نظام آموزش و پرورش درکشور اتریش به عنوان یک زنجیر پیوسته از سطوح و مراحل مختلف آموزشی است . تحصیلات متوسطه عمومی قلب نظام آموزشی کشور است که پس از آموزش متوسطه پایه و آموزش ابتدایی ارائه می گردد. مقطع تکمیلی متوسطه نیز در ادامة تحصیلات متوسطه پایه به علاقه مندان ارائه می گردد.
در سال 1365 رودلف چهارم ، گفت اتریش ، دانشگاه وین را که امروز قدیمی ترین دانشگاه در کشورهای آلمانی زبان است ، بنیاد نهاد . این دانشگاه از خود مختاری زیادی در مقابل نقوذ حکومت و کلیسا کسب کرد و یک دوران شکوفایی را تجربه کرد . پس از بروز بلایایی همچون طاعون ، جنگ با عثمانی ، اصلاحات و حرکت های ضد اصلاحی همین حرکت های ضد اصلاحی پس از یک سری حرکت های اصلاحی از سال 1554 باعث افتادن تدریجی دانشگاه ها به دست طرفداران فرقه عیسوی گردید. هدف حرکت های ضد اصلاحاتی تاسیس دانشگاه گراتس بود که در سال 1585 از یک کالج به خصوص فرقه عیسوی منتج شده بود و نوع خاصی از مدارس متوسطة فرقة مذکور را نشان می داد. برای این که شکاف موجود میان دانشگاه های وین و گراتس و دانشگاه فرایبورگ در منطقة Breisgran در قلم رو خاندان هابسبورگ از بین برود ، در سال 1669 دانشگاه شهر اینسبروک تاسیس گردید . برنامه ریزی و آموزش در این مدارس نیز به فرقة عیسویه واگذار گردید. در مقابل تاسیس دانشگاه سالزبورگ در سال 1622 کمتر از جریانات ضد اصلاحاتی منتج بود ، بلکه متاثر از فعالیت های منطقه اسقف نشین سالزبورگ بود که توسط انجمن مذهبی فرقه بندیکت و تحت نفوذ بیشتر کلیسا صورت پذیرفت . با توجه به توسعة اجتماعی مشاهده می شود برخی کودکستان ها کودکانی را می پذیرند که هنوز 3 سال تمام ندارند از این رو در گروه های مهدهای کودک تدابیر سازمانی و آموزشی نیز باید در نظر گرفته شود.
طی قرون 17 و 18 در سرزمین اتریش امروزی چهار دانشگاه وجود داشت که بدون هیچگونه استقلال در برنامه و محتوا تحت نفوذ و نظارت کلیسا بودند و از اینرو از جریان پیشرفتهای علمی عصر جدید خارج بودند. رشد روزافزون دانشجویان برخاسته از طبقة اشراف باعث ایجاد نوعی “نظامیگری” در زندگی آکادمیک و دانشگاهها گردید. کارها و تلاشهای ماریا ترزا و ژوزف دوم باعث شد ساختار جدیدی در سیستم آموزشی دانشگاهها ایجاد شود، دانشگاهها از نو سازماندهی شدند و به مؤسسات دولتی تبدیل شدند. در سال 1782 در راستای اصلاحات دانشگاهی موردنظر ژوزف دوم دانشگاههای گراتس و اینسبروک تعطیل شدند و به دبیرستانهایی برای آموزش و تربیت کشیشان، کارمندان، پزشکان و ماماها تبدیل گردیدند. با اینکه این اصلاحات پس از مرگ ژوزف دوم تا حدود زیادی پسرفت و عقبگرد داشتند ولی تبدیل دانشگاهها به مؤسسات عمومی و تحت کنترل دولت به جای خود باقی ماند. در نیمة اول قرن نوزدهم تصمیمات مهم دیگری در مسیر پیشرفت دانشگاههای اتریش صورت گرفتند. در حالیکه دانشگاه سالزبورگ که تحت کنترل ایالت بایرن آلمان بود در سال 1810 منحل گردید، دبیرستانهای اینسبروک در سال 1826 و گراتس در سال 1827 دوباره به عنوان دانشگاه شروع به کار کردند. علاوه براین مقدمة دانشگاههای صنعتی امروزی در وین، گراتس و لئوبن ایجاد شدند. انقلاب 1848 باعث ایجاد یک نوسازی در دانشگاهها گردید و با تصویب قانون جدید، دانشگاهها تا حد زیادی از استقلال اداری برخوردار شدند. آزادی تعلیم و تعلم توسط دولت تضمین شد. روش تدریس، دعوت استاد و شیوة مدیریت مورد بازنگری قرار گرفت.عبارتهای کهنهای همچون “ملیتها” و “کمیتههای اساتید” حذف شدند. رشتههای فلسفی در یک دانشگاه گرد هم آمدند و دورة تحصیلی به چهار سال افرایش یافت. شیوة ورود به دانشگاه از طریق گذراندن دورههای آموزشی منتهی به دیپلم (به عنوان مدرک لازم برای ورود به دانشگاه) از نو برنامهریزی شد. برای انجام این اصلاحات اداری و آموزشی گسترش فراوانی در سطح رشتهها، پرسنل و امکانات در درون دانشگاهها صورت پذیرفت. در نیمة دوم قرن 19 تأسیس و گسترش مدارس عالی و فنی صورت پذیرفت. از سال 1872 دبیرستان شهر گراتس که توسط دوک بزرگ “یوهان” تأسیس شده بود و نیز مؤسسة پلیتکنیک وین که در سال 1815 ایجاد شده بود (این دو بعدها دانشگاههای صنعتی وین و گراتس شدند)، به عنوان مدارس عالی اداره شدند و مدرسة عالی کشاورزی نیز دوباره احیا شد. در سال 1896 مدرسة دامپزشکی که تحت نظارت ارتش بود، به صورت مدرسة عالی درآمد. در سال 1898 یک آکادمی تخصصی به عنوان بنای اولیة دانشگاه اقتصاد امروزی وین تأسیس شد. در سال 1901 هر دو مدرسة عالی صنعتی مذکور و در سال 1904 مؤسسة تحقیقات معدن که در سال 1840 در لئوبن ایجاد شده بود، و نیز مدرسة عالی دامپزشکی در سال 1908 از کرسی دکترا برخوردار شدند. این سیستم آموزشی عالی که در قرن نوزدهم ایجاد شده بود حداقل در شکل ظاهری تا به امروز دست نخورده باقیمانده است.پس از سقوط حکومت پادشاهی، دانشگاهها و مدارس عالی اتریش به عنوان مؤسسات آموزشی دولتی تحت نظارت دولت جمهوری اداره شدند. بارزترین کار جمهوری اول دخالت دادن مدارس عالی در مسائل و امور سیاسی آن زمان بود. به خاطر وجود درگیریهای ناسیونالیستی که از پایان قرن نوزدهم وجود داشت، بسیاری از شخصیتهای دانشگاهی و همچنین دانشگاهها نتوانستند رابطة سازندهای با جمهوری و دموکراسی برقرار کنند. در سالهای بین دو جنگ جهانی تفکر ناسیونالیسم آلمانی - ضداتریشی بر مدارس عالی مسلط بود و تفکر یهودیستیزی در سطح گستردهای حکمفرما بود. با الحاق اتریش به رایش سوم، شیوة قانونگذاری عالی آموزش آلمان وارد اتریش شد. مخالفان سیاسی و اساتید و دانشجویان یهودی از دانشگاهها اخراج میشدند و گرفتار سناریوی کشتار توسط نازیها میشدند و یا قربانی جنگ جهانی دوم میگشتند و در میان آنها بسیاری از نخبگان و دانشمندان سرشناس اتریشی بچشم می خوردند. دانشگاهها