کیفیت پویای اطلاعات وب
اگر لحظهای به انفجار »اطلاعات» توجه کنیم در مییابیم که وب محدودهی تولید، آمادهسازی، و استفاده از اطلاعات را متحول ساخته است.در عین حال، این مقوله غایت زنجیرهی تحولاتی است که محیطی برای امکانات شبکه فراهم کردهاند.
کنترل های بافتی بر محصولات کتابها و مجلات به این معناست که فرایند انتخاب مطلب برای کتابخانه و نگهداری آن خود بخشی از مجموعهای از عملکردها در این زمینه است.این امر میزان اطلاعات چاپی را در هر زمان محدود میکند یا در برمیگیرد.کاهش هزینهی تولید، تغییر فرآیندهای تولید، و فراگیر شدن هر چه بیشتر روشهای تولید، ابتدا با پیشرفت دستگاه فتوکپی و سپس با پرینتر لیزیری، این مدل را تغییر میدهد.ناشران با چالشهای (یا فرصت های) اقتصادی مواجه شدند و لذا مدلهای نشر خود را تغییر دادند.به عنوان مثال، برخی بهجای آنکه نسخههای زیادی از چند عنوان محدود بفروشند، نسخههای اندکی از عناوین بسیاری را فروختند.این شرایط انتشار سبب شد بسیاری نیز دریابند که میتوانند نویسندگانی ناشر باشند و آثارشان در چندین نسخه به فروش میرسد.این مسائل مشکلات جدیدی را برای کتابخانهها پدید آورد: چگونه باید به انفجار در دسترسی به منابع اطلاعاتی پاسخ داد(؟) پیشرفت وب و گسترش این فهم که ما هم میتوانیم نویسنده و هم ناشر باشیم، این مسأله را حادتر ساخته است.
ابعاد انقلاب الکترونیکی حیرت انگیز است.در ژانویهی سال 2001 ناسا اعلام کرد که 9/1 میلیون صفحه وب آن لاین وجود دارد.پرسنل ناسا تخمین زدهاند که اگر برای هر صفحه و عکس گرفتن از آن فقط ده ثانیه صرف کنیم، برای کل صفحهی وب ناسا 231 روز کار مداوم لازم است. فناوری در اینجا منجی ارزشمندی است چراکه، همانطور که ملاحضه شد، ایجاد عوامل هوشمندی که بتوانند اطلاعات را جمع آوری کنند چندان دشوار نیست، اما تا دسترسی به عوامل هوشمندی که بتوانند اطلاعات جمع آوری شده را همانند انسان مستندسازی کنند راه درازی در پیش داریم.البته ناسا در زمان و برآوردهای خود زمان لازم را برای ایجاد متاداده های اجرایی و بافتی لحاظ نکرد چراکه برآورد آن ها در واقع پاسخی به نیاز آرشیو ملی برای گرفتن تصویر کلی از وب سایت های دولتی بود.
مورخان از دیرباز به ارزش یادداشت های حاشیه ای اسناد، نظیر فهرست های ارسالی که پرسنل ادارات به هنگام بررسی اسناد به کار می بردند، واقف بوده اند (این یادداشت های حاشیه ای عمدتاً سندی محسوب می شوند که شخص خاصی آن را سندی خاص درنظر می گیرد).در اغلب فضاهای کامپیوتر محور حفظ این اسناد دشوار است، البته، پایگاه داده های مباحثاتی که در آن نشانه های جستجو وجود دارد مستثنا است.اغلب راه کارهای مربوط به نگهداری اطلاعات وب ناظر به محتوی بدون بافت و کاربرد است.نمونه آن دستگاه های Hollerith و ماشین های دسته بندی،گزینش،پالایش، و طبقه بندی اطلاعات Holocaust است،اگرچه این دستگاه ها نقش کلیدی در این فرایند ایفا می کنند اما کافی نیستند.در دنیای اینترنت فهم این فرایند مستلزم نگهداری دستگاه ها، نحوه ورود کاربران به سیستم، و نحوه استفاده آن ها از این منابع است (برای بحث قوم نگاری به مبحث پیشین بنگرید).اهمیت پرونده سازی برای کاربر به شیوه ای دقیق تر و ارتباط آن با منابع اینترنتی روز به روز بیشتر می شود خاصه درصورتی که بخواهیم اطلاعات اینترنتی را در اختیار مورخان آینده قرار دهیم.
در کل باید به خاطر داشته باشیم که ما نمیتوانیم همه چیز را نگهداری (حفظ) کنیم.این مسأله چند دلیل دارد:
1. اول آنکه نمی توان آن را به طور مقتضی مستندسازی نمود تا چنین کاربردی داشته باشد؛
2. دوم آنکه بسیاری از اطلاعات مازاد (حشو) است که خود سبب کمبود فضا برای نگهداری اطلاعات مفید دیگر میگردد؛ (اطلاعات مازاد در کاتالوگها، انبارهای کامپیوتری نگهداری می شوند و از این طریق به غربال بهتر اطلاعات کمک می کنند)؛ و،
3. بدون بهرهمندی از نگرش معاصر درخصوص آنچه اهمیت دارد جدا کردن مسائل و مطالب حائز اهمیت و معنادار از سایر مسائل برای محققان آینده فرایندی بسیار دشوار خواهد بود-به عنوان نمونه دشوار می توان کارآمدی آثار سنسا را از آثار شلدون تشخیص داد.بسیاری از راه کارهای رایج درخصوص نگهداری اطلاعات وب شامل طیفی از راه کارهای بی اهمیت، مغلوت و در عین حال دقیق، بنیادین و در عین حال کلی، و ساده و در عین حال پیچیده می شوند.
افراد زیادی وجود دارند که ادعا میکنند میتوانند از عهدهی انتخاب نوع اطلاعات برآیند اما این افراد واقعاً نمیدانند که »چه کسانی و به چه نحو خواهند توانست از تمام این اطلاعات استفاده کنند».ما نباید فرض کنیم که محققان در آینده مجبورند که از آرشیوهای دیجیتالی امروز ما استفاده کنند.وب یک منبع دیجیتالی عظیم است و ما دائماً میتوانیم اطلاعات آن را با ابزارهای مختلف تغییر دهیم و دستکاری کنیم.این اطلاعات روز به روز غنی تر می شوند.محققان آینده، خواه دانشمندان یا عوام، بیشک با ابزارهای پیشرفتهتر میتوانند معنا و اطلاعات جدیدتری را در دنیای دیجیتالی کشف کنند که ما آن ها را حفظ کرده ایم.
اگر بخواهیم موضوعی را در راستای حفظ و نگهداری از وب انتخاب کنیم باید مطمئن شویم که دادهها از انسجام درونی برخوردارند که از منابع چاپی انتظارمان می رود، نظیر نسخه 11 دائرالمعرف بریتانیکا: از طرفی اطلاعاتی که انتخاب میشوند باید:
• معتبر و آماده تایید و تصدیق باشند؛
• دقیق باشند؛
• از انسجام درونی برخوردار باشند؛
• کامل باشند؛
• قابل فهم و قابل دسترس باشند؛ و
• دائمی باشند.
بعلاوه باید امکان کارکردی کردن اطلاعات وجود داشته باشد-یعنی اطلاعات را یا باید بتوان به صورت صفحهی وب درآورد یا پایگاه داده ها کرد-و داده ها باید منحصر به فرد باشند.از آن جا که یکی از نقاط قوت اطلاعات دیجیتالی انتقال و نسخه برداری آسان در فضای کامپیوتر است نگهداری چند نسخه از یک مجموعه اطلاعاتی دیجیتالی مهم دشوار نخواهد بود.البته، ما تنها نباید اطلاعات را نگهداری کنیم، بلکه دسترسی آسان به اطلاعات نیز از دیگر نیازهای اساسی ما در این زمینه است.
فناوری، حقوق مالکیت معنوی، و فقدان سیاست [گذاری]؟
حفظ میراث دیجیتالی امان، (مثل وب، موارد ثبت شده یا سندهای الکترونیکی) مستلزم عبور از موانع فنی بسیاری است.کتاب Changing Trains at Wigan بسیاری از این چالشهای فنی را توصیف کرده و راهکارهای عبور از آنها را نیز آورده است. این کتاب خاطرنشان می سازد که اغلب رویکردها به پژوهشهای جدید در حوزه Magnetic Force Microscopy به کدهای هدفمند باینری، و رقابت بستگی دارند.مؤلفان بسیار دیگری نیز وجود دارند که مسائل فنی دیگری را بررسی کردهاند که در اینجا فرصت پرداختن به آنها را نداریم.
غلبه بر مشکلات سختافزاری و نرمافزاری، اختلالات رسانهای، حمایتها، و سندسازی همگی حفظ منابع الکترونیکی را گران میکنند.هزینهی این موارد به مرور زمان کم نمیشود.منابع الکترونیکی مستلزم توجه مستمر و مراقب دائم هستند، در صورتی که نسبت به آنها بی توجه باشیم، به سرعت غیرقابل دسترس می شوند.این که مطلبی در قالب الکترونیک در اختیار محققان آینده قرار گیرد به لحاظ هزینه در قیاس با انتقال پیام از یک رسانه به رسانه دیگر، مستندسازی مطلب و مشکلات مربوط به ایجاد فضاهای مجازی جهت استفاده مجدد از اطلاعات (به عنوان نمونه امکان استفاده مجدد از اطلاعات موجود در کامپیوتر) به حساب نمی آید.
گذشته از ابزارهای قانونی مانند کپیرایت و حفاظت اطلاعات اجازهی نگهداری انبوهی از اطلاعات موجود در وب را نمیدهند.بارگزاری کردن و نگهداری اطلاعات وب، حتی اطلاعاتی که رایگان هستند، ممکن است به قیمت نقض قانون حقوق مالکیت معنوی سازمانها یا افراد تمام شود.تیم سلیگل در پیامی به Risks-List (Riscks Forum Digest) در سال 1997 ابراز تعجب کرد که »آیا آرشیو اینترنت میتواند بزرگترین آرشیوی باشد که اصلاً قانون کپیرایت را در جهان رعایت نمیکند.من واقعاً علاقهای به پیگیری این تخلفات ندارم اما شرط میبندم شخص دیگری (یک ناشر، هنرمند، یک شرکت سختافزاری) این کار را خواهد کرد خاصه اگر بتواند به آرشیو اینترنت دسترسی داشته باشد».
