"کتاب جنگ، رسانه و تبلیغات" اثر دکتر یحیی کمالیپور توسط مؤسسه فرهنگی مطالعاتی و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران منتشر شد.
پروفسور یحیی کمالیپور استاد ایرانی علوم ارتباطات و رئیس دپارتمان ارتباطات و هنرهای زیبای دانشگاه پوردو آمریکا و سردبیر نشریه بینالمللی گلوبال مدیا ژورنال است که به چندین زبان زنده دنیا منتشر میشود.
کتاب "جنگ، رسانهها و تبلیغات" توسط عباس کاردان و حسن سعید کلاهی خیابان به فارسی برگردانده شده است.
این کتاب دیدگاههای چند بعدی و وسیعی را در رابطه با جنگ، رسانهها و تبلیغات به خوانندگان ارائه میکند.
دکتر کمالیپور در این کتاب دیدگاههای مختلفی از نویسندگان صاحبنظران و پژوهشگران برجسته در حوزه ارتباطات را گردآوری کردهاست. این نویسندگان در پایان توصیهها و راه حلهایی را برای حل این مشکلات کلیدی جهانی شدن رسانهها ارائه میدهند.
کتاب "جنگ، رسانهها و تبلیغات" مجموعهای جهت ارائه دیدگاههای به حاشیهرانده شده در غرب است که نشان میدهد دولت آمریکا چگونه به تبلیغات نگریسته، چگونه آن را تعریف میکند و چگونه از آن در جنگ عراق برای شکلگیری افکار عمومی مردمان این کشور استفاده کرده است.
این کتاب همچنین تاکتیکهای سلطه بر رسانهها از سوی آژانسهای دولتی آمریکا را به تصویر میکشد و به نوبه خود نقطه شروعی جهت مباحثه بیطرفانه در رابطه با چگونگی استفاده از اخبار توسط آمریکاییها و نیروهای شکلدهنده به برداشت غرب از خاورمیانه است.
برگزیدههایی از متن کتاب
ادبیات بوش همانند ادبیات فاشیسم، لحنی از بی اعتمادی و تنفر را در برمیگیرد که ارزش همانند یک سخنرانی تقلبی است، او رمزآلود صحبت میکند و عبارت یکسانی را بارها و بارها تکرار می کند.
سرنگونی مجسمه صدام در میدان مرکزی بغداد، درست نزدیکی هتلی که خبرنگاران رسانههای جهان در آن ساکن بودند، مثالی دیگری است از واقعهای که بر روی صحنه آورده شد و این احساس را القا کرد که نیروهای آمریکایی بنا به درخواست جمعیت عراقی خوشحال، در حال سرنگونی مجسمه صدام هستند.
در واقع این صحنه اوج عملیات تبلیغاتی و سازماندهی شده در حیاتیترین زمان تهاجم بود که اهمیت آن نه فقط برای عراقیها بلکه برای کل جهان عرب بسیار سمبلیک بود.
روزنامهنگاری - دکتر محمد عطاران*:
امروز در کنار روزنامه نگاری مکتوب روزنامهنگاری اینترنتی به سرعت در حال رشد و گسترش است و اغلب روزنامه های معتبر جهان علاوه بر نسخه مکتوب دارای نسخههای دیجیتالیاند و رقابت این دو نسخه مکتوب و دیجیتالی به در حال گسترش است به صورتی که بسیاری از روزنامه های معتبر جهان از راه تبلیغات نسخه اینترنتی خود در آمد های کلانی کسب می کنند. این نشان دهنده آن است که نسخه دیجیتالی به همان میزان نسخه های مکتوب خواننده دارند، بلکه در مواردی گوی سبقت را از اسلاف خود برده اند. روزنامه های اینترنتی امروزه دچار تحول عمیق تری شده اند و به روزنامه های چند رسانه ای بدل شده اند. در این مقاله پس از بیان تاثیرات فناوری های دیجیتالی در فرهنگ، مشخصه های فرهنگ یادگیری و آموزش در نظام آموزش و پرورش ایران ارائه می شود و سپس به عناصری از این فرهنگ که کاربر ایرانی را مهیای پذیرش روزنامه های چند رسانه ای می کند اشاره می شود و در نهایت در باره مولفه های فرهنگ یادگیری فراگیرندگان ایرانی که در پرتو روزنامه های چند رسانه ای تغییر می کند ، بحث خواهد شد.
