اینترنت- مترجم - مهرداد امیررضایی رودسری:
فناوریهای اینترنتی موجب تغییر برنامههای ارتباطاتی میشود.
با نگاهی به موقعیت مشترکان ارتباطاتی و همچنین سازمانها و محتوای ارتباطات میتوان به این موضوع پی برد. امروزه در مدیریت راهبردی اقدامات ارتباطاتی، آشکارا توقعات ارتباطاتی ایجاد شده است که اساس آن به نبود بازارهای ارتباطاتی (بهویژه در اقتصاد ارتباطات)، جهانی شدن این اقدامات، برنامهها و موضوعات و همچنین دیجیتال شدن کانالهای ارتباطاتی بازمیگردد.
در محیطی اینچنین تأثیرپذیر و با توجه به افزایش مشکلات و گروههای متقاضی داخلی و خارجی متفاوت، میتوان یک تصویر یکپارچه و قابل تسری ایجاد کرد. در ادامه به این سؤال پاسخ داده میشود که فناوریهای ارتباطاتی، اطلاعاتی و اینترنتی چقدر میتواند موجب تغییر در برنامهها و خواستههای ارتباطاتی شود و برنامههای بازاریابی را به چه میزان تحتتأثیر قرار خواهد داد. برای پاسخ به این سؤال بعد از پرداختن به تعاریف مرسوم، به مفاهیم اساسی تغییر پارادایمها و با نگاهی به گروههای مخاطب و هدف، به تشریح آنها در رسانههای دیجیتال خواهیم پرداخت. امروزه بیشتر نگاهها به اثرات اینترنت بر اهداف، سازماندهی و محتوای برنامههای ارتباطی و چگونگی موضوعبندی کردن آنهاست.
روزنامهنگاری - دکتر محمد عطاران*:
امروز در کنار روزنامه نگاری مکتوب روزنامهنگاری اینترنتی به سرعت در حال رشد و گسترش است و اغلب روزنامه های معتبر جهان علاوه بر نسخه مکتوب دارای نسخههای دیجیتالیاند و رقابت این دو نسخه مکتوب و دیجیتالی به در حال گسترش است به صورتی که بسیاری از روزنامه های معتبر جهان از راه تبلیغات نسخه اینترنتی خود در آمد های کلانی کسب می کنند. این نشان دهنده آن است که نسخه دیجیتالی به همان میزان نسخه های مکتوب خواننده دارند، بلکه در مواردی گوی سبقت را از اسلاف خود برده اند. روزنامه های اینترنتی امروزه دچار تحول عمیق تری شده اند و به روزنامه های چند رسانه ای بدل شده اند. در این مقاله پس از بیان تاثیرات فناوری های دیجیتالی در فرهنگ، مشخصه های فرهنگ یادگیری و آموزش در نظام آموزش و پرورش ایران ارائه می شود و سپس به عناصری از این فرهنگ که کاربر ایرانی را مهیای پذیرش روزنامه های چند رسانه ای می کند اشاره می شود و در نهایت در باره مولفه های فرهنگ یادگیری فراگیرندگان ایرانی که در پرتو روزنامه های چند رسانه ای تغییر می کند ، بحث خواهد شد.
در سال های اخیر فرهنگ و آداب و سنت های آدمی بر اثر ورود فناوری های دیجیتالی در معرض تغییر و تحول است. البته این تغییر و تحول پدیده ای نو نیست و هر فناوری تازه ای آثار خود را بر فرهنگ انسان می گذارد. ولی تحولات ناشی از ارتباطات رایانه ای به گونه ای است که برخی آن را انقلاب بر شمرده اند. انقلابی که تمام شئون زندگی بشر را متاثر خواهد کرد. پاره ای از اندیشمندان معتقدند که این انقلاب موجد تمدنی جدید خواهد شد و آن را انقلاب اطلاعاتی نام نهاده اند. (رجایی، فرهنگ، 1380، ص13)
انقلاب مذکور در کار، یادگیری، تفریح، نحوه گذران اوقات فراغت، آموزش، تجارت و همه ارکان زندگی بشر تحول ایجاد کرده است. مثلا فناوری های نو در پرتو ارتباطات رایانه ای تمایر میان کار و اوقات فراغت را محو کرده است. به بیان دیگر رابطه ی رایانه ای آن گونه است که کار خانه و سرگرمی را در یک نظام پردازش با یکدیگر مرتبط می کند مشاهدات مقدماتی پنی گرشتاین در رساله ی دکترای خود نشان می دهد، مردمی که در منزل از رایانه استفاده می کنند، گرچه از خود اتکایی در مدیریت زمان و مکان لذت می برند، از فقدان تمایز میان کار و اوقات فراغت، خانواده و تجارت و شخصیت و کار کرد ناراحت هستند. در قالب فرضیه ای می توان گفت که همسانی تجربه در یک رسانه به نوعی تمایز نهادی قلمروهای فعالیت را مخدوش می سازد و در مورد شیوه ی رفتار سردرگمی ایجاد می کند (همان، ص 418 – 417)
در دوران قبل که شغل اصلی مردم کشاورزی بود، تمایز اندکی میان زمان کار و اوقات فراغت وجود داشت. هنگامی که افراد در مزرعه کار و زندگی می کردند، خانواده ها قادر بودند، نیازهای خانواده و کار شان – هر دو را – برآورده سازند. انقلاب صنعتی به این وضعیت خاتمه بخشید و اوقات فراغت معنی و مفهوم یافت، ولی اکنون بار دیگر در کشور های صنعتی پیشرفته بسیاری از افراد مشاغلی را بر عهده دارند که لزومی برای تعیین وقت خاص برای آن نیست. در واقع در اقتصاد دیجیتالی، کار باید 24 ساعته ادامه یابد، چون حتی در اواخر شب، از نقطه ای روی کره ی خاکی مشتری به سراغتان می آید. نمونه ای از این موقعیت را کلارک دارد. او در اداره اش زندگی می کند. دو سال پیش، شرکت او که در زمینه ی تحقیقات اینترنت و طراحی وب فعالیت می کند، توسعه یافت و او ساختمانی در میلواکی خرید. شصت و پنج کارمند او همه ی این فضا را نیاز نداشتند. لذا کلارک و شوهرش برای زندگی به طبقه پنجم ساختمان منتقل شدند. کلارک می گوید:"گاه روزهای متوالی من ساختمان را ترک نمی کنم."
کلارک نمونه ی افراطی کسانی است که کار و زندگی را با هم آمیخته اند؛ کسانی که اگر در اداره نباشند، از خانه، ماشین یا هتل محل اقامت خود کار را ادامه می دهند. شرایط جدید مفهوم محیط کار را کاملا” وسعت بخشیده و تصور اوقات فراغت را کم رنگ کرده است. در کشور هایی مانند آمریکا، زوج های جوان در مقایسه با سال 1969، 770 ساعت بیش تر کار می کنند. ابزارهایی که تصور می شد فرد را از زنجیر میز کارشان رها کند. چنان آن ها را به کار پیوند داده است که یک دهه قبل تصور آن نمی شد. جان سیولا نویسنده ی کتاب حیات کار می گوید: ابزارهای اطلاعاتی، بند ناف الکترونیکی محیط کارند (Wellnen & Alison Stein، 1.1).
