فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

آنارشی و اینترنت

 

 

 

ترجمه: علی ملائکه

 

 گوردون گراهام استاد فلسفة اخلاق دانشگاه ابردین اسکاتلند در  این مقاله می‌گوید اینترنت بیشتر از آنکه آنارشی سیاسی را ترویج کند، آنارشی اخلاقی را رواج می‌دهد و این ذاتاً ویرانگر است.

کلمة آنارشی (anarchy) به دو طریق معنا می شود: یک معنای مثبت و یک معنای منفی. آنارشی در کاربرد مثبت آن، یعنی معنایی که آنارشیست های مشهوری چون پرودون و کروپتکین از آن مراد می‌کردند، به معنای فقدان دولت و به این دلیل به معنای آزادی از قدرت قهری دولت است. کاربرد منفی و رایج تر آنارشی نیز بیانگر فقدان دولت است، اما دقیقاً به همین دلیل، به صورت شرایطی از بی قانونی و آشوب تصور می شود. به طور خلاصه آنارشی - جامعه بدون دولت- را می توان به عنوان یک آرمان یا به عنوان یک خطر تلقی کرد.

در واقع استدلال‌های به نفع آنارشی ،به عنوان یک آرمان، هرگز در نظریه سیاسی جدی گرفته نشده است، چرا که عموماً تصور می شود که این آرمان به طور بدیهی غیرواقع‌گرایانه است.با این وجود می‌‌توان این سخن را به نفع آن بیان کرد: قدرتمندترین ابزار مصیبت انسانی، چه در دوران گذشته و چه در دوران مدرن، دولت بوده است. هیچ جماعت جنایتکاری تا به حال حتی به گرد آن درجه‌ای از وحشت و رنج نرسیده‌است که بوسیله دولت های تحت تسلط استالین، هیتلر، مائو یا پل‌پوت تحقق یافت .آیا می‌توان جوامع بدون دولت بدتر از این جوامع دانست؟

مخالفان آنارشی، آنهایی که این کلمه را به معنای منفی به کار می برند، ممکن است پاسخ دهند که ما نباید در مورد موهبت‌های دولت بر مبنای بدترین نمونه‌های آن قضاوت کنیم. آنها همچنین ممکن است بپذیرند که دولت واقعاً نامطلوب است، اما مجادله کنند که دولت شری ضروری است؛ به همان طریقی که برای مثال یک عمل جراحی گسترده برای بهبود بخشیدن به بیمار شری ضروری است. این طرح استدلال آشنا را به طرزی عالی می توان در افکار تامس هابز یافت. ایده او این است که دولت، که به صورت قدرت انحصاریِ اجبار مشروع تعریف می شود، امری ضروری است تا از جنگ همه علیه همه جلوگیری کند، عدالت را به اجرا درآورد و از بی گناهان و آسیب‌پذیران محافظت به عمل آورد.

آنارشیست‌های مثبت به نوبه خود ممکن است پاسخ دهند که این مدعا نوعی مصادره به مطلوب کردن است؛ حقیقت این است که دستگاه دولت، مقصود نظری‌اش هرچه که باشد، ممکن است برای دست یازیدن به ظلم و بهره کشی از بی گناهان و آسیب‌پذیران مورد استفاده قرار گیرد. هنگامی که چنین وضعی رخ می‌دهد، انحصار کارآمد دولت بر قوه قهریه شرایط را بدتر می کند. آن گاه پرسش آنارشیست‌ها این است که آیا به وجود آوردن و حفظ کردن بنیادی اجتماعی با امکان انحراف یافتنی این همه ویرانگر، عاقلانه است.

مقصود من حل و فصل کردن منازعه میان آنارشیست ها و مدافعان دولت نیست؛ بلکه می خواهم نشان دهم که تصور آنارشی را می توان به دو طریق متفاوت مورد ملاحظه قرار داد،و این که افرادی که برداشتی مثبت از آن دارند بنیادهایی فکری برای دیدگاهشان دارند. چنین ملاحظه‌ای ضرورت دارد اگر قرار باشد که با سؤالی متفاوت مواجه شویم،این سوال که آیا ظهور اینترنت گامی در جهت آنارشی نیست؟زیرا اگر  واقعا اینترنت چنین تاثیری داشته باشد، پیش از این که از این آنارشی استقبال کنیم یا از آن بهراسیم، باید سؤال کنیم که کدام معنای آنارشی مورد نظر است.

 1اینترنت دو خصلت بارز دارد: بین‌الملل‌گرایی (انترناسیونالیسم) و عوام‌گرایی (پوپولیسم). بین الملل‌گرایی اینترنت صرفاً مربوط به این حقیقت نیست که  اینترنت باعث ارتباط یافتن مردمانی از ملل مختلف می‌شود، چرا که بسیاری از ابزارها و فعالیت های انسانی دیگر نیز چنین کاری را انجام می‌دهند. نکته در این جاست که جست و جو در اینترنت کاملاً نسبت به مرزهای ملی بی اعتنا است؛ مردمانی که در غیر از فضای شبکه با هم  غربیه هستند، بوسیله علائق مشترکی پیوند می یابند که هیچ ربطی به ملیت‌شان ندارد. اینترنت از این جهت در تضادی شدید با آنچه فیلسوفان «جامعة مدنی» می‌نامند قرار می گیرد، یعنی جامعه ای که خصوصیتِ آن پیوند دادن افراد بیگانه یا وحدت بخشیدن به آنها درون یک روال یا حوزة سیاسی است.

به همین دلیل اینترنت جدا از دلایل دیگر ،دارای این توان است که از لحاظ سیاسی ضدحکومت و برانداز باشد؛ اما شکل این براندازی بسیار عمیق است و این وضع صرفاً به خاطر این نیست که جاسوسان یا افرادی مانند آنها، به کمک اینترنت اکنون شیوه‌ای تقریباً غیرقابل شناسایی از ارتباط با رهبران سیاسی‌شان را در اختیار دارند- امری که حقیقی و مهم است- یا این که تروریست‌ها می‌توانند در امنیتی نسبی اطلاعات را مبادله کنند؛ بلکه دلیل اصلی این وضع  آن است که همة تعاملات بر روی شبکه می توانند بدون توجه به مرزهای ملی صورت گیرد. از آن جایی که جهان روابط بین‌الملل تاکنون عمدتاً به صورت روابط بین دولت‌ها بوده است و وضع جدید به معنای آن است که اکنون فضایی در حال رشد از تماس و همکاری وجود دارد که دولت‌ها، حتی در هماهنگی با یکدیگر کنترل ناچیزی بر آن دارند و از آن جایی که سلطه (authority) دولت- گرچه با قدرت (power) آن یکسان نیست- به طور غیرمستقیم بر آن قدرت تکیه  دارد، این توان اینترنت در کاهش دادن قدرت دولت‌ها از طریق به وجود آوردن فضایی برای فعالیتی بی اعتنا به آن، همزمان توانی برای کاهش دادن سلطة دولت هم هست. و به همین دلیل است که یک آنارشیست ممکن است از اینترنت استقبال کند.

دومین خصلت اینترنت عوام‌گرایی یا پوپولیسم آن است. در این مورد هم باید توجه داشته باشیم که این عوام‌گرایی نه در مرتبه ای سطحی بلکه در مرتبه‌ای عمقی قرار دارد. در شرایط حاضر صلاحیت خاصی برای جست و جو کردن مطالب بر روی شبکه و مهم تر از آن مشارکت‌کردن در آن لازم نیست و هیچ نظام واقعی سانسوری که مشارکت افراد را در غیاب چنین صلاحیت‌هایی مانع شود وجود ندارد. تنها نوع سانسوری دولت‌هایی مانند دولت سنگاپور و یا شرکت‌هایی که دسترسی افراد را به شبکه ممکن می‌کنند، [برای جلوگیری از دسترسی به سایت های غیراخلاقی] پیشنهاد شده است مقصودی کاملاً متفاوت دارد. به علاوه با در دسترس بودن گسترده کامپیوترها در مدارس و کالج‌ها و تأسیس کافه‌های اینترنتی، هزینه استفاده و وارد شدن به اینترنت آن قدر ناچیز شده است که از آنها هم کار چندانی برای مقابله کردن با عوام‌گرایی این سیستم به مثابه یک کل برنمی‌آید.

این خصلت عوام‌گرایانه اینترنت بیشترین شادی آنارشیست‌ها را باعث می‌شود، چرا که به نظر می رسد امکان ایجاد اجتماع بین‌المللی نوینی را به میان می‌آورد که در آن معمولی‌ترین افراد می‌توانند دسترس نامحدودی به جهان اطلاعات داشته باشد و کم اهمیت‌ترین افراد می‌توانند مستقیماً در شکل‌دهی به جهان دخالت کنند. افراد بر روی شبکه بر مبنای علائق و انتخاب‌های فردی خودشان عمل می‌کنند و هم‌پیمان می‌شوند و انجام دادن چنین کارهایی تحت نظارت مرزهایی ملی یا قدرت هایی مسلط نیستند. تحقق آنارشی مثبت هنگامی کامل می‌شود که ما به این چشم‌انداز، تصویر دولت‌های ناکامی را بیفزاییم که علی رغم قدرت‌های قاهرشان عاجزانه به این وضعیت می‌نگرند.

