فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

مشارکت اجتماعی و نقش آن در وفاق اجتماعی

نویسنده : دکتر محمد اسماعیل انصاری

 

توسعه ملی در کشورهای جهان سوم بیش از هر چیز به مشارکت فعال و وفاق اجتماعی مؤثر افراد جامعه وابسته است . فقدان این مشارکت و وفاق اجتماعی زمینه بر خورد و اختلاف و تضاد را در میان عملکرد بخش های مختلف ( خصوصی و عمومی ) جامعه فراهم می آورد و بخش اعظم منابع کمیاب این کشور صرف مقابله با عوارض نامطلوب این برخوردها می گردد. از این رو نگرش برنامه ریزان و خط مشی تدوین کنندگان در آستانه ورود به قرن بیست و یکم باید معطوف به افزایش نقش مشارکت های مردمی در فرآیند توسعه و به ویژه در زمینه های اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی باشد.

ارگان های مرکزی دولت، با احاله قسمتی از کارها به ارگان های محلی می توانند توجه و حمایت بیشتری به مشکلات کلیدی کشور داشته باشند و در ضمن با صرف وقت و فراغت بیشتری به برنامه ریزی در سطح ملی و سرپرستی و نظارت آنها بپردازند. تقویت ارگان ها و سازمان های محلی در حالت عدم تمرکز، یکی از شیوه‌های مهم افزایش مشارکت و وفاق اجتماعی در مسایل اجتماعی، اداری، عمرانی و سیاسی می باشد.

تدوین راهبردی مبتنی بر سازماندهی مردمی در رابطه با سیاست های و خطی مشی هایی که در جهت کسب حداکثر مشارکت مردم تنظیم می گردند، از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار است‌. البته باید اشاره نمود که سیاست های مشارکتی، به خودی خود بدون همراهی با سیاست‌هایی که در جهت برقراری تساوی و عدالت اقتصادی مطرح می‌شوند، قادر نخواهد بود تأثیری مثبت بر مطلوبیت و کارآیی ارگان‌ها و نهادها در جامعه داشته باشد.

از طریق تأمین مشارکت مردم در امور مربوط به خود، قوه ابتکار و ابداع مردم تقویت شده و به نحو احسن مورد استفاده قرار خواهد گرفت . مردم به شکل واقعی و ملموس با امور اجرایی برخورد نموده و از این رو شکاف آنان از دستگاه‌های دولتی، دولت های محلی و نیز تعارض منافعشان رو به کاهش خواهد گذاشت .

مفهوم مشارکت

مشارکت از نظر لغوی به معنی شرکت کردن است . مشارکت ، نوعی رفتار بامردم ات که آنان را قادر می سازد تا بر حوادث مؤثر بر زندگیشان تأثیر قاطع بگذارند، به همین خاطر باید از آزادی کامل و از جمله حق اظهار نظر برخوردار باشند و دارای اهمیت و ارزش تلقی شوند.

آلن پیرفیت (---) در دیباچه اثر دسته جمعی و مشارکت چیست می نویسد: مشارکت مورد مشورت قرار گرفتن قبل از تصمیم‌گیری را گویند به نحوی که اظهار نظر شخصی و اعمال مراقبت در جریان اجرایی این تصمیم و تحول نتایج آن امکان داشته باشد.

یک قرن و اندی سال پیش استوارت میل نوشت: تنها حکومتی می تواند جلوگیری همه ضرورت های دولت اجتماعی باشد که همه افراد ملت با آن مشارکت داشته باشند.

ویژگی های مشارکت

1-مشارکت مشروط به برابری انسان ها و منوط به آزادی آنهاست . در یک نظام مشارکتی فرض بر این است که مردم باید فرصت مناسب برای تأثیرگذاری بر سیاست ها و به دست آوردن مشاغل عمومی را داشته باشند و دولت نیز باید امکان رقابت را بر اساس شایستگی افراد مهیا کند.

2-مشارکت حق مردم است و بیش از هر چیز نیازمند اقدام آگاهانه آنهاست . مشارکت امری تحمیلی یا دعوتی نیست بلکه نوعی توان بخشی به گروه های ضعیف توأم با مشکلات خود نقش داشته باشند، چنین مشکلاتی نه فرمایشی است و نه وضع کردنی بلکه باید آن را به دست آورد، یعنی امتیازی نیست که حکومت به اتباع خویش می دهد. بلکه حقی است که باید از آن استفاده کند.

3-مشارکت یک فرآیند است با محصول ثابت و نهایی توسعه.

4-مشارکت فعالیتی کمی و کیفی و دارای درجاتی است . لذا گسترده و ژرفای آن متغیر و در عین حال مهم می باشد، وسعت مشارکت بدون عمق کافی آن را سطحی و آسیب پذیر می گرداند و عمق بدون وسعت مشارکت نمی شود.

5-مشارکت دارای پیامدهای دو سویه است و چنانچه بنا باشد مؤثر واقع گردد، مستلزم تغییراتی بنیانی در اندیشه و عمل است که باید از درون جامعه بجوشد و در قالب های پایدار و مقبول جامعه و دولت تبلور یابد . ایده های مربوط به مشارکت یک نقطه مشترک دارد و آن اهمیت دادن به نقش و نظر مردم در تصمیم گیریهای سیاسی و دسترسی آنان به منافع قدرت است.

دولت و مشارکت

بعضی معقدند مدیریت و مباشرت دولت در امور لازم است و مردم از هر قشری می توانند دولت را در انجام وظایف خود، یاری و کمک نمایند و صرف نظر از در نظر گرفتن منافع قشر خاص، مردم می توانند داوطلبانه امکانات و نیروی انسانی خود را در اختیار دولت، جهت انجام وظایف خود بگذارند: این روش به خصوص در کارهای عمرانی به طرق گوناگون انجام می شود که مردم از طریق :

خودیاری

پرداخت بخشی از هزینه های طرح

کارهای یدی

به دولت در انجام امور کمک می کنند و یا این که در اداره مدارس مردم در حد توانشان، خودیاری می دهند. این گونه یاری و کمک نیز خود جلوه ای از مشارکت مردم می باشد .

بعضی دیگر معتقدند، مشارکت یعنی مدیریت دولتی و استفاده از کمک مردم است . حال آن که مشارکت از نظر بعضی دیگر واگذاری کارها به مردم و نظارت دولت می باشد . یکی از مهم ترین و با ارزش ترین جنبه های مشارکت این است که علاوه بر تشویق به حداکثر تلاش و کوشش، نیروی ابتکار، خلاقیت و سازندگی افراد را نیز شکوفا می کند. شوق به انجام کار گروهی و مسؤولانه، افراد را وادار می کند که برای هر مشکلی، بهترین و عملی ترین راه حل ها را پیدا کنند و در شرایط خاص مدیریت را دوست و همفکر و همکار صمیمی گروه به حساب آورند و دوشادوش او فعالانه تلاش و همکاری کنند.

پیش نیازهای مشارکت

در شرایطی که انگیزه پایین باشد تمایل به مشارکت پذیری کاهش می یابد . بنابراین لازم است پیش نیازهای مشارت قبلاً فراهم گردد که بعضاً عبارتند از :

1-زمان کافی برای مشارکت در اختیار باشد

2-مزایای اجتماعی آن از زیان های احتمالی آن بیشتر باشد

3-افراد از توانایی لازم برای کار روی آن موضوع برخوردار باشند

4-توانایی متقابل برای ارتباط فراهم باشد

5- احساس بین و خطری برای هیچ یک از طرف ها وجود نداشته باشد.

6-در قلمرو موضوعات مربوط به افراد دیگر باشد

7-بالا بودن آگاهی افراد

8-جو سیاسی سالم

تجارب مشارت در بعضی کشورها

ژاپن پس از جنگ جهانی دوم سیستم پیشنهادات را در سطوح وسیعی از کارخانجات ژاپنی به کار گرفت . این فعالیت ها دائماً رو به افزایش گذاشته و مخصوصاً پس از بحران های نفتی و اقتصادی سال های 1970 بسیار زیادتر شده است . طبق بررسی هایی که در سال 1980 در مورد 453 شرکت ژاپنی به عمل آمده، در مدت یک سال بالغ بر 5/23 میلیون پیشنهاد از کارگران دریافت شده است . این رقم برای بسیاری از ناظران باورنکردنی است . در بررسی‌هایی که سال 1979 صورت گرفته است، 2/54 درصد از کارکنان از طریق این سیستم مشارکت داشته اند و معدل پیشنهادات و اجرا شده 7/60 درصد بوده است .

شاید شگفت آور باشد ولی حقیقت این است که مشارکت به صورتی باورنکردنی بر قدرت مدیران و کارکنان افزوده، انگیزش را نیرومند ساخته است‌. یکی از مهم‌ترین و با ارزش ترین جنبه های مشارکت این است که علاوه بر تشویق به حداکثر تلاش و کوشش، نیروی ابتکار، خلاقیت و سازندگی آنها رانیز شکوفا می‌کند . شوق به انجام کار گروهی و مسؤولانه افراد را وادار می کند که برای هر مشکلی بهترین و عملی‌ترین راه حل ها را پیدا کند و در شرایط خاص مدیریت را دوست همفکر و همکار صمیمی گروه به حساب آورند و دوشادوش او فعالانه تلاش و همکاری کند.

حاصل تحقیقات و جربیات پژوهشگران دلالت بر آن دارد که مشارکت سبب افزایش بازدهی، بالا رفتن کیفیت، کاهش تعارض و کاهش مقاومت های منفی نظیر: غیبت: تأخیر و کم کاری و افزایش درآمد خواهد شد

اندیشه های مهم در مشارکت

الف – درگیری ذهنی و عاطفی

مشارکت به معنی درگیری ذهنی و عاطفیب است و تنها به کوشش بدنی محدود نیست . در مشارکت خود شخص درگیر است و مهارت و کاردانی وی درگیر نیست . درگیری روان شناختی است و نه جسمانی . انسانی که مشارکت می کند خود ـ درگیر است و نه کار ـ درگیر. بعضی مدیران درگیر شدن در کار را به اشتباه به مشارکت واقعی تعبیر می کنند . اینان در حرکت های کالبدی مشارکت می کنند و نه در چیز دیگری .