مفهوم فرهنگ و تاثیرات فناوریهای دیجیتالی بر آن
فرهنگ مجموعه روش های مشترک زندگی مردمی خاص است و چگونگی اندیشیدن و، عمل و احساس آن ها در اموری مانند مذهب، قانون، زبان ، هنر و آداب و رسوم و چیز های مادی نظیر خانه ها، لباس ها و وسایل شامل می گردد.(نلر، جرج، ترجمه آهنچیان و قائدی، 1379ص4)
به نظر نلر آموزش و پرورش در حکم نظام آموزشگاهی یکی از موسسات فرهنگ آموزی به حساب می آید(همان ص15) و برای درک قابلیت های مدارس و شناخت عوامل خنثی کننده کار کرد مدارس باید آموزش را در بستر فرهنگ همچون کل بنگریم(همان ص17)
در سال های اخیر انسان شناسان کمک کرده اند تا از منظر فرهنگ به آموزش و پرورش نگریسته شود. برخی از متفکران تعلیم و تربیت نیز توجه خود را به این جنبه از نهاد آموزش و پرورش معطوف کرده اند و فرهنگ را به عنوان چتری که نهاد آموزش و پرورش در سایه آن می بالد و می گسترد تعریف کرده اند . موضوعاتی مانند فرهنگ یادگیری، فرهنگ کلاس، فرهنگ برنامه درسی از موضوعات جدیدی هستند که به عرصه علوم تربیتی وارد شده اند. یکی از معروفترین متخصصان این قلمرو جروم برونر (1996) است که در کتاب خود فرهنگ تعلیم و تربیت به کند و کاو در این مقوله پرداخته و در باره برنامه درسی در ذیل مفهوم فرهنگ مطالبی نگاشته است. برونر نشان میدهد که چگونه برنامه درسی اعتقادات فرهنگی و سنتهای محلی را همانند ارزشها و سازمان سیاسی و اجتماعی، منعکس میکند. به نظر وی با استفاده از چشم باز فرهنگی، میتوانیم برنامه درسی را نه تنها به عنوان یک محتوا یا موضوع بلکه به عنوان مجموعهای از پویاییهای درهمبافته شده ببینیم. مفهوم سازی برنامه درسی همچون فرهنگ، به ما تعلیم میدهد که به نظامهای اعتقادی، ارزشها، رفتارها، زبان، نظرات هنری، محیطی که تعلیم و تربیت در آن رخ میدهد، روابط قدرت و مهمتر از همه، به هنجارهایی توجه کنیم که بر ادراک ما در مورد درست و نادرست تاثیر می گذارد.
بر این اساس می توان از فرهنگ یادگیری و آموزش در نظام آموزش و پرورش ایران همانند سایر کشور ها سخن گفت، فرهنگی که دارای مشخصه های منحصر به فرد خود است. این مشخصه ها در مطالعات مختلف بیان شده است مثلا در مطالعه ای که تویوکو موریتا محقق ژاپنی در باره تفاوت فرهنگ یادگیری مدارس ایران و ژاپن انجام داده است نشان می دهد که معلمان ژاپنی دانش آموزان خود را بر اساس توانایی آن ها در نوشتن ارزیابی می کنند، در حالی که معلمان ایرانی بر توانایی کلامی دانش آموزان در پاسخگویی به پرسش های کلاس درس اصرار دارند. این محقق ژاپنی در گزارش خود آورده است که مدارس ایران بر حفظ متن های درسی تاکید دارند و برای او جای تعجب است که دانش آموزان ایرانی متون ادبی، تاریخی و علمی را بدون نگاه به کتاب های درسی بازگویی می کنند و از حفظ آن ها را بیان می کنند. به نظر وی معلمان ایرانی به توانایی گفتار دانش آموزان بیش از توانایی نوشتن آن ها اهمیت می دهند. تفاوت دیگری که تویوکو موریتا میان فرهنگ یادگیری مدارس ایران و ژاپن ذکر می کند یادگیری گروهی است. در ژاپن از کلاس اول ابتدایی تا دانشگاه یادگیری در گروه صورت می گیرد، در حالی که در ایران گرچه پاره ای از مدارس به فعالیت گروهی توجه می کنند ولی در هنگام ارزیابی دانش آموزان به صورت انفرادی آن ها را ارزیابی می کنند حال آن که در ژاپن ارزیابی نیز به صورت گروهی انجام می شود.(تویوکو موریتا، مقاله ارسالی برای همایش ششم انجمن مطالعات برنامه درسی ایران،1385)
سبک یادگیری مذکور از دوره آموزش عمومی به دانشگاه منتقل شده است. مطالعات نشان می دهد که به طور سنتی آموزش های ابتدایی، متوسطه و عالی ما بر حفظیات تکیه داشته و شرایط و فرهنگ آموزشی موجود برای خلاقیت نقشی در نظر نگرفته است. بخصوص در نظام آموزشی ما برای نوشتن که یکی از ابزار های مهم خلاقیت است اهمیتی لحاظ نشده است و دانشجویان ما در دوره آموزش عالی توانایی نوشتن و نظام بخشی به ایده های ذهنی خود در قالب مکتوب را ندارند (حسرتی، مصطفی 1384).
مطالعات کلاین برگ و همکاران او (1979) و سندمن-گی(1995) نیز نشان دهنده فرهنگ و سبک یادگیری متفاوت دانشجویان ایرانی است. این مطالعات نشان می دهد که دانشجویان ایرانی در پرسش کردن و طرح سوال، کند و آهسته عمل می کنند اما در زمینه پذیرفتن ایده هایی که می آموزند و به خطر سپردن و جفظ کردن آن ها _ به خصوص جزییات پر آب و تاب- سریع هستند. (سندمن-گی 1995 به نقل از فاضلی،نعمت الله 1382) این مطالعه نشان دهنده آن است که عنصر تعامل آن هم به صورت گروهی و نقاد در فرهنگ آموزش و پرورش ایران چندان مورد توجه نیست و بلکه فرهنگ یاد دهی و یادگیری در ایران فاقد این مشخص است.
