جورج گربنر
ترجمهی داوود حیدری
این جزوه ترجمهای است از
Violence and Terror in the
Mass Media
Unesco, Reports and papers
On Mass Communication, 1988
این جزوه صرفاً جنبه آموزشی و اطلاعرسانی دارد و انتشار آن به معنی
تأیید همة مطالب آن نیست.
پیشگفتار
در برنامه و بودجة مصوب یونسکو برای سال 85 ـ 1984 ،اعتبار لازم پیشبینی شد تا در مورد پژوهشهای انجام شده در گوشه و کنار جهان دربارة رابطه بین نحوة انعکاس خشونتهای واقعی در رسانهها، یا پخش برنامههای خشن در رادیو و تلویزیون و خشونتهای فردی و گروهی، که یکی از ویژگیهای جوامع امروزی است، گزارشی جامع تهیه شود. اهداف عملی ایجاب میکرد که گزارش به صورت خلاصه تهیه شود و در آنها نقش مطبوعات و برنامههای رادیو و تلویزیون مورد تأکید قرار گیرد.
تهیه این گزارش در سال 1984 به دانشکدة ارتباطات آننبرگ (وابسته به دانشگاه پنسیلوانیا) که در این زمینه دارای شهرت جهانی است محول شد. مسؤول این پروژه پروفسور جورج گربنر بود که در آن زمان ریاست دانشکده را برعهده داشت.
برای تهیه گزارش فوِ 4600 درخواست به مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی سرتاسر دنیا فرستاده شد تا هرگونه گزارش تحقیقی و یا اطلاعات دیگری که در زمینة خشونت و وحشت در رسانهها وجود دارد، برای این دانشکده فرستاده شود. از طرف دیگر جستوجو در کتابخانههای بزرگ و آرشیوهای اطلاعاتی در گوشه و کنار جهان نیز به طور همزمان آغاز شد.
تلاش گستردهای به عمل آمد تا از تمامی کشورهایی که در این زمینه تحقیقاتی در آنها صورت گرفته مقاله و اطلاعات گردآوری شود، اما بخش اعظم مطالعات، در آمریکا ـ که طولانیترین سابقه را در زمینه این گونه پژوهشها دارد ـ صورت گرفته است.
گزارشهای تحقیقی، کتابها، نوارهای صوتی، نشریات و مدارک منتشر شده و منتشر نشده به اختصار مورد استفاده قرار گرفته و فهرستی از این گزارشها و مقالات که صرفاً جنبه نظری نداشته بلکه چارچوبی تحلیلی و روششناختی دارند در کتابنامه ارائه شده است. در این کتاب گزارشها و اسنادی که از سوی رسانهها، دولتها و نهادهای دیگر انتشار یافته و موثق به نظر میرسند مورد استناد قرار گرفتهاند. برای روشنتر شدن پارهای از جنبههای موضوع مورد بحث، برخی از بررسیها با جزئیات بیشتری مطرح شدهاند. بعضی از پژوهشها نیز که با خطوط کلی بحث سازگار نبوده یا با آنها مغایرت داشتهاند بهطور خلاصه مطرح شدهاند. فهرست تمامی مقالات و اسنادی که در این گزارش مورد استفاده قرار گرفته در کتابنامه آمده است.
با توجه به آنچه گفته شد، نوشته حاضر دربرگیرنده تازهترین پژوهشهایی است که در زمینه خشونت و وحشت در رسانهها صورت گرفته است.امید میرود ارائه این مقالات وکتابنامة جامع انتهای آن برای پژوهشگران و سیاستگذاران مفید واقع شود.
مؤلف این کتاب، مسؤولیت انتخاب و ارائه واقعیات و دیدگاههای مطرح شده درآن را که ضرورتاً دیدگاه یونسکو تلقی نمیشود برعهده میگیرد.
درآمد
خشونت و وحشت از دیرباز، جزو عناصر اصلی اسطوره، درام، ادبیات و فرهنگعامیانه بوده است. نگرانی راجع به تأثیر خشونت و وحشت برزندگی مردم، کودکان، جوانان، میزان جنایت و بهطور کلی کنترل اجتماعی تازگی دارد. تولید انبوه خشونت و وحشت و دسترسی آسان به ابزار و مظاهر خشونت و وحشت در رسانههای گروهی، این نگرانی را شدت بخشیده و سبب شده است تا مباحث و موضوعات مربوط به مناقشه، وحشت و قدرت به گونهای گسترده و عمیق در ساختار جوامع و در مواقعی حتی دربالاترین سطوح مطرح شود.