گرچه این تحلیل و سناریویی که مجسم می‌کند، کاملاً تخیلی و بی اساس نیست، اما بر مبنای مفروضاتی است که نیاز به بررسی دارند. این سناریو تنها هنگامی واقعیت پیدا می‌کند که دسترسی نامحدود به دانش، باعث قدرت یافتن عموم باشد و بر همین قیاس در صورتی که ناتوانی در محدود کردن دانش به عامل تقلیل یافتن قدرت دولت شمرده شود.

دومین فرض این است که توانایی در مشارکت‌کردن در جهان اینترنت نیز به وجود آورندة قدرت یا به عبارت دیگر بوجودآورنده تأثیری بر پیامدها در جهان [واقعی] باشد.

یک نتیجه‌گیری مقدماتی مبنی بر این نظر که اینترنت ویژگی‌های مثبتی برای آنهایی دارد که آنارشی را به عنوان یک آرمان تلقی می کنند، بی‌وجه نیست؛ اما تنها هنگامی کاملاً اثبات می‌شود که بررسی‌ها، صحت برخی از مفروضات تعیین‌کننده در  این نتیجه‌گیری را تایید‌کنند.

2

برای ذهنی که آنارشی را به صورت شرایطی که باید از آن ترسید تلقی می کند، همان ویژگی‌های اینترنت را که آنارشیست‌ها تحسین می‌کنند، ممکن است نقص های آن شمرده شود. اینترنت زمینة کاملاً مستعدی برای توطئه‌های جنایتکارانه را در اختیار پست‌ترین مخرج مشترک انگیزش‌های انسانی می‌گذارد. البته چنین دیدگاهی هم دقیقاً همان مفروضات را می پذیرد، و بنابراین در معرض همان تردیدهایی قرار می گیرد که برای دیدگاه اول ذکر شد. کمترین چیزی که در این مورد می توانیم بگوییم این است که موضع بدبینانه نه ضعیف تر و نه قوی تر از موضع خوش بینانه است.

اما یک مسیر فکری دیگر وجود دارد که ارزش کاوش را دارد. این نظریه بر این ایده استوار است که اینترنت بیشتر از آنارشی سیاسی، آنارشی اخلاقی را ترویج می کند و این که آنارشی اخلاقی ذاتاً ویرانگر است. برای بررسی این موضوع لازم است که نگاهی کمی دقیق تر به ایده تربیت اخلاقی بیندازیم .در این جا من تنها می‌توانم طرح مجملی از روندی فکری را ارائه دهم که برخی از تأکیدات نسبتاً جزیی در آن بر روان شناسی اخلاقی تکیه دارند.

من از کلمه «پسند‌ها» (preferences) به عنوان اصطلاحی ژنریک برای آن انگیزش‌ های انسانی مثل اشتیاق، علاقه، کنجکاوی و غیره استفاده خواهم‌کرد که نوعی عنصر سنجشی مثبت در خود دارند و در مقابل آنهایی قرار می‌گیرند که سبعانه‌تر هستند، مثل ترس، خشم، آشفتگی و غیره. «پسند‌ها» به این معنا دست کم تا حدی طبیعی هستند؛ به این معنا که پیش از این که اجتماعی‌شدن استقرار یابد، حتی شاید پیش از آن که اجتماعی شدن آغاز شود، برخی از چنین پسند‌هایی در انسان‌ها وجود دارند و ما می‌توانیم بر اساس آنها  رفتارهای انسان‌ها را توضیح دهیم. فرآیند اجتماعی‌شدن فرد را می‌توان به عنوان پالایش این پسند‌ها از طریق فرآیند پذیرش تأثیرات خارجی تلقی کرد.

بنابراین به این معنا،میل به بیان‌کردن خود امری طبیعی محسوب می‌شود؛ بدون چنین میلی انسان‌ها زبان نمی‌آموزند.اما این پسند،فی نفسه، به معنای واقعی کلمه،متنافر (incoherent) است؛ تنها با به‌دست آوردن زبانی توارثی و ابداع نشده است که این میل‌ را می توان به درستی درک کرد.[اما از طرف دیگر] کسب‌کردن چنین زبانی به تسلیم‌شدن این میل طبیعی به خود‌بیانگری، در برابر قواعد جامعه سخنگویان آن زبان وابسته است.

به نظر من چیزی شبیه مثال بالا را می‌توان در مورد اخلاقیات هم بیان کرد. تکانه‌های طبیعی که در کانون اخلاقیات قرار دارند و به عبارتی، بنیادی فعال برای خودآگاهی اخلاقی را تشکیل می دهند، هرچه که باشند، هنگامی چارچوبشان معین می‌شود که در معرض فرآیند پالاینده مجموعه ای به ارث رسیده و ابداع نشده از ارزش‌ها و آداب قرار گیرند. به نظر من اشتباه هست که تصور کنیم امور به علت آن که تمایل به آنها وجود دارد، دارای ارزش می شوند؛ برعکس امیال ما هنگامی شکل می‌گیرند که آنها را با آنچه می‌آموزیم تطبیق می‌دهیم ،تطبیق‌دادن با  آنچه تجربه جمعیِ به ارث‌رسیده میل داشتن به آنها را دارای ارزش  می‌داند یا به عبارت دیگر آنها را  ارزشمند تلقی می‌کند. بنابراین برای مثال، به عقیدة من علاقه به موسیقی، یک پسند‌ طبیعی است، اما در عین حال علاقه ای است که پختگی خود را از طریق تطبیق یافتن با یادگیری دربارة اشکال و ترکیب‌بندی‌های موسیقیایی بدست می آورد که تجربة جمعی  آنها را اهدافی مناسب برای تحقق یافتن آن پسند‌ می‌شمرد.

بر این اساس، تربیت اخلاقی در سال های اول زندگی آشکارتر است، اما به طوری بی پایان ادامه می یابد و در همه مرحله شکل آن مشابه است، در معرض‌قرار‌دادن و تعدیل‌کردن پسند‌های طبیعی با تأثیرات روند  اجتماعی‌شدن. این روند، هماهنگ شدن پسند‌های انسان‌هایی را که در غیر این صورت جدا از هم می‌بودند، را به عنوان پیامدی مطلوب باعث خواهد شد. و بنابراین بوجود آوردن جامعة متمدن را ممکن می کند. به طور خلاصه تربیت اخلاقی یک روند اجتماعی‌شدن است، و بنابراین به نظر من  اتفاقی نیست که معمولاً منحرفان جدی اجتماعی، مثلاً قاتلان زنجیره ای، به شکلی ریشه‌ای به علت سابقه اختلال روانی‌شان از خود‌بیگانه‌ شده‌اند.

اکنون نکته تکان‌دهنده در مورد اینترنت این است که شکل‌گیری آنچه را که من «هم آمیزی مطلق علائق» می‌نامم ممکن و حتی تشویق خواهدکرد.منظور من از این اصطلاح این است که توانایی پرسه‌زدن صرف در شبکة ساختار‌نیافته‌ای از پسند‌ها است که صرفا مجال همسانی (congruence) - و نه هماهنگی (coordination) - را فراهم می‌آورد. وب‌گردها این فرصت را دارند که در جست و جوی افراد با  روحیه‌های مشابه با خود باشند و آن نوع تأثیرات اصلاح و تزکیه کننده را که در فرآیندهای طبیعی یادگیری عمل می کنند نادیده بگیرند. این وضعیت بارزتر از همه شاید در مسائلی مانند شبکه های پورونوگرافی کودکان خود را نشان می‌دهد که مانعی در برابر  جلوی پسند‌های شریرانه وجود ندارد، چرا که وب‌گرد می‌تواند آن چیزهایی را که مانع این نوع پسند‌ها می شوند، نادیده بگیرد و سپس تمایل این وب‌گرد با  دریافت کردن پاسخ های تأیید‌کننده از جانب افراد دارای پسند مشابه، تقویت می‌شود.

پیامد منطقی چنین وضعیتی فروپاشی اخلاقی است و نه یگانگی اخلاقی. این فروپاشی به معنای بد کلمه آنارشیستی است، چرا که وسیله‌ای برای انتشار یافتن و به هم پیوستن پسند‌ها خودساخته‌ای از هر نوع است. یقیناً چنین وضعیتی هرگز نمی تواند مطلق شود، چرا که همیشه  درجه‌ای از ارتباط مورد نیاز است، ارتباط برقرار‌کردن به نوعی زبان نیاز دارد و این امر به نوبه خود به تسلیم کردن پسند‌های شخصی به تأثیرات اجتماعی‌کننده- به طریقی که پیش از این توصیف شد- نیاز دارد. علاوه بر این خود پیوند‌یافتن پسند‌های خودساخته به فعالیتی همگام و به میزانی از نظم و انضباط اجتماعی نیازمند است. اما آنچه که این روش نوین برقرار شدن تماس بین انسان‌ها امکان‌پذیر می‌کند، انتشار یافتن گسترده‌تر تمایلات آزاد شده، بدون تأثیرات پالاینده‌ای است که به طور طبیعی بر آنها لگام می‌زند و آنها را محدود می‌کند.