تحولات فرهنگ یادگیری و آموزش بر اثر تحولات فناوریهای دیجیتال
فناوریهای دیجیتالی بخصوص فناوری های رایانه ای به تدریج فرهنگ ما را تبدیل به فرهنگ بصری کرده است.، اسکات لش در فصل هفتم کتاب «جامعه شناسی پست مدرنیسم» (1382) با عنوان «گفتار یا شکل: پسا مدرنیسم همچون نظام دلالت» استدلال می کند که مدرنیته دوره گفتار بود و دوره پسامدرن حاضر عصر فیگورال یا شکل است. اگر در گذشته انسان به کمک واژه ها و کلمات می اندیشید و احساس می کرد، در دنیای پسامدرن امروزی به کمک ایماژها ، تصاویر و اشکال ارتباط برقرار می کند و می اندیشد. او می گوید فرهنگ پسامدرن نظامی فیگورال را به نظام گفتاری ترجیح می دهد و معنادار بودن از طریق شکل ها بیش از آن که به کلمات مربوط باشد، معناداری بر وجه شمایلی است. از اینرو، چشم اهمیت فوق العاده ای در دنیای پسامدرن پیدا کرده و همه ی ما بخصوص دانش آموزان و نوجوانان با صور و اشکال بهتر ارتباط برقرار کنند .در عصرهای پیشین همه رسانه ها در خدمت گفتار بودند و منبر، خطابه، کتاب، و متن مکتوب بطور کلی بسیار اهمیت داشت. بدین ترتیب. رسانه هایی که برای تولید کلمات بود مانند مطبوعات و صنعت نشر اهمیت داشتند. حتی ماقبل و ما بعد تاریخ بر اساس تاریخ ابداع خط تعریف می شود. یعنی شروع تاریخ، زمان ابداع خط است. اما اکنون به نظر می رسد دنیای خط به پایان رسیده و دنیای تصویر شروع شده است. یکی از کار کرد های مهم رایانه در کلاس درس و زندگی ما برقراری ارتباط تصویری است. هیچ ابزار دیگری به اندازه رایانه قدرت و قابلیت بصری ندارد. درگذشته فقط بچه ها ارتباط بصری برقرار می کردند و با تصویر می اندیشیدند. به نظر می رسد به دوران کودکی خودمان بر می گردیم و به این نتیجه می ر سیم که گویا کودکان راه درست تری برای فکر کردن و خلاقیت ،تولید و اندیشیدن می روند. (فاضلی، نعمت الله، 1386)
روزنامهنگاری چند رسانهای: فناوری نو در عرصه ارتباطات
از روزنامه نگاری چند رسانه ای تعاریف مختلفی به عمل آمده است که نقطه مشترک همه این تعاریف استفاده بیش از یک رسانه برای خبر و گزارش رویداد هاست.
اگرچه نام های مختلفی همچون روزنامه نگاری تقاربی ، روزنامهنگاری فلش نیز به جای روزنامهنگاری چند رسانه ای مورد استفاده قرار میگیرد اما مفهوم روزنامه نگاری چند رسانه ای به سمت یک روزنامهنگاری بسته ای یا آنچه بسته چند رسانه ای خوانده میشود، متحول می گردد و تعریف یک بسته چند رسانه ای نیز عبارت است از ادغام بیش از یک رسانه مرتبط با رویداد و گزارش همراه با تعامل با مخاطب. (صباغیان،علی، 1386)
همه تعاریفی که از روزنامه نگاری چند رسانه ای یا بسته چند رسانه ای به عمل آمده به رغم اختلافاتی که بین آنها وجود دارد بر ترکیب حداقل بیش از یک رسانه و یا چند رسانه گوناگون با وجود عنصر تعامل با مخاطب تاکید شده است که البته چگونگی ترکیب عناصر رسانههای مختلف اعم از رسانههای ایستا همچون متن ،عکس و گرافیک که به طور سنتی در رسانه های نوشتاری مورد استفاده بود و یا عناصر رسانه ای پویا همچون صوت و تصویر که در رسانه ای شنیداری و دیداری مورد استفاده قرار می گرفت در بسته چند رسانه ای اهمیت خاصی دارد و هرکدام از آنها می تواند به اقتضای مورد اشکال مختلفی در ترکیب بسته بگیرد.
نسبت فرهنگ یاددهی – یادگیری و روزنامهنگاری چند رسانهای
نیل پستمن معتقد است که پذیرش فناوری های الکترونیک بخصوص تلویزیون، در جامعه و به تبع آن در مدرسه ، بدون تفکر صورت پذیرفته است. تلویزیون بر مبنای تصویر عمل میکند، بنابراین نیازمند توجه احساسی است. حال آنکه نوشتن کلمات بر مبنای تعامل و تفکر صورت می گیرد. وجود تلویزیون در کلاس باعث می شود تدریس به تفریح عوامانه تقلیل یابد. حامیان رایانه این نظر را در باره کامپیوتر نمی پذیرند و می گویند: رایانه با تلویزیون متفاوت است. به نظر او رایانه ها اغلب ساختار نمایشی را بر ساختار ادبی غالب می کنند. در برخی فیلمهای طبیعی و به منظور تاثیر بیشتر ،حیوانات دوست انسان معرفی می شوند و گاهی نیز واقعیات علمی دگرگون می شوند.
به نظر پستمن اختصاص فرصت بیشتر برای دستیابی به اطلاعات، جایگزین تفکر در باب معنی اطلاعات می شود. او معتقد است که اطلاعات در کتاب ها بطور دقیق انتخاب شده اند و بطور منطقی به آموزش سلسله مراتب دانش کمک می کنند ولی اطلاعات الکترونیکی اینچنین نیستند. دستیابی آسان به اطلاعات دانش آموزان را از رنج تحقیق و پذیرش انتقاد ، آزاد می کند ولی در عین حال وقت آنها را صرف تفکر نمی کند به نظر او ممکنست تعلیم و تربیت رایانه ای دانش آموزان را در نظام بوروکراسی صاحب شغل گرداند ، ولی لزوما از آنها شهروندانی با تفکر انتقادی نمی سازد به صورتی که بتوانند در نظامی دموکراتیک مشارکت کنند.. (همان)
به نظر بلکر (1999) در اینترنت تصاویر یکی پس از دیگری و بلا فاصله در صفحه نمایش ظاهر می گردند و همین امر باعث می شود حس بصری دانش آموز تقویت و در مقابل، حواس دیگر او مورد غفلت واقع شود. بعبارت دیگر به زعم او در ارتباط اینترنتی همه ابعاد حسی دانش آموز پرورش نمی یابد و او به لحاظ حسی تک بعدی بار می آید. آگوستینا (1997) با تشریح نوع تعامل دانش آموز در حین استفاده از فناوری اطلاعات، بر وجود چنین پیامد منفی تاکید دارد. او جهانی را که از دریچه فناوری نمایان می شود جهان خرد می نامد و می نویسد:
به دلیل مشخصه ناشناختگی جهان خرد، تجربه به بعد بصری ، تقلیل می یابد و در ساده سازی بیشتر، تجربه بصری بر تجربه تصویر اشیا تقلیل می یابد. این ساده سازیها ،پوشیدگی و فراموشی سریع ابعاد حذف شده را ممکن می سازد، پس توانایی ما نیز در تجربه این ابعاد در زندگی بطور عام، تضعیف خواهد شد » (آگوسیتنا، 1997، ص 13)
رویکرد دیگر در برخورد با روزنامه نگاری چند رسانهای توجه به عناصری است که در روزنامه نگاری چند رسانه ای موجب تحولات فرهنگ کاربر ایرانی خواهد شد. عنصر مهم در روزنامه نگاری چند رسانه ای ، عنصر تعامل است. خواننده روزنامه مکتوب فرصت هایی برای تعامل با نویسندگان روزنامه دارد و نظرات خواننده به صلاحدید مدیران نشریه می تواند در صفحات مخصوص به صورت کلی در کنار نظرات دیگران منتشر شود. در حالی که روزنامه های چند رسانه ای و به طور عام روزنامه های اینترنتی با امکان قراردادن فرصت برای خوانندگان خود برای نظرات خوانندگان موجبات تعامل، اظهار نظر و نقد و ارزیابی را فراهم می کنند. نمونه آن مقاله ای است که شرقالاوسط درباره عربستان و نقش آن در تروریزم بینالمللی در یکی از شماره های اخیرخود منتشر کرد و در اولین ساعات به سرعت با نظرات وسیع خوانندگان در ذیل آن مواجه شد. (صباغیان 1386)
ویژگی تعامل در بسته چند رسانه ای به معنای تعامل با مخاطب مهمترین ویژگی این بسته و تفاوت رسانهای چند رسانه ای در دوران قبل از وب و دوران بعد از وب است. این تعامل و ارتباط مخاطب با رسانه معمولا از طریق تعبیه فرمهای نظرسنجی، تست، پرسشنامه، ای میل، و ایجاد زمینه مباحثه در تالارهای گفتگو، چت، اعلام نظر و انتشار مطلب در روزنامه چند رسانه ای صورت می گیرد. (همان) این فرصت فقط بیان رای و نظر نیست بلکه قرار گرفتن در معرض آرای دیگران و نقد خود است که موجب رشد تفکر انتقادی می شود و این برای کاربران ایرانی می تواند فرصتی باشد که به تدریج موجب تغییر فرهنگ یادگیری او شود و در مباحثات و گفت و گو ها بتواند فعال تر و پویا تر و با روحیه انتقاد و پرسشگری شرکت کند. به عبارتی اگر روزنامه چند رسانه ای را فرصتی برای دسترسی به اطلاعات و یادگیری بدانیم حرکت از یادگیری خطی به یادگیری غیر خطی در فضای روزنامه ی چند رسانه ای خواهد بود و نویسنده و خواننده هر دو در ساخت نوشتار سهیم خواهند بود و این درست خلاف نکته ای است که پستمن و همراهان او بر آن تاکید دارند.