در سال های اخیر فرهنگ و آداب و سنت های آدمی بر اثر ورود فناوری های دیجیتالی در معرض تغییر و تحول است. البته این تغییر و تحول پدیده ای نو نیست و هر فناوری تازه ای آثار خود را بر فرهنگ انسان می گذارد. ولی تحولات ناشی از ارتباطات رایانه ای به گونه ای است که برخی آن را انقلاب بر شمرده اند. انقلابی که تمام شئون زندگی بشر را متاثر خواهد کرد. پاره ای از اندیشمندان معتقدند که این انقلاب موجد تمدنی جدید خواهد شد و آن را انقلاب اطلاعاتی نام نهاده اند. (رجایی، فرهنگ، 1380، ص13)
انقلاب مذکور در کار، یادگیری، تفریح، نحوه گذران اوقات فراغت، آموزش، تجارت و همه ارکان زندگی بشر تحول ایجاد کرده است. مثلا فناوری های نو در پرتو ارتباطات رایانه ای تمایر میان کار و اوقات فراغت را محو کرده است. به بیان دیگر رابطه ی رایانه ای آن گونه است که کار خانه و سرگرمی را در یک نظام پردازش با یکدیگر مرتبط می کند مشاهدات مقدماتی پنی گرشتاین در رساله ی دکترای خود نشان می دهد، مردمی که در منزل از رایانه استفاده می کنند، گرچه از خود اتکایی در مدیریت زمان و مکان لذت می برند، از فقدان تمایز میان کار و اوقات فراغت، خانواده و تجارت و شخصیت و کار کرد ناراحت هستند. در قالب فرضیه ای می توان گفت که همسانی تجربه در یک رسانه به نوعی تمایز نهادی قلمروهای فعالیت را مخدوش می سازد و در مورد شیوه ی رفتار سردرگمی ایجاد می کند (همان، ص 418 – 417)
در دوران قبل که شغل اصلی مردم کشاورزی بود، تمایز اندکی میان زمان کار و اوقات فراغت وجود داشت. هنگامی که افراد در مزرعه کار و زندگی می کردند، خانواده ها قادر بودند، نیازهای خانواده و کار شان – هر دو را – برآورده سازند. انقلاب صنعتی به این وضعیت خاتمه بخشید و اوقات فراغت معنی و مفهوم یافت، ولی اکنون بار دیگر در کشور های صنعتی پیشرفته بسیاری از افراد مشاغلی را بر عهده دارند که لزومی برای تعیین وقت خاص برای آن نیست. در واقع در اقتصاد دیجیتالی، کار باید 24 ساعته ادامه یابد، چون حتی در اواخر شب، از نقطه ای روی کره ی خاکی مشتری به سراغتان می آید. نمونه ای از این موقعیت را کلارک دارد. او در اداره اش زندگی می کند. دو سال پیش، شرکت او که در زمینه ی تحقیقات اینترنت و طراحی وب فعالیت می کند، توسعه یافت و او ساختمانی در میلواکی خرید. شصت و پنج کارمند او همه ی این فضا را نیاز نداشتند. لذا کلارک و شوهرش برای زندگی به طبقه پنجم ساختمان منتقل شدند. کلارک می گوید:"گاه روزهای متوالی من ساختمان را ترک نمی کنم."
کلارک نمونه ی افراطی کسانی است که کار و زندگی را با هم آمیخته اند؛ کسانی که اگر در اداره نباشند، از خانه، ماشین یا هتل محل اقامت خود کار را ادامه می دهند. شرایط جدید مفهوم محیط کار را کاملا” وسعت بخشیده و تصور اوقات فراغت را کم رنگ کرده است. در کشور هایی مانند آمریکا، زوج های جوان در مقایسه با سال 1969، 770 ساعت بیش تر کار می کنند. ابزارهایی که تصور می شد فرد را از زنجیر میز کارشان رها کند. چنان آن ها را به کار پیوند داده است که یک دهه قبل تصور آن نمی شد. جان سیولا نویسنده ی کتاب حیات کار می گوید: ابزارهای اطلاعاتی، بند ناف الکترونیکی محیط کارند (Wellnen & Alison Stein، 1.1).