تا حدود زیادی از دست رفته بود. دانشگاهها دچار انحراف معیاری و قدرت طلبی شده بودند و فقط اندکی از اساتید دچار سیاست زدگی نشده بودند. دانشمندان نخبه و مشهور کمی در کشور باقی مانده بودند. تاسال 1955 بعد از جنگ جهانی دوم قوانین مربوط به مدارس عالی اتریش دوباره به اجرا گذاشته شدند و کارآموزش مجدداً به راه افتاد. دانشگاهها صدمات زیادی را از حوادث و آشفتگیهای سال 1918 متحمل شده بودند. بسیاری از قوانین اصولی مدارس عالی متعلق به قرن نوزدهم در دانشگاهها اجرا می شد. با تصویب قانون جدید آموزشی در مدارس عالی در سال 1955، برای اولین بار یک قانون معتبر برای دانشگاهها و مدارس عالی علمی ایجاد گردید، البته بدون هیچگونه نوآوری در ساختار سازمانی و برنامهریزی، چنانکه قانون مدارس عالی مربوط به قرن نوزدهم تا زمان سازماندهی مجدد در دهة هفتاد تا حدودی بدون تغییر مانده بود.آخرین تأسیس دانشگاه تاکنون مربوط به دهة شصت میباشد. در سال 1962 دانشگاه تازه تأسیس سالزبورگ شروع به کار کرد. در سال 1966 مدرسة عالی علوم اجتماعی و اقتصاد در لینتس شروع به کار کرد و در این فاصله در کنار دانشکدة علوم اجتماعی و اقتصاد از یک دانشکدة حقوق و یک دانشکدة صنعتی و علوم طبیعی نیز برخوردار گردید. در سال 1970 مدرسة عالی علوم تربیتی در کلاگنفورت راهاندازی شد و در سال 1993 با ایجاد تحول در ساختار آن به دانشگاه کلاگنفورت تغییر نام داد. به علاوه این دانشگاه به دو دانشکدة علوم انسانی و اقتصاد تقسیم گردید.با آغاز به کار قانون فراگیر تحصیل در مدارس عالی (AHStG) در سال 1966 طی دو دهه کل سیستم آموزشی دانشگاهی از زیربنای قانونی جدیدی برخوردار گردیدو مدرنتر شد.درسال 1975 قانون برنامهریزی دانشگاهی جدیدی به مرحلة اجرا درآمد. از مهمترین نوآوریهای موجود در این قانون دخالت دادن کلیة اساتید، دانشجویان و پرسنل اداری در روند کلیة تصمیمات دانشگاهی و نیز نوسازی در ساختار مؤسسات میباشد.تحصیلات هنری از لحاظ تاریخی تقریباً به تازگی دارای سیستم آموزشی آکادمیک گردیده است. تدریس کاملاً شخصی و شیوة آموزش غیرهماهنگ با سیستم آموزشی استاندارد در آموزشگاههای "اساتید" مشهور هنر هنوز هم تأثیر خود را بر برنامهریزی و روش تدریس "کلاسهای هنری تخصصی ”در دانشگاهها حفظ کرده است. قدیمیترین دانشگاه هنر، آکادمی هنرهای تجسمی در وین است. قیصر لئوپولد دوم در سال 1696 یک آکادمی برای نقاشی، مجسمهسازی، معماری، پرسپکتیو و ساخت بناهای مستحکم تأسیس کرد. در سال 1766 آکادمی سلطنتی قلمکاری و درسال 1767 آکادمی گراورسازی تأسیس شدند. این سه آکادمی در سال 1772 توسط ملکه ماریا ترزا تحت عنوان “انجمن سلطنتی آکادمی هنرهای تجسمی” متحد شدند. پس از دگرگونیهای متعدد در ساختار این آکادمی، عنوان آکادمی هنرهای تجسمی در سال 1872 براساس قانون جدید آموزشی به مدرسة عالی ارتقاء یافت. اصول قانونی این مدرسة عالی بر قانون برنامهریزی ساختار آکادمیهای مصوب سال 1955 تأثیرگذار بود و در سال 1988 قانون جدید ساختار آکادمیها و مدارس عالی جایگزین آن شد. بنیان و اساس دانشگاههای هنر در نیمة اول قرن نوزدهم ریخته شد. “انجمن دوستداران موسیقی حکومت سلطنتی اتریش”د سال 1817 یک مدرسة آواز با مدیریت آنتونیو سالیری افتتاح کرد که به سرعت رشتههای آموزشی سازهای مختلف نیز در آن گسترش پیدا کرد. تاریخ دانشگاه موسیقی اینسبروک به تاسیس یک مدرسة آواز در سال 1816 توسط "انجمن موسیقی ایالت اشتایرمارک" بازمیگردد. همچنین تأسیس انجمن موسیقی کلیسا در سالزبورگ در سال 1841 نقطه شروع تشکیل دانشگاه موسیقی “موتزارت” بود. در سال 1909دولت ادارة هنرستان موسیقی وین را در دست گرفت و آن را “آکادمی سلطنتی و هنرهای نمایشی” نام نهاد. آکادمی “موتزارت” که از سال 1881 توسط بنیاد بینالمللی موتزارت” اداره میگردید، در سال 1914به صورت عمومی درآمد و به هنرستان موسیقی تبدیل گردید و بالاخره در سال 1922تحت نظارت دولت درآمد. تأسیس دانشگاه هنرهای عملی در وین با اصلاحات آموزشی علمگرایانة نیمة دوم قرن نوزدهم مرتبط است. در سال 1867مدرسة مشاغل هنری متعلق به“موزة سلطنتی هنر و صنعت اتریش” با هدف پرورش نیروهای متخصص هنری در عرصة صنعت تأسیس شد.در طول سالها رشتههایی همچون فلزکاری و منبتکاری به برنامة تحصیلی این دانشگاه اضافه شد، این دانشگاه در سال 1909تحت نظارت دولت درآمد.بین سالهای 1938و 1945 تمامی دانشگاههای هنر امروزی توسط آلمانها اداره میشد. در دورة جمهوری دوم این دانشگاهها تبدیل به آکادمی شدند: آکادمی موسیقی و هنرهای نمایشی در وین (1947) و آکادمی موسیقی و هنرهای نمایشی “موتزارت” درسالزبورگ (1953).هنرستان موسیقی گراتس در سال 1963 به عنوان “آکادمی موسیقی و هنرهای نمایشی گراتس” تحت نظارت دولت درآمد. با قانون برنامهریزی مدارس عالی هنر مصوب سال 1971 این آکادمیها به مدارس عالی تبدیل شدند و بالاخره در سال 1973 مدرسة خصوصی هنر در لینتس که در سال 1947 تأسیس شده بود تحت عنوان “مدرسة عالی طراحی صنعتی و هنری لینتس” به دولت واگذار شد.در سال 1962 در راستای قوانین جدید آموزشی دورههای آموزش تکمیلی به شرح ذیل از لحاظ سازمانی تبدیل به آکادمی شدند:
· مؤسسات آموزشی مشاغل اجتماعی خاص
موسسات فوق با نام قبلی “مدرسة مددکاری” که از سال 1976 عنوان “آکادمی مشاغل اجتماعی” را گرفت و دورة آموزشی آن 2 سال بود؛ از سال 1987 دورة آموزشی به 3 سال افزایش یافت)
· آکادمیهای علوم تربیتی (تربیت معلم)
· مؤسسات آموزش شغلی معلمان
· انستیتوهای آموزشی و آموزش شغلی (ادامة تحصیل معلمان؛
با بند هفتم قانون برنامهریزی مدارس در سال 1983انستیتوهای آموزش شغلی برای معلمان مدارس حرفهای و معلمان مدارسی که به تازگی به مؤسسات آموزشی ـ تربیتی تبدیل شده بودند تقسیمبندی شد).