شاید حرفهای سلیگل تا حد زیادی درست باشد، اما مسائل قانونی مرتبط با حقوق مالکیت معنوی نمیتواند تنها مسائلی باشند که برای پروژههای آرشیوی اینترنت مشکلساز باشد.در برخی کشورها حفاظت از اطلاعات یا قوانین و قواعد محرمانه بر آرشیو وب یا دستکم بر افرادی که میتوانند به آرشیوهای اطلاعاتی دسترسی داشته باشند و نحوهی کار با آن اطلاعات، تأثیر میگذارد.خطر زیرپا گذاشتن امتیازات و علائم تجاری نیز از دیگر موانع احتمالی به شمار می رود.
آنچه ما باید از آن پرهیز کنیم پاسخهای ضعیف یا بدون حساب و کتاب است.ایالات متحده اخیراً شرایط خوبی را ایجاد کرده است.در ژانویه سال 2001، هشت روز قبل از آنکه کلینتن کنار رود، لوئیس بلاردو دبیر آرشیو ملی یادداشتی برای افسران اطلاعات آژانسهای فدرال فرستاد و در آن از آنها خواست تا از وبسایتهای عمومی خود عکس تهیه کنند و قبل از 20 ژانویه آن را بفرستند. اینترانت و مواد ممنوعه کنار گذاشته شدند، در سند همراه آن یادداشت آمده بود که این عکس باید تمام اسناد و مدارک موجود در سرور وب را دربرگیرد. فرمت ذخیرهای که دایره اسناد و آرشیو ملی از آژانسهای خود خواست تا از آن بدین منظور استفاده کنند به کاستهای رسانهای و استانداردهای اطلاعاتی که به نظر غیرقابل استفاده میآیند بستگی دارد.
آنچه این اسناد نشان داد فهمی کاملاً محدود از فناوریای بود که اکنون در آژانسهای ایالات متحده بهکار میرود. نشریه Federal Computer Week گزارش داد: درخواست دایره اسناد و آرشیو ملی برای عکسهای وبسایتهای ملی از نگاه مدیران وب فدرال یک درخواست لازم الاجرا بود.یک مدیر وب گزارش داد، ما برآنیم که از تمام قوانین تبعیت کنیم، اما به نظر میرسد که اخیراً این قوانین توسط افرادی وضع میشود که واقعاً از وب سردرنمیآورند.
تنها تعداد معدودی از سازمانها از عهده مسأله حفظ وبسایتهای خود در سطح محلی برآمدهاند.به عنوان مثال، اتحادیه اروپا، (در سال 2001) فعالانه درحال ایجاد طرحی با عنوان مدیریت الکترونیکی اطلاعات وبسایت (WERM) است.راه کارهای بسیاری در سطح ملی در این مورد وجود دارند از آن جملهاند، سایت آرشیو ملی استرالیا، که در آن منابع وب را آرشیو کرده است. اتاق (فضا) مهم است، اما از آن مهم تر نیاز به کارگیری و عملیاتی کردن این راه کارها در سطح بین المللی است.اغلب کمپانیها بنابر راهکارهای مدیریت اطلاعات در حال حفظ وبسایتهای خود هستند و فعالیتهای آنها (قوانین حقوقی) باید مورد توجه سازمانهایی که قصد حفظ وبسایتهای خود را دارند قرار گیرد تا از تقلید روش پرهیز شود.
حفظ وبسایت کاری چند لایه است.هر سازمانی برای حفظ وبسایت خود فرمول و رسالت خاصی دارد، در عین حال هدف کلی گردآوری چتری داده ها (گردی آوری داده ها در سطح انبوه) حصول اطمینان از ذخیره میزان قابل توجه ای از اطلاعات برای آینده است.هر راه کار باید این لایهدار بودن را تقویت کند نه اینکه سبب آشفتگی و بههم خوردن انسجام در اطلاعات جمعآوری شده گردد.
در تعداد معدودی از پروژههای آرشیو وب مسائل مربوطه به دقت، قابل فهم بودن، معناداری، یا ارائهی اطلاعات لحاظ میشود.اغلب آنها به فکر جمع کردن هستند تا انتخاب کردن (Pandora در این مورد یک استثناست).به اعتقاد من این مسئله مشکل عمده ای ایجاد می کند.یکی از ویژگی های کتابخانه ها آن است که آن ها کوشیده اند تا اطلاعات را به نحو قابل قبول جمع آوری، ذخیره و قابل دسترس نمایند، هرچند که همواره در این راستا موفق نبوده اند.
آخرین ایدهها و گرایشهای آینده
یک اصل راهنمای حفظ وب باید مناسب مقصود باشد و در این مورد ما باید بپرسیم که محققان در آینده چه میخواهند و ما چه چیزی میتوانیم به آنها بدهیم.اگر هدف اولیه از حفظ [وب] حصول اطمینان از این مسأله باشد که فرایند تصمیمگیری معاصر را ثبت کنیم، رویکرد حفظ، با زمانیکه بخواهیم فضای اجتماعی اینترنت را حفظ کنیم بسیار متفاوت است.از سوی دیگر ما نباید از این واقعیت غافل باشیم که صفحات وب و منابع وب همه محصولات دنیای مجازیاند و تک تک متون ضمن جذاب بودن تنها موضوع مطالعات آینده نیستند.در مقام مقایسه باید در نظر بگیریم که، فیلسوفان ایدههای مطرح در سمپوزیوم افلاطون را بررسی میکنند در عین حال مورخان همین سند را به مثابه یک متن قوننگارانه بررسی میکنند تا آثار سمپوزیومهای یونانی را دریابند.
اگر ما صرفاً به اطلاعات صفحات وب علاقهمند باشیم، حفظ محتوای این صفحات تقریباً با همان چالشهایی مواجه است که سایر منابع الکترونیکی مواجهاند.فضای مجازی یک فضای سیالی است که جوامع در آن پدید میآیند و از میان میروند.این فضا بسیار متکی بر تعامل (برخورد) پیچیده بین هویت، اعتماد و تصویر(خیال) است.فضای مجازی فضایی است که در آن اطلاعات، مکان و هدف را تعیین میکنند.اطلاعات در این فضا تنها زمانیکه کارکرد داشته باشند یا تا زمانیکه شخصی آنها را به نحو هیجانانگیزی عرضه کند ارزش دارند.
بنابراین، در نهایت امر باید بپرسیم که دارایی فرهنگی ای که ما در پی مدیریت آن هستیم کدامند: محتوا؟ فضا؟ یا تجربه؟ به اعتقاد من هر سه اینها منبع فرهنگی است، اما در عین حال معتقدم که حفظ محتوا، با چالشهای قابل ملاحظهای مواجه است.
اگر بخواهیم مطمئن شویم که آیندگان ما به فرهنگ اینترنتی ما دسترسی خواهند داشت باید از هشت چالش عبور کنیم:
1. ایجاد راهکارهای مختلف برای انتخاب در سطح ملی، محلی، و بینالمللی برای حفظ محصولات فرهنگی به شکل منسجم و ساختارمند؛
2. تعیین و تعریف مشخصات مطالبی که »ارزش حفظ کردن» دارند و حصول اطمینان از این که این تعاریف ناظر به حفظ فرهنگ عمومی در کنار سایر موارد هستند؛
3. ایجاد یک گونهشناسی از محتوای وب که به ما امکان دهد تا بتوانیم به آسانی آن را جمعآوری، طبقهبندی، ذخیرهسازی و حفظ کنیم؛
4. انجام مطالعات قومنگارانه روی جوامع فضای مجازی؛
5. ایجاد یک آرشیو نرمافزاری، هدف از ایجاد این آرشیو فراهم نمودن تسهیلات برای آیندگان جهت یافتن راه های جدید ارائه اطلاعات است.این که درخصوص XML تا چه اندازه صحبت به میان آمده است چندان اهمیت ندارد مهم آن است که این ابزار یک فرمت ذخیره سازی آزاد و مستقل در اختیار ما می نهد؛
6. ساخت مکانیزمهایی که بتوانند به رسانههای دیجیتالی که مستقل از تمام سخت افزارها و نرمافزارها هستند دسترسی داشته باشند، هدف از این کار دسترسی آسان به نسخههای موجود در آرشیو در آینده است؛
7. رفع چالش واقعی که همانا حفظ تعامل، ضروریات و تجربیات اینترنتی است؛ و،
8. انجام اقداماتی که متسلزم سیاستهای مشترک و چند مرحلهای است.
حفظ (نگهداری) محتوا را از سه منظر میتوان بررسی کرد:
• مدلی مرکزی که در آن یک گروه در یک نقطه سعی میکنند هر چیزی را ذخیره کنند؛
• مدلی پراکنده که در آن گروههای مختلف مواد مورد نظر سازمان، مؤسسه، یا ملل خود را ذخیره میکنند؛ و،
• مدلی توزیع شده، که در آن سازمانها برای نگهداری و حفظ [محتوا] با هم همکاری میکنند.
مدل توزیع شده که در آن تولید کنندگان اطلاعات (مثلاً سازمانهای تجاری یا آژانسهای حکومتی) و کتابخانههای ملی، آرشیوها و موزهها با همکاری هم میراث فرهنگی و فکری را مستند میکنند، تنها راهحل قابل اجرا و عملی است.این مدل، تلاشها را مؤثرتر، انسجام استانداردها را بیشتر و از دوبارهکاری جلوگیری میکند.اینترنت فضایی چند بعدی است که در آن، همکاری، و رقابت نقش مهمی را ایفا میکند اما تنها از طریق همکاری است که جامعهی معاصر میتواند منابع فرهنگی خود را حفظ کند.
منابع:
Anderson, B., (1983), Imagined Communities: Reflections on the Origin and Spread of Nationalism, (London: Verso).
Appadurai, A., (1996), Modernity at Large: Cultural Dimensions of Globalization,
(Minneapolis: University of Minnesota Press).
Arms, W.Y., Adkins, R., Ammen, C., and Hayes, A., (2001), ‘Collecting and Preserving the Web: The Minerva Prototype,’ RLG DigiNews, 5.2.
Black, E., (2001), IBM and the Holocaust: The Strategic Alliance between Nazi Germany and America’s Most Powerful Corporation, (New York: Crown Publishers).