ب – انگیزش برای یاری دادن

دومین اندیشه مهم در مشارکت آن است که مشارکت مردم را به یاری دادن بر می انگیزد. مردم از راه مشارکت فرصت آن را می یابند که قابلیت های ابتکار و آفرینندگی خود را برای دستیابی به هدف های سازمان به کار گیرند.

مشارکت یک داد و ستد اجتماعی دو سویه میان مردم است و نه روش تحمیل اندیشه ها از سوی پایین دست ها به بالا دست . ارزش و سودمندی بزرگ مشارکت آن است که آفرینندگی همه کارکنان را به کار می گیرد.

مشارکت از راه یاری دادن به کارکنان برای پی بردن و روشن کردن راههای دست یابی به هدف ها به ویژه انگیزش را بهبود می بخشد.

ج – پذیرش مسؤولیت

سومین اندیشه در مشارکت آن است که مشارکت مردم را بر می انگیزد تا در کوشش های گروه خود مسؤولیت بپذیرند. این فراگرد اجتماعی است که به یاری آن مردم به مرحله خود ـ‌ درگیر در سازمان می رسند و خواهان کامیابی سازمان خود می باشند. در حالی که افراد برای کوشش های گروهی به پذیرش مسؤولیت رو می‌آورند و در می‌یابند که آن چه را خود می‌خواهند انجام می‌دهند یعنی آنکه کاری را به پایان می رسانند که خود را برای آن مسؤول می شمارند.


مشارکت عامه مردم در پیشرفت کشور

این کار اساساً یک راه ایجاد تحرک در مردم یک کشور است به نحوی که تا حد امکان آنان را در کوشش در راستای پیشرفت سهیم نمود. مشارکت دادن افراد در منافع در جهت وفق دادن و تطبیق بیشتر مردم با سازمان ها است .

سهیم ساختن مردم در امور اجتماعی ، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... در واقع کمک به وفاق اجتماعی و تطبیق مردم و دلبستگی به نظام و کشور است .

اهداف معنوی ( اخلاقی) مشارکت

در بافت معنوی یا اخلاقی ، منظور از لوح مسأله مشارکت در تصمیم گیری آن است که پیشرفت فردی و کوشش فرد بر طبق مفهومی از حقوق بشر و شأن و مقامی که برای آن قائل شده است رواج داده شود.

در اعلامیه 1948 حقوق بشر آمده است :

تمام افراد بشر آزاد به دنیا آمده اند و از لحاظ شأن و مقام و حقوق خود با هم مساویند. افراد بشر از موهیت عقل و وجدان برخوردارند و شایسته است که نسبت به همدیگر با روح برادری برخورد نمایند ( ماده 1 ) هر کس به عنوان عضوی از جامعه مستحق کسب حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که لازمه شأن و مقام و رشد شخصیت آدمی است، می باشد .

اهداف سیاسی، اجتماعی مشارکت و نقش آن در وفاق اجتماعی

در زمان انتخابات شرکت کنندگان در برنامه های رادیو و تلویزیون بر اهمیت رأی هر شهروند در اداره امور عمومی تأکید می ورزند، اما باید خاطرنشان ساخت که دموکراسی سیاسی با غیبت دموکراسی اقتصادی ناسازگار است .یک شهروند را نمی توان فردی با رشد کافی برای دموکراسی سیاسی قلمداد کرد و در عین حال حقوق دموکراتیک وی را در زندگی اقتصادی او انکار کرد.

اهداف اقتصادی مشارکت

مردم از طریق مشارکت در تصمیمات، بهتر می توانند از دانش، تجربه، فراست و بصیرت آنهایی که کار را عرضه می کنند، با توجه به بهبود روش ها در جهت بهبود و گسترش روابط کار در سازمان ها و جامعه مفید فایده باشند، زیرا:

1-امکان کمک به کار و استفاده بهتر از منابع را فراهم می‌آورد.

2-نظرات و اندیشه های مختلف مورد بحث و نقد قرار می‌گیرد.

3-مردم تصمیماتی را که خود در اتخاذ آن شرکت داشته باشند بهتر می پذیرند.

4-مردم در اتخاذ تصمیماتی که در وضعیت آنها تأثیر مثبت می‌گذارد، مشارکت بیشتری خواهند کرد.

5-مشارکت مردم در امور عامل تحرکت در کارایی مدیریت خواهد شد .

در چه موقعی مشارکت به وفاق اجتماعی می انجامد؟

این که چه وقت مشارکت باید ترغیب شود و این که اثر همکاری و سازگاری آن کدامند، یافته های زیر یادآوری می شوند:

1-در موارد بسیاری، مجریان و مدیران اغلب از مفهوم مشارکت اکراه دارند و بر این باورند که ناموجه است. مثلاً بررسی اخیری از مدیران اجرایی بازرگانی نشان داد که اغلب آنان ( 79 درصد ) احساس می کنند که اعضای مدیریت سطح بالا بهتر از هر کس دیگر مسایل را می دانند و حق دارند آن گونه که صلاح می بینند به اتخاذ تصمیمات سازمانی بپردازند.

2-مطالب قابل توجهی در اختیار است که نشان می دهد زیردستان از مشارکتن در فرآیند تصمیم گیری لذت می برند. مردم مایلند در تصمیماتی که از نظر آنان حائز اهیت است سهمی داشته باشند و این مشارکت اغلب تعهد نسبت به تصمیم گروهی و پذیرش آنان را افزایش می دهد. بدین سان، انگیزش و خشنودی می‌توانند به گونه‌ای مثبت تحت تأثیر قرار گیرند.

3-تأثیرمثبت مشارکت حدودی دارد. تصمیمات باید از دیدگاه مشارکت‌کنندگان مهم و مربوط تلقی شوند. مساعدت های آنان باید به راستی مورد توجه قرار بگیرد، تصمیمات باید در زمینه هایی باشند که مشارکت کنندگان در آن تبحر دارند. اغلب مردم نمی خواهند در هر تصمیمی شرکت داشته باشند، به ویژه در تصمیماتی که برایشان اهمیتی ندارند یا در مورد آنها چیزی نمی دانند، لیکن اگر مساعدتی به عمل بیاورند می خواهند مساعدت آنان جدی گرفته شود.

تصمیم گیری و وفاق اجتماعی

الگوهای تازه تر تصمیم گیری بر محیط تصمیم‌گیری متمرکز شده اند و تقریباً همه نظریه های مربوط به این موضوع حاکی از آنند که هنگامی که گروه با موفقیتی نامطمئن یا پیش بینی ناپذیر ومتحول مواجه است، باید ساختار گروهی بسیار انعطاف پذیری به کار ببرد؛ باید هر گونه تلاش به عمل آید تا با استفاده از انواع مختلف افراد، کاوش کامل در همه اندیشه ها، مشارکت تام و تمام اعضا و ترغیب جوی آرام بخش و سبک مدیریت غیرآمرانه، بر خلاقیت افزوده شود.

ساز و کارهای دست یابی به مشارکت

1-دخالت دادن در فرآیند تصمیم گیری

لازم است به مردم فرصت مشارکت در تنظیم اهداف و راهبردهای مناسب برای بهبود مداوم داده شود.

2-مجهز کردن مردم به دانش ها ومهارت های مورد نیاز .

از آنجایی که منابع انسانی بزرگترین سرمایه برای هر سازمانی باشد، لازم است در زمینه آموزش سرمایه گذاری شود. اعطای قدرت و اختیار به کارکنانی که دانش و تحصص لازم برای حل مسایل و انجام تصمیم گیری های لازم را ندارند،‌ هدایت کردن آنها به سوی انجام اشتباهات است .

3-به وجود آوردن اهداف فردی و سازمانی

کارکنان معمولاً از اهدافی حمایت می کنند که قادر به درک آن باشند، به منظور مشارکت داشتن کارکنان لازماست اهداف کوتاه مدت و بلند مدت سازمان به صورت ساده و قابل فهم تبیین شود.

اهمیت مشارکت در فرآیند نوسازی جامعه

دانیل لرنر در مطالعه ای که در سال 1952 در مورد شش کشور خاور میانه از جمله ایران انجام داد، بین شهرنشینی سواد، میزان مشارکت و دسترسی به رسانه ها ارتباط نزدیکی یافت . سه متغیر میزان شهرنشینی ، سواد و دسترسی به رسانه ها مشکل است با وجود این، اهمیت آن در جریان نوسازی جامعه اساسی است . به عقیده لرنر جامعه جدید مشارکتی است . فراگرد نوسازی حرکت از جامعه سنتی به طرف جامعه مشارکت جو می باشد.

مصادیق مختلف مشارکت

الف – مشارکت در زمینه سیاسی به صورت شرکت در انتخابات .

ب – مشارکت در زمینه اقتصادی به صورت فعایت در بازار و افزایش درآمد

ج – مشارکت در زمینه اجتماعی به صورت استفاده از رسانه ها .

د – مشارکت در زمینه روانی به صورت همدلی و تحرک روانی جلوه می کند.