نکته دوم آن است که چنانچه پیش از این اشاره شد در فرهنگ یادگیری ایرانی گفتار بر نوشتار غلبه دارد. از این منظر روزنامه چند رسانه ای چون از مدیا های مختلف از جمله فیلم و صدا استفاده می کند واجد حسن است و کاربر ایرانی در مواجهه با این شکل از روزنامه نگاری جدید احساس انس بیشتری می کند چون گفتار در فرهنگ او نقش و برجستگی ویژه ای دارد و خواننده ایرانی که با فرهنگ مکتوب آشنایی کمتری دارد و شمارگان روزنامه های مکتوبش دارای نسبت قابل توجهی در مقایسه با جمعیت تحصیلکرده آن نیست از طریق مدیا های دیگری به جز متن مکتوب در معرض خبر و اطلاعات قرار می گیرد که برای او مالوف و مانوس است و این برای کاربر ایرانی از جمله مزایای روزنامه نگاری چند رسانه ای محسوب می شود.
*دکتر محمد عطاران عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم
سردبیر مجله رشد مدرسه فردا (نشریه آی. تی برای معلمان
|
آیا دنیای آنلاین بر روزنامه های چاپی غلبه می کند؟
جام جم آنلاین
می گویند پایان روزنامه ها فرا رسیده است؛ یعنی دیگر کسی روزنامه نمی خواند.
نتایج نظر سنجی ها در کشور های پیشرفته ای که اینترنت در آنها فراگیر شده نشان می دهد مردم بیشتر دوست دارند اخبار را در سایت های خبری آنلاین دنبال کنند تا روزنامه های چاپی و اینکه، دنیای آینده ، دنیای روزنامه های آنلاین است.
اما آیا براستی دومین رسانه بزرگ دنیا پس از تلویزیون ، در حال نابودی است؟ یعنی خریدن روزنامه از کیوسک به یک خاطره در گنجینه افکار پیرمردها تبدیل می شود؟ راستی اگر روزنامه ها به محاق بروند چه می شود؟ و اگر این شایعه راست باشد تا چند سال دیگر تحقق می یابد؟ آیا کسی هست که بگوید ما با یک شایعه طرفیم یا واقعیت؟ آیا روزنامه های انلاین همه نیاز های ما را جواب خواهند داد و آیا هیچ نیازی باقی نمانده است تا روزنامه های چاپی به آن پاسخ دهند.
تحلیلگران و مدیران رسانه ای انگلیس می گویند هنوز روزنامه نگاری با کیفیت را باید در روزنامه های چاپی جستجو کرد و حتی معتقدند عمده آنچه در اینترنت به نام اخبار ارائه می شود روزنامه نگاری با کیفیت نیست ؛ بلکه روزنامه نگاری انگلی است که استقلال و هویت روزنامه نگاری موجود در روزنامه های پر محتوا مثل گاردین ، ایندیپندنت و دیلی میل را ندارد.
با این همه نمی توان این حقیقت را نیز نادیده گرفت که عصر پادکستها، بلاگرهای منطقه جنگی و سایر منابع اطلاعاتی بیشمار آنلاین، روزنامهها را حقیقتا با بزرگترین چالشی که تاکنون داشتهاند مواجه کرده است و اگر روزنامه ها فکر درستی برای بقای خود نکنند با اینده ای نامعلوم دست به گریبان خواهند بود.
اما چگونه باید با این چالش کنار آمد؟ آیا اینده محتوم زوال ، در انتظار روزنامه های چاپی است و یا اینکه آنها میتوانند مجددا خود را بازیابند و مورد پسند نسلی قرار گیرند که با تماشای تلویزیون و نشستن پای اینترنت بار آمده است؟
ایان بورل (Ian Burrell) دبیر بخش رسانه روزنامه آنلاین ایندیپندنت انگلستان در پی یافتن پاسخی برای این سوال ها، با چند تن از بزرگان و صاحبنظران رسانهای این کشور به گفتگو نشسته است. آنچه میخوانید شنیدههای ایان بورل از نامآوران و مدیران رسانهای انگلستان درباره آینده روزنامه ها است که در چند قسمت از نظرتان می گذرد.
نویسنده : آنیسا فراهانى
منبع: روزنامه شرق
وبلاگ هاى سیاسى که به سرعت در دنیاى رقابتى امروز خودنمایى کرده اند ، روزنامه هاى آن لاینى هستند که نقد و نظر خوانندگان را در کنار خود مى پذیرند، امروزه بعضى از سازمان هاى خبرى بزرگ که به داشتن وبلاگ علاقه مند شده اند، وبلاگ نویسان اسم و رسم دار را به کار دعوت کرده و یا خود به این امر مبادرت مى نمایند. نحوه و مقدار تاثیر این پدیده نو بر جریانات اصلى گزارشگرى سیاسى موضوع این گزارش است. بلاگر هاى سیاسى که خبر هاى روز را دنبال مى کنند ، به طور پیوسته پوشش خبرى ژورنالیست ها را بررسى مى کنند. آن ها مطالبى را که روزنامه هاى بزرگ پوشش نمى دهند ، مورد توجه دیگران قرار مى دهند. عینیت گرایى کمابیش در وبلاگ نویسى به چشم نمى خورد ، و ایدئولوژى هاى خاص و جانبدارانه که در مباحثات روزنامه ها و تلویزیون به صورت مکرر مطرح مى شود، در این گستره کمتر قابل توجه است. اگر به جست وجوى وبلاگ هاى سیاسى بپردازید کاملاً شگفت زده مى شوید چرا که تعداد این وبلاگ ها بسیار بسیار زیاد است .
