مطالعه زندگی در اینترنت
شری ترکل در حوزهی مطالعات کلاسیک درخصوص اینترنت، به زندگی روی صفحهی نمایش و خاصه فضای اجتماعی آن پرداخته است.داستان او روایت یکی از کارناوال ها، نابهنجاری های اجتماعی، و منحرفانی است که زندگی آن ها وقف فضای متن محور شده است و جهان مجازی به منظور ایجاد گونه ای زندگی برای خود به هنگام نبود زندگی واقعی در جهان استفاده می کنند.دو سال قبل در سمیناری در بزرگداشت دانشجویان فارغالتحصیل HATII (در دانشگاه گلاسکو) دانشجویان من به همراه من کوشیدیم تجربیات او را تکرار کنیم و آزمایشات جدیدی در مورد هویت، جنسیت، قومیت و ارتباطات انجام دادیم.در هر یک از این سالها نتایج ما متفاوت بود، اما آزمایشات یکسان بودند. امسال زمانیکه نتایج دو سال آزمایش را با پژوهش ترکل مقایسه کردیم و توضیحات مختلف مربوط به وارینانس بین نتایج را بررسی کردیم قابل قبولترین توضیح سادهترین [آنها] بود: واریانس نشانگر پویایی اینترنت، منابع اطلاعاتی آن، و تغییر روشهای استفاده و کنش کاربران آن بوده است.آنچه مسلم است آن است که مطالعه ترکل بسان بسیاری از مطالعات اینترنتی به متنی تاریخی تبدیل شده است که پدیده ای سیال را در لحظه ای از تاریخش فراچنگ می آورد.این پژوهش همسان پژوهشی قوم نگارانه است.در این زمان از تاریخ اینترنت کار قومنگارانه بر روی اینترنت ارزشمند خواهد بود چرا که خود روشی است برای ثبت و فهم کنشهای اجتماعی و فضایی که این فناوری ایجاد میکند.قوم نگاری تنها راه بررسی فرهنگ مجازی و جوامع اینترنت محور را پیشروی ما مینهد.
اگر برآن باشیم تا گزارشی از اینترنت تهیه کنیم که به ما امکان دهد تا تجربیاتی نظیر تجربیات ترکل یا تجربیات دانشجویان من را تکرار کند به این مواد نیاز داریم:
1. محتوا (مطلب)؛
2. تبادلات علمی چرا که این پیوندها و تبادلات مطالب زیادی درخصوص نوع نگرش مردم، دانشمندان معاصر، و نهادها و مؤسسات علمی در اختیار ما مینهند؛
3. تعامل در خود وب/اینترنت؛
4. ارتباط مستقیم فضای نت محور؛
5. شیوههای دسترسی و ثبت نحوه تغییرات (مثلاً حرکت از فضای »متن محور» به فضای »تصویر محور»)؛
6. تصاویری از نحوهی کاربرد، خواه به مثابه صورت جلسات جامع که فرد را قادر می سازد تا در تعامل جامع کاربر محور پاسخگو باشد و خواه در قالب توالی های تصویری؛
7. چند سختافزار یا دادههای کافی برای امکانپذیر کردن تقلید از آن؛ و،
8. بهکار بردن خود نرمافزارها.
و بدین منظور باید این موارد را ایجاد کنیم:
1. مکانیزم هایی که عمل خودسندسازی (سندسازی توسط خود شخص) را تسهیل میکنند و نیز بافتی که در آن امکان ایجاد متادادههای لازم برای حفظ اطلاعات در شکل رایج و کارکردی آنها وجود داشته باشد؛
2. منابع بزرگ، و مشترک اطلاعاتی؛
3. فضاهای مجازی؛ و،
4. امکان استفاده همزمان از این اطلاعات.
محتوا، بافت و پردازش چیست؟
بروستر کال گزارش داد که در سال 1996، 50 میلیون صفحهی وب وجود داشت یعنی در هر روز 75 صفحه (1997).در نوامبر سال 2000 این رقم به یک میلیارد صفحهی وب رسید ، اما تا مارس سال 2001، حدود سه میلیارد صفحه در اینترنت وجود داشت.البته، دست یافتن به تخمینهای دقیق دشوار است.بسیاری از اسناد و صفات وب در پس »دیوارهای آتشین» قرار دارند و ورود به آنها کلمه عبور لازم دارد، برخی منابع نیز در پایگاه داده ها ثبت شدهاند و برخی نیز در فایلهایی قرار دارند که موتورهای جستجو به آنها دسترسی ندارند.