عناصر ( ارکان ) اساسی مشارکت

بر طبق گزارش تحقیق مؤسسه تحقیقات اجتماعی سازمان ملل ، مشارکت در بردارنده سه عنصر اصلی است:

1-سهیم شدن در قدرت

2-کوشش های سنجیده گروه های اجتماعی برای در دست گرفتن سرنوشت و بهبود اوضاع زندگی

3-ایجاد فرصت هایی برای گروه های فرودست

عناصر تقویت کننده مشارکت (وفاق اجتماعی )

یکی از عوامل مهمی که با مشارکت همبستگی زیادی دارد، نظام آموزشی و امر تعلیم و تربیت می باشد؛ زیرا این نهاد دارای کارکردهایی همچون ایجاد و افزایش حس وظیفه شهروندی ، شیفتگی ،علاقه و مسؤولیت سیاسی می باشد و نیز باعث افزایش ویژگی های شخصیتی مثل اعتماد به نفس ، احساس برتری ، نظم و تشکل فکری می‌گردد.

موانع مشارکت

مشارکت به عنوان فرآیند قدرت گرفتن نوعی گذر از حکومت های سنتی است . لذا هم با دشواری هایی روبرود است و هم تصور این که دولت ها و سازمان های تثبیت شده محلی، بخشی از قدرت و اختیاراتشان را به دیگران واگذار کنند، کمی مشکل به نظر می رسد . مشارکت به عنوان روند کسب قدرت ناگزیر ساختارهای بوروکراتیک موجود را به مبارزه می طلبد، بنابراین طبیعی است اگر این ساختارها به یکی از اصلی ترین موانع بر سر راه مشارکت ( سیاسی ) تبدیل شوند.

در کشورهای جهان سوم، دو مانع بزرک در سر راه مشارکت مردم با حکومت‌ها وجود دارد:

نخست شکاف بسیار عمیقی که میان نخبگان و توده مردم وجود دارد به نحوی که در پاره ای از این جوامع بیش از 90 درصد از جمعیت به کلی فاقد هرگونه آگاهی و حتی تصوری از شیوه زندگی 1 تا 2 درصد هموطنان خود است . این امر ناشی از ساخت این جوامع است .

دوم،‌ وابستگی سیاسی و اقتصادی این جوامع به جهان استعمارگر است که منشأ این اعتقاد عمومی است که تصمیم های اساسی در خارج گرفته می شود وآنچه به صورت فراگرد مشورت تجلی می کند در واقع چیزی جز فراگرد تصمیم‌گیری نیست . در این جوامع قسمت عمده ای از جمعیت به لحاظ شرایط فرهنگی و اجتماعی خاص خویش که فاقد پژوهش و آگاه اند؛ قادر به مشارکت فعال در ساختمان جامعه نیستند؛ هدف ها برایشان دور و وسایل رسیدن به آن چنان غیرملموس است که هیچ انگیزه ای میل به مشارکت را در آنها ایجاد نمی‌کند. آگاه ساختن مردم بر اساس مشارکت آنها در یک کار دسته جمعی ، آگاه نمودن برای ایجاد انگیزه ، آگاه نمودن برای درک عمل، آگاه نمودن به منظور احترام و اعتنا به شخصیت افراد و ایجاد مسؤولیت در آنها است .


نتیجه‌گیری

تجربیات کشورهای مختلف نشان می دهد کشورهایی که در زمینه تأمین مشارکت مردم موفق بوده اند، عمدتاً موفقیت خود را مدیون ایجاد نوعی ارگان محلی ( دولت محلی ) با اقتدار بالنسبه زیاد می دانند. این ارگان های محلی، از نظر سازماندهی و سلسله مراتب تا بالاترین سطوح و به شکل زنجیره ای پیوسته ادامه داشته و وظایف و تکالیف هر یک از سطوح به دقت تعیین شده است . به عبارت دیگر کل از بالا تا پایین ارتباطی ارگانیک با یکدیگر داشته و از ساختی مرتبط برخوردار می باشند.

تدوین منطقی در جهت تأمین و جلب مشارکت مردم در محیط اجتماعی ـ اقتصادی بوروکراتیک و ضرورتی است آشکار. برای تأمین مردم مجموعه سیستم و نظام حاکم باید مشارکت پذیر باشد ، در غیر این صورت آفات سیستم و نظام حاکم باید مشارکت پذیر باشد، در غیر این صورت آفات سیستم ضد مشارکت، به تدریج زمینه های تحقق امر مشارکت را نیز از میان بر خواهد داشت .

عمده ترین عامل تأمین مشارکت، آگاهی و علاقه مردم و حاکمیت فرهنگ تعلیم و همیاری در جامعه است . تا زمانی که نتوان مردم را به این باور و یقین کشاند که با مشارکت، تعاون و همیاری،می توان به جامعه ای مرفه تر و سعادتمند دست یافت و تا زمانی که نتوان فرهنگ خود محوری و خودپسندی را در جامعه از میان برداشت، تأمین مشارکت مردم امکان پذیر نخواهد بود.


منابع

1-هربرت مارکوزه، آزادی و قدرت قانون، عزت الله فولادوند، تهران: خوارزمی

2-نیک گهر، عبدالحسین ( 1353) ، مشارکت مفاهیم و شناخت انواع ، مجله دانشکده شماره 5

3-هانتینگتون ، ساموئل، موج سوم دموکراسی، احمد شهسا، تهران: روزنه.

4-پیتر اولکی و دیوید مارسون، رهیافت های مشارکت در توسعه روستایی، منصور محمد نژاد

5-کیت دیویس ، جان، نیوارستورم ( 1370) رفتار انسانی در کار، محمدعلی طوسی، مرکز آموزش مدیریت دولتی.

6-فرزام (1362)،‌ مشارکت کارگران در تصمیم گیریهای داخلی کارگاه، مؤسسه کار و تأمین اجتماعی

7-----

8-ترنس آرمیچل ( 1373) ،‌مردم در سازمان ها ، حسین شکرکن، تهران: انتشارات رشد.

9-محسنی تبریزی، علی رضا، بررسی مجامع مشورتی ائمه جماعات و معتمدین محل در مناطق شهر تهران .

10- مؤسسه تحقیقاتی توسعه اجتماعی سازمان ملل 1982

11- انصاری، محمد اسماعیل ( 1375)، بازشناسی و پیش نیازهای مدیریت مشارکتی و نظام اداری. فصل نامه علمی کاربردی، مرکز آموزش مدیریت دولتی شماره 33 و 34

12- میرسپاسی ، ناصر (1353) نظام مشارکتی ، مجله کنترولر، شماره 53

http://www.iranpress.ir/farhang/Template1/News.aspx?NID=176

 

فرهنگ‏هاى پیرو و پیشرو

 

مهدى حاج آقا بزرگى

 

      یکى از مهم‏ترین ویژگى‏هاى زندگى مدرن که تأثیرات فرهنگى به‏سزایى دارد، شتاب‏گیرى جریان تحوّل اجتماعى است. نرخ تغییرات اجتماعى به شکل خارق‏العاده‏اى افزایش یافته، بر همه چیز اثر مى‏گذارد و از جمله: هنر، علوم، اخلاق، تعلیم و تربیت، سیاست، اقتصاد و حتى زبان را مجبور به تغییر مى‏کند. اینها بهترین شاخص‏هایى هستند که سرعت دگرگونى را بر ما معلوم مى‏کنند.
این تحوّلات پیاپى که به پیچیده شدن دگرگونى‏هاى فرهنگى منجر شده، پیامدهاى دیگرى نیز به همراه داشته است که از آن جمله مى‏توان به رشد دو جریان به موازات هم اشاره داشت: یکى تمایل جوامع در حرکت از همگونگى به چندگونگى و دوم، تمایل جوامع به یکپارچه بودن.
گرچه تکامل نوع بشر امرى قطعى است، این فراگرد، ضرورتاً در تمامى جوامع و با یک شتاب به وقوع نخواهد پیوست و احتمال بازپَس‏روىِ یک جامعه نیز به اندازه پیشرفت آن وجود دارد (اسپنسر).

تعریف فرهنگ

     فرهنگ از جمله مفاهیمى است که به راحتى تن به تعریف‏پذیرى نمى‏دهد. این امر از سرشت فرهنگ ناشى مى‏شود که قالب‏ناپذیر است و مشکل در ظرفى مى‏گنجد. از این‏رو، اندیشه‏مندان و فرهنگ‏شناسان هم براى روشن ساختن مفهوم فرهنگ، تا امروز، صدها تعریف عرضه کرده‏اند که تنها رده‏بندى انواع این تعاریف (تشریحى، تاریخى، هنجارى، روان‏شناختى، ساختارى، تکوینى و...) و تشریح مضامین آنها موجب تدوین کتاب‏هاى متعدّدى گردیده است.

      جامع‏ترین تعریفى که از فرهنگ (با نظر به اکثر تعاریفِ به عمل آمده) مى‏توان ارائه داد، این است: «فرهنگ، عبارت است از کیفیّت یا شیوه بایسته و شایسته براى آن دسته از فعالیت‏هاى حیات مادّى و معنوى انسان‏ها که مستند به طرز تعقّل سلیم و احساسات تعالى‏یافته آنان در حیات معقول و تکاملى‏شان باشد». اکنون مى‏پردازیم به تحلیل تعریفى که به عنوان جامع همه تعاریف، مطرح نمودیم. با تحلیل این تعریف، به چهار محور مهم مى‏رسیم که نادیده‏گرفتن آنها، ما را از مواد و اهداف اصلى فرهنگ، دور مى‏دارد.

محورهاى چهارگانه در تعریف فرهنگ

      محور اول: بایستگى و شایستگىِ مستند به تعقّل سلیم و احساسات تعالى‏یافته، از ارکان فرهنگ و هر پدیده فرهنگى است. بنابراین، اگر در یک جامعه، شمارى از پدیده‏ها به نام فرهنگ نامیده شوند، ولى از تعقل سلیم و احساسات متعالى فاصله داشته باشند، نمى‏توان آنها را پدیده‏هاى فرهنگى حقیقى تلقّى کرد.

      محور دوم: حیات انسانى، دور از فرهنگ (به معنایى که گفتیم)، شایسته ادامه بقا نیست ؛ زیرا زندگى بدون فرهنگ، در حقیقت، همان زندگى بى‏معنا و دور از تعقّل و خرد و احساسات عالى انسانى است.