Ceruzzi, P.E., (1999), A History of Modern Computing, (Cambridge, MA: The MIT Press).
Curtis, P., (1996), ‘MUDding: Social Phenomena in Text-based Virtual Realities”, in Peter Ludlow (ed.), High Noon On The Electronic Frontier: Conceptual Issues in Cyberspace, (London: The MIT Press).
Dibble, J., (1998), ‘A Rape in Cyberspace’, in Richard Holeton (ed.), Composing Cyberspace: Identity, Community, and Knowledge in the Electronic Age, (Boston: McGraw-Hill)
Dibbell, J., (1996), ‘A Rape in Cyberspace; or How an Evil Clown, a Haitian Trickster Spirit, Two Wizards, and a Cast of Dozens Turned a Database into A Society’”, in Peter Ludlow (ed.), High Noon On The Electronic Frontier: Conceptual Issues in Cyberspace, (London: The MIT Press).
Donath, J.S., (1999), “Identity and Deception in the Virtual Community” in M.A. Smith and P. Kollock (eds.) (1999), Communities in Cyberspace, (London: Routledge).
NARA Guidelines, (2001), Guidelines To Agencies On Preserving A Snapshot Of Their Web Sites At The End Of The Clinton Administration, (Washington DC: NARA).
Holeton, R., (ed.), (1998), Composing Cyberspace: Identity, Community, and Knowledge in the Electronic Age, (Boston: McGraw- Hill).
Ito, M., (1996), ‘Virtually embodied: the Reality of Fantasy in a multi-user Dungeon’, in David Porter (ed.), Internet Culture, (London: Routledge).
Jones, C., (1995), ‘What Goes into an Information Warehouse?’ Computer (Aug), 84-5.
Kahle, B., (1997), ‘Archiving the Internet’, Scientific American (March),
http://www.archiving.org/sciam_article.html
Kuper, A., (1999), Culture: The Anthropologists’ Account, (Cambridge, MA: Harvard University Press).
Malinowski, B., ([1922], 1950), Argonauts of the Western Pacific, (New York: E.P.Dutton).
Malinowski, B., (1954), Magic, Science and Religion, and Other Essays, (New York: Doubleday Anchor Books).
Matthews, W., (2001), ‘Webmasters flinch at "snapshots"’, Federal Computer Week.
Millard, W. B., (1996), ‘I Flamed Freud: A Case Study in Teletextual Incendiarism’, in David Porter (ed.), Internet Culture, (London: Routledge).
NAA's Archiving Web Resources: A Policy for Keeping Records of Web-based Activity in the Commonwealth Government,
http://www.naa.gov.au/recordkeeping/er/web_records/intro.html
Nightingale, V., (1996), Studying Audiences: The Shock of the Real, (London: Routledge).
Relf, F.A., (1999), ‘PANDORA – Towards a national collection of Australian electronic publications’,
http://www.nla.gov.au/nla/staffpaper/ashrelf1.html
Reid, E. M., (1996), ‘Communication and Community on Internet Relay Chat: Constructing Communities’, in Peter Ludlow (ed.), High Noon on the Electronic Frontier: Conceptual Issues in Cyberspace, (London: The MIT Press).
Reid, E. M., (1999), “Hierarchy and Power: Social Control in Cyberspace”, in Smith, M.A. and Kollock, P., (eds.), Communities in Cyberspace, (
Ross, S., (2000), Changing Trains at
Ross, S., (1998), ‘The Expanding World of Electronic Information and the Past’s Future’, in Higgs, E, (ed.), Historians and Electronic Artefacts, (
Ross, S., (1995), ‘Introduction: Networking and Humanities Scholarship’, S. Kenna & S. Ross (eds.), Networking in the Humanities, (
Shore, B., (1996), Culture in Mind: Cognition, Culture, and the Problem of Meaning, (
Smith, M.A. and Kollock, P., (eds.), (1999), Communities in Cyberspace, (
Tepper, M., (1996), ‘Usenet Communities and the Cultural Politics of Information’, in David Porter (ed.), Internet Culture, (
Turkle, S., (1997 rpt), Life On the Screen, (
فراتر از اطلاعات: تصویر (خیال)
اینترنت چیزی بیش از اطلاعاتی است که در اختیار مینهد.پنج سال قبل یک انسانشناس، در دانشگاه شیکاگو به نام آریون آپادورای در اثرش به نام مدرنیته در بعد وسیعش، روش جدیدی برای مطالعهی جهانی شدن فرهنگی ارائه داد(1996).پژوهش او که بر مفهوم »جامعهی خیالی» اندرسون مبتنی است نشان میدهد که تصویر(خیال) به گونهای کنش اجتماعی تبدیل شده که اساس جوامع مدرن و فرهنگهای اینترنتی را تشکیل میدهد، و آنها را زماندار و مکاندار میکند.
تصویر (خیال) مکانیزمها را به گونهای تقویت میکند که ما بتوانیم هویتها را ایجاد، و حتی جعل نماییم، جوامع را بسازیم، و از نگاه آپادورای و اندرسون جایگزین هایی را برای دولت-ملت به وجود آوریم.بنابراین، این مقوله، به یک نیروی قدرتمند اجتماعی تبدیل شده است.همانگونکه آپادورای می گوید، تصویر روز به روز نقش مهمتری را در زندگی افراد و از طریق مجلات عمومی، و سایر رسانه ها ایفا می کند و ابزارهای غنی را به منظور سنجش، بررسی و بافتی نمودن اطلاعات ما در اختیار می نهد.واقعیت آن است که خیال پردازی در بسیاری جوامع نوعی کنش اجتماعی شده است؛ خیال پردازی فضایی ایجاد می کند که ما در آن زندگی خود را دوباره می سازیم.ما در فضاهای مجازی به انحاء مختلف، تصویر (خیال)را تجربه میکنیم،MUDها و اتاقهای چت همگی دنیاهای خیالی هستند.در سمینار HATII درخصوص »بررسی فضای مجازی» مکرراً شاهد نقش حائز اهمیت تصویر در ارتباطات بودیم.تصویر به ما امکان می دهد تا جایگاه خود را در فضای مجازی تعیین کنیم.اینترنت افراد را قادر میسازد تا تجربیات خود را تقسیم کنند و از طریق اتاقهای چت، گروههای خبری، و فضاهای ویژهی استفاده چند کاربر، باندهای اجتماعی ایجاد کنند.آنها ما را قادر میسازند تا »جوامع خیالی» بسازیم که ساختار اجتماعی و فرهنگی دارد، اما تا زمانی که نهایتاً لباس »واقعیت» بپوشد در هالهی خیال باقی خواهد ماند.
از آنجا که عمدهی این جوامع »متن محور» (متن به معنای سنتی »متن» کلمه) باقی میمانند (1-2000) جنسیت، تفاوتهای فرهنگی، قومیت، و نژاد که خود، گروهها و فضاهای اجتماعی جدیدی را پدید میآورند، مغایرت دارند.آنها علاوه بر وابستگیهایشان به تصویر (خیال)، به بیایمانی ما نیز تکیه میکنند.درست همانند دنیای واقعی که افراد و گروهها به دنبال بازتولید، تقویت، و ترویج هویت فرهنگی خود هستند، در فضای مجازی نیز وضع به همین منوال است.بنابراین، این جوامع شکننده و موقتی (گذرا) هستند، و تعاملاتشان را عمدتاً با دقت کمتری ثبت یا مستند می کنند، در عین حال، یک رابطهی دو جانبهای که روز به روز تقویت میشود بین جوامع اینترنتی و جهان واقعی وجود دارد (مثلاً رابطهی متقابل بین تجسمزدایی مجازی و نفوذ در جسم و همچنین رابطه بین تبادل جنسی مجازی و مبدل پوشی را در نظر بگیرید.).
این انسانشناسی فضا و جامعه به لحاظ زمانی بسیار محدود است و بررسی آن صرفاً به حفظ صفحات وب با متن ASCII آنها، تصاویرشان (با فرمت های gifs, jpegs, pangs)، صداهایشان، و نمودهای واقعی مجازی آنها بستگی ندارد.بلکه مستلزم رابطه بین فضا، بافت، و خیال است.این کل مطلب درخصوص »متن» در معنای عام آن است.در پژوهش درخصوص مسأله ای مرتبط با بررسی مخاطب در فضای تلویزیون، ویرجینیا نایتینگل میگوید متن را نمیتوان از تصویری که مخاطب از آن میسازد جدا کرد (1996).وی یادآوری میکند که تأکید بر بافت از سوی متخصصان الکترونیک چیز جدیدی در مطالعات مربوطه به اطلاعات یا جامعه نیست.مالینویسکی ، انسانشناس تکوینی از مطالعه Trobriand Islanders نتیجه گیری می کند که نه تنها متن، بلکه بافت، کل ماهیت عملکرد و مالکیت خصوصی آن، همگی در معنای آن مؤثرند (1954). مطالعات مربوط به اینترنت و خاصه وب، اتاق های چت، و MUDها همین نتیجه را برای ما در پی خواهد داشت: اگر ما بخواهیم این فضاها و اطلاعات مربوط به آنها را بازسازی کنیم و در آینده آنها را بهتر دریابیم نمیتوانیم آنها را از کاربرد و کاربرانشان جدا کنیم.