مفهوم فرهنگ و تاثیرات فناوریهای دیجیتالی بر آن
فرهنگ مجموعه روش های مشترک زندگی مردمی خاص است و چگونگی اندیشیدن و، عمل و احساس آن ها در اموری مانند مذهب، قانون، زبان ، هنر و آداب و رسوم و چیز های مادی نظیر خانه ها، لباس ها و وسایل شامل می گردد.(نلر، جرج، ترجمه آهنچیان و قائدی، 1379ص4)
به نظر نلر آموزش و پرورش در حکم نظام آموزشگاهی یکی از موسسات فرهنگ آموزی به حساب می آید(همان ص15) و برای درک قابلیت های مدارس و شناخت عوامل خنثی کننده کار کرد مدارس باید آموزش را در بستر فرهنگ همچون کل بنگریم(همان ص17)
در سال های اخیر انسان شناسان کمک کرده اند تا از منظر فرهنگ به آموزش و پرورش نگریسته شود. برخی از متفکران تعلیم و تربیت نیز توجه خود را به این جنبه از نهاد آموزش و پرورش معطوف کرده اند و فرهنگ را به عنوان چتری که نهاد آموزش و پرورش در سایه آن می بالد و می گسترد تعریف کرده اند . موضوعاتی مانند فرهنگ یادگیری، فرهنگ کلاس، فرهنگ برنامه درسی از موضوعات جدیدی هستند که به عرصه علوم تربیتی وارد شده اند. یکی از معروفترین متخصصان این قلمرو جروم برونر (1996) است که در کتاب خود فرهنگ تعلیم و تربیت به کند و کاو در این مقوله پرداخته و در باره برنامه درسی در ذیل مفهوم فرهنگ مطالبی نگاشته است. برونر نشان میدهد که چگونه برنامه درسی اعتقادات فرهنگی و سنتهای محلی را همانند ارزشها و سازمان سیاسی و اجتماعی، منعکس میکند. به نظر وی با استفاده از چشم باز فرهنگی، میتوانیم برنامه درسی را نه تنها به عنوان یک محتوا یا موضوع بلکه به عنوان مجموعهای از پویاییهای درهمبافته شده ببینیم. مفهوم سازی برنامه درسی همچون فرهنگ، به ما تعلیم میدهد که به نظامهای اعتقادی، ارزشها، رفتارها، زبان، نظرات هنری، محیطی که تعلیم و تربیت در آن رخ میدهد، روابط قدرت و مهمتر از همه، به هنجارهایی توجه کنیم که بر ادراک ما در مورد درست و نادرست تاثیر می گذارد.
بر این اساس می توان از فرهنگ یادگیری و آموزش در نظام آموزش و پرورش ایران همانند سایر کشور ها سخن گفت، فرهنگی که دارای مشخصه های منحصر به فرد خود است. این مشخصه ها در مطالعات مختلف بیان شده است مثلا در مطالعه ای که تویوکو موریتا محقق ژاپنی در باره تفاوت فرهنگ یادگیری مدارس ایران و ژاپن انجام داده است نشان می دهد که معلمان ژاپنی دانش آموزان خود را بر اساس توانایی آن ها در نوشتن ارزیابی می کنند، در حالی که معلمان ایرانی بر توانایی کلامی دانش آموزان در پاسخگویی به پرسش های کلاس درس اصرار دارند. این محقق ژاپنی در گزارش خود آورده است که مدارس ایران بر حفظ متن های درسی تاکید دارند و برای او جای تعجب است که دانش آموزان ایرانی متون ادبی، تاریخی و علمی را بدون نگاه به کتاب های درسی بازگویی می کنند و از حفظ آن ها را بیان می کنند. به نظر وی معلمان ایرانی به توانایی گفتار دانش آموزان بیش از توانایی نوشتن آن ها اهمیت می دهند. تفاوت دیگری که تویوکو موریتا میان فرهنگ یادگیری مدارس ایران و ژاپن ذکر می کند یادگیری گروهی است. در ژاپن از کلاس اول ابتدایی تا دانشگاه یادگیری در گروه صورت می گیرد، در حالی که در ایران گرچه پاره ای از مدارس به فعالیت گروهی توجه می کنند ولی در هنگام ارزیابی دانش آموزان به صورت انفرادی آن ها را ارزیابی می کنند حال آن که در ژاپن ارزیابی نیز به صورت گروهی انجام می شود.(تویوکو موریتا، مقاله ارسالی برای همایش ششم انجمن مطالعات برنامه درسی ایران،1385)
سبک یادگیری مذکور از دوره آموزش عمومی به دانشگاه منتقل شده است. مطالعات نشان می دهد که به طور سنتی آموزش های ابتدایی، متوسطه و عالی ما بر حفظیات تکیه داشته و شرایط و فرهنگ آموزشی موجود برای خلاقیت نقشی در نظر نگرفته است. بخصوص در نظام آموزشی ما برای نوشتن که یکی از ابزار های مهم خلاقیت است اهمیتی لحاظ نشده است و دانشجویان ما در دوره آموزش عالی توانایی نوشتن و نظام بخشی به ایده های ذهنی خود در قالب مکتوب را ندارند (حسرتی، مصطفی 1384).