      محور سوم: هر اندازه که فرهنگ یک جامعه بیشتر به اصول ثابت معقول و دریافت‏هاى عالى انسانى متکّى باشد، آن فرهنگ از بایستگى و شایستگى و پایدارى بیشترى برخوردار است.
محور چهارم: فرهنگ، حقیقتى است دو بعدى: 1) نسبى ؛ 2) مطلق. واضح است که منظور از مطلق، معناى فلسفى آن نیست ؛ بلکه مقصود، فراگیرتر بودن آن در برابر عناصر نسبى فرهنگ‏هاست. تقسیم فرهنگ به فرهنگ خاص و فرهنگ عام نیز از همین تقسیم‏بندى ناشى مى‏شود. فرهنگ خاص، ناشى از بُعد نسبى بودن فرهنگ و مخصوص یک قوم یا ملّت و مستند به طرز تفکّر و تعقّل و احساسات خاص آنهاست.

انواع فرهنگ‏

فرهنگ‏ها را مى‏توان به چهار نوع عمده تقسیم کرد:

    1) فرهنگ رسوبى: عبارت است از رنگ‏آمیزى و توجیه شئون زندگى با تعدادى قوانین و سُنن ثابت نژادى و روانى خاص و محیط جغرافیایى و رگه‏هاى ثابت تاریخى که در برابر هرگونه تحولات، مقاومت مى‏ورزند و همه دگرگونى‏ها را یا به سود خود تغییر مى‏دهند و یا آنها را حذف مى‏کنند.
2) فرهنگ مایع و بى‏رنگ: این نوع فرهنگ، عبارت است از آن دسته عادات، آداب و توجیهاتى که به هیچ ریشه اساسى روانى، و اصولى ثابت تکیه نمى‏کند و همواره در معرض تحولات قرار مى‏گیرد. البته در جوامعى که داراى تاریخ هستند این گونه فرهنگ به ندرت پیدا مى‏شود ؛ زیرا چنان‏که مى‏دانیم فرهنگ‏گرایى از یک عامل اساسى و فعال روانى سرچشمه مى‏گیرد. به طور طبیعى هر جامعه‏اى در امتداد تاریخ مى‏خواهد توجیهات و برداشت‏هاى فرهنگى خود را از زندگى به نسل‏هاى آینده خود منتقل سازد.
3) فرهنگ پیرو: فرهنگ پیرو، به آن قسم از کیفیّت و شیوه زندگى مادى و غیرمادى مى‏گویند که هیچ اصل و قانون اثبات شده قبلى را مورد تبعیّت قرار نمى‏دهد، بلکه صحت و مقبولیّت خود را از تمایل و خواسته‏هاى غالب مى‏گیرد. به این معنا که این قسم از فرهنگ ناشى از رفتار و امیال و خواسته‏هاى دیگران با هر انگیزه و علّتى است و هیچ کارى به تطابق آنها با حقایق و واقعیّات مستقل از هوا و هوس و تمایلات طبیعى انسان‏ها ندارد.
بنابراین، هرگونه عامل انحطاط دین و اخلاق و حیات معقول انسان‏ها مى‏تواند به عنوان خواسته‏هاى مردم، نام «فرهنگ» به خود بگیرد! مدتى است در دوران ما و در جهان، این قسم بى‏بندوبارى به نام فرهنگ، مورد اشاعه و ترویج قرار گرفته است که قطعاً به تضعیف انسانیّت منجر خواهد شد. بدیهى است که اصطلاح فرهنگ پیرو در این موارد، اگرچه مستقیماً به معناى پیروى از خواسته‏ها و تمایلات بشر است، ولى نباید از نظر دور بداریم که در عین حال، این نوع فرهنگ (پیرو)، بهترین وسیله فعالیّت قدرت‏پرستان خودکامه نیز هست.
نمونه‏هایى از فرهنگ‏هاى واقعى و حقایق پایمال شده در عرصه جوامع - نه براى آن‏که آنها توانایى مقاومت و توجیه تکاملى انسان‏ها را نداشته‏اند، بلکه از آن جهت که مدیریت‏هاى خودکامه با استفاده از موهومات تلقینى: آزادى، فرهنگ آزاد، هنر آزاد و امثال اینها، واقعیّات و حقایق را براى تحمیل مقاصد خود زیر پا انداختند - به قرار زیر است:
1) فرهنگ «محبت اصیل براى همنوع»، نه سوداگرى با استفاده ابزارى از محبّت ؛ 2) فرهنگ «اصالت وجدان اخلاقى» که مانند یک قطب‏نماى حساس، کشتى وجود آدمى را به‏سوى عالى‏ترین هدف زندگى، راه مى‏بَرد ؛ 3) فرهنگ «هدف اعلاى حیات» ؛ 4) فرهنگ صداقت و وفا به تعهّدها تنها به جهت مطلوبیّت ذاتى آنها و نه براى سوداگرى ؛ 5) فرهنگ آزادى مسئولانه و اندیشه و کردار عادلانه ؛ 6) فرهنگ قداست علم و معرفت ؛ 7) فرهنگ تعاون و همیارى در استفاده از انواع قدرت‏ها که نعمت‏هاى بزرگ خدادادى است ؛ 8) فرهنگ تعمیم هنرهاى سازنده و پیشرو ؛ 9) فرهنگ رسانه‏ها و تبلیغات مستند به عین واقعیّات و پرهیز جدّى از تحریف، تفسیر و توجیه نادرست آنها ؛ 10) فرهنگ تلاش براى برخوردار ساختن همه مردم از حق معیشت عادلانه و معتدل.
4) فرهنگ هدفدار و پیشرو: این نوع فرهنگ، شامل آن دسته از نمودها و فعالیت‏هایى است که ریشه در سرچشمه‏هاى زلال عقل، وحى، وجدان و قوانین ثابت طبیعت دارند. مولوى در ابیات زیر، به چنین سرچشمه‏هاى پاک و پایدارى اشاره دارد:

قرن‏ها بگذشت، این، قرن نُوى است

ماه، آن ماه است و آب، آن آب نیست

عدل، آن عدل است و فصل، آن فصل هم

لیک مستبدل شد این قرن و اُمم

قرن‏ها بر قرن‏ها رفت، اى همام!

وین معانى برقرار و بردوام

آب، مبدَل شد در این جو، چندبار

عکس ماه و عکس اختر برقرار

پس بَنایش نیست بر آب روان

بلکه بر اقطارِ اوج آسمان.

این نوع فرهنگ در محاصره آن نمودها و فعالیت‏هایى که تحت تأثیر عوامل سیال زندگى و شرایط زودگذر محیط و اجتماع قرار مى‏گیرند، نمى‏افتد ؛ زیرا عامل محرک این فرهنگ، واقعیات مستمر طبیعت و ابعاد اصیل انسانى است و هدف آن عبارت است از آرمان‏هایى نسبى که آدمى را در جاذبه هدف اعلاى حیات به تکاپو درمى‏آورد. با کمال اطمینان مى‏توان گفت: این است آن فرهنگ انسانى و هیچ تمدن انسانىِ اصیلى در گذرگاه تاریخ، بدون وجود چنین زمینه فرهنگى‏اى به وجود نمى‏آید. این است آن فرهنگى که مى‏تواند گریبان خود را از چنگال خودخواهان رها کرده، رسالت خود را براى جامعه انجام بدهد.
در هر مورد که بشر با نظام پیشرو حرکت کرده است، توفیق پیشرفت داشته است. مقصود ما از این سخن، این است که انسان در هر مقطعى از تاریخ، و در هر موضوعى که با آگاهى و اطلاع از جوانب گوناگون آن موضوع، واقعیّاتى را به دست آورده و آنها را به صورت قانون درآورده و از آنها تبعیّت کرده است - بدون این‏که تمایلات و خواسته‏هاى شخصى مردم را در آن واقعیّات، دخالت بدهد - حرکت و تحولش تکاملى بوده است. لذا مى‏بینیم بشر در علوم و تکنولوژى و هرگونه موضوعاتى که به سود حیات طبیعى و خودخواهى او در اشکال مختلف بوده است، از فرهنگ پیشرو تبعیّت کرده و به ترقى و تکامل رسیده است. در صورتى‏که در قلمرو ساخته‏شدن ذات تکاملى انسان‏ها، که اخلاق و دین الهى آن را بر عهده گرفته است، کاملاً به فرهنگ پیشرو و قوانین پایدار آن، بى‏اعتنا بوده و خود را پیرو پدیده‏ها و نمودها و فعالیت‏هاى فرهنگ‏ها نموده و با این تخیّل که من از فرهنگ آزاد پیروى مى‏کنم، خود را دلخوش ساخته است.

روندهاى جهانىِ همسان‏ساز فرهنگى

جهان به سمت همگونگى پیش مى‏رود. این امر از بسیارى جهات به همسانى بیشتر عملکرد فرهنگ‏هاى مختلف مى‏انجامد. نمود این تحول را مى‏توان از تشابه ارزش‏هاى فردى، روش‏هایى که از طریق آموزش آموخته مى‏شوند، همسانى بیشتر شیوه زندگى و عادات و حتى از تحوّل ذهنیّت‏هاى افراد و باورهایى که شخص به دلیل آنها زنده است، بازشناخت. گاهى این ارزش‏ها چنان بدیهى و مسلّم فرض مى‏شوند که افراد، هیچ استدلالى را براى پذیرش آنها لازم نمى‏دانند. تأثیر جَبرى تکنولوژى و ارتباطات در ایجاد این وضع، انکارناپذیر است و بیش از پیش، توهّم تبدیل فرهنگ به یک کالاى صادراتى را دامن مى‏زند.