فضاهای مجازی، مانند فضاهای واقعی اشان، از نظامهای ارزشی، معانی، استانداردها، و رفتارهای مشترکی برخوردارند.آنجا که افراد به یک معنا با جامعه درگیرند-چه مجازی و چه واقعی-با مکانیزمهایی ارتباط دارند که آن جامعه و هویت جمعی آنها را حفظ میکنند.معنای مکان و تعلق از طریق تکامل دستورالعملها و پروتوکلهای مربوط به رفتار و روشهای تقویت آنها، تثبیت میشود.به عبارت دیگر، جوامع حول اعمال، قوانین، و نمادهایی که افراد آنها را یاد میگیرند، پیروی میکنند (یا حتی انکار می کنند)، و میتوانند آنها را بازشناسی کنند قوام مییابد. این اعمال، قوانین، و نمادها سبب شناسایی آسانتر بیگانگان نیز میشوند.جوامع مجازی نیز مانند جوامع واقعی، اغلب منحصر به فرد و حتی منزوی هستند.به گزارش کورتیس از پژوهشی در مودر »زندگی در MUD»، مشارکت کنندگان به تدریج به اجماعی در مورد یک زبان مشترک (خصوصی) درخصوص استانداردهای مناسب رفتاری، و نقشهای اجتماعی رسیدند (1996).سایر پژوهش ها درخصوص فضای مجازی نیز به نتایج مشابه ایی رسیده اند. یکی از دلایلی که نشان می دهد ارتباطات تحت کنترل قوانین خاصی قرار دارد آن است که اغلب این جوامع بر نوعی اعتماد حساس و شکننده استوارند، که خود ارتباط تنگاتنگی با تصویر (خیال) دارند.در واقع میتوان گفت که دستاوردهای این جوامع مجازی متنی را پدید میآورند که ما را قادر میسازد تا این جوامع و تجربیات فضای مجازی را بهتر درک کنیم.چالش در نحوه مستندسازی آنهاست.اقدامات لازم:
1. تمام بافت را آن سان درک کنیم که بتوانیم به طور مجازی یا واقعی این جوامع را بازسازی کنیم؛
2. عکسهایی تهیه کنیم که آیندگان از روی آنها بتوانند »تصویری از فضاهای مجازی بسازند»؛ یا،
3. یک رشته جدید یا یک قومنگاری وب محور را درست کنیم و از طریق روشهای انسانشناسانه آن را تقویت کنیم.
از طریق بررسی ساختار بنیادین اینترنت دریافتیم که نگهداری اطلاعات مستلزم رویکردی چند بعدی است؛ مکانیزم ها باید طوری طراحی شوند که از طریق آن ها بتوان محتوای وب را گزینش و ذخیره نمود.و دلیل نیاز به راه کارهایی نظیر مطالعات قوم نگارانه تسهیل مستندسازی فرایندهای اینترنتی و فضای اجتماعی است که اینترنت پدید می آورد.حفظ اطلاعات اینترنت مستلزم عملکرد کتابداران و آرشیوپردازان و در صورت لزوم همکاری این دو است.
مطالعه زندگی در اینترنت
شری ترکل در حوزهی مطالعات کلاسیک درخصوص اینترنت، به زندگی روی صفحهی نمایش و خاصه فضای اجتماعی آن پرداخته است.داستان او روایت یکی از کارناوال ها، نابهنجاری های اجتماعی، و منحرفانی است که زندگی آن ها وقف فضای متن محور شده است و جهان مجازی به منظور ایجاد گونه ای زندگی برای خود به هنگام نبود زندگی واقعی در جهان استفاده می کنند.دو سال قبل در سمیناری در بزرگداشت دانشجویان فارغالتحصیل HATII (در دانشگاه گلاسکو) دانشجویان من به همراه من کوشیدیم تجربیات او را تکرار کنیم و آزمایشات جدیدی در مورد هویت، جنسیت، قومیت و ارتباطات انجام دادیم.در هر یک از این سالها نتایج ما متفاوت بود، اما آزمایشات یکسان بودند. امسال زمانیکه نتایج دو سال آزمایش را با پژوهش ترکل مقایسه کردیم و توضیحات مختلف مربوط به وارینانس بین نتایج را بررسی کردیم قابل قبولترین توضیح سادهترین [آنها] بود: واریانس نشانگر پویایی اینترنت، منابع اطلاعاتی آن، و تغییر روشهای استفاده و کنش کاربران آن بوده است.آنچه مسلم است آن است که مطالعه ترکل بسان بسیاری از مطالعات اینترنتی به متنی تاریخی تبدیل شده است که پدیده ای سیال را در لحظه ای از تاریخش فراچنگ می آورد.این پژوهش همسان پژوهشی قوم نگارانه است.در این زمان از تاریخ اینترنت کار قومنگارانه بر روی اینترنت ارزشمند خواهد بود چرا که خود روشی است برای ثبت و فهم کنشهای اجتماعی و فضایی که این فناوری ایجاد میکند.قوم نگاری تنها راه بررسی فرهنگ مجازی و جوامع اینترنت محور را پیشروی ما مینهد.
اگر برآن باشیم تا گزارشی از اینترنت تهیه کنیم که به ما امکان دهد تا تجربیاتی نظیر تجربیات ترکل یا تجربیات دانشجویان من را تکرار کند به این مواد نیاز داریم:
1. محتوا (مطلب)؛
2. تبادلات علمی چرا که این پیوندها و تبادلات مطالب زیادی درخصوص نوع نگرش مردم، دانشمندان معاصر، و نهادها و مؤسسات علمی در اختیار ما مینهند؛
3. تعامل در خود وب/اینترنت؛
4. ارتباط مستقیم فضای نت محور؛
5. شیوههای دسترسی و ثبت نحوه تغییرات (مثلاً حرکت از فضای »متن محور» به فضای »تصویر محور»)؛
6. تصاویری از نحوهی کاربرد، خواه به مثابه صورت جلسات جامع که فرد را قادر می سازد تا در تعامل جامع کاربر محور پاسخگو باشد و خواه در قالب توالی های تصویری؛
7. چند سختافزار یا دادههای کافی برای امکانپذیر کردن تقلید از آن؛ و،
8. بهکار بردن خود نرمافزارها.
و بدین منظور باید این موارد را ایجاد کنیم:
1. مکانیزم هایی که عمل خودسندسازی (سندسازی توسط خود شخص) را تسهیل میکنند و نیز بافتی که در آن امکان ایجاد متادادههای لازم برای حفظ اطلاعات در شکل رایج و کارکردی آنها وجود داشته باشد؛
2. منابع بزرگ، و مشترک اطلاعاتی؛
3. فضاهای مجازی؛ و،
4. امکان استفاده همزمان از این اطلاعات.
محتوا، بافت و پردازش چیست؟
بروستر کال گزارش داد که در سال 1996، 50 میلیون صفحهی وب وجود داشت یعنی در هر روز 75 صفحه (1997).در نوامبر سال 2000 این رقم به یک میلیارد صفحهی وب رسید ، اما تا مارس سال 2001، حدود سه میلیارد صفحه در اینترنت وجود داشت.البته، دست یافتن به تخمینهای دقیق دشوار است.بسیاری از اسناد و صفات وب در پس »دیوارهای آتشین» قرار دارند و ورود به آنها کلمه عبور لازم دارد، برخی منابع نیز در پایگاه داده ها ثبت شدهاند و برخی نیز در فایلهایی قرار دارند که موتورهای جستجو به آنها دسترسی ندارند.
در واقع هیچ راهی وجود ندارد که بتوان تمام اطلاعات را برای آیندگان حفظ کرد.در گذشته اصلاً انتظار نداشتیم که همه چیز را حفظ کنیم، و میتوان گفت که، اگرچه آرشیوسازان پیشنهاد کرده اند که این مسأله یک اشتباه است و بخشهایی یا جوانبی از فرهنگ »مجازی و وب محور» (به عنوان مثال وب سایت ها »مبتذل» و مستهجن) وجود دارد که شاید مایل نباشیم آنها را برای آیندگان حفظ کنیم.اگرچه حفظ مطالب (محتوای) وب برای ما مشکلی بزرگ است در عین حال این مسأله عمدهترین تجلی انفجار اطلاعات در 25 سال گذشته بوده است.به عنوان مثال، در سال 1995 جونز گزارش داد که یک شرکت بزرگ در حدود 258 میلیون صفحه اطلاعات-راهنمای کالا، قیمت های شرکت، و اوراق تجاری در اختیار داشت. هیچیک از این شرکتها نتوانستند تمام این عنصر (ماده) را برای آیندگان نگهدارند و تعداد اندکی مایل به انجام این کار بودند.بسیاری از روشها ذخیرهسازی به منظور حصول اطمینان از حفظ اطلاعات »ضروری» استفاده کردند.این مسأله همواره مطرح بوده که چه اطلاعاتی ارزش نگهداری دارند، و چه چیز میتواند برای نوع نگاه ما به جامعه در آینده مفید باشد و چه روشهایی وجود دارد که بتوانیم از »عدم آیندهنگری فرهنگی» پرهیز کنیم.(؟)
مؤسسات ملی و خصوصی در اکثر کشورها در حال عکس گرفتن از وب هستند (بنگرید به جدول شمارهی 1).این پروژهها تاکنون روشی منسجم برای انتخاب، سندسازی، حفظ، دسترسی، و ارائهی اطلاعات نداشتهاند.بسیاری از این پروژه ها به منظور انتخاب محتوی »آرشیو وب» از مدل های متفاوتی استفاده می کنند.برخی مانند کولتراو (سوئدی) میکوشند تا تمام سایتهای درون یک حوزه را جمعآوری کنند. حال آنکه افراد دیگری نظیر پاندورا (استرالیایی) از مجموعهای از ملاکهای انتخاب که توسط متخصصان یک موضوع تعیین شدهاند، استفاده میکنند.در میان پروژههایی که در آرشیو وب هستند این موارد را میتوان نام برد:
برخی از این ابتکارها هنوز در مرحلهی آزمایش هستند، و بقیه خوب پیشرفت کردهاند.به عنوان مثال، پروژه مینروا که توسط کتابخانهی مجلس انجام شد، مرحلهی طراحی را سپری کرده است. در مارس سال 2001، 43 میلیارد بایت[اطلاعات] در آرشیوی اینترنتی وجود داشت که شامل 4 میلیون صفحه، 16 میلیون پست و 360 فیلم می شد.در سال 2001، دولت فرانسه درخصوص تغییر مکانیزمهای وب ابراز نگرانی کرد.فرهنگ فرانسوی از طریق این مکانیزمها ایجاد و عرضه میشد.اولین وظیفهی ناشر وب سایت جمعآوری و نگهداری صفحات وب بود.در عین حال، قانون فرانسه حق نگهداری از کل وب سایت فرانسه را به کتابخانه ملی و مؤسسات تصویری صوتی کشور واگذار کرد .اجرای این قانون مستلزم انجام طرح هایی درخصوص مولفه های »وب فرانسه»، فناوری های دارای نوع خاصی از مواد یا موضوعات قانونی است.بنابر یافته پروژه مینروا، جمع آوری وب سایت ها مشکلاتی از جمله فرمت کردن پایگاه داده ها را در پی دارد .