3

مقصود من از این خط فکری به راه انداختن جاروجنجال نیست. تنها مقصود این است که یادآوری شود اینترنت در واقع ابزاری با امکانات جدید است که باید به درک عمیقی از آن رسید. منظور من از ترسیم این خط فکری که نتیجه‌گیری معینی را به دست می‌دهد، برانگیختن بحث در این مورد است و نه مانع‌شدن از سایر نتیجه‌گیری‌ها. مسئله مهمتر اینکه اگر مدعاهایی را که مطرح کردم بتوان ثابت کرد، هیچ استلزام صریحی از نحوه عمل در برابر آنها به دست نمی‌آید، اگر اصلاً بشود عملی در این باره انجام داد.

 

 

منبع:

Ends and Means, Vol. 1, No. 2, Spring 1997

 

اینترنت - همشهری آنلاین -  

 

برخی کارکردهای آموزشی و پژوهشی وبلاگها

 

مریم صراف زاده[1]
Email: mmsarraf@yahoo.com

 مقدمه
 بلاگها یا وبلاگها بطور روزافزونی در خلال 5 سال گذشته عمومیت یافته ودر تمام محیط وب ریشه دوانده  و کارکردهای متفاوتی از دفترچه خاطرات روزانه گرفته تا روزنامه نگاری اینترنتی یافته اند. در ایران وبلاگ نویسی از آبان ماه سال 1380 ایجاد شد . اهمیت وبلاگ در ایران تا آنجاست که ایران طی این مدت کوتاه رتبه چهارم جهان را از لحاظ تعداد وبلاگها به خود اختصاص داده است[2]. وبلاگها از نقطه نظرات اجتماعی، سیاسی، هنری و ... مورد بررسی قرار گرفته اند اما به کارکردهای علمی و پژوهشی آنان چندان پرداخته نشده است. در این مقاله به برخی از این کارکردها اشاره شده است.
 
مشخصه های وبلاگ
● ایوان ویلیامز، یکی از خالقین محبوبترین ابزار وبلاگ نویسی یعنی بلاگر تعریف مختصر زیر را ارائه داده است:برای من، مفهوم بلاگ سه چیز است: تداوم، ایجاز و فرد محور بودن. آنچه در وبلاگ مهم است قالب آن است نه مندرجاتش. در ذیل مشخصات اصلی بلاگ ذکر شده است:
● ایجاد یک وبلاگ بسیار آسان و اغلب رایگان است
یکی از دلایل رشد سریع و همه گیر شدن بلاگ، آسانی فوق العاده  ایجاد و نگهداری و البته رایگان بودن آن است. بلاگر با طی سه گام ساده که عبارت از انتخاب نام، آدرس و قالب بلاگ است به شما اجازه میدهد بلاگ دار شوید. نوشتن در یک بلاگ نیز به آسانی نوشتن یک ایمیل است.
● وبلاگ رسانه ای تعاملی است.
در وبلاگ شما میتوانید از نظرات خوانندگان خود بسرعت بهره مند شوید. در واقع یکی از مهمترین تفاوتهای وبلاگ با وب سایت سیستم نظرخواهی وبلاگهاست. بخشی از همه گیر شدن و محبوبیت این رسانه به این قابلیت برمیگردد که وبلاگها رابطه ای دوسویه بین نویسنده و خواننده برقرار میکنند.
 
● تداوم و روزآمدی
یکی از مشخصه های مهم بلاگها روزآمدی آنهاست. بسیاری بلاگها روزانه روزآمد میشوند و برخی حتی چندین بار در طی روز روزآمد میشوند. نوشته های وبلاگ به ترتیب زمانی قرار می گیرند به صورتی که جدیدترین مطالب همیشه بالای صفحه اند. در واقع یکی از مهمترین تفاوتهای وبلاگ و وب سایت در همین ویژگی روزآمدی نهفته است. روزآمدی وبلاگ سبب بازدید مداوم وبلاگ میشود در صورتیکه یک وب سایت بندرت ممکن است مورد بازدید دائم قرار بگیرد.
 
● ایجاز و ساده نویسی
برای نوشتن در یک وبلاگ لازم نیست که متنی طولانی آماده نمایید. در واقع خصوصیت وبلاگ مختصر بودن پستهای آن است. از آنجا که وبلاگ غیررسمی است به وبلاگ نویس اجازه میدهد به هر صورتی که مایل است بنویسد و در قید و بند نوشتار رسمی نباشد چرا که از یک نوشته وبلاگی انتظار نمیرود که بدون عیب و نقص و منزه باشد.
 
●  امکان استفاده از لینک و صدا و تصویر
امکان ایجاد پیوند به مطالب مرتبط در متن باعث میشود که برخلاف متون سنتی ، خواننده بسرعت به مأخذ اشاره شده دسترسی داشته و ارتباط بهتری با متن ایجاد کند. امکان قرار دادن صدا و تصویر و سایر رسانه ها بلاگها را تبدیل به یک رسانه پویای آموزشی کرده است.
 
●  انتشار سریع
وبلاگها امروزه بعنوان یکی از سریعترین ابزارهای انتشار مبتنی بر وب شناخته شده اند. فاصله بین نوشتن یک مطلب و انتشار آن کمتر از چند ساعت-بسته به نوع نرم افزار- است.  
 
نرم افزارهای وبلاگ نویسی
نرم افزار بلاگینگ به وبلاگ نویس-بلاگر- امکان میدهند تا وبلاگش را بدون دانستن مقدار زیادی  htmlیا کار با قالبهای پیچیده وب ایجاد کند. استفاده از نرم افزار بلاگینگ، برخلاف ویرایشگرهای وب مثل فرانت پیج  راحت است و  برای روزآمد نمودن مکرر صفحات طراحی شده است. برخی وبلاگ نویسان مستقیما از html برای ایجاد وبلاگشان استفاده میکنند. برخی از معروفترین نرم افزارهای ایجاد بلاگ عبارتند از:


Blogger
Live Journal
Moveable Type
WordPress
Persianblog (فارسی)
Blogfa (فارسی)
Mihanblog (فارسی)


تمام نرم افزارهای فوق-بجز مووبل تایپ- در سرور خود به شما مکانی اختصاص میدهند. با مووبل تایپ باید خودتان سرور داشته باشید.
 
کارکردهای آموزشی و پژوهشی وبلاگ
● دسترسی به مخاطب بیشتر
وبلاگ وسیله ای برای دسترسی به مخاطب بیشتر است. برخلاف نشریات علمی و تحقیقاتی  که مخاطبانی خاص دارند، وبلاگ امکان دسترسی به مخاطبانی متفاوت و بیش از یک گروه خاص از متخصصان را فراهم میکند و نویسنده را از نقطه نظرهای مختلف آگاه کرده و موجب غنی شدن دانش و اطلاعات میشود. از آنجا که بسیاری از علوم چند رشته ای بوده و با رشته های مشابه خود پیوندهایی دارند، این قابلیت باعث نزدیکتر شدن اندیشمندان علوم مختلف با یکدیگر شده و میتواند بینشهای جدید ایجاد کند.
وبلاگ وسیله ای برای ارتباط محقق امروزه با دنیای خارج است.
 
● بازخورد سریع
وبلاگ به شما امکان میدهد تا بازخورد افکار و اندیشه ها خود را بسرعت دریافت کرده و ارتباط متفاوتی با مخاطبان نوشته های خود برقرار کنید. برخلاف مقالات دانشگاهی سنتی که زمان طولانی تا انتشار و دریافت نقد و نظرهای دیگران شما را در انتظار میگذارند و چه بسا دیگر موضوع برای خود شما نیز کهنه شده باشد، وبلاگ نویسی به شما امکان میدهد تا لحظه به لحظه افکار و نظرات خود را در معرض نقادی قرار داده و بنابراین موجبات پویایی اندیشه های شما را فراهم می آورند. وبلاگها برای اشتراک اندیشه ها نوشته میشوند و نه صرفا برای نشان دادن آنها. صاحب وبلاگ سیبستان مینویسد: " کتاب نوشتن دربستن است به روی خود به مدت یک سال و دوسال و گاه هفت و هشت سال. و در تنهایی با خود گفتگو کردن است. وبلاگ نوشتن، گفتگو با جمع است و نوشتن در حضور جمع. آرامشی است در حضور دیگران. این بکلی یک ویژگی جدید است. وانگهی چون وبلاگ از یک نظر "با دیگران" نوشته می شود همیشه درک به روزتری از خواننده به نویسنده می دهد. بسیار کتابها هست که نویسنده برای دریافت نقد و نظری و واکنشی باید ماهها صبوری کند و گاه به دلایلی که می دانی و می دانیم نویسنده هرگز نقدی بر اثر خود نمی بیند. اما وبلاگ محل دایمی نقد است. این نیز کاملا تازه است."[3]
امکان نظر دادن بصورت ناشناس سبب میشود تا افراد به راحتی و بدور از ملاحظات شخصی نظر خود را ارائه دهند.
  