· آکادمیهای پزشکی ـ فنی
تا سال 1992 آموزشهای مربوط به مشاغل بالای پزشکی ـ فنی در چارچوب قانون پرستاری، که در مجلة دفتر صدراعظم اتریش به شمارة 102 در سال 1961 چاپ شده بود، برنامهریزی شده بود. این قوانین بسته به رشتة آموزشی دورههای 2 تا 3 ساله را در نظر گرفته بودند و سپس دانشجویان از این مدارس پزشکی و فنی فارغالتحصیل میشدند.باتصویب قانون مشاغل پزشکی ـ فنی برنامهریزیهای چندی در مورد مشاغل پزشکی ـ فنی ایجاد شد و مدت تحصیلات در این رشتهها به سه سال افزایش یافت و سطح مدارس پزشکی ـ فنی به آکادمی ارتقاء یافت.
· آکادمیهای مامایی
پس از تصویب قانون مامایی درسال 1963 که مربوط به سال 1925 بود و در سال 1963دچار بازخوانی و اصلاحات شده بود دورة دو سالة تحصیلات مامایی در مؤسسات آموزشی مامایی ایجاد شد. در قانون جدید شغل مامایی که در سال 1994 تصویب شد، دورة تحصیلات مامایی به دورة تکمیلی نیز ارتقاء یافته و به 3 سال افزایش یافته است و فارغالتحصیلی از رشتة مامایی از این پس از آکادمی صورت میگیرد.
سیستم دانشگاهی در اتریش بر یک خودآموزی رها از کنترل و گسترده پایهریزی شده است. نسبت و سطح ساعات شرکت در یک کلاس در ترم و شرکت در امتحانات موضوعی با برنامهریزی درسی تکتک دانشجویان مرتبط است. تحصیلات مدارس عالی تخصصی به صورت نظام سالی برنامهریزی شدهاند. حضور در کلاسها بین 25 تا 31 ساعت در هفته میباشد.دورههای تحصیل دانشگاهی که اساساً هدفشان ارائة آموزش آکادمیک به جوانان همراه با آمادگی آنها برای آیندة شغلیشان میباشد، در انتها به کسب مدرک آکادمیک منتج میگردد. بخشی از برنامههای تحصیل کوتاه برای حرفة از پیش تعیین شده منتج به مدرک آکادمیک نمیگردند. بین تحصیلات دانشگاهی، تحصیلات دکتری، دورههای تحصیل تکمیلی و اضافی تفاوت وجود دارد.ساختار دورهها که منتج به صلاحیت آموزشی میگردند، در بخشی 2. 2. 3 آورده شده است. تحصیلاتی که به اولین مدرک ختم میشود به دو بخش تقسیم شدهاند و هر دو با امتحان کسب مدرک به پایان میرسند. قبل از دومین امتحان کسب مدرک، دانشجویان باید مدرکی دال بر قبولی در امتحان اول را ارائه نمایند. دانشجویانی که اولین مدرک را در دست دارند، مجازند تا در تحصیلات دکتری در رشتة ویژه یا رشته وابسته به آن ادامه تحصیل دهند تحصیلات دکتری شامل ارائة پایاننامه (تز دکتری) و امتحان شفاهی در رشتههای مختلف میباشد.تحصیلات پزشکی از سه مقطع تشکیل یافته و مستقیماً به درجة دکتری ختم میشود. حداقل زمان و طول تمامی دورهها در قانون تحصیلات آورده شده است. اغلب دورهها از 8 تا 10 نیم ترم تحصیلی به طول میانجامد تحصیلات دکتری دو نیم ترم دیگر را نیز در بر میگیرد.حداقل طول تحصیلات پزشکی 12 نیم ترم میباشد. با این وجود، زمان حقیقی و واقعی طول دوره عموماً بیشتر از زمان آورده شده در فوق میباشد. تنها 6 درصد از کل دانشجویان تحصیلاتشان را در خلال حداقل زمان آورده شده به اتمام میرسانند. بیشتر دورههای کالجهای هنرهای زیبا منتج به مدرک آکادمیک میگردد. دانشجویان دورههای کالج هنر همانند دانشجویان دانشگاهها از شرایط یکسان برخوردارند.دورههای دیپلم 3 تا 6 سال به طول میانجامند.فارغالتحصیلان دورههای تحصیل کوتاه مدت، عنوان متخصص دریافت میکنند و مدرک آکادمیک به آنها تعلق نمیگیرد. حداقل مدت زمان دورههای تحصیلاتی که به درجات و مدارک اکادمیک ختم میشوند. به فارغالتحصیلان معماری در کالجهای هنر عنوان Mag. Arch (لیسانس معماری) داده میشود. Mag. Art(لیسانس هنر) به فارغالتحصیلان دورههای آموزش هنری و دیگر رشتهها و تحصیلات مربوطه اعطاء میشود.مراکز آموزش عالی در کشور اتریش شامل دانشگاه ها، دانشکده های هنرهای عالی، مدارس عالی فنی و کالج های تخصصی دو تا سه ساله است. مراکز آموزش عالی اتریش در زمینه هنر و موسیقی بسیار قوی است و دانشکده موسیقی و آثار هنری و دانشکده هنر کاربردی شهر وین از مراکز قویژهنری اروپا یه شمارمی آیند.
شرط ورودبه دانشگاه ها ومراکز آموزش عالی اتریش داشتن مدرک (Reifeprüfungszeugins) است. دانشکده های هنرهای عالی امتحان ورودی نیز برگزار می کنند. مراکز آموزش عالی دراتریش محدودیتی برای پذیرش دانشجو ندارند.تحصیلات دانشگاهی شامل دو دوره عمومی (Der erste Studienabschnitt) وتخصصی (Zweite Studienabschbitt) است. البته در پایان دوره عمومی امتحانات برگزار می شود ولی مدرکی صادر نمی شود. همه دانشگاه های اتریش دولتی هستند و بودجه آنها را دولت تامین می کند و دانشجو ملزم به پرداخت شهریه نیست.درسال 1993میلادی مجلس اتریش تاسیس مدارس عالی فنی Fachhochschulen (FH) (مشابه نظام آموزشی آلمان) را تصویب کرد. هدف ازتاسیس مدارس عالی فنی، کوتاه کردن دوره تحصیل و راهیابی سریعتر دانش آموختگان به بازار کار است. ازسال 1994میلادی تا کنون بیش از 40مدرسه عالی فنی مجور تاسیس گرفته اند که در رشته های مختلف دوره های 4 ساله برگزار می کنند. تفاوت مدارس عالی فنی با دانشگاه ها در کاربردی و حرفه ای بودن تحصیلات است. در پایان دروه ها دانشجو باید یک دوره شش ماه تا یک ساله را در مراکز گوناگون به کارآموزی بپردازد. شرط ورود به مدارس عالی فنی، همان شرط ورود به دانشگاه هاست و در مواردی مدارک حرفه ای نیز مورد توجه قرار می گیرند. زمانی که تعداد متقاضیان بیشتر از گنجایش دانشگاه ها باشد امتحان ورودی برگزار می شود.