اما، حفظ (نگهداری) مطالب و اطلاعات بدون بافت بیمعناست.اگر اروین بلک به منظور ایجاد تعادلی دشوار، سخت افزاری را در بافت موزه هالوکاست واشنگتن دی سی در نظر نگرفته بود.از نقشی که این سخت افزار در توانمند ساختن Nazi در پدید آوردن Holocaust(2001,11) ایفا می کند تعجب نمی کرد.بررسی این ماشین در بافت موزه، بلک را به موضوعی سوق داد.در نتیجه وی بین ماشین و جمع آوری، تحلیل، و مدیریت اطلاعات مربوط به وقایع Holocaust ارتباط برقرار کرد.
فرایند نیز به همان اندازهی بافت، در تغییر معنای اطلاعات حائز اهمیت است.تأکید عمده بر حفظ عناصر الکترونیکی (آن عناصری که جامعه ما واکنشهای افراد و نهادهای آن را مستند میکنند) در این حوزهها شده است، هدف از این تأکید، حصول اطمینان از این مسأله بوده است که متادادههای مناسبی پدید آیند و از طریق ارتباط با دادههای ثبت شده، مجدداً تدوین و مستند گردند.در اثر پیدایش متادادههای کافی و کارآمد، کل فرایند ثبت دادهها را میتوان از نو بررسی نمود.یکی از پنج نقطه ضعفهای (موانع) اصلی پژوهش بلک ناشی از ضعف در توصیف فناوریهای Hollerith است- این پژوهش احساس و قدرت فناوری را احیا نکرده است.در نتیجه، این توصیف فرایند را مبهم و پیچیده رها کرده است.تمام شیوهی تحلیل اطلاعات و فناوری در بطن داستانی هولناک قرار گرفته که وی آن را تعریف میکرد.آنچه روشن است آن است که ما میتوانیم فرایندی را که از طریق آن اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد را به هم ربط دهیم، البته به شرطی که محتوا، متادادههای مناسب، و دستگاههای اصلی را در اختیار داشته باشیم.در نتیجه دیدگاه ناقصی را در اختیار داریم .نیاز به ایجاد یک بافت و فضا برای اطلاعات، مشکل اصلی ما در حفظ اینترنت معنادار، اسناد وب (متون و تصاویر)، و تعاملات موجود در آن است.
Cyberculture, Cultural Asset Management, and Ethnohistory Preserving the Process and Understanding the past
نام نویسنده:
دکترسیموس راس Seamus Ross
مدیر HATII دانشگاه گلاسگو
منبع:
http://eprints.erpanet.org/61/01/sross_cyberculture_and_process.pdf
تاریخ انتشار: 19/06/2003
متن مقاله:
مقدمه
زمانیکه کودکی بیش نبودم، هر تابستان مدت سه ماه را در روستایی بدون تلویزیون میگذراندم.چون تلویزیون نبود اغلب اوقاتم را به مطالعه مجموعهی 29 جلدی دائرهالمعارف بریتانیکا که والدینم برایم خریده بودند، میگذراندم.در آن اطلاعات و دانش زیادی برگرفته از تجربیات، مطالعهی پدیدههای طبیعی، تحلیل منابع تاریخی، و پژوهش در بقایای گذشته بود.هر مقاله ترکیبی بود از آثار بسیاری از اندیشمندان و روشهای مختلف پژوهش را منعکس میکرد.آنها همه به انحاء مختلف به سایر مقالات وابسته بودند یا به نوعی با آنها در ارتباط بودند.اکنون از زمان ویراست یازدهم آن مجموعه زمان بسیاری گذشته و در تجدید نظرهای بعدی مقالات بسیاری تعویض، تولید، تصحیح و یا کنار گذاشته شدهاند.اما ویراست یازدهم همهی آنچه ما از یک منبع اطلاعات انتظار داریم را داشت:
• یکی از آنها مستند و معتبر بودن محتوا و منابع این دائرهالمعارف بود (به عنوان مثال فرمت کردن اطلاعات،نحوه ارائه آن ها،معرفی آثار جدید،آثاری که توسط ناشر برجسته یا موسسه انتشاراتی به زیور طبع آراسته گردیده است)؛
• این مجموعه از انسجام درونی برخوردار بود؛
• به نظر میرسید که به این زودیها از میان نمیرود یعنی مجلداتش از هم نمیپاشد (هرچند از زمانیکه من آن را خوانده ام یعنی دهه 1960 تاکنون ورق هایش کاهی شده (به زردی گراییده و کاملاً آسیب پذیر شده است)؛
• کامل (جامع) بود؛
• قابل فهم و سهل الوصول بود؛ و،
• اطلاعات آن منحصربه فرد بود-و مطلب تکراری نداشت، هرچند که نسخه های بسیاری از
آن در کتابخانه و منازل موجود بود.
اگرچه من دیگر وقت ندارم که تابستان را در کنار دریا بگذرانم و شبها دائرهالمعارف بخوانم در عین حال، همچنان از اطلاعات و ارتباط بین آنها لذت میبرم.ویژگیهایی که دائرهالمعارف بریتانیکا را منبعی مناسب و مطلوب میکند میتواند راهنمایی برای ایجاد یک بانک اطلاعاتی اینترنتی باشد.
اما، اینترنت، چیزی بیش از یک کتابخانهی عظیم دیجیتالی است که منتظر باشد تا مطالبی از آن برداشت شود، تحلیل شود، ذخیره شود، و بازیابی شود.این فضا (اینترنت) فضایی است با اطلاعات و مواد با کیفیت عالی و موادی با کیفیت پایین و همچنین عمدتاً مطالبی غیرقانونی.ما درخصوص حفظ چنین مطالبی یا «متنی»، به معنای پسامدرنی کلمه صحبت نمیکنیم.ما اکنون اهمیت محوری فضای اجتماعی، بافت، و تعامل اجتماعی را که در بطن اینترنت نهفته است را میشناسیم.از نگاه ما تجربهی استفاده از اینترنت به لحاظ فرهنگی قابل تعریف است.دنیای مجازی و دنیای واقعی عمدتاً متضادند.درست است که فرهنگ مجازی ویژگیهایی دارد که آن را از سنجههای سنتیتر فرهنگ جدا میکند، در عین حال مرز بین این دو دنیا هیچگاه مشخص نبوده است؛ تکامل فضاهای اقتصادی، اطلاعاتی و اجتماعی این امر را به خوبی نشان میدهد.بعلاوه فرهنگ مجازی یک فرهنگ نیست-[بلکه] فرهنگهای بسیاری است؛ دنیای است از اندیشمندان، شهروندانی از طبقات متوسط، و انحراف ها.وب منبعی فرهنگی است که جامعه معاصر باید آن را مدیریت کند و وب سرمایهای فکری است که باید از آن برداشت کرد و آن را به نسلهای بعد انتقال داد.
پیش از پرداختن به مسئله ذخیره دیجیتالی محتوای اینترنت و خاصه محتوی وب باید به مسئله اهداف این کار به پردازیم.چرا ما مایلیم اطلاعات اینترنتی را حفظ کنیم و با چه هدفی آن را برای آینده نگه میداریم؟ مسأله در اینجا نحوهی پژوهش در مورد فرهنگ مجازی و دستاوردهای آن، و نیز نوع اطلاعاتی است که ما برای مستند کردن فرهنگ نیازمندیم.مسأله، مسألهی گزینش است و مسألهای است که تمام نهادها، مانند کتابخانهها و آرشیوها، میکوشند تا در دیگر بافتها به آن بپردازند.به عنوان مثال، چند کتابخانهی تحقیقاتی و عمومی در انگلستان نسخههای از روزنامهی Sun The را نگهداری میکنند، در عین حال این روزنامه روزانه حدود 5/3 میلیون تیراژ دارد. اما، کتابخانههای بسیاری، نسخههای The Times را دارند و این در حالی است که تیراژ این روزنامه کمتر از یک پنجم نشریه SUN است.چرا یک روزنامه نگهداری میشود و روزنامهی دیگر نگهداری نمیشود؟ یک پاسخ این است که کتابدارها هم عقیدهاند که The Times برای انگلستان است و یک روزنامهی «ثبتی» است، اما چه چیزی »ثبت» میکند؟ عقاید سیاسی، خبر، تفاسیر اجتماعی، ورزش، یا تمام این حوزهها.از نگاه فرهنگ عوام مردم The sun دریچهای غنی بر روی انگلیسیها میگشاید و در آینده مورخان آن را بی ارزش خواهند یافت.فرهنگ های عامه همواره هماگونه که باستانشناسان و مورخان در نیمه دوم قرن 20 به آن توجه دارند همواره در حال مستند سازی بوده است.در دفاع از اینترنت حصول اطمینان از حفظ تعادل در شیوه های جمع آوری ضروری است آنسان که لازم است تمام ابعاد فرهنگ از فرهنگ عامه تا فرهنگ خاصه مدنظر باشد.
ماهیت پویای اینترنت مستندسازی آن را دشوار میکند و عمدتاً آنچه را شما در آن مییابید در آینده وجود ندارد، حتی پس از گذشت روزها، سرویسهای خبری اینترنتی نیز چند دقیقه یا چند ساعت بیشتر دوام نمیآورند. این سیاست مطالعهی علمی اینترنت را دشوار ساخته است.اما در کل اینترنت به مثابهی یک فضای فرهنگی و اجتماعی مجازی بسیار غنیتر از محتویاتش است.در اینجا بین مطالعه اینتنرت و فرهنگ مجازی آن و مستندسازی »فرهنگ های جهان واقعی (غیرمجازی)» تعادل وجود دارد.اینترنت به مثابه فضای فرهنگی و اجتماعی مجازی بسیار غنی تر از محتوی آن است.