● حفاظت از اندیشه ها
وبلاگ حافظ اندیشه ها و افکار شماست. در بسیاری از مواقع افکاری بسوی ما می آیند که نمیدانیم چگونه آنها را منتشر کرده و دیگران را در آن سهیم نماییم. گاهی این افکار در قالب کتاب و مقاله نمی گنجد چرا که آنقدر وسیع نیست که بشود به آن متنی این چنینی اختصاص داد و جای دادن آن در نوشته ای دیگر نیز بخاطر عدم همگونی با کل موضوع نیز امکان ندارد[4]. بسیاری از اندیشه ها به همین دلایل فوق هرگز منتشر نمیشوند.امکان نوشتن فوری وبلاگها افراد را قادر می سازد تا فارغ از اسلوبهای نگارش علمی و صرف وقت برای یک نوشته شسته و رفته ، افکار خود را بسرعت منتشر نموده و بنابراین ثبت و ضبط نمایند. در وبلاگ میتوانید خلاصه مذاکرات علمی خود با دیگران  را نیز منعکس نموده و بدین ترتیب از فراموش شدن آنها جلوگیری نمایید. وبلاگها موجبات جریان دائمی افکار را فراهم می آورند.
 
●  دسترسی دائمی
با اتصال به اینترنت، در هر لحظه و هر مکان میتوانید به وبلاگ خود دسترسی داشته و نگران از دست رفتن منابع و اطلاعات  پژوهشی خود در فایلها و دیسکهای کامپیوتری نباشید. نگارنده فهرست منابع مورد استفاده پایان نامه خود را در یک وبلاگ قرار داده است تا هم در وقت افرادی که در این زمینه خاص تحقیق میکنند صرفه جویی نماید و هم اینکه همیشه به آنان دسترسی داشته باشد. وبلاگ به شما اجازه میدهد تا فارغ از مکان فیزیکی خود مطالب مورد نظر خود را منتشر کنید. نیاز نیست که حتما در محل کار خود باشید تا بتوانید مثلا گزارش کنفرانسی را که هم اینک حضور دارید منعکس سازید.
  
● تمرین نوشتن
 یکی از مهمترین مشکلات دانشجویان تحصیلات تکمیلی نوشتن پایان نامه است. برای برخی آنقدر کابوس پایان نامه هول برانگیز است که عطای مدرک را به لقایش بخشیده و تحصیل خود را نیمه کاره رها میکنند. ریشه این مشکل در عدم عادت به نوشتن دانشجویان است که خود ریشه از سیستم آموزشی ما گرفته و بررسی آن مجال بیشتری می طلبد ولی بطور خلاصه از آنجا که سیستم آموزشی ما عادت به نوشتن را در دانش آموزان نهادینه نمیکند- تنها درسی که دانش آموز موظف به نوشتن است انشا است که آن هم جدی گرفته نمیشود- در مرحله ای که دانشجو مجبور به نوشتن میشود فشار عظیمی را متحمل میشود. وبلاگ نویسی به دانشجویان تحصیلات تکمیلی کمک می نماید که از آغاز کار پژوهشی خود مرحله به مرحله تمرین نوشتن نموده و از موکول نمودن نوشتن پایان نامه به مراحل پایانی اجتناب نمایند. همانطور که صاحب وبلاگ سیبستان مینویسد وبلاگ خیلی ها را نویسنده کرده است.
 
● ذخیره و بازیابی دانش و اطلاعات
آرشیو وبلاگ امکان بایگانی مطالب و بازیابی مجدد آنها را بدست میدهد و میتواند نقش یک بانک اطلاعات را برای وبلاگ نویس ایفا کند. بسیاری وبلاگها لوگوی گوگل را در وبلاگ خود تعبیه نموده اند که به خواننده اجازه میدهد تا کل مطالب وبلاگ را برای یک موضوع خاص جستجو نماید.
 
● پرهیز از دوباره کاری
وبلاگها به افراد کمک میکنند تا جایگاه موضوع مورد تحقیق خود را در دنیای پژوهش دریافته و از انجام تحقیق تکراری اجتناب نمایند.
 
● گردآوری مهم ترین، مرتبط ترین و  روزآمدترین منابع در یکجا
 
همانطور که ذکر شد یکی از مشخصه های اصلی وبلاگها استفاده از لینک در آنهاست. معمولا در قسمتهای کناری- سمت چپ وبلاگهای فارسی و سمت راست وبلاگهای انگلیسی- وبلاگها فهرستی از لینکها به وبلاگها یا وب سایتهای مرتبط با موضوع وبلاگ دیده میشود. به این لیست بلاگ رول میگویند. از آنجا که این فهرست معمولا فیلتر شده و شامل بهترینهاست، نقطه شروع خوبی برای افرادی است که در آن حوزه خاص تحقیق میکنند و آنها را از سرگردانی در اینترنت و صرف وقت برای کاوش و بازیابی منابع معتبر نجات میدهد. علاوه بر آن برای خود وبلاگ نویس نیز کلید دستیابی به منابعی است که مرتب با آنان سروکار دارد که بجای بوک مارک کردن در کامپیوتر که فقط از طریق همان کامپیوتر قابل دسترسی است همیشه در دسترس است.
لینکهای درون متنی هم معمولا ارجاع به مطلبی هستند که وبلاگ نویس در مورد آن بحث میکند. لینک میتواند به صفحه ای از کتابی در آمازون باشد یا به وبلاگ و وب سایتی دیگر. برخلاف متون سنتی دانشگاهی که ارجاعات آنان براحتی قابل دستیابی نیست، وبلاگ اجازه دسترسی سریع به منبع را فراهم میکند.
 
● روزآمد نمودن دانش و ا طلاعات
استادان و فرهیختگان میتوانند از طریق وبلاگ خود دانشجویان را در جریان آخرین اطلاعات و تحولات روز مطلع نمایند. در سیستم سنتی آشنایی با علم روز معمولا با تاخیر صورت میگیرد. ضعف زبان انگلیسی باعث میشود که منابع فارسی تنها منبع دسترسی افراد به اطلاعات باشد و متاسفانه این منابع نیز با تاخیر چاپ میشوند و به همین دلیل است که گاهی موضوعی که در دنیای غرب در حال کهنگی است تازه به مشام دانشجویان و تحصیلکردگان ایرانی می رسد. علاوه بر آن، فارغ التحصیلانی که جذب بازار کار شده نیز نیاز به روزآمد نمودن دانش خود دارند. وبلاگها میتوانند فاصله دانشگاههای تهران و شهرستانها را کم نموده و به همه افراد امکان بهره مندی از محضر استادان گرانقدر را فراهم نمایند. دکتر یونس شکرخواه استاد ارتباطات با استفاده از وبلاگ دانشجویانش را در جریان دانش روز قرار داده و به سوالات آنان پاسخ میدهد.
 

 یادداشتها:
[1] دانشجوی دکترای سیستمهای اطلاعاتی
[2] روزنامه شرق-13 اسفند 1383
[3] مانیفست ایرانی وبلاگ از وبلاگ سیبستان:

http://sibestaan.malakut.org/archives/005903.shtml

 
[4] Mortensen, T. and J. Walker (2002). "Blogging thoughts: personal publication as an online research tool." Researching ICTs in Context(11): 249-

شلیک روزنامه نگاری سنتی به مشروعیت مدنی

 
 