مطالعات کلاین برگ و همکاران او (1979) و سندمن-گی(1995) نیز نشان دهنده فرهنگ و سبک یادگیری متفاوت دانشجویان ایرانی است. این مطالعات نشان می دهد که دانشجویان ایرانی در پرسش کردن و طرح سوال، کند و آهسته عمل می کنند اما در زمینه پذیرفتن ایده هایی که می آموزند و به خطر سپردن و جفظ کردن آن ها _ به خصوص جزییات پر آب و تاب- سریع هستند. (سندمن-گی 1995 به نقل از فاضلی،نعمت الله 1382) این مطالعه نشان دهنده آن است که عنصر تعامل آن هم به صورت گروهی و نقاد در فرهنگ آموزش و پرورش ایران چندان مورد توجه نیست و بلکه فرهنگ یاد دهی و یادگیری در ایران فاقد این مشخص است.
تحولات فرهنگ یادگیری و آموزش بر اثر تحولات فناوریهای دیجیتال
فناوریهای دیجیتالی بخصوص فناوری های رایانه ای به تدریج فرهنگ ما را تبدیل به فرهنگ بصری کرده است.، اسکات لش در فصل هفتم کتاب «جامعه شناسی پست مدرنیسم» (1382) با عنوان «گفتار یا شکل: پسا مدرنیسم همچون نظام دلالت» استدلال می کند که مدرنیته دوره گفتار بود و دوره پسامدرن حاضر عصر فیگورال یا شکل است. اگر در گذشته انسان به کمک واژه ها و کلمات می اندیشید و احساس می کرد، در دنیای پسامدرن امروزی به کمک ایماژها ، تصاویر و اشکال ارتباط برقرار می کند و می اندیشد. او می گوید فرهنگ پسامدرن نظامی فیگورال را به نظام گفتاری ترجیح می دهد و معنادار بودن از طریق شکل ها بیش از آن که به کلمات مربوط باشد، معناداری بر وجه شمایلی است. از اینرو، چشم اهمیت فوق العاده ای در دنیای پسامدرن پیدا کرده و همه ی ما بخصوص دانش آموزان و نوجوانان با صور و اشکال بهتر ارتباط برقرار کنند .در عصرهای پیشین همه رسانه ها در خدمت گفتار بودند و منبر، خطابه، کتاب، و متن مکتوب بطور کلی بسیار اهمیت داشت. بدین ترتیب. رسانه هایی که برای تولید کلمات بود مانند مطبوعات و صنعت نشر اهمیت داشتند. حتی ماقبل و ما بعد تاریخ بر اساس تاریخ ابداع خط تعریف می شود. یعنی شروع تاریخ، زمان ابداع خط است. اما اکنون به نظر می رسد دنیای خط به پایان رسیده و دنیای تصویر شروع شده است. یکی از کار کرد های مهم رایانه در کلاس درس و زندگی ما برقراری ارتباط تصویری است. هیچ ابزار دیگری به اندازه رایانه قدرت و قابلیت بصری ندارد. درگذشته فقط بچه ها ارتباط بصری برقرار می کردند و با تصویر می اندیشیدند. به نظر می رسد به دوران کودکی خودمان بر می گردیم و به این نتیجه می ر سیم که گویا کودکان راه درست تری برای فکر کردن و خلاقیت ،تولید و اندیشیدن می روند. (فاضلی، نعمت الله، 1386)
روزنامهنگاری چند رسانهای: فناوری نو در عرصه ارتباطات
از روزنامه نگاری چند رسانه ای تعاریف مختلفی به عمل آمده است که نقطه مشترک همه این تعاریف استفاده بیش از یک رسانه برای خبر و گزارش رویداد هاست.