فرهنگ غیر دینى و بحران جامعه مدرن

اغلب طرفداران غیردینى شدن جامعه مدرن، در این نکته اتفاق‏نظر داشته‏اند که ایدئولوژى (مکتب)، قادر به ایجاد نظم اخلاقى و اجتماعى جدّى و الزام‏آور نیست. به عبارت دیگر، در جامعه مدرن مبتنى بر فردگرایى و اصالت سود، انسان‏ها نمى‏توانند الگوهاى معنادار اخلاقى‏اى در حیات فردى و اجتماعى داشته باشند. از این‏رو، فرهنگ و اخلاق در جامعه نو، شکل و ماهیّت غیر دینى مى‏یابند و همین امر، زمینه بحران مدرنیته را فراهم کرده است.
«ماکس وِبِر» معتقد بود که انسان‏ها رفتار فردى و متقابل خود را تحت تأثیر آموزه‏هاى مذهبى و بر اساس هنجارها و ارزش‏هاى اجتماعىِ فرهنگ غالب تنظیم مى‏کنند. از این دیدگاه، شرط رستگارى و آرامش و بهروزى انسان در جامعه، پیروى از یک سلسله قواعد اخلاقىِ درونى شده و برگرفته از تعالیم مذهبى است.
«اِمیل دورکیم» معتقد بود که اساساً جامعه پدیده‏اى اخلاقى است و براى حفظِ وحدت و همگونى، تابع نوعى وجدان مشترک اجتماعى است. این وجدان مشترک در سیر حرکت تاریخ، متحوّل مى‏شود. از نظر دورکیم، همبستگى اجتماعى در جامعه قبل از مرحله «مدرنیته» مکانیکى است، درحالى‏که در مرحله مدرن، ماهیتى اُرگانیک (اندامْوار) پیدا مى‏کند. از این منظر، وجدان اجتماعى جوامع مُدرن، مجرّدتر و عام‏تر از جوامع «پیشامُدرن» است. در چنین فضایى، انسان در انتخاب هدف‏ها و وسیله نیل به آنها مقیّد و محدود است و رفتار او تابع نوعى نظم سلسله مراتبى و متّکى به وجدان جمعى است.
در عین حال، انسان، همواره با گرایش به خودمدارى و تأمین منافع فردى، در تعارض با منافع جمع قرار مى‏گیرد. اگر جامعه در مسیر تحول خود نتواند این روحیه را در او تعدیل و تضعیف نماید، زندگى اجتماعى دچار بحران و هرج و مرج مى‏شود.
به نظر دورکیم، بحران جوامع مدرن، ناشى از این است که در مرحله گذار (از سنّت به مدرنیته)، به تدریج از اخلاق و هنجارهاى سنّتى مبتنى بر ادیان، فاصله مى‏گیرند و به جاى آن، چیز دیگرى جایگزین نمى‏شود. در جامعه مُدرن، فردیت، اصل پیش بَرنده زندگى اجتماعى است. در چنین شرایطى، رابطه فرد با گروه، دگرگون مى‏شود و زیاده‏طلبى او و دست نیافتنش به آنچه طلب مى‏کند، او را به عصیان مى‏کشانَد. انسانِ شدیداً فردگرا، در جامعه مدرن، به جایى مى‏رسد که با دست خود به حیات خویش خاتمه مى‏دهد.

فرهنگى که اسلام بنا نهاد

مطالعات جامعه‏شناختى و مردم‏شناختى نشان داده است ملت‏هایى که به نوعى با ایمان دینى و اعتقادات متافیزیکى (غیر مادّى) محکم و اصیل پیوند دارند، معمولاً از آرامش روحى بیشترى برخوردارند و نسبت به همنوعان خود، تساهل و مداراى بیشترى دارند و در عرصه فرهنگىِ زاینده‏تر و پویاترى به سر مى‏برند.
فرهنگى که اسلام بنا نهاد، حیات هدفدارى است که ابعاد زیباجویى و علم‏گرایى و منطق‏طلبى و آرمان‏خواهى انسان‏ها را به شدت به فعلیّت مى‏رسانَد و همه عناصر فرهنگى را متشکّل و منسجم مى‏سازد ؛ عنصر فرهنگ هنرى را از عنصر فرهنگ ارشاد اقتصادى تفکیک نمى‏کند ؛ وحدت فرهنگ را پیروِ وحدت روح آدمى قرار مى‏دهد و از تجزیه و متلاشى شدن آن جلوگیرى مى‏نماید.
عناصر فرهنگ اسلامى (مثلاً ایمان و اعتقاد واقعى به خداى یگانه و توانا، وجود معاد، عدالت، برابرى و برادرى، علم و اخلاق و...) مى‏توانند جامعه را از آسیب‏ها و تنش‏هاى دنیاى شدیداً مادّى و غیراخلاقى مصون نگاه دارد.

منابع:

1 . فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو، (علامه) محمدتقى جعفرى، تهران: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1373 .
2 . نظریّه و فرهنگ، جهانگیر معینى، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگى بین‏المللى، 1374.
3 . بحران جامعه مدرن، سیدعلى اصغر کاظمى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1377 .
4 . فرهنگ و جامعه (جامعه‏شناسى فرهنگ)، روزاموند بیلینگتون و دیگران، ترجمه: فریبا عزبدفترى، تهران: نشر قطره، 1380 .
5 . بحران دنیاى متجدّد، رِنه گِنون، ترجمه: ضیاءالدین دهشیرى، تهران: امیر کبیر، 1372

به نقل از:

http://www.hadith.net/persian/products/magazine/hadith-e-zendegi/14/002.htm

 

 

سنجش افکار شهروندان توسط روابط عمومی ها، راهنمای مدیران شهری (۲)

 

قسمت دوم

نظام ارتباطی شهرداری میتواند با در نظر گرفتن تمهیدات ساده و با هزینه ای بسیار پائین ، نظرات شهروندان را جذب ، هدایت و ساماندهی نماید اما برای دستیابی به اطلاعات بسیار ارزشمند گروه دوم روش کمی پیچیده تر و کار مقداری سختراست ، اما قابل اجراء فقط نیاز به خرج کردن کمی همت دارد . نظام ارتباطات مردمی شهرداری تهران با در نظر گرفتن شبکه ایی از خطوط تلفنی و بکارگیری تعدادی نیروی انسانی ، فعلاً توانسته است بخش عمده ای از نظرات شهروندان فعال تهران را جذب نماید . براساس آمار واحد ارتباطات مردمی شهرداری تهران در تیرماه سال جاری در حدود 11 هزار نفر از شهروندان تهرانی با‌ آن تماس گرفته اند که از این تعداد 78 درصد درخواست هایی مربوط به حوزه خـــدمات شهری داشته اند ، نزدیک به 14% دیگر مسائل مربوط به حوزه فنی وعمرانی را مطرح کرده اند و فقط 4% از پیام ها مختص مقوله ترافیک بوده است .

از تعداد 8611 فقره تماس شهروندان با واحد 137 شهرداری تهران در حوزه خدمات شهری ، در حدود 24 در صد ، انتقادات خود را نسبت به مقوله نظافت و جمع آوری زباله ها و نخاله های سطح شهر مطرح نموده اند . که این آمار نسبت به کل تماس ها ( حدود 11 هزار مورد ) تقریباً 18% بوده است . و در حدود 25% دیگر از شهرداری خواسته اند با سد معبر و مشاغل مزاحم مبارزه نماید ، در همین ماه از تعداد 1539 فقره تماس هایی که درخواست خدمات عمرانی داشته اند بیش از 1100 مورد ( بیش از 62 درصد ) رسیدگی به آسفالت معابر و خیابانها را خواستار شده اند . در واقع از هر 10 نفر تماس گیرنده با واحد 137 یک نفر انتقادی از وضعیت روکش و آسفالت خیابانها داشته است. و 41% از 442 فقره تماس ، با درخواستی در حوزه ترافیک خواستار تضیمن ایمنی عابر پیاده در سطح معابر بوده اند . این موارد مبین مهمترین مسائلی بوده اند که توسط شهروندان فعال تهرانی مطرح شده است که با مقایسه آنها می توان اولویت بندی نیاز ها را بدین ترتیب عنوان کرد : اولویت اول مربوط است به نیاز شهروندان به برخورد با مشاغل مزاحم ورفع سد معبر ، در این موضوع ، وضعیت ریخت شناسی شهروندان از یک سو و شرایط اقتصادی واشتغال مردم از سوی دیگر ، برطرف نمودن این نیاز و رفع مشکلات ناشی از آن را نیازمند صرف زمان بیشتری کرده است .

لیکن میتوان با داشتن برنامه ریزی مناسب و اجرای طرح های شهرسازی متناسب ، زمان دستیابی به هدف کاهش داد . شهرداری در این حوزه به استناد بند 20 ماده 55 قانون شهرداری ها میتواند حتی با متخلفین برخورد قانونی هم داشته باشد .

اولویت دوم مطرح شده از سوی شهروندان فعال تهرانی مربوط است به پرداختن بهتر و دقیقتر شهرداری به نظافت سطح شهر و جمع آوری به موقع زباله و نخاله ها که در این مورد علی رغم وجود امکانات مناسب و تعدد تقریباً کافی نیروی انسانی ، لازم است با بازنگری دقیق بر نحوه جمع آوری زباله ، برخی از نقاط ضعف بر طرف شود و از سوی دیگر با ارائه آموزش های فرهنگی و آشنایی عموم به ضرورت همکاری با شهرداری ، مشارکت مردم نیز به نحو مقتضی در این زمینه جلب گردد چرا که بدون همکاری مردم اجرای دقیق و صحیح این خدمت تقریباً غیر ممکن است .