مؤسسات آموزش عالی علمی و هنری وظیفة اصلی آموزشی خود، یعنی آموزش مقدماتی حرفهای را با ارائه دروس در مقاطع لیسانس و فوقلیسانس انجام میدهند. پس از آن به عنوان عالیترین درجة تحصیلی، تحصیل در دورة دکترا نیز امکانپذیر است. وظیفة فارغالتحصیلان این دوره در اصل تربیت و آموزش نسل بعد علمی خواهد بود. قسمت عمدهای از تحصیلات دورة دکترا به گونهای سازمان یافته که در برگیرندة تمام گرایشهای مربوط به یک رشته باشد. بدینترتیب مثلاً تمامی گرایشهای علوم طبیعی یک دکترای مشترک دارند. دورة دکترای فارغالتحصیلان دانشگاههای هنر مشترکاً با همکاری یک دانشگاه علمی برگزار می شود. ادامه تحصیل در دانشگاه از طریق شرکت دورههای آموزشی صورت میپذیرد. ساختار آمورشی تقریباً برای تمام رشتههای تحصیلی بهطور یکسان یا بسیار شبیه به هم برنامهریزی شده است. تحصیل در مقطع کارشناسی حداکثر به دو مرحله تقسیم میشود. هر مرحلة تحصیلی با انجام امتحان نهایی که خود از تعدادی امتحانات مربوط به دروس تخصصی مختلف تشکیل یافته اتمام مییابد. اجازة شرکت در امتحان مدرک نهایی منوط به ارائه یک پایاننامه است. مرحلة دوم تحصیلی میتواند به منظور تخصصیشدن بیشتر به شاخههای تحصیلی متفاوت تقسیم شود. دورة دکترا حداقل به مدت چهار ترم طول میکشد. این دوره با ارائة رسالة دکترا به عنوان مدرک اصلی سنجش کارایی علمی دانشجو و با انجام امتحانات شفاهی نهایی دراین دوره به پایان میرسد.از سال 1999 میتوان دورة تحصیلی دانشگاهی را که به اخذ مدرک منجر میشود با پیشنهاد دانشگاه و موافقت وزارت مربوطه به دو مرحلة تحصیلی (کارشناسی و کارشناسی ارشد) تقسیم کرد این تقسیمات در حال حاضردر حال اجرا هستند. طول زمان تحصیلی تنها از جنبة کمترین حد مجاز آن معین شده است. در قوانین تحصیلی حداقل زمان قانونی تحصیل در نظر گرفته شده که تنها در شرایط استثنایی قابل کمترشدن است. در مورد اکثر رشتههای تحصیلی این حداقل شامل هشت ترم میشود، اما میتواند دوازده ترم یا بیشتر هم طول بکشد. اصولاً تجاوز از این حداقل مدت تحصیل نیز بصورت قاعده در آمده است. تحصیلات دانشگاهی دو مرحلهای با اخذ مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا و تحصیلات سه مرحلهای با اخذ مدرک کارشناسی یا دکترا پایان مییابد.حداقل مدت زمان تحصیلی در یک مدرسة عالی حرفهای با احتساب زمان تعیین شده برای پایاننامه بالغ بر سه سال میشود. تقریباً مدت زمان تحصیل در تمام مدارس عالی حرفهای که سابقاً تأسیس شدهاند چهار سال است.در نظرگرفتن دورههای کارآموزی مدت زمان تحصیل را طولانیتر میکنند. تحصیل با شرکت در امتحان پایانی اخذ مدرک به پایان میرسد که خود از پایاننامه و یک امتحان کمیسیونی تشکیل شده است. تحصیل در یک مدرسة عالی حرفهای با اخذ مدرک دانشگاهی پایان مییابد. این مدرک دانشگاهی برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا در یک دانشگاه معتبر است. تحصیل در مقطع دکترا برای فارغالتحصیلان مدارس عالی حرفهای دو ترم بیشتر از فارغالتحصیلان دانشگاهی طول میکشد.تحصیل در خدمات عالی فنآوری، پزشکی و مامایی سه سال طول میکشد که به سه سال تحصیلی تقسیم میشود.
سال تحصیلی در دانشگاهها در تاریخ اول اکتبر شروع و در تاریخ 30 سپتامبر پایان مییابد. ترم زمستانه در تاریخ اول اکتبر و ترم تابستانی (ترم بهاره) در تاریخ اول مارس شروع میشود.هرکدام از دانشگاهها میتوانند در تاریخ دیگری شروع ترم دوم را اعلام کنند. با شروع ترم تحصیلی کلاسهای درس نیز شروع میشوند. ترم زمستانی و ترم تابستانی هر یک حداقل 14هفتة آموزشی و در مجموع 30 هفتة آموزشی را شامل میشوند. تعطیلات تابستانی بطور معمول 3ماه به طول میانجامد(جولای، آگوست، سپتامبر) در تعطیلات بجز دورههای آموزشی تابستانی، گردشهای علمی دانشگاهی و دورههای کارآموزی هیچ کلاس دیگری تشکیل نمیشود. امتحانات را میتوان در آغاز و پایان تعطیلات برگزار کرد و در صورت توافق داوطلبان میتوان به صورت استثناء در حین تعطیلات نیز امتحانات را برگزار نمود.
در مدارس کلاسها به طور معمول 6 روز در هفته تشکیل میشوند. البته امکان تعطیل اعلام کردن شنبه و تشکیل هفته 5 روزه نیز امکان دارد. به طور معمول کلاسها را نباید زودتر از ساعت 8:00 تشکیل داد. البته امکان تشکیل کلاسها در ساعت 7:00 نیز با توجه به امکان حملونقل دانشآموزان و بر اساس سایر اولویت ها و نیاز به این امر امکانپذیر است.کلاسهای درس نباید بعد از ساعت 18:00 و در روزهای شنبه بعد از ساعت 45:12 بطول انجامد. از سال تحصیلی 95/1994 دوره های آزمایشی چندین ساله ای برای ا جرای دوره های آموزشی شبانه روزی در مدارس پایه صورت گرفت. دوره های آموزشی شبانه روزی از دو بخش آموزشی و مراقبتی تشکیل شده است. بخش مراقبتی از دو زمان آموزشی مرتبط با درس و آموزش شخصی، یک بخش زمان آزاد و یک بخش زمان پذیرایی تشکیل شده است. بخش آموزشی و بخش مراقبتی میتوانند به صورت مجزا و یا به صورت ضربدری نسبت به یکدیگر تشکیل شوند در صورت ضربدری بودن دانشآموزان باید این دوره را ببینند چرا که بخش درسی و بخش مراقبتی در طول روز تغییر میکنند. در صورت انتخاب شیوة مجزا توسط شورای مدرسه پس از ساعات آموزشی، ساعات بخش مراقبتی بعد از ظهر شروع میشوند. در این صورت امکان شرکت دانشآموزان در تنها برخی از بعدازظهرها و یا حتی عدم شرکت آنها در بخش مراقبتی وجود دارد.هزینههای مربوط به غذای ناهار و یا ساعات آزاد (که میتوانند مورد استفادة معلمان و یا روانشناسان اجتماعی قرار گیرند) توسط والدین و یا بخشداریها پرداخت میشود.ساعات شروع درس معمولاً 8:00 صبح میباشد. در شرایط خاص شروع کلاس از ساعت 7:00 صبح نیز ممکن است. پایان کلاسهای درس حداکثر ساعت 18:00 و در صورت نیاز 19:00 میباشد. این امر به مقطع تحصیلی مدرسه مربوط است. در روزهای شنبه پایان کلاسها حداکثر ساعت 12:45 خواهد بود. روز یکشنبه کلاسهای درس کلاً تعطیل هستند. هر ساعت درسی اصولاً 50 دقیقه طول میکشد. برخی کلاسهای خاص را میتوان به دلایل مهم و حیاتی به مدت 45 دقیقه کاهش داد. بین ساعتهای درس زنگهای تفریح به مدت 5 تا 15 دقیقه وجود دارد. در صورت تشکیل کلاس در بعدازظهر زنگ تفریح ظهر باید به حد کافی طولانی باشد تا دانشآموزان امکان خوردن ناهار را داشته باشند. این زنگ تفریح معمولاً یک ساعت میباشد. البته دستورالعمل ثابت قانونی دربارة آن وجود ندارد. در مورد تعداد ساعات درسی هفتگی تفاوتهای قابل توجهی میان مقاطع و انواع مدارس وجود دارد. این تعداد ساعات از 21 ساعت در هفته برای کلاس اول مدرسة ابتدایی (اولین مقطع تحصیلی6سالگی) شروع میشود، برای مدارس عالی آموزش عمومی (مقاطع نهم تا دوازدهم 15 تا 18سالگی) به بیش از 33ـ34 ساعت در هفته میرسد و برای مدارس عالیتر فنی و مؤسسات کارآموزی (مقاطع نهم تا سیزدهم15 تا 19سالگی) تا 40ساعت در هفته خواهد بود. در برنامة آموزشی هفتگی که توسط مدیر مدرسه تنظیم میشود باید تعداد کل ساعات آموزشی هفتگی تا حد امکان به صورت مساوی بین روزهای هفته تقسیم شود. تعداد ساعات آموزشی روزانه برای کلاس اول تا چهارم بین 4 تا 6ساعت، در مقطع پنجم تا هشتم حداکثر 8 ساعت و برای کلاس نهم حداکثر 10ساعت میباشد. دروس و موضوعات آزاد نیز در بین این ساعات باید محاسبه شود. در مدارس شبانهروزی که در سیستم آموزش اجباری حل شدهاند بخش مراقبتی از دوشنبه تا جمعه باید حداقل تا ساعت 16:00 ارائه گردد.در آکادمیهای آموزشی و تربیتی و آکادمیهای آموزش حرفهای تعداد ساعات هفتگی برای دانشجویان بین 30 تا 40 ساعت است. این میزان به نیمسال تحصیلی بستگی دارد. ساعت شروع درس 7:00 صبح است. شروع درس در ساعت 8:00 صبح نیز ممکن است. حداکثرساعت تشکیل کلاس ساعت 20:00 میباشد.