اگرچه نام های مختلفی همچون روزنامه نگاری تقاربی ، روزنامهنگاری فلش نیز به جای روزنامهنگاری چند رسانه ای مورد استفاده قرار میگیرد اما مفهوم روزنامه نگاری چند رسانه ای به سمت یک روزنامهنگاری بسته ای یا آنچه بسته چند رسانه ای خوانده میشود، متحول می گردد و تعریف یک بسته چند رسانه ای نیز عبارت است از ادغام بیش از یک رسانه مرتبط با رویداد و گزارش همراه با تعامل با مخاطب. (صباغیان،علی، 1386)
همه تعاریفی که از روزنامه نگاری چند رسانه ای یا بسته چند رسانه ای به عمل آمده به رغم اختلافاتی که بین آنها وجود دارد بر ترکیب حداقل بیش از یک رسانه و یا چند رسانه گوناگون با وجود عنصر تعامل با مخاطب تاکید شده است که البته چگونگی ترکیب عناصر رسانههای مختلف اعم از رسانههای ایستا همچون متن ،عکس و گرافیک که به طور سنتی در رسانه های نوشتاری مورد استفاده بود و یا عناصر رسانه ای پویا همچون صوت و تصویر که در رسانه ای شنیداری و دیداری مورد استفاده قرار می گرفت در بسته چند رسانه ای اهمیت خاصی دارد و هرکدام از آنها می تواند به اقتضای مورد اشکال مختلفی در ترکیب بسته بگیرد.
نسبت فرهنگ یاددهی – یادگیری و روزنامهنگاری چند رسانهای
نیل پستمن معتقد است که پذیرش فناوری های الکترونیک بخصوص تلویزیون، در جامعه و به تبع آن در مدرسه ، بدون تفکر صورت پذیرفته است. تلویزیون بر مبنای تصویر عمل میکند، بنابراین نیازمند توجه احساسی است. حال آنکه نوشتن کلمات بر مبنای تعامل و تفکر صورت می گیرد. وجود تلویزیون در کلاس باعث می شود تدریس به تفریح عوامانه تقلیل یابد. حامیان رایانه این نظر را در باره کامپیوتر نمی پذیرند و می گویند: رایانه با تلویزیون متفاوت است. به نظر او رایانه ها اغلب ساختار نمایشی را بر ساختار ادبی غالب می کنند. در برخی فیلمهای طبیعی و به منظور تاثیر بیشتر ،حیوانات دوست انسان معرفی می شوند و گاهی نیز واقعیات علمی دگرگون می شوند.
به نظر پستمن اختصاص فرصت بیشتر برای دستیابی به اطلاعات، جایگزین تفکر در باب معنی اطلاعات می شود. او معتقد است که اطلاعات در کتاب ها بطور دقیق انتخاب شده اند و بطور منطقی به آموزش سلسله مراتب دانش کمک می کنند ولی اطلاعات الکترونیکی اینچنین نیستند. دستیابی آسان به اطلاعات دانش آموزان را از رنج تحقیق و پذیرش انتقاد ، آزاد می کند ولی در عین حال وقت آنها را صرف تفکر نمی کند به نظر او ممکنست تعلیم و تربیت رایانه ای دانش آموزان را در نظام بوروکراسی صاحب شغل گرداند ، ولی لزوما از آنها شهروندانی با تفکر انتقادی نمی سازد به صورتی که بتوانند در نظامی دموکراتیک مشارکت کنند.. (همان)
به نظر بلکر (1999) در اینترنت تصاویر یکی پس از دیگری و بلا فاصله در صفحه نمایش ظاهر می گردند و همین امر باعث می شود حس بصری دانش آموز تقویت و در مقابل، حواس دیگر او مورد غفلت واقع شود. بعبارت دیگر به زعم او در ارتباط اینترنتی همه ابعاد حسی دانش آموز پرورش نمی یابد و او به لحاظ حسی تک بعدی بار می آید. آگوستینا (1997) با تشریح نوع تعامل دانش آموز در حین استفاده از فناوری اطلاعات، بر وجود چنین پیامد منفی تاکید دارد. او جهانی را که از دریچه فناوری نمایان می شود جهان خرد می نامد و می نویسد:
به دلیل مشخصه ناشناختگی جهان خرد، تجربه به بعد بصری ، تقلیل می یابد و در ساده سازی بیشتر، تجربه بصری بر تجربه تصویر اشیا تقلیل می یابد. این ساده سازیها ،پوشیدگی و فراموشی سریع ابعاد حذف شده را ممکن می سازد، پس توانایی ما نیز در تجربه این ابعاد در زندگی بطور عام، تضعیف خواهد شد » (آگوسیتنا، 1997، ص 13)
رویکرد دیگر در برخورد با روزنامه نگاری چند رسانهای توجه به عناصری است که در روزنامه نگاری چند رسانه ای موجب تحولات فرهنگ کاربر ایرانی خواهد شد. عنصر مهم در روزنامه نگاری چند رسانه ای ، عنصر تعامل است. خواننده روزنامه مکتوب فرصت هایی برای تعامل با نویسندگان روزنامه دارد و نظرات خواننده به صلاحدید مدیران نشریه می تواند در صفحات مخصوص به صورت کلی در کنار نظرات دیگران منتشر شود. در حالی که روزنامه های چند رسانه ای و به طور عام روزنامه های اینترنتی با امکان قراردادن فرصت برای خوانندگان خود برای نظرات خوانندگان موجبات تعامل، اظهار نظر و نقد و ارزیابی را فراهم می کنند. نمونه آن مقاله ای است که شرقالاوسط درباره عربستان و نقش آن در تروریزم بینالمللی در یکی از شماره های اخیرخود منتشر کرد و در اولین ساعات به سرعت با نظرات وسیع خوانندگان در ذیل آن مواجه شد. (صباغیان 1386)
ویژگی تعامل در بسته چند رسانه ای به معنای تعامل با مخاطب مهمترین ویژگی این بسته و تفاوت رسانهای چند رسانه ای در دوران قبل از وب و دوران بعد از وب است. این تعامل و ارتباط مخاطب با رسانه معمولا از طریق تعبیه فرمهای نظرسنجی، تست، پرسشنامه، ای میل، و ایجاد زمینه مباحثه در تالارهای گفتگو، چت، اعلام نظر و انتشار مطلب در روزنامه چند رسانه ای صورت می گیرد. (همان) این فرصت فقط بیان رای و نظر نیست بلکه قرار گرفتن در معرض آرای دیگران و نقد خود است که موجب رشد تفکر انتقادی می شود و این برای کاربران ایرانی می تواند فرصتی باشد که به تدریج موجب تغییر فرهنگ یادگیری او شود و در مباحثات و گفت و گو ها بتواند فعال تر و پویا تر و با روحیه انتقاد و پرسشگری شرکت کند. به عبارتی اگر روزنامه چند رسانه ای را فرصتی برای دسترسی به اطلاعات و یادگیری بدانیم حرکت از یادگیری خطی به یادگیری غیر خطی در فضای روزنامه ی چند رسانه ای خواهد بود و نویسنده و خواننده هر دو در ساخت نوشتار سهیم خواهند بود و این درست خلاف نکته ای است که پستمن و همراهان او بر آن تاکید دارند.
نکته دوم آن است که چنانچه پیش از این اشاره شد در فرهنگ یادگیری ایرانی گفتار بر نوشتار غلبه دارد. از این منظر روزنامه چند رسانه ای چون از مدیا های مختلف از جمله فیلم و صدا استفاده می کند واجد حسن است و کاربر ایرانی در مواجهه با این شکل از روزنامه نگاری جدید احساس انس بیشتری می کند چون گفتار در فرهنگ او نقش و برجستگی ویژه ای دارد و خواننده ایرانی که با فرهنگ مکتوب آشنایی کمتری دارد و شمارگان روزنامه های مکتوبش دارای نسبت قابل توجهی در مقایسه با جمعیت تحصیلکرده آن نیست از طریق مدیا های دیگری به جز متن مکتوب در معرض خبر و اطلاعات قرار می گیرد که برای او مالوف و مانوس است و این برای کاربر ایرانی از جمله مزایای روزنامه نگاری چند رسانه ای محسوب می شود.