 
تحلیلی بر رابطه روزنامه نگاری سایبر و سنتی
شلیک روزنامه نگاری سنتی به مشروعیت مدنی
رضا ولی زاده
ورود وبلاگ ها به عرصه اطلاع رسانی سرفصل پرتحولی را برای جامعه اطلاعاتی رقم زده است. وبلاگ ها به عنوان رسانه هایی که از یک سو به نگاه های طیف گسترده ای از جامعه نزدیک ترند و از دیگر سو امکان عرضه تفکر نخبگان جامعه را فراهم می کنند نماینده امروزی توسعه تفکر مدنی به شمار می آیند.
رسانه وبلاگ در جامعه اطلاعاتی در مقابل جریان انتقال اطلاعات به شیوه سنتی روزنامه نگاری مکتوب از ویژگی هایی برخوردار است که او را به دموکراسی ناشی از تعامل گرایی بیشتر نزدیک می کند. امکان نمایش همزمان آرای مخاطبان و میزان این آرا به سادگی توانایی و مشروعیت تفکر حاکم در هر وبلاگ را به نمایش می گذارد.
«وبلاگ یا روزنامه نگاری سایبر چرخه سنتی ارتباط یک طرفه انتقال پیام از فرستنده به گیرنده را با تحول و تغییر بزرگی روبه رو کرده است.»۱
در بستر سنتی انتقال و تولید محتوا هر نوشتار حکم شلیک نویسنده به مخاطب را دارد. اما در جهان سایبر و ظهور نسل ابرمتن ها مولف تنها خالق متن نیست و بخشی از محتوا نیز با به تعامل کشیدن مخاطب شکل می گیرد. در روزنامه نگاری سایبر مولف با نوشتن هر متن، خود را در مقام سیبل برای شلیک مخاطب آماده می کند. امروزه شلیک یک گلوله به مخاطب، یعنی خود را در برابر جوخه آتشی از آرای مخاطبان قرار دادن. بنابراین وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران عرصه سایبر در خلق هر متن به قضاوت و خرد جمعی اقشار مورد خطاب خود بیشتر می اندیشند و این پیش از هر چیز یعنی مشق دموکراسی و پایان فرستنده سالاری در جامعه اطلاعاتی.
در معادلات ارتباطی، نقطه مقابل وبلاگ ها و روزنامه نگاری سایبر روابط عمومی ها هستند. استراتژی تولید محتوا در روابط عمومی ها به واسطه حذف کامل تعامل با مخاطب، ادبیات القایی یک طرفه و تزریق سیاست های تبلیغاتی، قاعدتا نمی تواند متنی عاری از توهین به شعور و حقوق مخاطب تولید کند.
روابط عمومی ها به عنوان رسانه های سازمانی که وظیفه برون داد فعالیت های سازمان خود را به عهده دارند، با ماموریتی که به هیچ عنوان منافع جامعه را به منافع سازمان خود ترجیح نمی دهد، سعی می کنند با توسل به شیوه های فریبنده از دروازه بانی دیده بانان رسانه ها عبور کنند و امکان انتشار در جامعه را پیدا کنند.
متاسفانه نوع ارتباط رسانه ها و روابط عمومی ها،
زد و بندها و معادلات پشت پرده از یک سو و ضعف بدنه نحیف مطبوعات و رسانه های کشور در اصلاح و بازآفرینی ساختار خبر روابط عمومی ها در نهایت به حیات پررنگ اخبار روابط عمومی ها و سلطه یک ادبیات القایی بر رسانه ها دامن زده است.
مطالعه اجمالی اخبار و مطالب مطبوعات نیز به سادگی ما را به این نتیجه روشن می رساند که سهم روابط عمومی ها بسیار بیشتر از آن است که آن را با سهم وبلاگ ها در مطبوعات مقایسه کنیم و چنین مقایسه ای نیز از اساس نادرست است اما مقاومت رسانه های سنتی در برابر ادبیات عصیانگر رسانه های سایبر و به رسمیت نشناختن آنها نیز در نهایت معنایی جز مقاومت در برابر انتشار افکار عمومی ندارد.
درست است که نباید انتظار داشت سهم وبلاگ ها در مطبوعات و دیگر رسانه ها به واسطه آن که پدیده ای نوپا و هنوز نیمه خام هستند سهم قابل توجهی باشد، اما این نکته باعث نمی شود مقاومت آشکار مطبوعات به استفاده از نوشته های وبلاگ ها از نظر پنهان بماند.
ادبیات وبلاگ ها به ویژه وبلاگ های غیرحرفه ای یا نیمه حرفه ای هنوز به تشخص و قوام لازم نرسیده است و همین نکته فضایی کاملا غیررسمی، شخصی و نه چندان جدی از وبلاگ ها را در ذهن رسانه های سنتی و مکتوب رقم می زند. از سویی دیگر تیغ برهنه نقد در وبلاگ ها بسیار بی مقدمه تر از آنچه معمول است و به دور از محاسبه گری رسانه های سنتی، سر مدیران و متولیان جامعه را می برد. اما نباید از این نکته غافل شد که نبود ارتباط میان روزنامه نگاری سنتی و سایبر به مرور این شکاف را عمیق تر خواهد کرد و به سرکشی روزنامه نگاری سایبر علیه روزنامه نگاری سنتی بیش از پیش خواهد انجامید.
 
 
 
213252.jpg
 
 

ایجاد تعامل میان روزنامه نگاری سنتی و روزنامه نگاری سایبر و وبلاگ نویسی در گام نخست، نگاه و ادبیات حاکم بر وبلاگ ها را تعدیل خواهد کرد و در گام بعدی، مشروعیت مدنی رسانه های سنتی را به واسطه تعامل گرایی با مخاطب و رعایت مولفه های شکل گیری پیام در یک نظام دموکراتیک رسانه ای به دنبال خواهد داشت.
این تعامل که رفته رفته می تواند به ورشکستگی استراتژی و ادبیات رسانه ای روابط عمومی ها منجر شود آن ها را نیز وادار به پذیرش قواعد دموکراسی رسانه ای خواهد کرد. مطبوعات، خبرگزاری ها و رسانه های دیداری شنیداری اصلی ترین عامل نهادینه سازی نظام تعامل گرا و دموکراتیک اطلاع رسانی به شمار می آیند و اکنون باید به عنوان رکن چهارم دموکراسی، تقابل دو قطب متضاد اطلاع رسانی توتالیتر روابط عمومی ها و اطلاع رسانی مدنی روزنامه نگاری سایبر را میدان داری کنند.
بی تردید در روزگاری که چندان هم از نظر دور نیست رسانه های سنتی برای گسترش مشروعیت مدنی خود و حفظ بقا به ارتباط با وبلاگ ها می اندیشند و به قطع، آغاز این ارتباط به تحول صرف رسانه های سنتی منجر نخواهد شد و تحول قابل توجهی را در دنیای روزنامه نگاری سایبر به وجود خواهد آورد. یکی از رسانه هایی که بیش از همه ضرورت این ارتباط را درک کرده است خبرگزاری ایسنا است. «گروه نگاهی به وبلاگ ها» در این خبرگزاری نشان از پذیرفتن و به رسمیت شناختن وبلاگ ها به عنوان تولیدکنندگان شکل تازه ای از اندیشه و تحلیل شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... جامعه دارد. این خبرگزاری درک کرده است که نمی توان در برابر جریان اطلاع رسانی در حال گسترشی چون روزنامه نگاری سایبر و وبلاگ نویسی سکوت کرد. این رسانه با گلچین و باز انتشار آن دسته از مطالب وبلاگ ها که حاوی خبر یا تحلیلی خواندنی و حرفه ای هستند و یا مصاحبه با وبلاگ نویسان حرفه ای سعی می کند به پل ارتباطی میان مطبوعات و مخاطبان رسانه های سنتی با وبلاگ نویسان تبدیل شود اما هنوز مطبوعات حتی در برابر همین بخش از متون دروازه بانی شده و ممیزی شده هم مقاومت می کنند و می توان گفت میزان استفاده مطبوعات از اخبار گروه وبلاگ های ایسنا صفر است.
پیوند گفتمان حاکم بر روزنامه نگاری سایبر با گفتمان حاکم بر روزنامه نگاری سنتی بدون تردید ساختار جامعه اطلاعاتی و تکنولوژی های ارتباطی را متحول خواهد کرد.این نگاه که روزنامه نگاری سنتی و روزنامه نگاری سایبر دو مقوله در تقابل با یکدیگرند و در آوردگاه نبرد و رقابت رسانه ها کدام یک مقهور دیگری خواهد شد یا دیگری را شکست خواهد داد همان نگاهی است که مانع از ایجاد ارتباط میان این دو مقوله خواهد شد. شاید بهتر آن باشد که این معادلات سنتی را فراموش کنیم و با جست وجوی فصل مشترک های این دو نظام اطلاع رسانی، زمینه های تقویت هر نظام براساس نظام دیگر را بنیان بگذاریم.
روزنامه نگاری سنتی و سایبر پیش از آن که به مقابله یا مقاومت در برابر یکدیگر نیاز داشته باشند، نیازمند مشروعیت بخشیدن و به رسمیت شناختن یکدیگرند تا از این رو بتوانند امکان تبیین مفاهیم را با گستره وسیعی از آرای جامعه میسر کنند.
این ارتباط در درازمدت می تواند جریان سالم «نقد از درون» را نیز در رسانه های ما شکل دهد.
به یقین پیوند روزنامه نگاری سایبر و سنتی خصلت های تازه ای به رکن چهارم دموکراسی مطبوعات خواهد بخشید. در واقع شکل ارتباط رکن چهارم دموکراسی مطبوعات نیز با ساختار قدرت و حاکمیت تغییر خواهد کرد. شاید در این شکل بخشی از کارکرد نظارتی مطبوعات بر عملکرد دولت ها، به مردم که نقش هیات منصفه را ایفا خواهند کرد واگذار شود و این، امنیت و مشروعیتی مدنی برای مطبوعات به ارمغان خواهد آورد.
چیزی که از نظر نباید دور داشت این نکته است که وبلاگ نویسی در ایران نیز هنوز به طور کامل صاحب مولفه های نظام دموکراتیک اطلاع رسانی نشده است. شکل گیری جریان نقد از درون و توسعه شیوه های تعامل گرایی با مخاطب، عاملی است که می تواند نظام یادشده را به پیش شرط و ویژگی ذاتی روزنامه نگاری سایبر و وبلاگ نویسی تبدیل کند.
شاید عده ای با این استدلال که وبلاگ ها مخاطبان خود را دارند و بازانتشار مطالب آنها در رسانه های سنتی با اندکی تاخیر چندان موهبتی نیست، ضرورت ارتباط میان این دو را منکر شوند. اما باید پذیرفت که هنوز مطبوعات از گستره مخاطبان بیشتری برخوردارند و می توانند دروازه ورود بخشی از اقشار جامعه به فضای روزنامه نگاری سایبر باشند.
پی نوشت:
۱ کتاب «روزنامه نگاری سایبر» اثر دکتر یونس شکرخواه، انتشارات ثانیه

بررسی رابطه میان خصوصیات فردی مخاطبان و ویژگیهای خبری سیما

 

 

[ مریم آخوندی ]