مطابق قانون تحصیلات و آموزش که در ماه می 1993 توسط پارلمان اطریش به تصویب رسید. Fachhochschulen در کشور اطریش از سال آکادمیک 95/1994تصویب و از آن زمان تا کنون به عنوان نوعی از تحصیلات دانشگاهی قلمداد گردید. پارلمان دورههای آموزش فنی و حرفهای را که عملاً از پیش تعیین شده بودند و اساس علمی داشتند به تصویب رساند که حداقل زمان طول این دورهها 6 نیم ترم تحصیلی میباشد و حداقل1950 درس را در بر میگیرد.پذیرش منوط به داشتن گواهینامة امتحان ورود به دانشگاه نمیباشد. این کالجها برای اشخاصی تأسیس شده است که مهارتهای فنی و حرفهای مورد نیاز برای رشتة مورد تحصیل را دارا میباشند. فارغالتحصیلان مدارس فنی و حرفهای که از مهارت و دانش ویژه و کافی برخوردارمیباشند، از اعتبار ویژهای در ارتباط با برنامة تحصیلی به منظور کاهش طول تحصیل برخوردار خواهند شد.فارغالتحصیلان Fachhochschulen میتوانند درتحصیلات دکتری در رشتة خود دردانشگاه ثبتنام نمایند. تأمین مالی از طریق دولت و نیزازطریق بخشهای خصوصی صورت میگیرد.
در کشور اطریش معدودی از رشتههای آموزش تکمیلی غیر دانشگاهی وجود دارد. یک دوره مطالعاتی Fachhochschule (در کالجهای رشتة ویژة متوسطة تکمیلی) در سال 95/1994 برقرار گردید. رشتههای ذیل در حال حاضر برای ادامة تحصیل در دسترس میباشد:
ـ کالجهای آموزش معلم، کالجهای آموزشی برای معلمین اشاعه و آموزش مذهبی، کالجهای آموزش معلم فنی و حرفهای و کالجهای فنی
ـ کالجهایی برای مشاغل اجتماعی
ـ کالجهای پیراپزشکی
ـ دورههای دانشگاهی تکمیلی ویژه برای مشاغل و حرفههای تجاری و فنی
همانطور که در بالا توضیح داده شد، کالجهای آموزش معلم فنی و حرفهای و فنی، معلمین را برای مدارس ابتدایی، مدرسة متوسطة عمومی. مدارس ویژه و برای سال پیش فنی و حرفهای آماده و آموزش میدهد. کالجهای مخصوص و مجزای آموزش معلم به معلمین آموزش مذهب و دین را آموزش میدهد.همچنین همانگونه که در بالا توضیح داده شد، کالجهای آموزش معلم فنی و حرفهای و کالجهای فنی به معلمین فنی و حرفهای در بعضی از رشتههای آموزشی و تعلیمی کالجهای فنی حرفهای و کالجهای فنی متوسطة عالی (تکمیلی) و مقدماتی را آموزش میدهد.
آموزش غیر دانشگاهی در کالجهای پیراپزشکی به هفت رشتة مختلف تقسیمبندی میشود. حداقل طول دوره دو سال میباشد.فارغالتحصیلان مدرسة متوسطة آکادمیک ممکن است آموزش فنی و حرفهای را در دورههای ویژة بعد از دانشگاه در تجارت، صنایع دستی، بازرگانی و توریسم به اتمام رسانند ترککنندگان کالج فنی و حرفهای و فنی تکمیلی که در کالجهای متوسطة تکمیلی مطالعه و تحصیل میکنند، ممکن است یک مدرک فنی و حرفهای اضافی دریافت دارند.ترککنندگان کالجهای فنی تکمیلی ممکن است در کالج تجاری متوسطة تکمیلی حضور یابند.در بعضی از نظامها و رشته ها، کالجهای ترککنندگان کالج فنی و کالج فنی و حرفهای متوسطه معرفی شدهاند.
تعداد دانشجویان |
کالج |
7083 |
کالج آموزش معلم |
789 |
کالج آموزش معلمین دینی |
575 |
کالج آموزش معلم فنی و حرفهای و فنی |
262/1 |
کالجهای مربوط به مشاغل اجتماعی |
قوانین حقوقی مربوط به دانشگاهها وظایف آموزشی را به صورت بسیار کلی معین کرده است. بنابر قانون تحصیلات دانشگاهی (UNISTG) دانشگاهها وظایف آموزشی خود را توسط ارائة آموزش در راستای پرورش حرفهای افراد در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا و با ارائة دورههای آموزشی جهت ادامه تحصیل انجام میدهند. آنها رشتههای تحصیلی هنر، آموزش حرفهای هنری، هنری ـ تربیتی یا هنری ـ علمی و همچنین پرورش از طریق هنر را به هنرجویان عرضه میکنند.جزئیات وظایف آموزشی در حقوق آموزشی از برشمردن تمامی رشتههای عرضه شده توسط دانشگاهها حاصل میشود. وزارت مربوطه محل هر رشتة دانشگاهی را معین میکند. هدف از آموزش در مدارس عالی تخصصی آموزش حرفهای بر مبنای علمی است.برنامة معین جلسات درس و ترتیب امتحانات توسط کمیسیون تحصیلی دانشگاههای علمی و هنری مشخص میشوند. در مدارس عالی حرفهای کمیتة کارشناسی این برنامه را معین میکند.