در بررسی مسأله نگهداری عناصر فرهنگی موجود در فضای مجازی این موارد باید بررسی شوند:
• کیفیات منحصر به فرد فرهنگ مجازی و عناصر الکترونیکی اینترنت محور (مثل صفحات وب، تصاویر، متن)؛
• مسائل مربوط به انتخاب (به عنوان مثال خواه بر ملاک های اولویت بندی شده مبتنی باشد یا همه چیز را در بر بگیرد)، دسترسی، و توصیف یا تشریح عناصر الکترونیکی اینترنتی (مثلاً صفحات وب)؛
• مسائل قانونی (مثلاً کپی رایت، مالکیت، حفاظت اطلاعات، امنیت ملی، علائم تجاری، حقوق انحصاری)؛
• پیچیدگی روزافزون وب (که ناشی از استفادهی روزافزون از صفحات پویای وب است) که پایگاه داده های بنیادین آن را تقویت می کند؛
• مشکلات مربوط به نگهداری و دسترسی دراز مدت و تضمین قابل استفاده بودن عناصر الکترونیکی اینترنت (مثلاً اینکه برخی عناصر وجود دارند که تنها از طریق پیوند یا چند نرمافزار خاص قابل دسترسی و استفاده هستند)؛ و،
• نیاز به روشهای مطالعه این عناصر که ممکن است حفظ و نگهداری شده باشند (مثلاً چه کسانی مجازند تا به آرشیوهای اینترنتی دسترسی پیدا کند، اینکه چگونه باید از این آرشیوها و عناصر استفاده کرد، چگونه باید آنها را کنترل و نظارت نمود).
فرهنگ مجازی و منابع اطلاعاتی اینترنتی چه تفاوتی با مواد سنتی می کنند؟ اساساً دو گونه اطلاعات در فضای اینترنت وجود دارد:
1. اطلاعاتی که آنها را به مثابهی یکی از محصولات »جوامع واقعی» میتوان طبقهبندی کرد؛ و،
2. اطلاعاتی که آنها را به مثابهی یکی از محصولات جوامع مجازی میتوان طبقهبندی کرد.
محصولات جوامع واقعی شامل انتشارات الکترونیکی مثل مجلات الکترونیکی، کتابهای الکترونیکی و صفحات وب، و انتشارات الکترونیکی نهادها، مانند پایگاه داده ها، ایمیل هایی که سران دولتها و وزرایشان و سایر سران دولت رد و بدل میکنند، می باشد، این موارد توسط اینترنت و شبکه های خصوصی توزیع می شوند.محصولات جوامع مجازی نیز شامل، ایمیل ها و صفحات وب میشود، اما آنها شامل محصولات گروههای خبری، فهرست کاربران ایمیل، MUDها، و اتاقهای چت میشوند.برخی از آنها مانند مکالمات بین دو خارجی در خیابان، یا (مکالمات اتاقهای چت)، ثبت نمیشوند.به مرور زمان این تمایز بین حقیقی و مجازی پیچیده تر و مبهم تر خواهد شد؛ به عنوان مثال بنگرید به بحث خسته کننده جولیین دیبل درخصوص تجاوز در فضای مجازی (1996و 1998) یا بررسی دونات درخصوص هویت و فریبکاری در جوامع مجازی به عنوان شاهد این مسئله.
تاکید بر دستاوردهای جوامع واقعی به مثابه محور بحث چندان دشوار نیست، اما بررسی گرایشات و طرز تلقیهای مورخان معاصر نشان میدهد که مورخان آینده عمدتاً به پدیدهی اجتماعی اینترنت و فضای ارتباطی آن علاقهمند خواهند شد تا انتشارات الکترونیکی اندیشمندان که به اینترنت ارسال می دارند.چندین سال قبل فکر کردم که »تأثیر دراز مدت اینترنت بر دانش به افزایش کیفی، کمی، و تنوع منابع اطلاعاتی دیجیتالی بستگی دارد».اکنون عمده اطلاعاتی که در وب وجود دارد، عملاً برای جامعه علمی امروز غیرقابل استفاده است.مطمئناً، ابزارهای دیجیتالی تسهیلاتی را برای چاپ و انتشار فراهم می کنند که دستگاه های چاپ از آن عاجزند، به عنوان نمونه به امکاناتی می توان اشاره کرد که برای طیف وسیعی از داده های (مثلاً تصویری یا صوتی) و ساختارها(مثلاً پایگاه داده ها) در قالب یک اثر علمی، توزیع اطلاعات و مطالب در سطح گسترده، و تحلیل مجدد و همزمان اطلاعات موجود در پژوهش های عالمانه به کار می روند.از برخی اندیشمندان درخصوص مزیت اینگونه تسهیلات و امکانات سوال شده است.همزمان عامه مردم، موسسات عمومی و خصوصی اینترنت و خاصه وب را مکانیزمی برای توزیع و فراهم نمودن اطلاعات می دانند و از نگاه آن ها اینترنت فضایی است که افراد در آن می توانند با سایر کاربران دور و نزدیک ارتباط برقرار نمایند.جذابترین سؤالات سؤالاتی است که به نحوه استفاده مردم از اینترنت و منابع آن، تأثیر آن بر شکلدهی به وقایع، و نوع دیدگاههایی که این وسیله درخصوص فرهنگ عامه به ما میدهد، مربوطاند.
سنتها در اجتماع محلی انتقال می یافت و اگر چه اندیشه های کلی فرهنگی به تدریج در مناطق وسیعی منتشر می گردید ، فرایندهای انتشار فرهنگی ، طولانی ، کند و ناپیوسته بود . امروز ، ما در " کل جهان " زندگی می کنیم به شیوه ای که برای ژا پل دیدیون ، یا هر کسی که قبل از حدود سال 1800 زندگی می کرد کاملا غیر قابل تصور می بود . ما از اوضاع و رویدادهای هزاران مایل دورتر آگاهیم _ ارتباط الکترونیکی چنین آگاهی ای را تقریبا در هر لحظه فراهم می کند . تغییرات در انتشار اطلاعات ، و در تکنولوژی های اطلاعات ، همانند هر جنبه تولید صنعتی بخشی از توسعه جوامع امروزی است . در قرن بیستم ، حمل ونقل سریع و ارتباط الکترونیکی انتشار جهانی اطلاعات را بسیار شدت بخشیده اند.
رسانه های همگانی ( روزنامه ها ، مجلات ، سینما و تلویزیون ) اغلب در ارتباط با سرگرمی در نظر گرفته می شود ، و بنابراین در زندگی اکثر مردم نسبتا کم اهمیت قلمداد می گردد. چنین دیدگاهی کاملا گمراه کننده است .
ارتباطات همگانی در بسیاری جنبه های فعالیتهای اجتماعی ما دخالت دارد . برای مثال ، معاملات پولی اکنون اساسا بر پایه مبادله اطلاعاتی قرار دارد که در کامپیوترها نگهداری می شود . حساب بانکی توده ای از اسکناس نیست که در گاو صندوق نگهداری شود ع بلکه ارقامی است که روی برگ حساب چاپ شده و در کامپیوتر ذخیره می شود . هر کس که از کارت اعتباری استفاده می کند به یک سیستم بسیار پیچیده اطلاعاتی متصل می شود که با وسایل الکترونیکی ذخیره شده و انتقال می یابد . حتی وسایل سرگرمی مانند روزنامه ها یا تلویزیون تاثیر فراگیری برتجربه ما داند . این امر تنها به این علت نیست که آنها بر نگرشهای ما به شیوه های خاصی تاثیر می گذارند ، بلکه از آن روست که انها وسیله دسترسی به اطلاعاتی هستند که بسیاری فعالیتهای اجتماعی به ان بستگی دارد . تنها یک فرد تارک دنیا ، ممکن است به طور کامل از رویدادهای خبری که بر همه ما تاثیر می گذارد برکنار باشد کاملا می توان گمان کرد که تارک دنیای قرن بیستم هم یک رادیو داشته باشد !
الف ) دنیس مک کویل و " نظریه میانجی میان رسانه و جامعه "
در نگاه دنیس مک کوایل " نظریه میانجی رسانه و جامعه " و نظریه ” جایگزین رسانه و جامعه " و نظریه “ جامعه توده وار ” با بر شمردن پیش فرضهای نظریه میانجی و خصایص آنها ، و با الگوی روابط این نظریه ، رسانه ها را بیش تر وابسته به نهادهای سیاسی ، اقتصادی ، حقوقی و … می دانند تا کنترل کننده آنها .
« دنیس مک کویل با تاکید بر روابط متقابل نهادهای سیاسی ، اقتصادی و حقوقی ، اصول حاکم بر روابط رسانه و جامعه را چنین بیان می کند :
1 – فلسفه و هنجارهای حاکم بر فعالیت رسانه ها که نشات گرفته از پیش فرضهای ایدئولوژیک است .
2 – قوانین رسمی که برخی محدودیت ها را برای رسانه ها ایجاد می کند .
3 – مناسبات اقتصادی حاکم بر فعالیت رسانه ها
4 – پیوندهای غیر رسمی بین رسانه ها و نهادهای آموزشی ، فرهنگی ، دینی و …
5 – رسانه ها به عنوان نقطه عطف مشترک انواع تجربیات جداگانه و هماهنگ کننده اطلاعات تجربیات و معارف مخاطبان
در خصوص نظریه جایگزین رسانه ها و جامعه ، مک کویل با ترسیم الگویی که از دو تن از جامعه شناسان به نام “ بارل ” و “ مورگان ” اقتباس نموده سه بعد “ قدرت ” و سلطه گری در مقابل کثرت گرایی “ " تغییر ” ( رسانه به عنوان محرک ، در مقابل جامعه به عنوان محرک ) و “ گرایش گریز از مرکز ( متمایل به مرکز رسانه ها ) را تشریح می کند .
مک کویل در تحلیل گرایش های متمایل به مرکز رسانه ها ( نقش رسانه ها در تقویت و استحکام ارزش ها و باورهای موجود ) و گریز از مرکز رسانه ها ( نقش رسانه ها در تضعیف ارزش های موجود و نوگرایی و امروزی شدن ) اذعان می دارد که از برخورد این دو بعد چهار موضع نظری با وجود مثبت و منفی به وجود می آید :
1 – گرایش متمایل به مرکز رسانه ها در وجه مثبت بر وحدت بخشی و یکپارچه سازی رسانه ها تاکید می کند و در وجه منفی بر کنترل و دخل و تضعیف ارزش ها .
2 – گرایش گریز از مرکز رسانه ها در وجه مثبت بر نوگرایی ، آزادی خواهی و تحرک اجتماعی رسانه ها تاکید می کند و در وجه منفی بر انزوا ، از خود بیگانگی و تضعیف ارزش ها تاکید می کند .