در این تحقیق قصد دارم به بررسی رابطه میان ویژگی های فردی مخاطبان و ویژگی ها خاص خبر سیما بپردازم  .
آیا میان ویژگی های فردی مخاطبان و توجه به ظاهر یا محتوای اخبار ( شکل و سبک خبر , شرایط اجرای خبر , گوینده خبر ) رابطه ای وجود دارد یا خیر ؟ هدف اصلی در این تحقیق این است که آیا ویژگی های فردی مخاطبان مانند سن , جنس , تحصیلات و شغل در میزان توجه آنها به اخبار تلویزیون و قسمت های مختلف آن تاثیر دارد یا خیر ؟
در این تحقیق از روش پیمایشی (پرسشنامه ) استفاده شده است  حجم نمونه 100 نفر بوده است و در انتها داده ها تحلیل شده است که در بخش مشاهدات تجربی بیان خواهد شد  .
مباحث نظری  :
در این تحقیق از نظریه استفاده و خشنودی استفاده شده است  اعتقاد به مخاطب سرسخت   که منفعل نیست و در شرایط مختلف دست به گزینش خواهد زد. مخاطب با توجه به نیاز خود و در راستای ارضای نیاز و انتخاب رسانه دست به ابتکار عمل خواهد زد  . و تنها به آن چیزی توجه می کند که به آن علاقه مند است و یا نیازی را از او بر طرف می کند .
و همچنین نظریه اعتبارمنبع که مخاطبان تلویزیون با توجه به تجربه ای که از رسانه های جمعی و میزان اعتمادی که به  آن دارند از آن استفاده می کنند .  سعی شده است با توجه به همین نظریه ها  فرضیه ها ثابت شود. فرضیات من در این تحقیق عبارتند از :
1. با افزایش تحصیلات , مخاطبان خبر سیما بیشتر سعی می کنند به شکل و سبک و محتوای خبر توجه کنند .
2. مخاطبین با سنین پایین تر , بیشتر به نحوه اجرای خبر و شرایط آن و گوینده خبر توجه دارند. 
3. جنس نیز در میزان توجه به قسمت های مختلف خبر می تواند تاثیر گذار باشد , به طوری که زنان بیشتر به شکل ظاهری خبر و گوینده توجه می کنند. 
4. شغل هم به طور کلی می تواند توجه افراد را به قسمت های خاصی معطوف کند  افراد اگر از نظر شغلی درمراحل بالاتری قرار داشته باشند , بیشتر به شکل و سبک خبر و محتوای آن توجه می کنند تا به ظاهر اخبار  .
به  طور کلی ویژگی های خبر سیما به سه دسته شرایط اجرای خبر  با متغیر های (مدت زمان مناسب برای اجرای خبر , استفاده از موسیقی در پخش خبر , بیان خبر مطابق با واقعیت های روز) شکل و سبک خبر با متغیر های  ( استفاده از اصطلاحات عامیانه , داشتن تفاسیر خبری , استفاده از گزارشات عامه پسند و ملودرام های خبری , صدا و تصویر همزمان , ترتیب اخبار بر اساس اهمیتی که دارند ) گوینده خبر با متغیر های (صمیمی بودن گوینده , پوشش و لباس مجری , لحن و تن گوینده ) تقسیم شده است .
در ویژگی های فردی مخاطبان هم متغیر های  سن , جنس , تحصیلات و شغل در نظر گرفته شده است و رابطه هر کدام از آنها با سه ویژگی خبر تلویزیون سنجیده شده است که توضیح بیشتر این متغیر ها در قسمت روش شناسی خواهد آمد .
توضیح برخی مفاهیم :
در شرایط اجرای خبر متغیر هایی به کار رفته است که توضیح برخی از آنها ضروری می نماید .
در میان سوالات این بخش , بیان خبر مطابق با واقعیت های روز به چشم می خورد که منظور از آن تازگی خبر است تازگی اخبار به عنوان یکی از ارزشهای هفت گانه خبر یعنی هر اندازه که فاصله وقوع رویداد و درج آن به عنوان خبر نزدیکتر باشد , خبر تازه تر خواهد بود. 
در سبک خبر هم به توضیح چند متغیر که پیرامون آنها سوالاتی در پرسشنامه مطرح شده است , می پردازیم .
گزارشات و تفاسیر عامه پسند خبری که همان ملودرام های خبری هستند. منظور از ملودرام های خبری هم
گزارشاتی هستند که مشکلات مردم جامعه را بررسی می کنند و آنها را ملموس می سازند  استفاده از شیوه مردم ساده , یعنی اخباری که بیان می شود همان افکار مردم ساده است. 
بیان خبرها در قالب عکس ها و تصاویر , یعنی استفاده از تصاویر زنده تلویزیونی و قدرت تصویر در اثبات خبر و جذابیت و قابل کردن تصویر برای القا خبر به مخاطب  زیرا تصویر تلویزیونی و موسیقی میتواند اطلاعاتی که زبان از بیان آنها عاجز است را انتقال دهد  .
در قسمت گوینده خبر هم منظور , صمیمی بودن , لحن و تن گوینده , کیفیت نگاه مجری , اشاره های چهره و تاکید های صوتی بر روی لغات کلیدی و نمایشی که گوینده از خود در مقابل دوربین به اجرا می گذارد .
روش شناسی :
در این تحقیق از روش پیمایشی ( پرسشنامه ) استفاده کرده ام برای هر متغیر یک سوال در پرسشنامه اختصاص داده شده بود.  در بیان ویژگی های فردی مخاطبان , متغیر های سن , جنس , شغل و تحصیلات در نظر گرفته شده و 4 سوال ابتدای پرسشنامه به آن اختصاص داده شده بود .
سن به صورت 18-22 و 23-27 و 28-32 و 33 به بالا در نظر گرفته شده بود .
تحصیلات نیز در یک طیف از دیپلم تا فوق لیسانس و بالاتر و حوزوی در نظر گرفته شده بود  شغل نیز به 5 قسمت دانشجو , کارمند , آزاد , نظامی , خانه دار و حوزوی تقسیم شده بود.
ویژگی های خبر تلویزیون نیز در ابتدا به سه قسمت کلی تقسیم شد 1 – گوینده خبر  2- شکل و سبک خبر  3- شرایط اجرای خبر
گوینده خبر شامل سوالاتی پیرامون لحن و تن گوینده , صمیمی بودن گوینده با مخاطب , لباس و پوشش مجری بود .  در بخش شکل و سبک خبر سوالات مربوط به خبرهای سنت شکسته و پرده برداری کننده از پشت صحنه اخبار , بیان خبر ها در قالب عکس ها و تصاویر , تفکیک اخبار به دوصورت کوتاه و مفصل , ترتیب اخبار بر اساس اهمیت خبری , صداو تصویر همزمان تلویزیون , گزارشات خبری عامه پسند , وجود تفاسیر خبری و استفاده از اصطلاحات عامیانه قرار داشت . در بخش شرایط اجرای خبر هم متغیرهای مدت زمان مناسب برای اجرای خبر ( زمانی نه خیلی بلند و نه خیلی کوتاه ) , استفاده از موسیقی در پخش خبر , تطابق اخبار با واقعیت روز قرار داشت .
نتایج تجربی :
تحلیل ها و بررسی های به دست آمده برای بررسی رابطه میان خصوصیات فردی مخاطبان و ویژگیهای خاص خبر تلویزیون به شرح ذیل می باشد :
ترتیب شرایط خبری در گروههای سنی 18-22و23-27 به ترتیب ذیل می باشد :
1- گوینده خبر   2- شکل و سبک خبر   3- شرایط اجرای خبر 
ولی در گروههای سنی 28-32و 33 به بالا این ترتیب عوامل به شرح ذیل می باشد :
1- شکل و سبک خبر  2- گوینده خبر  3- شرایط اجرای خبر
2- در تحصیلات هم افراد دارای دیپلم و فوق دیپلم هم به این ترتیب قائل اند : 1- گوینده خبر  2- شکل و سبک خبر  3- شرایط اجرای خبر
اما افراد دارای تحصیلات لیسانس و حوزوی معتقدند :  1- شکل و سبک خبر  2- گوینده خبر  3- شرایط اجرای خبر 
و افراد دارای تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر معتقدند ترتیب عوامل به این صورت است : 1- شکل و سبک خبر  2- شرایط اجرای خبر  3- گوینده خبر
از نظر شغلی افراد دانشجو , نظامی , حوزوی معتقدند عوامل مورد نظرشان به این ترتیب میباشد : 
1- شکل و سبک خبر    2- گوینده خبر   3- شرایط اجرای خبر
افراد کارمند , شغل آزاد و خانه دار معتقدند :
 1-  گوینده خبر  2- شکل و سبک خبر  3- شرایط اجرای خبر
در میان دو جنس زن و مرد هم ترتیب و اولویت این ویژگی ها به شرح ذیل می باشد :
زنان : 1- گوینده خبر   2- شکل و سبک خبر   3- شرایط اجرای خبر
مردان : 1- شکل و سبک خبر  2- گوینده خبر   3- شرایط اجرای خبر
که تا این مرحله فرضیات مورد نظر به اثبات رسیدند  .
با توجه به آزمون independed t test  که می خواهیم بدانیم در پاسخگویی به سوالات بین زنان و مردان اختلاف وجود دارد یا خیر , نتایج زیر به دست آمد :
در جنس میان زنان و مردان در سوالات لباس و پوشش مجری, صمیمی بودن گوینده هنگام بیان خبر (گوینده خبر ),  خبر هایی که سنت را شکسته و به دنبال پرده برداری از پشت صحنه اخبار هستند, تفکیک اخبار به دوصورت کوتاه و مفصل و تفکیک اخبار به اهم و مهم , داشتن صداو تصویر همزمان بیان خبر ها در قالب عکس ها و تصاویر (شکل و سبک خبر )  , استفاده از موسیقی در پخش خبر, رعایت مدت زمان مناسب برای ارائه خبر(شرایط اجرای خبر ) اختلافی دیده نشده است ولی در سوالات ذیل میان آنان اختلاف مشاهده می شود .