قانون کلی مدارس عالی (مصوب سال1996) منجر به وضع مقررات حقوقی فراگیری در زمینة برنامة درسی گردید که شامل تمام دانشگاهها میشد. با تصویب قانون تحصیلات دانشگاهی در سال 1997 تنظیم برنامة درسی در دانشگاهها و از سال 1998 دانشگاههای هنر از حالت متمرکز خارج شد. وضع مقررات جزئی که سابقاً برعهدة قانونگذار و وزارت مربوطه بود با تعیین چارچوب حقوقی و به دست آوردن فضای تصمیمگیری وسیعتر به کمیسیونهای آموزشی خود دانشگاهها محول شد تا خود برنامة درسی خود را تعیین کنند. قوانین فراگیر آموزشی در اصل تنها شامل تعیین تعداد ترمهای تحصیلی و همچنین حداقل و حداکثر میزان کلی ساعتهای درسی در طول مدت تحصیل نمیشدند. دیگر ضرورت ندارد که هماهنگی میان انتظارات و خواستههای سیستم اشتغال و آموزش حرفهای آکادمیک با فراگذشتن از دانشگاهها از طریق سیستم سیاسی حاصل شود، بلکه انجام این امر با ارتباط مستقیم کمیسیون آموزشی و نمایندگان بخش اشتغال میسر میشود.
قانون آموزش دانشگاهی برای ایجاد هماهنگی با بخش اشتغال روشهایی را پیشبینی کرده است. این تمهیدات کمیسیونهای آموزشی را موظف میکنند که از تمامی پیشنهادها مبنی بر تغییر برنامة تحصیلی استقبال کنند. براساس استماع نظریات طرفین یک نمودار قابلیت به دست میآید که اساس طراحی برنامة آموزشی قرار خواهد گرفت. در نتیجه ضرورت دارد نمودار قابلیت و طرح برنامة آموزشی با ارزیابی روشهای درون و برون دانشگاهی تهیه شود. برنامة آموزشی مدارس عالی حرفهای با مسئولیت شخصی خود این مدارس تهیه میشوند. به هر صورت لازم است این برنامهها از طرف شورای مدارس عالی فنی به رسمیّت شناخته شوند. برنامة دورههای آموزشی مرکز دانشگاهی تحصیلات عالی با مسئولیت شخصی خود مرکز دانشگاهی طراحی می گردد.
سرزمین فعلی اتریش از قرن چهارم پیش از میلاد مسکن قوم سلت بوده است. در همان قرن این سرزمین بدست رومیها افتاد و طی قرنها مرکز تاخت و تازمهاجمان گردید.در قرن هشتم میلادی در سال 788، شارلمانی امپراطور معروف اروپا آن را گرفت و در قسمتهایی از آن ایالتی مرزی بنام قلمرو شرقی (اوستررایش، نام محلی اتریش) تأسیس کرد. پس از آن مدتی بدست مجارها افتاد و سپس در سال 955 میلادی اتوی اول پادشاه باویر آن را به خاک خود ملحق کرد. اتریش دوبار در سالهای 976 و 1156 بدست خاندان بابنبرگ افتاد (ابن خالدان بر روی هم 285 سال بر اتریش حکومت کردند) که در اولی مرزبان نشین و در دومی دوک نشین بود. در سال 1251 اتوکا دوم پادشاه بوهم آن را تسخیر نمود ولی وی در سال 1276 مجبور شد که نواحی بزرگتر از اتریش را به رودولف هاپسبورگ اول واگذار کند.
اتریش از سال 1453 عنوان مهیندوک نشین پیدا کرد. از سال 1438 که آلبرشت دوم فرمانروای اتریش، امپراطوری مقدس روم نیز شد. اتریش نیز قسمتی علیهده بر آن امپراطوری شد. خاندان هاپسبورگ تا سال 1806 بر امپراطوری مقدس روم فرمانروایی داشت . پس از مرگ آلبرشت، دوکی اتریش به لادیسلاوس پنجم رسید. ولی در سال 1463 فردریک سوم امپراطور امپراطوری مقدس روم و آلمان آنزمان، خود به دوکی اتریش نیز دست یافت. در زمان حکومت وی ترکان و مجارها به اتریش حملاتی کردند. در سال 1493 با مرگ فردریک، پسرش هاکسیمیلیان اول به حکومت اتریش رسید. در زمان وی اتریش در اروپا اهمیت فراوان یافت.در تمام مدت قرن شانزدهم اتریش سدی در مقابل تهاجم ترکها به اروپا بود. از اوایل قرن هفدهم ، اصلاح دینی باعث کشمکشهایی بین کاتولیکها و پروتستانهای تبعه اتریش (همراه با سایر قسمتهای اروپا) شد که از سال 1618 زنگ جنگ به خود گرفت و تا سال 1648 بمدت 30 سال بطور انجامید. آغاز این جنگ از شهرپراگ ـدر چکسلواکی) بود. از اواسط قرن هجدهم تا اوایل قرن نوزدهم فرمانروایان اتریش مخصوصاٌ ماری ترزو ژوزف دوم به تحکیم قدرت داخلی و توسعه طلبی در لهستان و بالکان پرداختند. در جنگهای اروپایی انقلاب فرانسه و در جنگهای ناپلئون، اتریش از فرانسه چندین بار شکست خورد. با این وصف پس از کنگره وین (1815) ، اتریش عهده دار نقش مهمی در سیاست اروپا شد. پس از سال 1815 و حاکمیت مجدد اتریش، این کشور شامل نواحی قسمت اعظم اتریش فعلی، قسمتهای شمال شرقی ایتالیا و شمال و شمال شرقی فعلی و نواحی وسیع دیگری بود. دراین زمان در قسمت اعظم اروپا حکومتهای استبدادی بر سرکار بود و مترنیخ صدراعظم وقت کشورنیز پیرواین شیوه بود، ولی انقلابات سال 1848وضع حکومتی وی را متزلزل کرد. این قیامها بخصوص در نواحی شرقی کشور روی داد که بشدت سرکوب شدند. در سال 1859 در جنگ با ساردنی، ناحیه لومباردی در شمال غربی ایتالیای فعلی از دست اتریش خارج شده در اواسط سال 1866 جنگی میان اتریش و متحدانش با پروس و ایتالیا در گرفت. این جنگ را بیسمارک صدراعظم پروس برای از بین بردن نفوذ اتریش در دوک نشینها و ایالات آلمان آغاز نموده و اختلاف اتریش و پروس را بر سر اداره کردن شلسویگ – هولشتاین بهانه کرد. در این جنگها پروس چنان شکستی به اتریش وارد کرد که تا آنزمان در تاریخ بی سابقه بود. طبق عهدنامه صلح که در 23 اوت سال 1866، در شهر پراگ منعقد شد اتریش ناگزیر شد ناحیه ونیز را به ایتالیا واگذار کند ولی پروس بجز قطع نفوذ اتریش در امور داخلی آلمان چیز بیشتری مطالبه نکرد. در سال 1867 بر اثر فشار مجارها، در وضع امپراطوری تغییراتی صورت داده شد و اتریش با مجارستان (هنگری)، پادشاهی دوگانه اتریش – هنگری را تأسیس کردند که تحت فرمانروایی خاندان هاپسبورگ بود و در نتیجه اسلاها تحت فرمان آلمانها و مجارها در آمدند.