ب ) نظریه جامد توده وار
قبل از بررسی و تحلیل نظریه جامعه توده وار به تعریف مفهوم توده و توده رسانه می پردازیم واژه کلیدیMass را نمی توان بصورت ساکن و غیر مواجه بودن با فضای اجتماعی و ابعاد آن تعریف کرد . مهمترین ویژگی این واژه دو پهلو بودن و تناقض درونی آن است . در تفکر اجتماعی این واژه ، هم معنای کاملاً مثبت و هم معنایی کاملاً منفی داشته و هر دوی این معانی نیز حفظ شده است .
وجه منفی آن از گذشته به توده غوغاگر و اوباش اطلاق می شده است . به ویژه توده مردم جاهل و بی اعتنا به قانون . در این نگاه ، در این تعریف واژه توده فرهنگ ، هوش و حتی خردمندی وجود ندارد .
اما در معنای مثبت و مشخصاً در سنت سوسیالیستی ، از واژه “ توده ” مردم معمولی و زحمت کشی که برای تحقق اهداف جمعی سازمان یافته اند استنباطی می شود . وقتی کمیت زیاد بار مثبت داشته باشد این واژه نیز معنای مثبت می یابد مثلاً حمایت توده ای ، یا جنبش توده ای و اقدام توده ای و غیره ، جدا از ارجاع به تعداد زیاد در هر دو معنای مثبت و منفی ، نکته مهم در این است که این مجموعه عمل کننده علیه سرکوب می شود یا اینکه به نظم مستقر و موجود خدمت می کند . این تفاوت در ارزش گذاری ، چه حال و چه در گذشته همیشه بستگی به موضع گیری و عقیده داشته است .
دلیل استفاده از از واژه Mass در Mass communication ( ارتباط جمعی ) تولید انبوه و پر شمار تعداد زیاد مخاطبانی است که به رسانه های جمعی دسترسی دارند ، همچنین یک معنای اصیل واژه Mass ، مجموعه ای بی شکل است که تمیز دادن اجزای آن از یکدیگر بسیار دشوار است . در فرهنگ ، Mass به صورت زیر تعریف شده است : “ مجموعه ای که در آن فردیت از میان رفته است ” این معنا بسیار نزدیک به استنباطی است که جامعه شناسان از این واژه دارند ، به ویژه آنگاه که به مخاطبان رسانه های جمعی اطلاق می شود .
از نگاه هربرت بلومر جامعه شناس معاصر آمریکایی صاحب نظر مکتب کنش متقابل در تعریف اولیه “ توده ” با استفاده از فرق هایی که سایر انواع جمع هایی که در زندگی اجتماعی یافت می شود . به ویژه گروه ، انبوه خلق و همگان دارد ارائه می کند .
در یک گروه کوچک ، همه اعضا یکدیگر را می شناسند ، بر عضویت مشترکشان در گروه آگاهی دارند . ارزش هایشان مشترک است . نوعی ساختار روابط دارند که در طول زمان نسبتاً پایدار است و در خدمت هدف خاصی است . “ انبوه خلق ” بزرگ تر است ، اما هنوز محدود به حدودی قابل مشاهده و جایی مشخص است هر چند انبوه خلق موقتی است و به ندرت دوباره با همان ترکیب اولیه تشکیل می شود . البته احتمال می رود که هویت و روحیه مشترک بالایی وجود داشته باشد اما معمولاً ترکیب اخلاقی و اجتماعی آن ساختار و نظم معینی ندارد . البته انبوه خلق می تواند دست به عمل بزند اما اغلب اعمالش خصلت انفعالی ، عاطفی و غیر عقلانی دارد .
نوع سومی که هربرت بلومر “ همگان ” می خواند که بسیار بزرگ ، پراکنده و پایدار است معمولاً حول موضوع یا هدف مربوط به زندگی عموم مردم تشکیل شده و هدف اولیه اش پیش برد منافع یا عقیده ای خاص و تحقیق دگرگونی سیاسی است . “ همگان ” عنصری اساسی در نهاد سیاسی دموکراتیک و مبتنی است بر آرمان برخورد عقاید در چارچوب یک نظام سیاسی باز و غالباً از بخش های آگاه تر جامعه تشکیل می شود . پیدایش “ همگانی ” از نگاه مشخصه نظام های دموکراسی لیبرال مدرن بوده و با ظهور روزنامه حزبی یا بورژوا در پیوند بوده است .
نظریه جامعه توده وار بر وابستگی متقابل نهادهایی که اعمال قدرت می کنند و در نتیجه به یگانگی رسانه ها با منابع قدرت و اقتدار اجتماعی تاکید دارد . احتمال دارد که محتوا به منافع سیاسی و اقتصادی صاحبان قدرت خدمت کند ، البته از رسانه نمی توان انتظار داشت که تعریفی انتقادی یا جایگزین از دنیا ارائه کند . اما گرایش رسانه ها به این است که به مردم یاری دهد تا خود را با سرنوشت خویش سازگار کنند .
از رسانه ها انتظار می رود که تصویری از جایگاه مردم در کل جامعه ارائه دهند . ابزاری باشند ، برای استراحت و منحرف کردن توجه از مشکلات و فرهنگی در اختیار مردم قرار دهند که با زندگی واقعی شان سازگار باشد ؛ زندگی ای که معمولاً با و تفریح یکنواخت ، تحت سلطه بوروکراسی بودن ، انزوا یا دنیای خصوصی خانوادگی ، رقابت و مشارکت و همبستگی بسیار نازل با جامعه ، همراه است . در این نظریه رسانه ها را هم علت جامعه توده وار می داند و هم عاملی که به این نوع جامعه استمرار می بخشد زیرا تصویری که رسانه از جهان ارائه می دهد ، جایگزینی برای جهان واقعی و محیطی کاذب و ابزاری توانا برای دخل و تصرف در اذهان عمومی و البته همچنین کمکی برای بقای روانی در شرایط دشوار .
نظریه جامعه توده وار نه تنها بدبینانه بلکه هم غیر آزمون پذیر و تبیینی تام و تمام غیر نسبی می باشد . این اندیشه آمیزه ای از اندیشه انتقادی برگرفته شده از چپ سیاسی و نوستالژی عصر طلایی اجتماعات مدنی و دموکراسی .
پ ) مارکسیسم
هر چند که خود مارکس ، از میان رسانه ها ، فقط مطبوعات را می شناخت ، آن هم در زمانی که هنوز تبدیل به یک رسانه جمعی مؤثر نشده است ، اما کاملاً امکان دارد که رسانه های مدرن را بر اساس اندیشه های او تحلیل کنیم .
رسانه ها نیز نوعی از وسایل تولیداند که از قانون مندی های خاص نظام تولید سرمایه داری صنعتی ، یا عوامل تولید و روابط تولید معین پیروی می کنند . به احتمال زیاد این رسانه ها در مالکیت یک طبقه سرمایه دار انحصاری ، که در سطح ملی یا بین المللی سازمان یافته تا به منافع این طبقه خدمت کند ، قرار دارند و با استثمار مادی کارگران فرهنگی و مصرف کنندگان به چنین کاری مبادرت می ورزند . از نظر ایدئولوژیکی نیز وظیفه آنها نشر افکار و جهان بینی های طبقه حاکم و رد اندیشه های جایگزین دیگری است که ممکن است به دگرگونی یا رشد آگاهی طبقه کارگر از منافع خود و جلوگیری از تبدیل شدن این آگاهی به مخالفت فعال و سازمان یافته سیاسی بینجامد . پیچیدگی این مدعا منجر به این شده که سه نوع نظریه الهام گرفته از مارکسیسم در مورد رسانه های مدرن داشته باشیم ، نظریه اقتصادی سیاسی ، نظریه انتقادی و نظریه هژمونی رسانه ها ، از این میان ، نظریه اول به سنت ماتریالیستی مارکسیستی وفادارتر است زیرا بر عوامل اقتصادی تاکید دارد اما دو نظریه دیگر بیشتر به عوامل ایدئولوژیکی ( روبنایی ) پرداخته اند .
پ – 1 ) نظریه اقتصاد سیاسی رسانه
دغدغه ما از احیای اصطلاح قدیمی نظریه اقتصاد سیاسی رسانه ، مشخص کردن رهیافتی است که بیش از محتوای ایدئولوژیکی رسانه ها بر ساخت اقتصادی 6 رسانه ها تاکید دارد و با پذیرش وابستگی ایدئولوژی به زیر بنای اقتصادی ، تحقیقات را به سوی تحلیل تجربی ساختار مالکیت رسانه ها و عملکرد نیروهای بازار سوق می دهد . از این نقطه نظر ، نهاد رسانه را باید بخشی از نظام اقتصادی دانست که البته پیوندی تنگاتنگ با نظام سیاسی دارد . ویژگی غالب معرفتی را که رسانه برای جامعه و درباره جامعه تولید می کند ، تا حد زیادی می توان با ارزش مبادله انواع گوناگون محتوا ، تحت شرایط فشار برای گسترش بازار و همچنین با منافع پنهان اقتصادی صاحبان و تصمیم گیرندگان آن توضیح داد . این منافع به لزوم سودآوری فعالیت رسانه ای و سودآوری سایر بخش های تجارت به عنوان نتیجه گرایش ها و فرایندهای انحصاری ادغام افقی و عمودی ناشی از آن مربوط می شود .
پیامد آن را می توان در کاهش منابع رسانه ای مستقل ، تمرکز در بازارهای بزرگ ، اجتناب از خطر کردن ، غفلت از بخش های کوچکتر و فقیرتر مخاطبان بالقوه مشاهده کرد . آثار نیروهای اقتصادی تصادفی نیست ، اما مستمراً در جهت حذف “ … آن صداهایی عمل می کنند که فاقد قدرت یا منابع اقتصادی هستند … منطق پنهان هزینه منظماً در جهت تثبیت موقعیت گروه هایی که از قبل در بازارهای رسانه های جمعی جا افتاده اند و حذف گروه های فاقد سرمایه لازم برای ورود موفقیت آمیز به بازار عمل می کند . پس صداهایی که باقی می مانند عمدتاً به کسانی تعلق دارد که احتمال کمتری دارد که توزیع ثروت و قدرت موجود را مورد انتقاد قرار دهند .