لحن و تن گوینده ( گوینده خبر ) , بیان خبر مطابق با واقعیت ( شرایط اجرای خبر ) , استفاده از ملودرام های خبری و گزارش های عامه پسند , داشتن تفاسیر خبری, استفاده از اصطلاحات عامیانه در حین اجرای خبر ( شکل و سبک خبر ) .
H0:m1=m2
H1:m1=m2
استفاده از اصطلاحات عامیانه در حین خبر در جلب توجه بینندگان از دیدگاه مردان و زنان تاثیر غیر همسانی دارد . شاید بتوان دلیل این امر را ظرافت زنانه در بکارگیری الفاظ بیان کرد .
استفاده از تفاسیر خبری از دیدگاه مردان و زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر غیر همسانی دارد . استفاده از گزارشات خبری که بیشتر با زندگی روز مره مردم ارتباط دارند از دیدگاه مردان و زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر غیر همسانی دارد . تلویزیون در بیان خبر چقدر با واقعیت های روز تطابق دارد از دیدگاه مردان و زنان یکسان نیست . شاید دلیل این امر این باشد که زنان بیشتر زمان خود را در خانه صرف می کنند و از واقعیت های روز به اندازه مردان با خبر نیستند و همواره اخبار را با توجه به ذهنیت خود , مطابق با واقعیت می پندارند . لحن و تن گوینده خبر از دیدگاه مردان و زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر یکسانی دارد . صداو تصویر هم زمان در اخبار از دیدگاه مردان و زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر یکسانی دارد . ترتیب اخبار بر اساس اهمیت خبری از دیدگاه مردان و  زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر یکسانی دارد . تفکیک اخبار به دو صورت کوتاه و مفصل در دیدگاه مردان وزنان در جلب توجه بینندگان تاثیر یکسانی دارد . استفاده از موسیقی در پخش خبر در جلب توجه بینندگان از دید گاه مردان و زنان یکسان است . بیان خبر در قالب عکس و تصاویر به منظور ایجاد آگاهی در جلب توجه بینندگان از دیدگاه مردان وزنان تاثیر همسانی دارد . صمیمی بودن گوینده در هنگام خبر به از دیدگاه مردان و زنان تاثیر یکسانی دارد . رعایت مدت زمان مناسب برای ارائه خبر از دیدگاه مردان و زنان تاثیر یکسانی در جلب توجه بینندگان دارا می باشد . لباس و پوشش مجری از دیدگاه مردان و زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر یکسانی دارد .
در آزمون پیرسون برای بیان همبستگی میان متغیر ها به نتایج زیر رسیدیم :  
در بیان همبستگی میان سن و ویژگی های خبر سیما , میان سن و لباس و پوشش مجری , صمیمی بودن گوینده ( گوینده خبر ) , بیان خبر ها در قالب عکس ها و تصاویر , تفکیک اخبار به صورت های کوتاه وبلند , صدا وتصویر همزمان ,داشتن تفاسیر خبری ( شکل و سبک خبر ) استفاده از موسیقی در پخش خبر , بیان خبر مطابق با واقعیت های روز ( شرایط اجرای خبر ) وبه طور کلی عوامل سبک و شکل خبری همبستگی خیلی کم وجود دارد . بین سن با سوالات مدت زمان مناسب برای اجرای خبر ( شرایط اجرای خبر ) اولویت بندی کردن اخبار بر اساس اهمیت ( شکل و سبک خبری ) و به طور کلی شرایط اجرای خبر همبستگی معکوس کم وجود دارد . 
بین تحصیلات با سوالات بیان خبر در قالب عکس ها و تصاویر , صدا وتصویر همزمان , استفاده از ملودرام خبری ( گزارش های خبری ) و داشتن تفاسیر خبری ( شکل و سبک خبر ) , بیان خبرهای مطابق با واقعیت های روز و به طور کلی شرایط اجرای خبر همبستگی کم وجود دارد . بین تحصیلات با سوالات پوشش مجری , صمیمی بودن گوینده ( گوینده خبر ) , مدت زمان مناسب برای اجرای خبر , استفاده از موسیقی در بیان اخبار ( شرایط اجرای خبر ) , تفکیک اخبار به دو صورت کوتاه و مفصل و اولویت بندی کردن اخبار به اهم و مهم ( شکل و سبک خبر ) و به طور کلی عوامل گوینده خبر و شکل و سبک خبر همبستگی معکوس کم وجود دارد .
در این نمونه مردم معتقدند لباس و پوشش  مجری تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارد . همچنین رعایت مدت زمان مناسب برای ارائه خبر در جلب توجه بینندگان تاثیر زیادی را دارا می باشد .
درصد زیادی از مردم هم به دنبال خبر هایی هستند که سنت را شکسته و به دنبال پرده برداری از اخبار می باشند . صمیمی بودن گوینده در هنگام بیان خبر هم تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا می باشد . بیان خبر ها در قالب عکس و تصاویر به منظور ایجاد آگاهی تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا میباشد . استفاده از موسیقی در پخش خبر به منظور جلب توجه بینندگان تاثیر زیادی را دارا نمی -باشد.
تفکیک اخبار به دوصورت کوتاه و مفصل تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا می باشد . ترتیب اخبار بر اساس اهمیت خبری تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارد . صدا و تصویر هم زمان تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا نمی باشد . لحن و تن گوینده خبر تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا می باشد . از دیدگاه مردم تلویزیون در بیان خبر به میزان زیاد با واقعیت های روز تطابق ندارد . استفاده از گزارشات خبری که با زندگی روزمره مردم سروکار دارد به میزان زیادی در جلب توجه بینندگان موثر نمی باشد . داشتن تفاسیر خبری نقش زیادی در جلب توجه بینندگان دارا می باشد . استفاده از اصطلاحات عامیانه در حین خبر تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا نمی باشد .
البته در میان سوالات پرسشنامه , سوالاتی هم در مورد میزان توجه مردم به اخبار سیما به طور کلی وجود داشت که می توان در اینجا اشاره ای کوتاه هم به آن داشت : با توجه به نمونه تلویزیون توانسته است نمره زیادی را در جلب رضایت بینندگان کسب کند و مردم معتقدند تلویزیون نقش زیادی در جلب اعتماد عمومی دارد .
نتیجه گیری :
همانطور که در قسمت های قبل بیان شد , من در این تحقیق از نظریه استفاده و خشنودی استفاده کردم و در بخش مشاهدات هم با تحلیل های انجام شده فرضیات به اثبات رسید . آنچه از نتیجه این تحقیق برمی آید , در واقع بیان مجدد و تاکید بر همان نظریه استفاده و خشنودی است , همانطور که مشاهده شد افراد با توجه به خصوصیات فردی خویش به هر آنچه که اظهار علاقه می کنند , توجه نشان می دهند و از آن استفاده می کنند و در راستای نیاز خود از رسانه استفاده می کنند . بین سن , جنس , شغل و تحصیلات  و توجه به قسمت های مختلف خبر سیما هم رابطه وجود داشت . افراد با توجه به این خصوصیات و شدت و ضعف و مراتب آنها ( مانند شغل ) به قسمت های مختلف خبر سیما و به ظاهر یا محتوا توجه می کنند . درست همانطور که ثابت شد هر چقدر تحصیلات افراد بالاتر بود , سعی می کردند به شکل و سبک خبر بیشتر از گوینده و شرایط اجرا توجه کنند و از نظر شغلی هم همین فرضیه به اثبات رسید که هر چقدر افراد در پست های بالاتر شغلی قرار داشته باشند , توجه کمتری به ظاهر خواهند داشت . در جنس نیز زنان بیشتر به گوینده و ظاهر و مردان به محتوا و شکل و سبک خبر توجه می کردند . از نظر سنی هم افراد با سنین پایین تر به شکل و ظاهر و افراد با سنین بالاتر به محتوا توجه می کنند .
مشکلات تحقیق :
از جمله مشکلاتی که در میانه راه کار را تاحدودی به تاخیر انداخت , تعویض پرسشنامه بود . در جواب -های پرسشنامه اول کمی سوگیری وجود داشت و چون سوالات تاحدودی به صورت تخصصی و باز مطرح شده بود , با جواب ها همخوانی پیدا نمی کرد و منظور از سوالات توسط پاسخگویان درک نمی -شد , به همین علت پرسشنامه ای جدید با سوالاتی آسان تر و عامه پسند تر مطرح و در اختیار جامعه نمونه قرار گرفت . همچنین به علت کثرت نتایج به دست آمده و جداول بیان همه آنها درصفحات موجود امکان پذیر نبود .و من مجبور بودم تنها به اسم آزمون انجام شده و نهایتا بیان چند درصد اکتفا کنم .