رسیدگی به آسفالت و رفع ناهمواری معابر بعنوان اولویت سوم عنوان شده است ، شهر تهران دارای سطح قابل توجه و چشمگیری از شبکه معابر است که وضعیت موجود بیانگر توجه بیشتر به این مقوله است . علی رغم اجرای طرح ضربتی آسفالت معابر در سال گذشته ، چنین به نظر می رسد آن طرح به قدر کافی نتوانسته است وضعیت نامناسب معابر شهر تهران را به شکل کامل و مناسبی اصلاح نماید و کماکان این مسئله درخواست های عمومی تلفی می شود . در چهارمین سطح از نیازهای عمومی اعلام شده شهروندان فعال تهرانی ، رسیدگی و تضمین ایمنی تردد عابر پیاده در سطح شبکه معابر تهران آمده است . در این مورد نیز آموزش رانندگان و عابران پیاده و اضافه نمودن تمهیدات لازم ایمنی ترافیکی در شبکه حمل و نقل شهری میتواند تاثیر مثبتی بر روند افزایش رضاتیمندی عمومی از عملکرد شهرداری بر جا بگذارد .

مدیریت برنامه ریز شهرداری تهران میتواند با آگاهی از این طبقه بندی و در کنار اقدامات زیربنایی خود ، طرحهایی کوتاه مدت را در جهت برطرف سازی نیازهای روز تهران به مرحله اجرا در آورد . در حوزه امور شهری ، طرح فراگیر ساماندهی مشاغل و رفع سدمعبر و طراحی جدیدی در خصوص جمــع آوری زباله و نظافت شهری با رویکردی مبتنی بر توجه بیشتر به صنعت بازیافت مواد زائد که به نوعی هم در اقتصاد و اشتغال موثر و مفید است . در حوزه عمرانی ضمن توجه با اتمام طرحهای عمرانی نیمه تمام ، اصلاح روکش کلیه معابر و نگهداری بهینه از آنان و در حوزه ترافیک و حمل و نقل اجرای طرح مطالعاتی و اجرایی ارتقاء امنیت عابران پیاده در سطح شبکه معابر شهری ، از مهمترین سرفصل های عملیاتی شهرداری تهران تلقی خواهد شد.

اما این سوال مطرح است که آیا این نتایج ، نظارت کل شهروندان تهرانی را شامل می شود؟ همانگونه که در قبل هم اشاره شد مسلماً نتایج ، قابل تعمیم به نظرات کلیه تهرانی ها نیست اما این نکته حائز اهمیت است که این دستاوردها در تعارض با نظرات جمع هم نمی باشد . در واقع به بیان دیگر طبقه بندی ارائه شده از انتظارات مردم که کاملاً منطقی و از هر حیث قابل اجرا می باشد ، حداقل هایی است که شهروندان تهرانی از شهرداری انتظار دارند.

دستیابی به آنچه که مردم می گویند که بتوان آن را با کلیه سطوح ومناطق مختلف شهری تسری داد مستلزم اجرای طرحهایی با پوشش گسترده تر است . در بررسی وضعیت نظام ارتباطی شهرداری تهران کمبود چنین طرحهای افکار سنجی به چشم می خورد . شاید یکی از دلایل عمده آن را بتوان در نبود مرکزی تخصصی در امر تحقیقات و پژوهش مبنتی برسنجش افکار عمومی پنداشت .

باتوجه به طیف نیازها ، انتظارات و خدمات در حوزه شهرداری تاسیس مرکزی تحت عنوان و ماموریت ( افکار سنجش شهروندان تهرانی ) به شدت احساس می شود .

به ویژه آنکه اعضا منتخب شورای شهر برای تصویب طرح ها و لوایح طبیعاً نیازمند آگاهی کامل از دیدگاههای کسانی هستند که به آنها رای داده اند و آنها را بعنوان نماینده خود قبول کرده اند.
چنین به نظر می رسد که اگر یکی از اهداف دوره جدید مدیریت شهری تهران ، افزایش ضریب اعتماد عمومی و رضایت شهروندان از خدمات شهرداری باشد ، دراین میان بازسازی روابط فی ما بین آنان و نهاد خدمت گذارشان منوط به آگاهی هر دوطرف از دیدگاههای یکدیگر خواهد بود.

مردم از طریق اطلاع رسانی دقیق و بهنگام در جریان نظرگاه های مدیران شهری قرار می گیرند و از سوی مقابل مدیریت شهر تهران هم با سنجش مستمر دائمی افکار عمومی ، در جریان انتظارات مردمی واقع می شود .

بدین لحاظ پیشنهاد می شود ، تشکیلاتی تحت عنوان ( مرکز پژوهش وافکار سنجی شهر تهران ) در حوزه نظام ارتباطی شهرداری تهران و ترجیحاً زیر نظر شورای اسلامی شهر تهران تاسیس شود مدیران تصمیم گیر و برنامه ریز این نهاد خدماتی ، در سریعترین زمان ممکن ، صدای مردم را با وضوحی کامل و صادق ، بشنوند وبدانها عمل نمایند. شاید خود این موضوع از مهمترین انتظارات مردم باشد

احمد پاکزاد

این مقاله در روزنامه سیاست روز و در سال 1383 منتشر شده است

 

سنجش افکار شهروندان توسط روابط عمومی ها، راهنمای مدیران شهری

 قسمت اول

 

بی شک مجموع خواسته های مردم از نهادهایی نظیر شهرداری ، بیش از سایر دستگاه ها و سازمانهای خدماتی عمومی است ، کلیه کسانی که محل زندگی خود را ( در شهر) انتخاب کرده اند تقریباً در تمامی ایام زندگی خود به نحوی از انحا ، نیاز به خدمات شهرداری دارند . برای رفتن به محل کار خود از شبکه حمل و نقل عمومی استفاده می کنند که متولی آن شهرداری است .

مسیر عبورشان توسط شهرداری ساخته و نگهداری میشود ، برای تفرج و بهره گیری از طبیعت به بوستانهایی می روند که بـاز هم توسط شهرداری ساخته شده است . فــضولات خانگی و زباله هایشان را بــدست شــهرداری می سپارند که او آنها را از محیط زیستشان خارج نماید ، در خانه هایی زندگی می کنند که برای احداث آنها از شهرداری مجوز گرفته اند و زمانی که برخی از آنان به رحمت ایزدی می پیوندند این شهرداری است که آرامگاه ابدی آنها را فراهم می آورد . دراین شرایط است که شهرداری را در رأس توجهات مردم و شهروندان قرار داده و بیشترین مراجعه را برای آن ایجاد کرده و شاید افکار عمومی بیشترین نظارت و دقت را بر روی عملکرد آن دارد و دائماً همان افکار عمومی بر روی نحوه کردار و عملکرد شهرداری در حال قضاوت است ، قضاوتی که مشروعیت نظام مدیریتی یک نهاد را رقم می زند . بدین لحاظ آنچه که در ذهن شهروندان می گذرد و نوع نگرش آن بر روی کـــارکرد شهرداری ، مسلماً گرانقدرترین و مهمترین اطلاعاتی است که مدیران برنامه ریز شهرداری برای اصلاح امور و حفظ مشروعیت خود بدان نیاز دارند . آنها می توانند برآن اساس انحراف معیار خدمات را تعیین و میزان موفقیت خود را بسنجند .

معمولاً یکی از وظایف نظام ارتباطی هر دستگاهی ، دستیابی و پردازش این اطلاعـــات است و روش های مختلفی را بدین منظور پیش پای خود دارد که معمول ترین آن ، انجام طـــرح های سنجش افکار است . آنها می توانند به استناد نتایج این تحقیقات ، طبق انتظارات مخاطبان را تعریف و در راستای دستیابی به رضایتمندی بیشتر و افزایش مشارکت پذیری خدمات گیرندگان خدمات خود را سازماندهی دائمی نمایند . در این میان و در شرایطی که مجموعه خدمات گیرندگان دارای کمیتی بسیار زیاد و در تنوع های مختلفی باشد ، یکی از بهترین و سریعترین روش های افکار سنجی، بهره گیری از نقطه نظرات شهروندان فعال است.

بطور کلی برای شهرداری 2 گروه مخاطب عمومی وجود دارد ، یک دسته آنانی هستند که بنا به دلایلی خاص نظیر نیاز به اخذ نوعی از مجوز و یا احساس مسئولیت مدنی بیشتر نسبت به سایر شــهرونــدان ، خود آغــازگر برقراری تماس با شهرداری هستند . این گروه را که شهروندان فــعال می دانند ، با مراجعه به شهرداری درخواست یا انتقادات و پیشنهادات خود را ارائه می کنند ، جدای از آنانی که مجوزهای شهرداری دارند ، بقیه کسانی هستند که نسبت به محیط پیرامونی زیست خود احساس مسئولیت داشته ومعمولاً مشکلاتی را مشاهده می کنند که در دید شهروندان ویا حساسیتی در برابرش نشان نداده اند . نقطه نظرات این گروه از اهمیت بالائی در شناسائی مسائل پیش پادی شهرداری برخودار است .

لیکن بعلت حداقل بودن تعداد شهروندان فعال در شهری همانند تهران ، این نظرات نمی تواند مبین اظهار نظر کل شهروندان باشد ، اما قادر است همانند قطب نما بهترین و سریعترین جهت را در رفع مشکلات فوری مردم و شهر ، پیش پای مدیران برنامه ریز و اجرائی نظام شهرداری قرار دهد .

گروه دوم مخاطبان عمومی شهرداری ، کسانی هستند که علی رغم نیاز به خدمات شهرداری بعلت عدم آگاهی به حقوق خود و یا عدم اعتماد به نظام ارتباطی شهرداری و یا عدم احساس مسئولیت مدنی ، حالتی ختثی در برابر تغییرات محیط زندگی خود دارند. اما، نظر آنها بی تردید در شکل گیری نوع قضاوت افکار عمومی بسیار مهم وتاثیر گذارست

ادامه دارد... .