این امپراطوری عظیم و مقتدر سپس به گسترش نفوذ خود در بالکان پرداخت و قسمتهای بزرگ و مهمی از آن را تصرف نمود در سال 1914 که آغاز جنگ جهانی اول بود اتریش نقش بزرگی در آن داشت. بهانه ای که باعث برافروختن آتش جنگ شد قتل فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش در سفری که به صربستان (یوگسلاوی) داشت بود. وی بدست یک دانشجوی صربی بنام پرنزیپ ترور شد. دولت اتریش پس از این واقعه خواستار اعزام نمایندگانی برای تحقیق شد ولی با مخالفت صربستان، اتریش در بیست و هشتم ژوئیه سال 1914 به آن کشور اعلان جنگ داد. با شروع جنگ روسیه به نیروهای خود آماده باش داد و در پی آن آلمان به حمایت از اتریش وارد جنگ شد. در سالهای اولیه پیروزی بیشتر با متحدین (اتریش، آلمان، عثمانی ، بلغارستان) بود ولی سرانجام شکستها آغاز گردید. در اواخر سال 1918 اتریش شکست نهایی را پذیرا گردید و در 10 سپتامبر 1919 با متفقین پیمان صلح سن ژرمن را امضاء نمود. در پایان جنگ و نتایج آن امپراطوری دوگانه اتریش – هنگری ه سه کشور اتریش، مجارستان و چکسلواکی تجزیه شد و همچین قسمتهایی از آن به کشورهای ایتالیا، یوگسلاوی، روسیه ، لهستان و رومانی تعلق گرفت. در آنزمان اتریش دارای 8 میلیون نفر جمعیت بود که 2 میلیون آنها در وین سکونت داشتند.در سال 1918 امپراطور کارل فرانتس ژوزف مجلس مؤسسان را در کشور تشکیل داده و آن مجلس نیز اتریش را جزئی از آلمان بزرگ بزرگ قرار داد ولی این عمل با انعقاد قرارداد سن ژرمن ملغی شد و کشور به جمهوری تبدیل شد. در سالهای اولیه پس از جنگ تورم و بحران شدید مالی اتریش را فرا گرفته بود. در بین دو جنگ جهانی جو سیاسی اتریش نیز آشفته بود و کشمشکهایی میان دو حزب سوسیال مسیحی و سوسیال دمکرات وجود داشت و دیکتاتوری بر کشور حاکم بود. در سال 1932 انگلبرت دولفوس به صدراعظمی اتریش انتخاب شد. او بر ضد نازیها عمل میکرد و بشدت طرفداران آنها را در کشور سرکوب مینمود که این عمل او سرانجام موجب ترور وی توسط نازیها در سال 1934 گردید و وضع سیاسی کشور آشفته تر شد.در سال 1938 همزمان با اوج پیشرفت هیتلر و نازیسم در آلمان، نازیها اتریش را تحت اشغال خود درآورده و تا پایان جنگ دوم این الحاق وجود داشت. درسال 1945 اتریش بوسیله متفقین تسخیر شد و باردیگر دارای حکومت جمهوری شد و به پنج منطقه تقسیم گردید. نواحی فور آرلبرگ و تیرول به تصرف فرانسه، زالتسبورگ و قسمت غربی اتریش علیا تحت اشغال امریکا، قسمت شرقی اتریش علیا، اتریش سفلی و بورگنلاند تحت تصرف شوروی و کارنتینیا و ایستریا به تصرف انگلستان درآمدند.درضمن شهروین تحت اداره مشترک چهاردولت اصلی متفق قرار گرفت.در سال 1946 دولت اتریش به رسمیت شناخته شد ولی بعلت اختلافات اساسی بین روسیه و سایر متفقین، انعقاد پیمان صلح تا سال 1955 به تأخیر افتاد. در اکتبر همان سال نیروهای خارجی از اتریش خارج شدند و در اتریش حکومت جمهوری متکی به آزادی احزاب بوجود آمد. در سال 1969 برونو کرایسکی به صدارت اعظمی کشور انتخاب شد و این انتخابات در سالهای 1975 و 1980 نیز تکرار گردید.درسال 1975،هنگامیکه کنفرانس وزرای نفت کشورهای اوپک در وین تشکیل شده بود، موردهجوم و به گروگان گرفته شدن این وزراء توسط مردان مسلحی قرار گرفتند این مردان وزراء را با هواپیما به الجزایر برده و پس از اجابت تقاضاهایشان آنان را آزاد نمودند.
کشوراتریش با 853, 83کیلومتر مربع وسعت (صدو هفتمین کشور جهان)در نیمکره شمالی، نیمکره شرقی در مرکز قاره اروپا واقع شده و به دریا راهی ندارد.همسایگان اتریش عبارتند از کشورهای سوئیس و لیختن اشتاین در غرب، ایتالیا و یوگسلاوی در جنوب ، مجارستان در شرق و چکسواکی و آلمان غربی در شمال.قسمت اعظم اتریش را کوههای آلپ و سایر کوهستانها در قسمت غرب و جنوب در برگرفته، قسمتهای شرقی و شمالی آن نسبتاٌ کم ارتفاع هستند.رودهای مهم که اکثراٌ از رشته کوههای آلپ سرچشمه گرفته اند عبارتند از: رودهای دانوب، انس، این ودراو. جنگلها وسعت زیادی دارند. آب و هوای اتریش در زمستانها سرد و در تابستانها ملایم همراه با بارندگی نسبتاٌ زیاد است. قله گروس گلوکنر با 797, 3 متر ارتفاع بلندترین نقطه اتریش است. رودهای دانوب (850, 2 کیلومتر)، این (515) و دراو (447) طویلترین رودهای آن و بزرگترین دریاچه، نوی زیدلر (139 کیلومتر مربع ) می باشد.
کشور اطریش با مساحت 855/83 کیلومتر مربع از 9 ایالت تشکیل یافته است.
کشور اطریش از سال 1918 کشوری پادشاهی بود و در حال حاضر دارای دموکراسی پارلمانی با قانون اساسی مبتنی بر قواعد و اصول جمهوری، دموکراسی، و قانونی، و نیز اصول تقسیم قدرت اجرائی و قانونی و تفکیک عدالت و نظارت میباشد. رئیس جمهور بالاترین مقام و نمایندة دولتی است که مستقیماً توسط مردم برای یک دورة 6 ساله انتخاب میشود. مجالس و ملی، قسمتهای قانونی حکومت جمهوری می باشند و مجلس ملی از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد.اعضاء مجلس از پارلمانهای ایالتها انتخاب و برگزیده می شوند. دولت از رئیس دیوان عالی ، معاون رئیس دیوان عالی کشور و وزراء تشکیل یافته است. هر ایالت دارای یک حکومت و نظارت منطقه ای می باشد.فرمانداریها و بخشداری ها به ادارة دولت نمی باشند با این وجود بخشهایی با قانون مستقل میباشند. این فرمانداریها دارای شورای شهرداری انتخاب شده که توسط شهردار اداره می شوند، می باشند. در کشور اطریش تقسیم سازمانی و نهادی بین کلیسا و دولت وجود دارد.در حال حاضر، حکومت این کشور جمهوری بوده و رئیس جمهور فعلی رودولف کیرش شلگر و نخست وزیر، برونوکرایسکی است که هر دو به مدت 6 سال انتخاب شده و بوسیله آرای عمومی بقدرت رسیده اند (اولی از 1980 و دومی از 1979).
قوه مقننه از دو مجلس یکی مجلس فدرال بوندسرات با 58 عضو (برای مدت 6 سال ) و دیگری مجلس ملی ناسیونال رات با 183 عضو (برای مدت 4 سال ) تشکیل یافته است.
قانون اساسی موجود در سال 1920 تدوین شده است. براساس آخرین تقسیمات کشوری، اتریش از 9 ایالت تشکیل گردیده است.فعالیت احزاب در اتریش آزاد است و حزب مهم آن حزب سوسیالیست است و سایر احزاب آن عبارتند از: حزب خلق، آزادیخواه و کمونیست. اتریش در سال 1866 برای اولین بار و در سالهای 19 – 1918 برای دومین بار مستقل شد.روز ملی آن بیست و ششم اکتبر بوده و در سال 1955 به عضویت سازمان ملل درآمد و علاوه بر آن در سازمان های آدب،سی سی دی،اسه،شورای اروپا،افتا، فائو،گات،یا آآ، بانک جهانی، ایکائو،آیدا، ایدب،ایفک، ایلو، ایمکو، ایمف، اواسی دی، یونسکو، یوپو، وهو و ومو نیز عضویت دارد.این کشورهمچنین با جامعه اقتصادی اروپا با رابطه بازرگانی متقابل دارد.