متن کامل :
وبلاگ هاى سیاسى که به سرعت در دنیاى رقابتى امروز خودنمایى کرده اند ، روزنامه هاى آن لاینى هستند که نقد و نظر خوانندگان را در کنار خود مى پذیرند، امروزه بعضى از سازمان هاى خبرى بزرگ که به داشتن وبلاگ علاقه مند شده اند، وبلاگ نویسان اسم و رسم دار را به کار دعوت کرده و یا خود به این امر مبادرت مى نمایند.
نحوه و مقدار تاثیر این پدیده نو بر جریانات اصلى گزارشگرى سیاسى موضوع این گزارش است. بلاگر هاى سیاسى که خبر هاى روز را دنبال مى کنند ، به طور پیوسته پوشش خبرى ژورنالیست ها را بررسى مى کنند. آن ها مطالبى را که روزنامه هاى بزرگ پوشش نمى دهند ، مورد توجه دیگران قرار مى دهند. عینیت گرایى کمابیش در وبلاگ نویسى به چشم نمى خورد ، و ایدئولوژى هاى خاص و جانبدارانه که در مباحثات روزنامه ها و تلویزیون به صورت مکرر مطرح مى شود، در این گستره کمتر قابل توجه است. اگر به جست وجوى وبلاگ هاى سیاسى بپردازید کاملاً شگفت زده مى شوید چرا که تعداد این وبلاگ ها بسیار بسیار زیاد است .
بعد از ساخت نرم افزارى که در سال ۱۹۹۹ به بازار آمد ، پدیده وبلاگ نویسى به امرى آسان و رایگان تبدیل شد و بسیار مورد اقبال عمومى قرار گرفت. مدتى بعد ، حمله ۱۱ سپتامبر و وقایع بعد از آن خود موج جدیدى از وبلاگ نویسى سیاسى را ایجاد کرد. در ماه مه سال ۲۰۰۲ کاووس نویسنده پیشین نیوریپابلیک و نیوزویک نوشته ها و فایل هایش را به اسلیت (SLATE) که مجله آن لاین در مالکیت مایکرو سافت بود منتقل کرد. واشنگتن مانتلى که یک مجله کوچک اما تاثیرگذار بود با به خدمت گرفتن وبلاگ نویس معروفى با نام کوین درام وبلاگى براى مجله راه اندازى کرد و بعد هم MSNBC.COM با به خدمت گرفتن رینولدز صفحه جدیدى را در این عرصه گشود. بعد از این بسیارى دیگر از مجلات و روزنامه ها نیز به فکر داشتن وبلاگ افتادند. به هر حال وبلاگ هاى سیاسى به منابع اطلاعاتى ژورنالیست ها و مردم مى افزایند . در حالى که اخبار کابلى پیوسته تیتر هاى سیاسى را تکرار مى کنند ، وبلاگ ها اطلاعات عمیق ترى را اشاعه مى دهند.
به گفته دوب مدیر اجرایى MSNBC.COM و ناشر سایت آمریکایى CYBERJOURNALISM.NET که روزنامه نگارى و ژورنالیسم آن لاین را بررسى مى کند ، کار وبلاگ ها (اعم از آماتور یا حرفه اى) کمک به ترویج جزئیات اطلاعات سیاسى به صورت شبانه روزى است.
او عقیده دارد که وبلاگ هاى آماتور باعث توجه عموم مردم به سیاست شده و دیالوگ سیاسى را افزایش داده اند، اما در عین حال تمیز آن نکته که کدام یک از این نوشته ها حقیقى است یا شایعه کار چندان آسانى نیست. نمونه این مورد شایعه بى اساسى در مورد ارتباطات نامشروع جان کرى بود که در ماه فوریه به سرعت از وبلاگى با نویسندگى مت دراج که اساساً یک شایعه نویس است ، به منابعى معتبر تر مانند WONKETTE.COM و CORNER یا دیگر وبلاگ ها راه یافت . والتر شاپیرو نویسنده سیاسى یو اس اى تودى در این باره مى گوید که وبلاگ ها اثرى قطعى بر ژورنالیسم سیاسى دارند، اما زوایاى این تاثیر هنوز کاملاً مشخص نشده است. گاهى از این پدیده نو استقبال مى شود و گاهى نیز در برابر آن موضع گرفته مى شود. به نظر مى رسد که امروز در نوعى قرون وسطاى وبلاگى به سر مى بریم.
به گفته اندى وارهول همه نوع از ارتباطات در پهنه بازار تعدیل مى گردند. بعضى از کنش هاى اصلى وبلاگ ها از طریق وب سایت ها و یا افرادى که پیش از این در عرصه روزنامه نگارى فعالیت هایى داشتند یا دارند به عرصه عمومى راه مى یابند. رینولدز استاد دانشگاه تنسى که حقوق اساسى و اینترنت تدریس مى کند و در سال ۲۰۰۱ INSTAPUNDIT را که امروزه از وبلاگ هایى است که خواننده فراوان دارد راه اندازى کرده است بر این اعتقاد است که بلاگر ها قدرت بسیار کمى دارند. اما آن چه که دارند تاثیر است. آنها قادرند که ایده هایى را کمتر مورد توجه قرار مى گیرند مورد توجه مردم قرار دهند و مردم و به خصوص ژورنالیست ها را وادار کنند که کارشان را بهتر انجام دهند. اما در این میان بعضى از خبرنگاران سیاسى توجه زیادى به وبلاگ نویس ها نشان نمى دهند. جیم وانداهى خبرنگار اخبار سیاسى داخلى واشنگتن پست مى گوید که تعداد زیادى از وبلاگ ها را دنبال نمى کند، اما با این حال بعضى از خوانندگان مرتباً به او اى میل هایى مبنى بر استفاده نامناسب برخى از وبلاگ ها از خبر هاى او ارسال مى کنند.
او عقیده دارد که گسترش منابع براى تفاسیر و دیدگاه هاى خبرى و جست وجو در وب براى پیدا کردن خبر ، وقت خبرنگار را ضایع مى کند و واقعاً گاهى ضرورى است که خبر نگار خود گزارشى تهیه نماید. ران بران استین خبرنگار بخش سیاست هاى داخلى لس آنجلس تایمز و تحلیلگر سیاسى CNN نیز وبلاگ هاى انتخاباتى را مى خواند. به نظر او اطلاعات وبلاگ ها آن قدر زیاد است که گاهى آدم فکر مى کند که دارد با خودش حرف مى زند. ادام ناگورنى خبرنگار سیاسى نیویورک تایمز نیز مى گوید که پیوسته وب را جست وجو مى کند معمولاً آیتم هاى نتیجه جست جو در گوگل و یا مجله ها و روزنامه هاى آن لاین را مى خواند . او البته وبلاگ انتخاباتى جمهوریخواهان نوین و یا وبلاگ هاى خیلى معروف ترى مثل TALKING POINTS MEMO و INTAPUNDIT
را نیز دنبال مى کند اما نه مرتب و منظم. او مى گوید که اگر بخواهید مرتب وبلاگ بخوانید باید تمام روزتان را به وبلاگ خواندن اختصاص دهید. و البته بعضى از مطالب نیز آن قدر پیش پا افتاده اند که واقعاً خواندن آنها کمکى نمى کند.
جودى ویلگورن همکار ناگورنى در روزنامه تایمز و رئیس قسمت شیکاگو نیز مشغول پوشش رقابت هاى انتخاباتى است. او وبلاگ WILGOREN WATCH را به پوشش خبرى و تبلیغات سیاسى هوارد دین اختصاص داده است.