احمد پاکزاد

این مقاله در روزنامه سیاست روز و در سال 1383 منتشر شده است

 

‬‮«‬ضد جریان‮» ‬در ارتباطات سیاسی

گفتگو با دکتر سمتی استاد‭ ‬دانشگاه‭ ‬ایلی‭ ‬نویز‭ ‬شرقی‭ ‬آمریکا

‭ ‬drsemati.JPG
دکتر‭ ‬مهدی‭ ‬سمتی‭ ‬استاد‭ ‬علوم‭ ‬ارتباطات‭ ‬دانشگاه‭ ‬ایلی‭ ‬نویز‭ ‬شرقی‭ ‬آمریکا‭ ‬اخیرا‭ ‬میهمان‭ ‬دفتر‭ ‬روزنامه‭ ‬خراسان‭ ‬در‭ ‬تهران‭ ‬بود‮.‬‭ ‬او‭ ‬که‭ ‬مدت‭ ‬‮٢٢‬‭ ‬سال‭ ‬در‭ ‬ایالات‭ ‬متحده‭ ‬تحصیل‭ ‬و‭ ‬تدریس‭ ‬کرده‭ ‬است‭ ‬برای‭ ‬یک‭ ‬برنامه‭ ‬مطالعاتی‭ ‬به‭ ‬ایران‭ ‬آمده‭ ‬است‮.‬‭ ‬دکتر‭ ‬سمتی‭ ‬دارای‭ ‬تالیفات‭ ‬متعددی‭ ‬از‭ ‬جمله‭ ‬عصر‭ ‬سی‮ ‬ان ان‭ ‬و‭ ‬هالیوود‭ ‬چاپ‭ ‬نشر‭ ‬نی‭ ‬در‭ ‬ایران‭ ‬و‭ ‬تئوری‭ ‬ارتباطات‭ ‬بین الملل،‭ ‬فرهنگ،‭ ‬رسانه‭ ‬و‭ ‬جامعه‭ ‬در‭ ‬ایران،‭ ‬مطالعات‭ ‬درباره‭ ‬تروریسم‭ ‬‮(‬هر‭ ‬‮٣‬‭ ‬کتاب‭ ‬به‭ ‬زبان‭ ‬انگلیسی‮)‬‭ ‬است‮.‬‭ ‬او‭ ‬در‭ ‬سفر‭ ‬اخیر‭ ‬خود‭ ‬به‭ ‬ایران‭ ‬نشست هایی‭ ‬در‭ ‬دانشکده‭ ‬صدا‭ ‬و‭ ‬سیما‭ ‬و‭ ‬دانشگاه‭ ‬امام‭ ‬صادق‭ ‬داشته‭ ‬که‭ ‬محور‭ ‬آنها‭ ‬تحولات‭ ‬جدید‭ ‬در‭ ‬عرصه‭ ‬ارتباطات‭ ‬و‭ ‬فرهنگ‭ ‬بوده‭ ‬است‮.‬
استاد‭ ‬دانشگاه‭ ‬ایلی‭ ‬نویز‭ ‬شرقی‭ ‬در‭ ‬نشست‭ ‬صمیمی‭ ‬با‭ ‬ حمید ضیایی‮ ‬پرور خبرنگار ‭ ‬خراسان‭ ‬به‭ ‬بحث‭ ‬درباره‭ ‬جایگاه‭ ‬وبلاگ ها‭ ‬و‭ ‬روزنامه نگاری‭ ‬شهروندی‭ ‬در‭ ‬آمریکا‭ ‬پرداخت
و‭ی ‬گفت‮:‬‭ ‬اکنون‭ ‬وبلاگ ها‭ ‬به‭ ‬رسانه ای‭ ‬موثر‭ ‬در‭ ‬جامعه‭ ‬سیاسی‭ ‬آمریکا‭ ‬تبدیل‭ ‬شده اند‭ ‬به‭ ‬طوری‭ ‬که‭ ‬حتی‭ ‬کاندیداهای‭ ‬ریاست‭ ‬جمهوری‭ ‬مجبورند‭ ‬به‭ ‬آنها‭ ‬توجه‭ ‬کنند،‭ ‬وبلاگ ها‭ ‬دارای‭ ‬انجمن های‭ ‬تخصصی‭ ‬برای‭ ‬خود‭ ‬بوده‭ ‬و‭ ‬هر‭ ‬از‭ ‬چند‭ ‬گاهی‭ ‬کنفرانس های‭ ‬بزرگ‭ ‬برگزار‭ ‬می‮ ‬کنند‭ ‬و‭ ‬در‭ ‬آن‭ ‬همه‭ ‬وبلاگ نویس های‭ ‬با‭ ‬گرایش‭ ‬خاص‭ ‬سیاسی‭ ‬شرکت‭ ‬می‮ ‬کنند‭ ‬و‭ ‬حتی‭ ‬کاندیداهای‭ ‬انتخاباتی‭ ‬و‭ ‬یا‭ ‬شخصیت های‭ ‬برجسته‭ ‬سیاسی‭ ‬در‭ ‬این‭ ‬کنفرانس ها‭ ‬شرکت‭ ‬کرده‭ ‬و‭ ‬سخنرانی‭ ‬می‮ ‬کنند‭ ‬چرا‭ ‬که‭ ‬رای‭ ‬وبلاگ نویس ها‭ ‬می‮ ‬تواند‭ ‬موثر‭ ‬باشد‮.‬
وی‭ ‬افزود‮:‬‭ ‬برخی‭ ‬وبلاگ های‭ ‬مشهور‭ ‬از‭ ‬آن‭ ‬چنان‭ ‬نفوذی‭ ‬برخوردارند‭ ‬که‭ ‬می‮ ‬توانند‭ ‬یک‭ ‬موضوع‭ ‬را‭ ‬برجسته‭ ‬کرده‭ ‬و‭ ‬توجه‭ ‬افکار‭ ‬عمومی‭ ‬را‭ ‬به‭ ‬خود‭ ‬جلب‭ ‬کنند‮.‬
این‭ ‬استاد‭ ‬دانشگاه‭ ‬اضافه‭ ‬کرد‮:‬‭ ‬ویژگی‭ ‬دیگر‭ ‬وبلاگ‭ ‬های‭ ‬سیاسی‭ ‬در‭ ‬آمریکا‭ ‬شهرت‭ ‬بخشیدن‭ ‬و‭ ‬عمومی‭ ‬ساختن‭ ‬فیلم ها‭ ‬یا‭ ‬عکس های‭ ‬مستند‭ ‬منتشر‭ ‬شده‭ ‬بر‭ ‬روی‭ ‬وب‭ ‬سایت های‭ ‬اشتراکی‭ ‬مثل‭ ‬یوتیوب‭ ‬یا‭ ‬فلیکر‭ ‬است‭ ‬بر‭ ‬این‭ ‬اساس‭ ‬می‮ ‬توان‭ ‬گفت‭ ‬به‭ ‬طور‭ ‬کلی‭ ‬روزنامه نگاری‭ ‬شهروندی‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬مقابل‭ ‬رسانه های‭ ‬جریان‭ ‬اصلی‭ ‬قرار‭ ‬دارد‭ ‬امروزه‭ ‬دارای‭ ‬نقش‭ ‬مهمی‭ ‬شده‭ ‬و‭ ‬توجه‭ ‬سیاستمداران‭ ‬و‭ ‬رسانه ها‭ ‬و‭ ‬محافل‭ ‬مختلف‭ ‬را‭ ‬به‭ ‬خود‭ ‬جلب‭ ‬کرده‭ ‬است‮.‬‭ ‬
وی‭ ‬همچنین‭ ‬به‭ ‬بررسی‭ ‬نقش‭ ‬وبلاگ ها‭ ‬در‭ ‬جامعه‭ ‬ایران‭ ‬پرداخت‭ ‬و‭ ‬گفت‭ ‬وبلاگ های‭ ‬فارسی‭ ‬در‭ ‬چند‭ ‬سال‭ ‬اخیر‭ ‬توانسته اند‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬سطح‭ ‬جهانی‭ ‬مطرح‭ ‬کنند‭ ‬و‭ ‬این‭ ‬اتفاق‭ ‬عجیبی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬سطح‭ ‬رسانه های‭ ‬اینترنتی‭ ‬در‭ ‬ایران‭ ‬رخ‭ ‬داده‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬این‭ ‬پدیده‭ ‬می‮ ‬تواند‭ ‬از‭ ‬زوایای‭ ‬مختلف‭ ‬مورد‭ ‬بررسی‭ ‬اندیشمندان‭ ‬علوم‭ ‬ارتباطات‭ ‬ایران‭ ‬قرار‭ ‬گیرد‮.‬
دکتر‭ ‬سمتی‭ ‬در‭ ‬بخش‭ ‬دیگری‭ ‬از‭ ‬گفتگوی‭ ‬خود‭ ‬به‭ ‬بررسی‭ ‬تطبیقی‭ ‬موضوع‭ ‬تدریس‭ ‬علوم‭ ‬ارتباطات‭ ‬در‭ ‬دانشگاه های‭ ‬ایران‭ ‬و‭ ‬آمریکا‭ ‬پرداخت‭ ‬و‭ ‬گفت‮: ‬‭ ‬در‭ ‬آمریکا‭ ‬در‭ ‬رشته های‭ ‬ژورنالیسم‭ ‬و‭ ‬ارتباطات‭ ‬حتی‭ ‬ممکن‭ ‬است‭ ‬فردی‭ ‬که‭ ‬تجربه‭ ‬فراوان‭ ‬در‭ ‬ژورنالیسم‭ ‬دارد‭ ‬اما‭ ‬مدرک‭ ‬تحصیلی‮ ‬اش‭ ‬فوق‭ ‬لیسانس‭ ‬یا‭ ‬حتی‭ ‬لیسانس‭ ‬هم‭ ‬نیست‭ ‬در‭ ‬دانشگاه‭ ‬تدریس‭ ‬کند‭ ‬این‭ ‬به‭ ‬آن‭ ‬معنا‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬چنین‭ ‬رشته هایی،‭ ‬تجربه‭ ‬کاری‭ ‬و‭ ‬عمل گرایی‭ ‬حرف‭ ‬اول‭ ‬را‭ ‬می‮ ‬زند‭ ‬لذا‭ ‬اکنون‭ ‬این‭ ‬بحث‭ ‬در‭ ‬دانشگاه های‭ ‬آمریکا‭ ‬مطرح‭ ‬شده‭ ‬که‭ ‬آیا‭ ‬در‭ ‬رشته‭ ‬ژورنالیسم،‭ ‬فرم‭ ‬و‭ ‬تکنیک‭ ‬مهم‭ ‬است‭ ‬یا‭ ‬محتوا‭ ‬و‭ ‬تخصص گرایی؟‭ ‬یعنی‭ ‬برای‭ ‬مثال‭ ‬ممکن‭ ‬است فردی‭ ‬مدرک‭ ‬دکترای‭ ‬روزنامه نگاری‭ ‬را‭ ‬هم‭ ‬بگیرد،‮ ‬اما‭ ‬نتواند‭ ‬یک‭ ‬مقاله‭ ‬تخصصی‭ ‬روز‭ ‬بنویسد،‭ ‬اما‭ ‬در‭ ‬مقابل‭ ‬فرد‭ ‬دیگری‭ ‬بدون‭ ‬داشتن‭ ‬مدرک‭ ‬دانشگاهی‭ ‬بتواند‭ ‬بهترین‭ ‬مقالات‭ ‬و‭ ‬گزارش های‭ ‬ژورنالیستی‭ ‬را‭ ‬نگارش‭ ‬کند‮.‬