بررسی درست و تجزیه و تحلیل سازمان یافته به ارائه تعاریف عینی و دقیق نیاز دارد و بیشتر مجادلههای مربوط به این مباحث، از چگونگی تعریف و ارزیابی نظریههای ارائه شده در مورد خشونت و وحشت سرچشمه میگیرد. این گونه خشونت در بیشتر پژوهشها یک اقدام فیزیکی آشکار ترسیم شده که با جراحت یا مرگ و یا با اینگونه تهدیدها همراه است. اقدام تروریستی اغلب نوعی خشونت در داخل یک کشور یا علیه کشورهای دیگر برای ایجاد وحشت یا بیان یک منظور غالباً سیاسی تعریف میشود.
خشونت و وحشت در رسانهها بیانگر ستیز در روابط اجتماعی است. رسانهها استفاده از زور برای کنترل، منزوی ساختن، سیطره، تحریک یا نابودی را به نمایش میگذارند. خشونتی که نشان میدهد تنها افراد به خصوصی میتوانند در برابر نیروهایی که علیه آنها وجود دارد مقاومت کنند، هم میتواند اختلال در نظم اجتماعی را به تصویر کشد، و هم احساس قدرت یا ضعف را تقویت کند.
در این گزارش. تحقیقات انجام شده از سوی پژوهشگران مختلف در زمینههای زیر را مورد بررسی قرار دادهایم.
1 ) خط مشیهایی که چگونگی ترسیم خشونت و وحشت در رسانهها را تعیین میکند،
2 ) ابعادوماهیت اینگونه نمایشها
3 ) قرارگرفتن مردم در معرض اینگونه برنامهها و پیامدهای آن برتفکر، عمل و سیاست.
1. خط مشی : هزینهها و منافع
بررسیهای انجام شده از سوی کاتر و استریکلند (1975)، روبنشتاین (1980) و رولاند (1983) نشان میدهد که تعاریف، نظریهها و پژوهشهای مربوط به خشونت و وحشت علاوه بر ابعاد علمی، ابعاد سیاسی نیز دارند. گرچه اقدام خشونت آمیز یا تروریستی را میتوان به گونهای نسبتاً عینی تعریف کرد، اما برداشت مردم از یک فرد (یا یک شخصیت خیالی) به عنوان فردی خشن یا تروریست (در مقایسه با مأمور قانون یا یک مبارز) اغلب با نوعی تحریف سیاسی همراه است که ضمن بازگو کردن ویژگی افرادی که چنین نظراتی دارند، ماهیت این گونه اقدامات را نیز مشخص میکند. انتخاب این گونه عناوین از سوی رسانههای گروهی، بیانگر دیدگاههای حاکم برموسسات رسانهای است.
ترس از عادت به خشونت در کودکان و به هم خوردن نظم اجتماعی براثر نمایش صحنههای خشن و هولناک در رسانهها، سبب شده است تا پژوهشهای بسیاری در این زمینه صورت گیرد. نتایج به دست آمده از پژوهشها نشان میدهد که مشاهده و یا مطالعه زیاد داستانها و صحنههای خشن وهولناک میتواند به تمایلات پرخاشگرانه، از بین رفتن احساسات، انزوا طلبی و ایجاد وحشت در بسیاری از مردم منجر شد و مشوِ برخی دیگر در دست زدن به اقدامات خشونتآمیز باشد. با وجود این، بررسیها نشان میدهد که نمایش خشونت در رسانهها تهدیدی علیه جوامع معاصر محسوب نمیشود و خانوادهها در معرض خشونت کودکان خود نیستند. قانونشکنی و جنایت بیشتر ناشی از جنگها و گرایشهای اجتماعی است تا نمایش خشونت در رسانهها. تروریستها تاکنون هیچ حکومتی را سرنگون نکردهاند و تنها جّو سرکوب وخفقان را دامن زدهاند.
شاید بتوان گفت که تمامی رسانهها بین منافع و مضار سناریو خشونت، نوعی توازن ضمنی ایجاد کردهاند. از یک سو، فشار ناشی از نگرانی عمومی از پیامدهای خطرناک تزریق بیش از اندازه خشونت و وحشت به فرهنگ قرار دارد و از سوی دیگر، افزایش قدرت نه چندان مشهود اما ملموس افراد و نهادهای رسانهای که به نوبة خود از حق شکل دادن سناریو خشونت و وحشت و تزریق آن به روند فکری آگاهیهای مشترک سرچشمه میگیرد.
http://www.rasaneh.org/persian/page-view.asp?pagetype=research&id=5