اما یک بلاگر گمنام طرفدار دین نیز در مورد وبلاگ چنین اعتقاد دارد: من نه یک روزنامه نگارم و نه چنین وانمود مى کنم. من فقط یک آدم معمولى هستم که شغلم دامپزشکى است و از حامیان فرماندار دین هستم. یک کمى هم از HTML سر در مى آورم من تمام عمرم دموکرات بوده ام. من هم مثل خیلى هاى دیگر وقتى که در سال ۲۰۰۰ دیدم که رسانه ها چطور به ال گور بى مهرى کردند احساس بدى داشتم و فقط مى خواهم در صورتى که دوباره رسانه ها چنین عملى را در مورد دین تکرار کردند ، به سهم خودم نقشى در بى اثر کردن آن داشته باشم.
حامیان دین که خود را قواى دفاعى مى نامند ، وبلاگ هایى دیگر نیز براى حمایت در برابر رسانه هاى دیگر درست کرده اند . اما ارباب رسانه ها ترجیح مى دهند که از همان وبلاگ WILGOREN WATCH استفاده کنند. ویلگورن خود در این مورد مى گوید که احتمالاً وبلاگ او به علت تجانس حروف نامش داراى چنین موفقیتى شده است هر چند که ممکن است خنده دار به نظر برسد. او در ضمن مى گوید که دوست دارد نظرات مردم را در مورد نوشته هایش بداند چرا که بازخوردى که در وبلاگش دریافت مى کند لزوماً دانش یا درک خاصى در مورد موج اصلى روزنامه نگارى را منعکس نمى کند بلکه بیشتر این نظریات را هواداران دوآتشه دین ارسال مى دارند. یکى از طرفداران INSTAPUNDIT نویسنده یواس اى تودى است.
او مى گوید که هرگاه خبرى در مورد جان اشکرافت باشد، او وبلاگ رینولدز را سه بار در روز چک مى کند او از برداشت هاى بلاگر هاى جناح راست در مورد جریان جنگ علیه تروریسم خوشش مى آید و بسیارى از این وبلاگ ها مثل وبلاگ کاووس را مى خواند. هوارد فینمن خبرنگار سیاسى نیوزویک و تحلیلگر ان بى سى هم وبلاگ کاووس را مى خواند. فینمن مى گوید که وبلاگ ها به او حسى از جریان مکالمات سیاسى در جامعه را القا مى نمایند. و دقیقاً هم به همین علت است که او تا آن جا که مى تواند وبلاگ خوانى مى کند. او مى گوید که شما باید به فضاى سایبر قدم بگذارید. کارن تیمولتى خبرنگار سیاسى مجله تایم مى گوید وبلاگ ها آینه تمام جریانات و وقایع سیاسى هستند و در عین حال از هنگامى که هات لاین، مجله سیاسى و پر خواننده نشنال ژورنال شروع به معرفى آنها کرد ، نقطه عطفى را در این زمینه به وجود آورد.
حالا تیمولتى وبگردى را به وقت گذرانى با بروبچه هاى گروه سیاسى و خوردن نوشیدنى ترجیح مى دهد. رایان لیزا یکى دیگر از گزارشگران روزنامه نیوریپابلیک که در حال حاضر پوشش خبرى رقابت هاى انتخاباتى را انجام مى دهد اعتقاد دارد که بسیار به دقت وبلاگ ها را پیگیرى مى کند. او هر روز یک لیست ۱۰ الى ۱۵ تایى از وبلاگ ها را مى خواند. اما در عین حال او اعتقاد دارد که بعضى از این وبلاگ ها بسیار متفکر و شایسته توجه هستند اما در عین حال نباید خیلى تحت تاثیر تمام مطالبشان قرار گرفت چون آنها نیز تحت تاثیر همان عواملى هستند که بر تمام دنیا تاثیر مى گذارد. در حال حاضر این روزنامه نگار یک وبلاگ راه اندازى کرده است و مطالب دست اولى که ظرف یک هفته براى چاپ کهنه خواهند شد را در وبلاگش قرار مى دهد.
او عقیده دارد که وبلاگ او قدرى از دیگر وبلاگ ها متفاوت است چرا که او سعى دارد که مطالبش کمى هم رنگ و بوى گزارش داشته باشند تا این که فقط لیستى از خبر ها باشند. او از وبلاگش براى خبررسانى سریع استفاده کرده است. مثلاً در موردى در ۲ آوریل مارگولیس مشاور تبلیغاتى کرى به او تلفن کرد و گفت که دیگر این کاندیدا را در رقابت ها یارى نخواهد کرد. او حتى بیانیه اى هم خواند. لیزا مى گوید که این یک خبر دست اول بود که مى شد بلافاصله آن را در وبلاگم بگذارم. من هم این کار را کردم و توانستم از آسوشیتدپرس هم۱۱ دقیقه جلو بیفتم. اما در نشست سالانه بلاگر هاى سیاسى میان همه داستان ها یکى از بقیه مهمتر بود.
و نه تنها نفس بسیارى از روزنامه نگاران را گرفت بلکه موجبات تحقیقاتى را در دانشگاه هاروارد پدید آورد. در دسامبر سال ۲۰۰۲ ترنت لات که رهبر گروه اکثریت سنا بود در مراسم سالگرد تولد یکى از سناتور هاى جمهوریخواه رو به بازنشستگى با نام استروم تورموند اظهار کرد که اگر تورموند در انتخابات سال ۱۹۸۴ پیروز مى شد، در تمام این سال ها آمریکایى ها مى توانستند از مشکلات بر حذر باشند. در ابتدا رسانه ها اظهارات چرند لات را چندان جدى نگرفتند . اما اى بى سى نیوز در ساعت ۳۰/۴ صبح ۶ دسامبر گزارش مشروحى از وقایع پخش کرد و ماجرا را شرح داد و بعد هم سایت هاى اینترنتى به آن ارجاع کردند. و این خود به یک تحقیق دانشگاهى تبدیل شد.
وبلاگ ها فرصت را غنیمت شمردند و با خشم به مطالب و اظهارات دیگر او در گذشته حمله بردند. آنها با نوشته هاى طنز خود به سرنوشت آمریکا در صورت پیروزى او پرداختند.حتى بلاگر هاى جناح راست هم بر سر خشم آمده بودند. سولیوا در وبلاگش نوشت که لات باید صحنه سیاسى را ترک کند. او از جمهوریخواه ها خواست که خود را از شر رهبرى اکثریت که همان لات بود خلاص کنند.