‭ ‬به‭ ‬همین‭ ‬علت‭ ‬دانشکده های‭ ‬برجسته‭ ‬ارتباطات‭ ‬در‭ ‬حال‭ ‬بازنگری‭ ‬متون‭ ‬درسی‭ ‬و‭ ‬روش‭ ‬تحصیلی‭ ‬خود‭ ‬برای‭ ‬تطبیق‭ ‬با‭ ‬این‭ ‬شرایط‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬خصوص‭ ‬روزنامه نگاری‭ ‬اینترنتی‭ ‬هستند‮.‬
دکتر‭ ‬سمتی‭ ‬همچنین‭ ‬به‭ ‬موضوع‭ ‬سخنرانی‭ ‬خود‭ ‬در‭ ‬دانشکده‭ ‬صدا‭ ‬و‭ ‬سیما‭ ‬اشاره‭ ‬کرد‭ ‬و‭ ‬گفت‮:‬‭ ‬در‭ ‬دنیای‭ ‬ارتباطات‭ ‬سیاسی‭ ‬موضوعی‭ ‬به‭ ‬نام‭ ‬‮«‬ضد‭ ‬جریان‮»‬‭ ‬در‭ ‬حال‭ ‬مطرح‭ ‬شدن‭ ‬است‮.‬
‭ ‬جریان‭ ‬اطلاعات‭ ‬همیشه‭ ‬از‭ ‬شمال‭ ‬به‭ ‬جنوب‭ ‬بوده‭ ‬یا‭ ‬از‭ ‬غرب‭ ‬به‭ ‬شرق،‭ ‬حالا‭ ‬یک‭ ‬بحثی‭ ‬هست‭ ‬به‭ ‬نام‭ ‬ضد‭ ‬جریان‭ ‬یعنی‭ ‬از‭ ‬جنوب‭ ‬به‭ ‬شمال‮.‬
‭ ‬محصولات‭ ‬رسانه ای‭ ‬که‭ ‬از‭ ‬جنوب‭ ‬به‭ ‬شمال‭ ‬می‮ ‬رود‭ ‬مثل‭ ‬فیلم های‭ ‬هندی‭ ‬در‭ ‬اروپا‭ ‬و‭ ‬یا‭ ‬الجزیره‭ ‬و‭ ‬‮...‬‭ ‬سوال‭ ‬این‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬آیا‭ ‬این‭ ‬ضد‭ ‬جریان‭ ‬می‮ ‬تواند‭ ‬westernization‭ ‬را‭ ‬خنثی‭ ‬کند‭ ‬و‭ ‬یا‭ ‬easternization‭ ‬را‭ ‬ایجاد‭ ‬کند‮.‬‭ ‬گروهی‭ ‬به‭ ‬جای‭ ‬جریان‭ ‬غربی‭ ‬شدن‭ ‬از‭ ‬جهانی‭ ‬شدن‭ ‬globalization‭ ‬صحبت‭ ‬می‮ ‬کنند‭ ‬یعنی‭ ‬معنای‭ ‬منفی‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬westernization‭ ‬هست‭ ‬را‭ ‬خنثی‭ ‬می‮ ‬کنند‮.‬
به‭ ‬گفته‭ ‬دکتر‭ ‬سمتی‭ ‬ما‭ ‬امروز‭ ‬در‭ ‬دنیا‭ ‬با‭ ‬global media events‭ ‬مواجهیم‭ ‬مثل‭ ‬جشنواره‭ ‬کن،‭ ‬اسکار،‭ ‬جام‭ ‬جهانی‭ ‬فوتبال‭ ‬و‭ ‬از‭ ‬این‭ ‬قبیل‭ ‬که‭ ‬همه‭ ‬مردم‭ ‬دنیا‭ ‬با‭ ‬فرهنگ های‭ ‬مختلف‭ ‬در‭ ‬آن‭ ‬شریکند‮.‬‭ ‬جهانی‭ ‬شدن‭ ‬جنبه های‭ ‬منفی‭ ‬هم‭ ‬دارد‮.‬‭ ‬مثل‭ ‬برخورد‭ ‬تمدن ها،‭ ‬این جهانی‭ ‬شدن‭ ‬یک‭ ‬نوع‭ ‬فرهنگ‭ ‬عامه‭ ‬جهانی‭ ‬global popular culture‭ ‬را‭ ‬ایجاد‭ ‬کرده‭ ‬است‮.‬
‭ ‬به‭ ‬گفته‭ ‬دکتر‭ ‬سمتی‭ ‬براساس‭ ‬تحقیقی‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬عربستان‭ ‬انجام‭ ‬شده‭ ‬مشخص‭ ‬گردیده‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬بسیاری‭ ‬از‭ ‬ارتباطات‭ ‬میان‭ ‬فردی‭ ‬در‭ ‬این‭ ‬کشور‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬وسیله‭ ‬موبایل‭ ‬بوده‭ ‬موضوعات‭ ‬مبتذل‭ ‬رد‭ ‬و‭ ‬بدل‭ ‬شده‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬این‭ ‬مقامات‭ ‬این‭ ‬کشور‭ ‬را‭ ‬نگران‭ ‬کرده‭ ‬است‮.‬
به‭ ‬گفته‭ ‬وی‭ ‬در‭ ‬موضوع‭ ‬جهانی‭ ‬شدن‭ ‬بحث‭ ‬دیگری‭ ‬که‭ ‬وجود‭ ‬دارد‭ ‬مهاجران‭ ‬هستند‮.‬‭ ‬این‭ ‬واژه‭ ‬اول‭ ‬برای‭ ‬یهودیان‭ ‬مقیم‭ ‬اروپا‭ ‬به‭ ‬کار‭ ‬رفت‭ ‬و‭ ‬حالا‭ ‬به‭ ‬نوعی‭ ‬برای‭ ‬همه‭ ‬مهاجران‭ ‬به‭ ‬کار‭ ‬می‮ ‬رود‮.‬‭ ‬اما‭ ‬مثلا‭ ‬افغانی‮ ‬های‭ ‬ساکن‭ ‬ایران‭ ‬مسئله شان‭ ‬جداست‭ ‬چون‭ ‬مسئله‭ ‬اصلی‮ ‬شان‭ ‬فقر‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬این ها‭ ‬را‭ ‬نمی‭ ‬شود‭ ‬مقایسه‭ ‬کرد‭ ‬با‭ ‬جامعه‭ ‬ایرانی‮ ‬های‭ ‬مقیم‭ ‬آمریکا‭ ‬و‭ ‬یا‭ ‬هندی‮ ‬های‭ ‬مقیم‭ ‬لندن‮.‬
او‭ ‬گفت‮: ‬‭ ‬بحث‭ ‬دیگری‭ ‬هست‭ ‬به‭ ‬نام‭ ‬geoliguistics‭ ‬مثلا‭ ‬ایرانی‮ ‬های‭ ‬سراسر‭ ‬جهان،‭ ‬یک‭ ‬جامعه اند،‭ ‬جامعه‭ ‬فارسی‭ ‬زبان،‭ ‬یا‭ ‬عرب ها‭ ‬با‭ ‬همه‭ ‬تفاوت هایی‭ ‬که‭ ‬دارند‭ ‬زبان‭ ‬عربی‭ ‬یکی‭ ‬از‭ ‬پیوندهای‭ ‬آنان‭ ‬است‮.‬
‭ ‬در‭ ‬نتیجه‭ ‬بحث‭ ‬geocultural‭ ‬در‭ ‬بازاریابی‮ ‬های‭ ‬رسانه ای‭ ‬در‭ ‬نظر‭ ‬گرفته‭ ‬می‮ ‬شود‮. ‬جهانی‭ ‬شدن‭ ‬مرزهای‭ ‬ملی‭ ‬را‭ ‬مخدوش‭ ‬کرده‭ ‬و‭ ‬باعث‭ ‬deterritory‭ ‬شده‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬براین‭ ‬اساس‭ ‬دیگر‭ ‬مفهوم‭ ‬محلی‭ ‬یا‭ ‬بومی‭ ‬شدن‭ ‬را‭ ‬مخدوش‭ ‬کرده‭ ‬است‮.‬

http://www.reporter.ir/archives/86/4/005138.php