در واقع هیچ راهی وجود ندارد که بتوان تمام اطلاعات را برای آیندگان حفظ کرد.در گذشته اصلاً انتظار نداشتیم که همه چیز را حفظ کنیم، و میتوان گفت که، اگرچه آرشیوسازان پیشنهاد کرده اند که این مسأله یک اشتباه است و بخشهایی یا جوانبی از فرهنگ »مجازی و وب محور» (به عنوان مثال وب سایت ها »مبتذل» و مستهجن) وجود دارد که شاید مایل نباشیم آنها را برای آیندگان حفظ کنیم.اگرچه حفظ مطالب (محتوای) وب برای ما مشکلی بزرگ است در عین حال این مسأله عمدهترین تجلی انفجار اطلاعات در 25 سال گذشته بوده است.به عنوان مثال، در سال 1995 جونز گزارش داد که یک شرکت بزرگ در حدود 258 میلیون صفحه اطلاعات-راهنمای کالا، قیمت های شرکت، و اوراق تجاری در اختیار داشت. هیچیک از این شرکتها نتوانستند تمام این عنصر (ماده) را برای آیندگان نگهدارند و تعداد اندکی مایل به انجام این کار بودند.بسیاری از روشها ذخیرهسازی به منظور حصول اطمینان از حفظ اطلاعات »ضروری» استفاده کردند.این مسأله همواره مطرح بوده که چه اطلاعاتی ارزش نگهداری دارند، و چه چیز میتواند برای نوع نگاه ما به جامعه در آینده مفید باشد و چه روشهایی وجود دارد که بتوانیم از »عدم آیندهنگری فرهنگی» پرهیز کنیم.(؟)
مؤسسات ملی و خصوصی در اکثر کشورها در حال عکس گرفتن از وب هستند (بنگرید به جدول شمارهی 1).این پروژهها تاکنون روشی منسجم برای انتخاب، سندسازی، حفظ، دسترسی، و ارائهی اطلاعات نداشتهاند.بسیاری از این پروژه ها به منظور انتخاب محتوی »آرشیو وب» از مدل های متفاوتی استفاده می کنند.برخی مانند کولتراو (سوئدی) میکوشند تا تمام سایتهای درون یک حوزه را جمعآوری کنند. حال آنکه افراد دیگری نظیر پاندورا (استرالیایی) از مجموعهای از ملاکهای انتخاب که توسط متخصصان یک موضوع تعیین شدهاند، استفاده میکنند.در میان پروژههایی که در آرشیو وب هستند این موارد را میتوان نام برد:
برخی از این ابتکارها هنوز در مرحلهی آزمایش هستند، و بقیه خوب پیشرفت کردهاند.به عنوان مثال، پروژه مینروا که توسط کتابخانهی مجلس انجام شد، مرحلهی طراحی را سپری کرده است. در مارس سال 2001، 43 میلیارد بایت[اطلاعات] در آرشیوی اینترنتی وجود داشت که شامل 4 میلیون صفحه، 16 میلیون پست و 360 فیلم می شد.در سال 2001، دولت فرانسه درخصوص تغییر مکانیزمهای وب ابراز نگرانی کرد.فرهنگ فرانسوی از طریق این مکانیزمها ایجاد و عرضه میشد.اولین وظیفهی ناشر وب سایت جمعآوری و نگهداری صفحات وب بود.در عین حال، قانون فرانسه حق نگهداری از کل وب سایت فرانسه را به کتابخانه ملی و مؤسسات تصویری صوتی کشور واگذار کرد .اجرای این قانون مستلزم انجام طرح هایی درخصوص مولفه های »وب فرانسه»، فناوری های دارای نوع خاصی از مواد یا موضوعات قانونی است.بنابر یافته پروژه مینروا، جمع آوری وب سایت ها مشکلاتی از جمله فرمت کردن پایگاه داده ها را در پی دارد .
اما، حفظ (نگهداری) مطالب و اطلاعات بدون بافت بیمعناست.اگر اروین بلک به منظور ایجاد تعادلی دشوار، سخت افزاری را در بافت موزه هالوکاست واشنگتن دی سی در نظر نگرفته بود.از نقشی که این سخت افزار در توانمند ساختن Nazi در پدید آوردن Holocaust(2001,11) ایفا می کند تعجب نمی کرد.بررسی این ماشین در بافت موزه، بلک را به موضوعی سوق داد.در نتیجه وی بین ماشین و جمع آوری، تحلیل، و مدیریت اطلاعات مربوط به وقایع Holocaust ارتباط برقرار کرد.
فرایند نیز به همان اندازهی بافت، در تغییر معنای اطلاعات حائز اهمیت است.تأکید عمده بر حفظ عناصر الکترونیکی (آن عناصری که جامعه ما واکنشهای افراد و نهادهای آن را مستند میکنند) در این حوزهها شده است، هدف از این تأکید، حصول اطمینان از این مسأله بوده است که متادادههای مناسبی پدید آیند و از طریق ارتباط با دادههای ثبت شده، مجدداً تدوین و مستند گردند.در اثر پیدایش متادادههای کافی و کارآمد، کل فرایند ثبت دادهها را میتوان از نو بررسی نمود.یکی از پنج نقطه ضعفهای (موانع) اصلی پژوهش بلک ناشی از ضعف در توصیف فناوریهای Hollerith است- این پژوهش احساس و قدرت فناوری را احیا نکرده است.در نتیجه، این توصیف فرایند را مبهم و پیچیده رها کرده است.تمام شیوهی تحلیل اطلاعات و فناوری در بطن داستانی هولناک قرار گرفته که وی آن را تعریف میکرد.آنچه روشن است آن است که ما میتوانیم فرایندی را که از طریق آن اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد را به هم ربط دهیم، البته به شرطی که محتوا، متادادههای مناسب، و دستگاههای اصلی را در اختیار داشته باشیم.در نتیجه دیدگاه ناقصی را در اختیار داریم .نیاز به ایجاد یک بافت و فضا برای اطلاعات، مشکل اصلی ما در حفظ اینترنت معنادار، اسناد وب (متون و تصاویر)، و تعاملات موجود در آن است.