در تمام مدت کالبدشکافى موضوع رسانه ها از بلاگر ها تشکر مى کردند که نگذاشتند قضیه لوث شود. روزنامه ها تا چندین روز پس از گاف سیاسى او چیزى ننوشته بودند. اما وبلاگ ها سکوت رسانه اى را شکستند و با پرداختن دوباره به اظهارات مسخره او خشم خود را نشان دادند. مارشال دبیر پیشین خبر آمریکن پراسپکت مى گوید گویى رسانه هاى اصلى در پوشش این ماجرا نقطه کورى داشتند و از همین جا بود که بلاگر ها شروع به پوشش ماجرا کردند. اما در عین باید مراقب بود که در تعریف نقش وبلاگ ها مبالغه ننماییم و آنها تنها بخشى از اکوسیستم خبرى هستند و جایگاه خودشان را دارند. در عین حال بعضى از وبلاگ ها مثل TIMES ON THE TRAIL تنها از بعضى المان هاى وبلاگ نویسى استفاده کرده اند و فضاى متفاوتى ایجاد کرده اند. در آوریل ۲۰۰۳ وینتراوب وبلاگى با نام CALIFORNIA INSIDER راه اندازى کرد. و با تامین این وبلاگ و با تامین این وبلاگ او مى خواست یک کانال تازه ارتباطى با دیگران برقرار نماید. علاقه مندان به مقالات او ، وبلاگش را هم مى خواندند و عقایدشان را براى او مى فرستادند. او مى گوید که ارتباط از این دست به مراتب ساده تر است. اما درست چند هفته بعد، این وبلاگ با انتشار عقاید خاصش در مورد کاندیدایى با اصالت آمریکاى جنوبى ، با انتقادات سختى از سوى همکارانش مواجه شد. دیوید هولورک سردبیر EDITORIAL PAGE در جایى بیان داشت که یک سردبیر باید به وبلاگ نویس ها درس نوشتن بدهد و به تعهدات روزنامه نگارى مبنى برنگاشتن مطالب با توجه به روایى و اعتبار آنها عمل نماید.
این سخن او وبلاگ نویسان را بر سر خشم آورد. وینتراوب هم در پاسخ گفت که او به طور عمدى از بعضى از آیتم هاى غیر ضرورى اجتناب کرده تا وقت پرارزش سردبیرى اش را با امرى کاملاً سطحى و بى اعتبار هدر نداده باشد. او مى گوید که بین وبلاگ نویسى و بعضى از نرم هاى تاریخى روزنامه نگارى اصطکاک ایجاد شده است . روزنامه نویس ها کار رقباى وبلاگ نویس خود را قبول ندارند و روى خوشى به آنها نشان نمى دهند ، در حالى که وبلاگ نویس ها اغلب از کار آنها استقبال مى کنند. کوین درام که خود را یک لیبرال میانه رو معرفى مى کند و از بلاگر هاى اهل تفکر است در آگوست سال ۲۰۰۲ وبلاگش را راه اندازى کرد اما قبل از آن به مدت ۲ دهه به عنوان مدیر بازاریابى نرم افزار فعالیت مى کرد. و بعد هم موافقت کرد که وبلاگى را براى واشنگتن مانتلى راه بیندازد. او عقیده دارد که بلاگر هایى مثل رینولدز و بلاگر گمنام ATRIOS چندان هم هوشیارانه عمل نمى کنند.
و البته همین مورد هم از مواردى است که وبلاگ نویسى را این چنین جالب و لذتبخش مى کند. او در عین حال با نگرانى خاطرنشان مى کند که اگر شما سعى کنید که قوانین قالبى ژورنالیسم را به وبلاگ نویسى بکشانید ، روح آن را از بین مى برید. و در حالى که ژورنالیست هاى حرفه اى استاندارد هایى براى پیدا کردن منابع و گزارش نویسى دارند این استاندارد ها در وبلاگ نویسى پایین ترند. آنها قادرند خبر هایى را کنار بگذارند که یک ژورنالیست حرفه اى روزنامه نمى تواند. آنها قادرند که عقایدشان را بلند و با تعصب بیان نمایند .
براى من کاملاً مشخص نیست که این دو چگونه با هم تلاقى نمایند. درام که مدرک روزنامه نگارى حرفه اى را از دانشکده CALIFORNIA STATE UNIVERSITY گرفته است، در عین حال تصدیق مى کند که احتمال دارد وبلاگ نویسى و روزنامه نگارى حرفه اى بتوانند با هم کار کنند. اگر در انتهاى سال دیدید که وبلاگ هاى صدر فهرست همه با ژورنالیسم حرفه اى در ارتباطند آن گاه طبیعت وبلاگ نویسى دچار تحول خواهد شد. والتر شاپیرو از یو اس اى تودى حتى فکر مى کند که ممکن است موفقیت هاى وبلاگ نویسى ماهیت آن را دچار تغییر نماید. او با بیان این مطلب مى افزاید: ما نمى دانیم که کار وبلاگ نویسى به کجا خواهد رسید ، اما آ ن چه مى دانیم این است که در حال حاضر دانش و زمان کافى براى حمایت از دنیاى وبلاگ ها وجود ندارند. او مى گوید: این بعد وبلاگ ها که هر صبح مردم ، به پاى کامپیوتر هایشان مى روند اخبار صبح را مى خوانند و نظراتشان را پاى آنها مى گذارند، او را سخت تحت تاثیر قرار مى دهد و البته آرزو دارد که صداى آدم هاى تنها از بین نرود و به گوش همه برسد.
http://www.bashgah.net/modules.php?name=News&file=article&sid=22351
نویسنده: رابرت سیلوست*
مترجم: زهره جواهری
منبع: باشگاه اندیشه 16/8/85
ما حدود 000/150 ساعت از زندگی خود را بین سنین یک و 18 سالگی سپری مینماییم. حدود 000/50 ساعت از این زمان را میخوابیم و دو ساعت از 8 ساعتی را که در خوابیم رؤیا میبینیم. به نظر میرسد خواب و رؤیا به رشد و حفاظت از حافظه بلند مدت که از فعالیتهای روزانه نشأت میگیرد مربوط میباشد.
در حدود 000/65 از 000/100 ساعت زمان بیداریمان را صرف فعالیتهای انفرادی و ارتباطات غیررسمی مستقیم با خانواده و دوستان مینماییم، و این فعالیتها نقش مهمی در رشد و حفظ (نگهداری) حافظههای شخصی افراد بازی میکند.
در حدود 000/35 از ساعتهای بیداریمان را با فرهنگ گستردهتری از فعالیتهای سمبولیک / استعاری رسمی و غیر رسمی- حدود 000/12 ساعت در مدرسه و حدود دو برابر آن با انواع مختلف رسانهها گرهی (به طور مثال، تلویزیون، کامپیوتر، فیلم موسیقی، ورزش، کلیسا، موزه) به سر میبریم. بدین سان رسانههای گروهی و مدرسه نقش مهمی در رشد و نگهداری حافظه فرهنگی ما بازی میکند.
از اینرو، در یک روز در حال رشد به طور متوسط، بین سنین یک تا 18 سالگی یک فرد جوان 8 ساعت میخوابد، 10 ساعت بیداری را به خود، خانواده و دوستان اختصاص میدهد، 4 ساعت را با رسانههای گروهی میگذراند و فقط دو ساعت را در مدرسه سپری میکند. (جامعه ما انتظارات زیای برای آن دو ساعت دارد).
امروزه جوانان تمایل دارند که زمان / انرژی بیشتری را صرف رسانههای الکترونیکی از قبیل بازیها، تلویزیون و کامپیوتر نمایند.