پیشنهادات :
من در این تحقیق صرفا به بررسی رابطه میان مشخصات فردی مخاطب و ویژگی های خبر تلویزیون پرداخته بودم , که در میان سوالات یک یا دوسوال هم در مورد خود رسانه تلویزیون و میزان اعتماد به آن و رضایت از آن مطرح شده بود که تحلیل آن به صورت بسیار خلاصه در مشاهدات تجربی بیان شد . اما مسئله جدیدی که فکر من را بسیار به خود مشغول کرد , ارائه تحقیقی صرفا در مورد میزان اعتماد مردم به رسانه تلویزیون بود . از آنجا که صدا و سیما در ایران از نوع رسانه دولتی می باشد , مردم میتوانند نظرات متفاوتی در مورد آن داشته باشند . عده ای به اخبار این رسانه ها توجه نمی کنند , چون به علت دولتی بودن آن را جهت دار می پندارند که با گزینش به مخاطب القا می شود و  سعی می کنند بیشتر اخبار خود را از سایت های اینترنتی و رادیو های بیگانه دریافت کنند . به طور کلی بررسی میزان اعتماد مردم به سازمان رسانه ای  صدا وسیما می تواند موضوع بسیار جالبی در عرصه ارتباطات باشد .


فهرست منابع :
سورین . ورنر . تانکارد . جیمز .1381.نظریه های ارتباطات .ترجمه دکتر علیرضا دهقان . انتشارات دانشگاه تهران .
خبر . 1377 . یونس شکر خواه . مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها . تهران

تاثیر جهانی شدن رسانه ها بر فرهنگ و هویت

 

[ مریم آخوندی ] 

جهانی شدن با مفهوم امروزی خود محصول انقلات ارتباطات است .
ارتباطات اگر چه فرصت بسیار مناسبی را به خصوص برای کشور های در حال توسعه برای طرح خود به وجود اورده است اما با از میان بردن مرزها و فضاها و زمان ها چالش های زیادی هم با این حکومت ها و ملت ها و مخصوصا انسان ها که محور اصلی این جریان هستند پدید اورده است .
حال  با عنایت به مسئله فوق سوال مطرح شده این است که چگونه تکنولوژی ها ی نوین ارتباطی و تشکیل جامعه اطلاعاتی به عنوان یکی از ابزار های اصلی جهانی شدن می تواند بر روی هویت و فرهنگ که منبع هویت است تاثیر بگذارد و باعث چه تغییراتی خواهد شد ؟
تعریف جهانی شدن
جهانی شدن تعاریف متعددی دارد . یکی از معانی ان یکسان شدن و مشابه کردن دنیا است .
دورویکرد نسبت به جهانی شدن وجود دارد : 1- پروسه جهانی شدن   2- پروژه جهانی سازی
 عده ای معتقدند که جهانی شدن یک پروسه است . جریان و روندی طبیعی که به علت پیشرفت تکنیکی و علمی شکل گرفته است و هیچ کس دخالتی در ان نداشته است و برخی دیگر بر این عقیده اند که این مسئله پروژه ای
هدایت شده از سوی غرب با هدف مشروعیت بخشیدن به سلطه و هژمونی غرب است که به ان جهانی سازی اطلاق می شو د .اما در نهایت هردو انها یکسان سازی در جهان است .
و دیدگاهی که ما در این مقاله پی گرفته ایم رویکرد دوم است . زیرا امروزه برخی کشور های قدرتمند به علت در اختیار داشتن ابزار ها و لوازم قدرت جهانی دست یابی به تکنولوژی برتر ارتباطی خود را سردمدار جهانی سازی میدانند واز میان لایه های اتصال ات گسترده و پیچیده شبکه ای انبوهی از اطلاعات  الگو های ساخته شده خود را منتقل کرده و این امر عاملی برای تسلط انها می شود .
جهانی شدن ارتباطات
انقلاب ارتباطاب نوع جدیدی از ارتباطات مجازی که خالی از روح حاکم بر روابط واقعی اجتماعی است را به وجود می اورد . زمانی که از طریق ماهواره و اینترنت و ... جهان جدیدی به موازات جهان واقعی به وجود می اید . که دارای دو ویژگی اصلی است .
فرهنگ واقعیت مجازی
رسانه های الکترونی مخاطبان وسیع و متکثری دارند که مجموعه هایی از حیث محتوای نمادین به این افراد عرضه می کند . فضای مجازی شکل می گیرد و فرهنگ ها همه از طریق واسطه های الکترونی منتقل می شود .
زمان بی زمان و فضای جریان ها
مفاهیم زمان و مکان معانی تازه ای پیدا می کند . فواصل زمانی و مکانی عملا از میان  برداشته می شود و انتقال این اطلاعات و داده های و سرمایه ها وامکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف به وجود می اید .

ارتباطات جهانی شده و تهدیدات فرهنگی
 با توجه به پروژه جهانی سازی  جهانی شدن فرهنگ یعنی تز همگون شدن فرهنگی از طریق غربی شدن . اما به طور کلی استدلال جهانی شدن فرهنگی نوعی به هم پیوستگی فرهنگی در سراسر جهان است .
اما ظهور انقلاب ارتباطاتی فضای امن فرهنگ را از میان می برد و هر فرهنگی در فضایی قرار می گیرد که امکان ظهور فرهنگ های دیگر هم می رود .
انتشار سریع ایده ها از طریق فن اوری بر گوناگونی اجزای فرهنگی افزوده است . تنوع و تکثر امکان تجلی و بروزپاره فرهنگ ها را به وجود می اورد و زمینه ظهور محصولات فرهنگی در عرصه بین المللی فراهم می کند .
اختلاط میان فرهنگ ها ممکن است باعث ایجاد فرهنگی شبیه سازی شده شود که در عمق هیچ گونه رابطه ای با نیاز های یک جامعه نداشته باشد و به دنبال ان ثبات فرهنگی از میان می رود و ناپایداری فرهنگی ایجاد می شود .
زمانی که افراد با گزینه های مختلف فرهنگی برخورد می کنند به یک مبادله نمادین دست می زنند . انها تصمیم می گیرند فرهنگ خود را مبادله کنند چون فکر می کنند فرهنگ های سنتی توان اجابت کلیه نیازمندی های بشر امروزی را ندارد و لذا بشر امروزی دست به گزینش فرهنگی می زند .
در پروژه عظیم جهانی شدن رسانه های جمعی باقدرت ارسال ایده های متفاوت روند نهادینه شدن ارزشهای اجتماعی را تضعیف می کند و انتقال انگاره های از هم گسیخته غیر بومی و فراملی را فراهم می کند .

جهانی شدن رسانه ها و ایجاد هویت های مجازی

در ابتدا به رابطه میان فرهنگ و هوبیت می پردازیم .
فرهنگ منبع هویت است . افراد با توسل به اجزا و عناصر فرهنگی گوناگون هویت می یابند . در جوامع سنتی فرهنگ به علت ایجاد تفاوت افرینی و معنا بخشی بسیار بالا هویت سازی خوبی را انجام می داد .
هویت یک سیستم کنترل است که مجموعه ای از هنجار های و ضد هنجار ها در فرد و جامعه به وجود اورده است . مجموعه معنایی است که چگونه بودن را در خصوص نقش های اجتماعی به افراد القا می کند و یا وضعیتی است که به فرد می گوید او کیست و مجموعه معانی را برای فرد تولید می کند که مرجع کیستی و چیستی او را تشکیل می دهد .
مارسل مرل از سومین رویداد بزرگ تاریخ جهان به عنوان فروپاشی فضا و نفوذ پذیری مرزها یاد می کند و جان هرتز معتقد است که فرد دیگر در قلمرو خود احساس هویت و امنیت نمی کند . ( ژاک هونتزینگر . درامدی بر روابط بین الملل . ترجمه عباس اگاهی . صص 211-213
با ایجاد و تحول در مفاهیم مکان وز مان و فراهم امدن منابع و مراجع متعدد و جدیدهویت و ذهنیت و هویت انسان در جهان جدید ناپایدار و سیال می شود و تعلقات به مکان و زمان کمرنگ می شود .
هویت سازان در پرتو ابزار های فنی نوین فرایند های فرهنگی و اجتماعی و ارزشی اثرگذار بوده و هویت های جمعی نوین را می سازند . زمانی که فواصل کم می شود و اذهان به یکدیگر نزدیک می شوند سیال شدن هویت ها صورت می گیرد . همان چیزی که رابرتسون  نسبت گرایی هویت می نامد . ما به دورانی قدم خواهیم نهاد که هویت ها ثابت نخواهد بود و نسبت میا ن افراد با گروههای مرجع خواه شخص و گروههای اجتماعی یا ملیت ها دائما دستخوش دگر گونی است .
بر اساس نظریه ناهمسازی ادراکی لئو فستینگر وقتی فرد در موقعیت تعارض امیز قرار گرفت  و  ارزش ها و هویت های موجود ناسازگار را مشاهده کرد نوعی تعارض شخصیتی و هویتی در او ایجاد می شود .
به طور کلی محیطی که رسانه ها ایجاد می کنند ثابت نیست بلکه پویااست و وارد ذهن آدمی می شود . تصاویری را باقی می گذارد که فرد هیچ گاه فراموش نمی کند .
در نتیجه در جریان الفا بودن مغز های افراد و این اموزش همگانی تکثر و لایه ای  و چند بعدی  و سطحی شدن هویت ها در جهان اینده را خواهیم داشت . 

به نقل از هفته نامه فصل نو