*دکتر محمد عطاران عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم
سردبیر مجله رشد مدرسه فردا (نشریه آی. تی برای معلمان
| |||
اشاره |
| |||
کاربردهای کامپیوتر |
به گزارش دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت، هیات وزیران بنا به پیشنهاد مشترک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، معاونت حقوقی و امور مجلس رئیس جمهور و شورای اطلاع رسانی دولت آیین نامه نحوه فعالیت ، وظایف و اختیارات روابط عمومی دستگاههای اجرایی را تصویب نمود که متن کامل این آیین نامه به شرح زیر است:
ماده 1- در این آیین نامه اصطلاحات زیر در معانی مشروح مربوط به کار می روند :
الف – روابط عمومی : اداره کل یا دفتر روابط عمومی دستگاههای اجرایی
شورا : شورای اطلاع رسانی دولت
ج – سخنگوی دولت : سخنگوی دولت جمهوری اسلامی ایران و رئیس شورای اطلاع رسانی دولت
ماده 2- اهم فعالیتهای روابط عمومی هر وزارتخانه یا سازمان اجرای سیاست های اطلاع رسانی دولت ،همکاری با رسانههای جمعی جهت انعکاس مناسب عملکردهای بخش های مختلف پاسخگویی به ابهامها و اطلاع رسانی در خصوص آن دستگاه ،تهیه و اجرای طرحهای تبلیغاتی سازمان ، اجرای مناسب مراسم و مناسبتها ، ایجاد حسن رابطه بین کارکنان و مسئولان دستگاه مربوط از طریق برگزاری جلسات داخلی ، نظارت بر انتشارات و نشریات دستگاه ،مدیریت پایگاه های اطلاع رسانی الکترونیک دستگاه و افکار سنجی عمومی و دستگاهی است
تبصره 1- شرح وظایف و ساختار جدید سازمانی روابط عمومی ها جهت اجرای وظایف یاد شده با توجه به شرح وظایف ، اهداف ، پراکندگی جغرافیایی و سایر موارد مربوط ظرف چهار ماه پس از ابلاغ این آیین نامه با پیشنهاد سخنگوی دولت به تایید شورای اطلاع رسانی دولت رسیده و با تصویب معاونت ذی ربط در سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور لازم الاجرا می گردد .
تبصره 2- به منظور ایجاد ساختار مناسب روابط عمومی ، دستگاههای اجرایی موظفند جذب ظرفیت سازمانی مصوب روابط عمومی را از سهمیه استخدامی ستادی و استانی خود از میان دارندگان مدارک تحصیلی دانشگاهی روابط عمومی و رشته های مرتبط و یا دارندگان تجربه کاری در زمینه روابط عمومی را در اولویت قرار داده و جهت ارتقای پستهای حوزه روابط عمومی اقدام نمایند .
ماده 3- امور ارتباطی ، تبلیغاتی و اطلاع رسانی دستگاههای اجرایی مشمول ماده (160) قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ـ مصوب 1383 ـ باید تابع خط مشی ها و سیاستهای اجرای دولت باشد
تبصره 1- رئیس شورای اطلاع رسانی دولت موظف است به صورت مستمر نظارت موثر بر اجرای صحیح سیاست های تبلیغاتی و اطلاع رسانی دولت را به عمل آورده و زمینه آموزش مدیران روابط عمومی ها جهت اجرای مناسب مفاد این آیین نامه را با همکاری دستگاه های اجرایی و آموزشی و انجمنها و موسسات ذی صلاح غیر دولتی فراهم سازد .
تبصره 2- سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور موظف است هزینه های آموزشی و هماهنگی اطلاع رسانی دولت را در ردیف مستقل در بودجه سالانه ذیل ردیفهای نهاد ریاست جمهوری منظور و در اختیار دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت قرار دهد .
تبصره 3- اختیارات هیات وزیران در خصوص تعیین ضوابط و هماهنگی اطلاع رسانی و امور تبلیغاتی به کار گروهی مرکب از وزراء دادگستری ، فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون حقوقی و امور مجلس رئیس جمهور تفویض می گردد . ملاک تصمیم گیری در خصوص اختیارات یاد شده موافقت وزیران عضو کار گروه یاد شده می باشد و مصوبات آن در صورت تایید رئیس جمهور با رعایت ماده (19) آیین نامه داخلی هیات دولت قابل صدور میباشد.