عواطف، توجه را به همراه میآورند و آموزش طرز رفتار را در پی دارد بنابراین رسانههای گروهی اغلب عوامل عاطفی اولیه قوی را در برنامههای خود وارد مینمایند تا توجه مردم را افزون سازند. از آنجا خشونت و تمایلات جنسی ر رسانههای گروهی عواطف اولیه به شمار میروند، بیشتر جوانان در طول بچگی با هزاران رفتار خشونت بار و مقدار زیاد تمایلات جنسی از طریق رسانههای گروهی مواجه میشوند. و این عملکرد هزینه زیادی به همراه دارد تا نشان دادن تجربههای معمولی و مثبتتر رفتارها و برخوردهای انسانها. رسانههای گروهی تمایل دارند تا به ما نشان دهند چطور شهوت انگیز نه مناسب با جنسیت خود، چطور قدرتمند و نه صلح طلب باشیم.
حمایت مالی بازرگانی در رسانه گروهی منجر به از بین رفتن نمایش موضوعات فرهنگی مهم و با ارزش شده است. به طور مثال، تبلیغات بازرگانی تلویزیون قصد دراد بسیار کوتاه، سطحی و در واقع با تعصب باشد. به علاوه، برنامههای کامپیوتری و تکنیکهای تلویزیونی ارتباطات مکانی/ زمانی طبیعی را فشرده، طولانی و یا از بین میبرد، و عامل مهمی در خلق و استفاده از حافظه بلند مدت میباشد.
مغزها و رسانه الکترونیکی: سیستمهای زیست شناختی، موضوعات فرهنگی
رشد مغز
● مغز بسیار پیچیده، اما در عین حال سادهی ما در جهان شناخته شده بیشترین سازماندهی را دارد. مغز اندام محتاط، کنجکاو و اکتشافی است که به طور فعال محیط اطراف خود را تجربه نموده و تفسیر مینماید، و برای این امر از مدلهای مختلف ادراکی و سیستمهای گوناگونی استفاده مینماید و با واقعیتی که دریافت مینماید رشد میکند. مغز، به عنوان یک اندام حیوانی اصلی، در طول تکامل در سه لایه بقایی، عاطفی و سرانجام برخوردهای منطقی رشد مینماید. بخش قشری منطقی که در قسمت جلویی مغز میباشد در اندازه و توانایی در بین مغزهای حیوانات بینظیر است، اما بخش زیرین مغزها که بخش بقایی است و هم چنین سیستمهای عاطفی در شکلگیری افکار و رفتار ما، نقش مهمتری از آنچه پیش از این تصور میشد بازی میکنند.
● مغزها از دهها بیلیون نورونهایی تشکیل یافته که با هم در ارتباطند که از طریق الکتروشیمیایی نورونهای اطراف و دورتر از طریق سیستم لولهای در ارتباط میباشد. که از این طریق پیغامهایی دریافت و فرستاده میشود. نورونهای قشری در تعداد زیادی از شبکههای ستونی نیمهخودمختار سازماندهی شدهاند که بیشتر آنها توسط تجربیاتی که از مغزها مخابره میشود قابل تغییر است.
هر فرایند مجزایی، یک عملکرد ویژه و گروهی از شبکهها عملکردهای آنها را به فرایندهای پیچیدهتری تبدیل مینماید. به طور مثال، صداها تبدیل به واج سپس کلمات، بعد جمله و سپس قصه میشوند.
● ژنتیک نقش مهمتری در رشد مغز و توانایی آن از آنچه پیش از این تصور میشد بازی میکنند. کنجکاوی و توانایی زیاد ما در حل مشکل به ما این اجازه را میدهد تا ابزارهایی از جمله کتاب، کامپیوتر و دارو را که برای محدودیتهای مغزی / بدنی ما مفید میباشد، گسترش دهیم و ابزارهای کامپیوتری الکترونیکی بسیار قوی به طور سریع فرهنگ، را انتقال میدهند. بدین سان اکنون میتوانیم داروها و تکنولوژی را به عنوان چهارمین قسمت مغز تکنولوژیکی که در بیرون از جمجمهمان واقع شده. اما به طور قدرتمندی با سه قسمت مغز بیولوژیکی در داخل جمجمه همکاری مینماید به حساب آوریم.
● آموزش، انگیزه و تجربه میتواند تواناییهای ژنتیکی را افزایش دهد. بنابراین رشد مغزی آیندهای فعال از طبیعت و تربیت میباشد. بدین سان، مهم است که والدین شخص را با دقت انتخاب نماییم زیرا از طریق آنها ژنها انتقال یافته و محیط فرهنگی کودکان پدید میآیند و این ترکیب مناسبی از زیست شناسی، تکنولوژی و جامعه است.
● مغزها طوری طراحی شده تا شبکههای قشری آن با محیطی که در آن زندگی مینماید خود را تطبیق میدهد. محیطی که کنجکاوی و حس اکتشاف را تحریک نموده و رشد یک مغز کار را افزایش میدهد. بدین سان، افراد زیادی که در بچگی از رسانههای الکترونیکی که عملکرد را در جامعه محدود میسازد استفاده مینمایند رشد سیستمهای اجتماعی مغز آنها به تأخیر میافتد. به عکس، جلوگیری از یک بچه برای کشف تکنولوژی الکترونیکی کمک به ایجاد فرد بالغی مینماید که از نظر الکترونیکی مختل شده و آن هم در جامعه الکترونیکی که این مسئه در حال افزایش است. صرف زمان بر تلویزیون و ویدئو و اینترنت و هر وسیله دیگر الکترونیکی مرحلهای است که به فرد میآموزد چه طور از وسایل الکترونیکی استفاده نماید به طور مثال وقتی میخواهیم یک ماشین را برانیم که با موفقیت یک سه چرخه و اکنون و دو چرخه را رانده باشم.
سیستمهای حافظه
● حافظه کوتاه مدت ما سپری است که به ما اجازه میدهد که واحدهایی از اطلاعات به مدت کوتاهی در ذهن نگه داریم. از آنجا که سیستم محدودیتهای زمانی / مکانی دارد باید با سرعت تکههای کلیدی مرتبط اطلاعات را در واحدهای فردی با تشخیص شباهتها، تفاوتها و الگوهایی که میتواند آن را ساده نماید ترکیب کند. بازیهای ویدئویی کامپیوتری ممکن است به خوبی برای بازیکنان آنها بدون دستورالعمل روشنی انجام گیرد و بازیکنان را به مبارزه میطلبد و شکست آنها را به مرحله آغازین باز میگرداند و پیروزی کشمکش جذاب و پیچیدهتری در محیط الکترونیکی بعدی به وجود میآورد.
● فرآیندهای حافظه کوتاه مدت ما بخش محیطی که ما درک مینماییم را تنظیم میکند. ما به چیزهایی که داخل این چارچوب هستند توجه مینماییم رسانه گروهی اغلب تصویر مناسبی از یک اتفاق را حذف نموده و اهمیت و مفهوم آن را از بین میبرد.
● کارایی سیستم حافظه بلند مدت ما به توانایی در ایجاد توالیهای طولانی را دارد
1- عملکردهای موتوری وابسته به مهارتهای اتوماتیکی (حافظه عملی) و 2- حوادث، اتفاقات مربوط به قصهها (حافظه اخباری) بدین سان فعالیتهای قصهگویی فرهنگ ما را از طریق مکالمات، جوکها، آهنگها، رمانها، فیلمها، تلویزیون، ورزشها و .. جوانها باید فرمها و تکنیکهای قصهگویی مختلف را بیاموزند و رسانه الکترونیکی میتواند به هر دو آنها کمک کند.