بر عکس ، آنانی که بیشترین احتمال مبارزه جویی از سوی آنهاست قادر به بیان عمومی نارضایی یا مخالفت خود نیستند زیرا منابع کافی برای برقراری ارتباط مؤثر بر گروههای وسیع مخاطب را در اختیار ندارد ”
وجه مثبت اصلی این رهیافت در توانایی آن برای ارائه احکام آزمون پذیر تجربی درمورد عوامل تعیین کننده بازار است ، هر چند که این عوامل متعدد هستند که اثبات تجربی آنها بسیار دشوار است . یکی از وجه منفی نظریه اقتصاد سیاسی این است که آن بخش هایی از رسانه ها که تحت کنترل عمومی قرار دارند به سادگی نمی توانند در قالب عملکرد بازار آزاد تبیین شوند . هر چند که این رهیافت رسانه را فرآیندی اقتصادی می داند که حاصل اش عرضه کالایی است به نام محتوا ، اما نوع خاصی از رهیافت اقتصاد سیاسی مدعی است که محار رسانه در واقع تولید مخاطب است و نه محتوا . به این معنا می باشد که رسانه ها توجه مخاطبان را به سمت آگهی دهندگان سوق می دهند و به این ترتیب رفتار مخاطبان رسانه ها را از طریق معینی تعیین می کنند .
پ – 2 ) مکتب فرانکفورت و نظریه اقتصادی
نظریه پردازان مکتب فرانکفورت کار خود را در آلمان وایمار آغاز کرده اند و با به قدرت رسیدن نازی ها ، در کشورهای دیگر به ویژه آمریکا پراکنده شدند . موضوعی که توجه آنها را به خود جلب کرده بود شکست آشکار دگرگونی اجتماعی انقلابی بود که مارکس از آن خبر داده بود . برای تبیین این شکست به توان مندیهای روبنا ، به ویژه در شکل رسانه های جمعی و از این رو به آن رو کردن فرایندهای تاریخی دگرگونی اقتصادی توجه کردند . به یک معنا منظور آنها این بود که ایدئولوژی مسلط زیربنای اقتصادی را از راه تسلیم و همسان سازی طبقه کارگر مشروط کرده باعث شده که تاریخ “ مسیر اشتباهی را طی کند ”
فرهنگ توده وار ، عمومی و تجاری شدن عمده ترین ابزار این موفقیت سرمایه انحصاری است . کمابیش کل نظام تولید انبوه کالاها ، خدمات و اندیشه های به نظام سرمایه داری پیش فروش شده است و همراه با آن پایبندی به عقلانیت ابزاری ، مصرف گرایی ، رضایت مندی های کوتاه مدت و افسانه “ بی طبقگی ” کاملاً جا افتاده است . کالا مهم ترین ابزار ایدئولوژیکی این فرایند است ، زیرا به نظر می رسد که هنرهای زیبا و حتی فرهنگ انتقادی و مخالف را می توان به انگیزه سود و البته به بهای از دست دادن قدرت انتقادی اش به خوبی به فروش رساند . مکتب فرانکفورت به وابستگی فرد و طبقه به تعریف تصاویر و ضوابط مجادله فکری مشترک در کل نظام باور دارد .
مارکوزه جامعه ای را که با تمسک “ صنعت فرهنگ ” ایجاد شده است “ تک ساختی ” می خواند . تاکیدی که این مکتب بر رسانه جمعی به عنوان سازوکاری قدرتمند برای جلوگیری از دگرگونی دارد استمرار یافته و سپس با رهیافت “ هژمونی ” که در زیر شرح داده می شود پیوند می خورد ، اما بعدها “ منفی گرایی ” مکتب فرانکفورت و همچنین ” نخبه گرایی فرهنگی ” آن آماج انتقاد از سوی چپ قرار گرفت . به علاوه باید به هم زمانی اقبال عمومی به این مکتب و نظریه جامد توده وار نیز توجه داشت .
پ – 3 ) نظریه هژمونیک رسانه
سومین مکتب تحلیل رسانه در سنت مارکسیستی را می توان با احتیاط تحت عنوان کلی نظریه هژمونی قرار داد . اصطلاح هژمونی را گرایشی در مورد ایدئولوژی حاکم به کاربرده است . این نظریه کم تر بر عوامل تعیین کننده اقتصادی و ساختی یک ایدئولوژی دارای جهت گیری طبقاتی تاکید دارد . بلکه بیشتر برخورد ایدئولوژی ، اشکال بیان آن ، شیوه های دلالت و سازوی رهایی که به کمک آنها این ایدئولوژی استمرار می یابد و شکوفا می شود یعنی متابعت بی چون و چرای قربانیان و موفقیت در تسخیر و شکل دهی به آگاهی آنها ، اختلاف این رهیافت با رهیافتهای مارکسیسم کلاسیک و اقتصاد سیاسی در این است که در اینجا میزان استقلال ایدئولوژی از زیر بنای اقتصادی بیشتر انگاشته می شود .
ایدئولوژی به شکل تعریفی تحریف شده از واقعیت و تصویری از روابط طبقاتی یا با عبارات آلتوسر “ رابطه تخیل افراد با شرایط واقعی وجودشان ” از این لحاظ مسلط نیست که توسط طبقات حاکم به زور تحمیل شده است بلکه سلطه آن به این خاطر است که دارای نفوذ فرهنگی آگاهانه و پایداری است که به خدمت تفسیر تجارب واقعی ، البته به صورتی پوشیده و در عین حال مداوم در می آید .
کوشش های نظری برخی متفکران مارکسیست به ویژه پولانزاس و آلتوسر به پالایش این نظریه انجامید و نگاه ها را به راه های باز تولید و مشروعیت بخشی روابط سرمایه داری بر اساس پذیرش کم و بیش داوطلبانه خود طبقه کارگر جلب کرده است . ابزار این تلاش ها را پیشرفت تحلیل نشانه شناسی و ساختاری با معرفی روش هایی برای کشف و استخراج معنای پنهان و ساختارهای آن فراهم آورده است
.
تاثیر رسانه و بخصوص تلویزیون در رفتار انسانی از نگاه آنتونی گیدنز
تحقیقات وسیعی به منظور ارزیابی اثرات برنامه های تلویزیونی انجام شده است . بیشتر پژوهشها درباره تاثیر تلویزیون به کودکان مربوط بوده است . که اگر زمانی را که انها صرف تماشای تلویزیون می کنند و پیامدهای احتمالی آن را از نظر اجتماعی شدن در نظر بگیریم ، به خوبی قابل درک است . سه موضوعی که به طور معمول بیشتر از همه مورد بررسی قرار می گیر تاثیر تلویزیون بر گرایش جرم و خشونت ، اثرات پخش اخبار و نقش تلویزیون در زندگی سیاسی است .
گیدنز از تلویزیون به عنوان ابزاری زمینه ساز نگرشهای اجتماعی نا م می برد و اعتقاد دارد که نفوزذ تلویزیون به عنوان یک وسیله فرهنگی نمی تواند چنان که باید بر حسب محتوای برنامه های ارائه شده ارزیابی گردد . تلویزیون به فراهم ساختن چارچوبهای تجربه ، نگرشهای کلی فرهنگی ، که در درون آن افراد در جوامع امروزی اطلاعات را تفسیر کرده و سازمان می دهد کمک می کند . تلویزیون در گسترش شکلهای غیرمستقیم ارتباط در عصر حاضر به همان اندازه کتاب یا مجلات و روزنامه ها مهم است . تلویزیون شیوه هایی را که افراد زندگی اجتماعی ، را تفسیر کرده و نسبت به ان واکنش نشان می دهند با کمک به نظم دادن تجربه ما از زندگی اجتماعی ، قالب برنامه ریزی می کند. فرضهایی که در پس خصلت کلی تولید و پخش تلویزیونی قرار دارند شاید از هرگونه برنامه خاصی که نشان داده می شود مهمتر باشند .
برای مثال ، تلویزیون به واسطه اهمیتش در فراهم آوردن عرصه ای برای طرح مسائل و معرفی نامزدهای انتخاباتی ، تا اندازه ای به تغییر ماهیت انتخابات امروزی کمک کرده است . به عنوان نمونه ای دیگر نمادهایی که در پخش آگهی وجود دارند مکن است تاثیر عمیق تری بر رفتار اجتماعی داشته باشند تا
" پیامهای " اعلام شده ای که آگهی کنندگان مایل اند به مخاطبان خود انتقال دهند . بدین سان ، تفاوتهای جنسی اغلب در آنچه در محیط یا زمینه یک برنامه آگهی تجارتی می کذرد . به صورت نمادین در می آیند و نه آنچه آشکارا به فروش می رسد . در بسیاری از آگهیها ، مردان از نظر ذهنی و فیزیکی هوشیار به نظر می رسند ، حال آنکه زنان در حالی که به شیوه ای رویایی به دوردستها خیره شده اند نشان داده می شوند .
وسایل امروزی ارتباط همگانی نیز به همان اندازه در زندگی ما اهمیت اساسی برخوردارند ، و علاوه بر فراهم ساختن بسیاری از خدمات اطلاعاتی لازم ، امکاناتی برای خود _ روشنگری و سرگرمی عرضه می کنند . با وجود این وسایل ارتباط همگانی در مجموع به انعکاس شیوه نگرش گروههای مسلط در جامعه گرایش دارند . این امر اساسا به علت سانسور مستقیم سیاسی نیست ، بلکه از این واقعیت ناشی می شود که مالکیت تلویزیون ، روزنامه ها ، بانکهای اطلاعتی و غیره در دست افراد نسبتا معدودی متمرکز گردیده است . چه کسانی باید وسایل ارتباط جمعی را کنترل کنند ؟ قشرهای محروم تر چه تعدادی بکنند تا صدایشان شنیده شود ؟ اینها مسائل پیچیده و دشواری هستند ، که با در نظر گرفتن سلطه تعداد معدودی از کشورهای بر ارتباطات جهانی ، اکنون بعدب بین المللی یافته اند .
منابع :
1 _ مک کویل ، دنیس / درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی / پرویز اجلالی / مرکز مطالعات رسانه ( تهران ) 1382 / چاپ اول .
2 _ ساروخانی ، باقر / جامعه شناسی ارتباطات / انتشارات روزنامه اطلاعات ( تهران ) /
3 _ گیدنز ، آنتونی / جامعه شناسی / منوچهر صبوری / نشر نی ( تهران ) / چاپ ششم 1379 .