد. باور كنيم. ناصر بزرگمهر