تبصره 4- پرداخت هر نوع وجه صرفاً در چارچوب ماده (3) این آیین نامه مجاز و پرداخت هر گونه وجه دیگری ممنوع است ذیحسابان وزارتخانه ها و سازمانهای دولتی و سازمان حسابرسی یا حسابرسان قانونی شرکت ها مکلفند نظارت لازم را اعمال و موارد خلاف را گزارش نمایند .
ماده 4- مدیر روابط عمومی دستگاههای اجرایی در سطح ستادی از سوی عالیترین مقام دستگاه و از میان افراد دارای خلاقیت ، تحرک و آگاهی سیاسی ـ اجتماعی و رسانهای و تا حد امکان مرتبط با رشته روابط عمومی با هماهنگی سخنگو و در سازمان ها و ادارات زیر مجموعه هر دستگاه هماهنگی مدیر روابط عمومی دستگاه مربوط انتخاب خواهد شد و به صورت مستقیم زیر نظر مقام منصوب کننده فعالیت خواهد کرد
تبصره 1- دستگاههای اجرایی مکلفند ترتیبی اتخاذ نمایند که تا حد امکان کلیه فعالیتهای قابل انتشار و ارتباطات تمام بخشهای دستگاه از جمله پایگاههای اطلاع رسانی دستگاه به صورت متمرکز از سوی روابط عمومی مربوط صورت پذیرد . موارد استثناء به پیشنهاد دستگاه به تصویب شورای اطلاع رسانی دولت خواهد رسید .
تبصره 2- عالیترین مقام دستگاه مربوط ، سخنگوی دستگاه را از میان مسئولان ارشد دستگاه مربوط با اولویت مدیر روابط عمومی و با رعایت تبصره (1) این ماده انتخاب خواهد نمود . مواضع رسمی دستگاه از سوی سخنگوی آن دستگاه اعلام خواهد شد .
ماده 5- به منظور ایجاد انسجام ، اتخاذ شیوه های مناسب و هماهنگی در امور اطلاع رسانی و ایجاد وحدت رویه ،شورای هماهنگی روابط عمومی دستگاههای اجرایی متشکل از کلیه مدیران روابط عمومی دستگاهها و معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ریاست سخنگو و دبیری دبیر شورا تشکیل خواهد شد .
تبصره – شورای هماهنگی روابط عمومی در مراکز استانها به ریاست استاندار و در غیاب وی معاون سیاسی و امنیتی استاندار و دبیری مسئول روابط عمومی استانداری و با شرکت کلیه مسئولان روابط عمومی دستگاه های استانی و فرمانداریها تشکیل می گردد و وظیفه هماهنگی اطلاع رسانی دستگاه های اجرایی را در استان بر عهده خواهد داشت.
ماده 6- به استثنای مقامات موضوع تبصره (2) ماده (1) قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت ـ مصوب 1370 ـ و همطراز آنها ،انجام هر گونه مصاحبه توسط مسئولین و کارکنان دستگاه و انتشار هر گونه خبر باید از طریق روابط عمومی دستگاه و با رعایت سیاست های کلی اطلاع رسانی دولت صورت پذیرد .
ماده 7- روابط عمومی ها موظف به همکاری و تعامل مناسب با تمامی رسانههای قانونی به خصوص سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی و موسسه فرهنگی ـ مطبوعاتی ایران و رعایت سیاست های مربوط ابلاغی موضوع آیین نامه ساماندهی فعالیت پایگاههای اطلاع رسانی ( سایتهای) ایرانی ،موضوع تصویب نامه شماره 109060/ت 35741 هـ مورخ 5/9/85 از سوی فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند .
ماده 8- روابط عمومی ها حداکثر تا اول اسفند ماه هر سال برنامههای ارتباطی ،اطلاعاتی و انتشاراتی سال بعد خود را براساس برنامه سالانه وزارتخانه یا سازمان متبوع و هماهنگی با دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت تنظیم خواهند نمود .
ماده 9- دستگاهها موظفند حداقل دو در هزار بودجه جاری ستادی و استانی خود را به تفکیک برای فعالیتهای روابط عمومی و اطلاع رسانی در نظر گیرند و هنگام مبادله موافقتنامه با سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور یا استان آن را به عنوان هزینه های ضروری دستگاه منظور کنند و در اختیار روابط عمومیها قرار دهند .
ماده 10- کلیه آیین نامه ، دستورالعملها و بخشنامه های مغایر از جمله تصویب نامه شماره 81552 مورخ 28/12/53 لغو می گردد.