پس از تشکیل مجدد جمهوری اتریش بواسطه اعلامیه’استقلال در تاریخ 27 آوریل1945،قانون اساسی(B-VG) سال 1920که درمتن قانون سال 1929 نیز آشکار است،مجدداًمورد اجرا گذارده شد. قانون فوق تا سال 1933)سال انحلال پارلمان از جانب دولت دلفوس )اعتبار داشت.در سال 1934،قانون استبدادی حکومت طبقه ای،که از دارای هیچ گونه مشروعیت مردمی برخوردار نبود،به روی کار آمد. سیستم مذکور طی سال 1938، تحت فشار ناسیونال سوسیالیسم متلاشی و منجربه الحاق اتریش به آلمان هیتلری گردید. با اجرای مجدد قانون اساسی، مبانی دموکراسی اتریش که تا سال 1933 پا بر جا بود، مجدداً مورد تاکید قرار گرفت.چهار دهه پس از سال 1945، سیستم سیاسی اتریش، متآثر از دو حزب بزرگ سوسیال دموکرات اتریش (SPO) و حزب خلق اتریش (OVP) بود.در کلیه مسائل سیاسی- اجتماعی و سیاسی ـ اقتصادی با دخالت دادن اتحادیه های کارگری و کارفرمایان در تصمیم گیریها معمولاً در مرحله’ پیش از پارلمان توافقاتی مبنی بر عدم طرح این قبیل تصمیمات در مجلس و پارلمان به عمل می آمد.این درحا لی است که از اواسط دهه’ 80 تغییراتی در این سیستم بوجود آمد. احزاب جدیدی همچون حزب سبزها و یا انجمن لیبرالها بوحود آمدند. نفوذ دو حزب بزرگ سنتی OVP، SPOنیز کاهش یافت.در تاریخ 7 جولای 1989 وزیر خارجه’وقت اتریش،، موک،، در بروکسل درخواست عضویت اتریش را تسلیم نمود. در تاریخ اول فوریه 1993 مذاکرات عضویت کمیسیون اروپا با اتریش، فنلاند، سوئد و نروژ آغاز شد. در آغاز ماه مارس 1994 مذاکرات با اتریش خاتمه یافت. در دوازدهم ژوئن 1994 و در یک همه پرسی عمومی 66% مردم اتریش به عضویت این کشور در اتحادیه اروپا (EU) رای مثبت داده واین عضویت در تاریخ اول ژانویه1995 به مورد اجرا در آمد. از اول جولای 1998 تا 31 دسامبر 1998، کشور اتریش برای نخستین بار عهده دار ریاست اتحادیه اروپا گردید.در آخرین انتخابات شورای ملی که در تاریخ 3اکتبر1999برگزار گردید، حزب SPO15/33 %، حزب OVP 91/26 %، حزب آزادی 91/26 % و سبزها 4/7 % آرای شورای ملی را کسب نمودند. پس از مذاکرات ائتلاف،سرانجام ائتلافی میان احزاب OVPوFPO برقرار گردید.حکومت اتریش، حکومتی دموکراسی-پارلمانی است.علاوه بر این حکومت مشروطه و فدرالیسم، از اصول مهم قانون اساسی کشور به شمار آیند.از سال 1958، کشور اتریش به کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی پیوسته و عضو شورای اروپا میباشد.گفتنی است که کنوانسیون و پروتکل های الحاقی آن، در زمره حقوق اساسی داخلی محسوب می گردند.
ارگانهای قانونگذار در اتریش مجلس شورای ملی و مجلس ایالتی می باشند که کارکرد اتاقهای اداری سیاسی ایالتها نیز به این مجموعه اضافه می گردد.ارگان قانونگذاری ایالتها مجلس ایالتی میباشد.اعضای شورای ملی و مجلس های ایالتی با انتخابات یکسان، مستقیم و کاملاً شخصی برگزیده میشوند . انتصاب اعضای مجلس ملی توسط مجالس ایالتی صورت میگیرد. ایالتها به تناسب نرخ جمعیتی ساکنین از تعداد متفاوتی نماینده برخوردار می باشند.به عنوان مثال ایالت اتریش سفلی(Niederosterreich) به عنوان پرجمعیت ترین ایالت کشور، از12نماینده شورا و ایالت بورگن لند و ایالت فورآرل برگ تنها از 3 نماینده برخوردار می باشند. در جهت قانونگذاری مشترک توسط مجلس شورا و مجلس فدرال، قانون اساسی چهار راه حل را پیش رو گذارده که در زمینه های مختلف از این راه حلها استفاده می گردد.
روش قانونگذاری بر اساس لوایح دولتی در مقام عمل، پذیرفته ترین روش میباشد. در این روش دولت پیشنهادی قانونی را با عنوان لایحه که در شورای وزیران به تصویب رسیده است، به مجلس شورای ملی تقدیم می نماید. در مجلس شورای ملی این لایحه به یک کمیسیون (درمسائل تحصیلی به کمیسیون آموزش ) ارائه می گردد تا بررسی هایی بر روی جزئیات آن صورت پذیرد.نهایتاً پیشنهاد تصحیح شده توسط کمیسیون به جلسه’ عمومی مجلس شورای ملی ارائه می گردد. در آنجا پس از مباحثات مشروح و جامع تصویب نهایی حاصل میگردد. پس از تصویب مجلس شورا، قانون مصوب توسط صدراعظم و وزیر مربوطه جهت آگاهی عموم در روزنامه’رسمی قوانین فدرال منتشر میگردد. اگر چنانچه مجلس ایالتی از تأیید و پذیرش قانون فوق امتناع نماید، شورای ملی می تواند با تصویب مجدد آن، وتوی مجلس ایالتی را پشت سر بگذارد. از اینرو وتوی مجلس ایالتی معمولاًنقش مانع موقتی را ایفا می نماید.اگر چنانچه قانون، مخالف نظریه’ مجلس ایالتی ویا در تضاد با اصل فدرالی تصریح شده در قانون باشد، بدون توافق شوراهای ایالتی به تصویب نخواهد رسید. در این گونه موارد وتو قطعی بوده و امکان تصویب مجدد مجلس شورای ملی وجود ندارد. درمورد برخی از مصوبات قانونی مجلس شورای ملی نیز، مجلس ایالتی از حق وتو برخوردار نمی باشد. گفتنی است که مصوبات فوق تنها جهت ا طلاع به این مجلس ارائه میگردد. از جمله’ این موارد میتوان به قوانین مالی سالیانه دولت اشاره نمود که با کمک آنها بودجه’سالانه تصویب و تهیه می گردد.
این راه حل که بر اساس لوایح دولت اتخاذ گردیده، گزینه ای است که اغلب در روند قانونگذاری مورد استفاده قرار میگیرد. یک لایحه ابتکاری پیشنهادی است که توسط یکی از نماینگان مجلس شورای ملی به این مجلس برده شده و حداقل 5 نماینده’ دیگر از آن حمایت می نمایند. در چنین حالتی، سایر مراحل قانونگذاری همانگونه که در فوق بدان اشاره گردید، صورت میپذیرد.
مجالس ایالتی نیز میتوانند در چارچوب روند قانونگذاری ابتکار عمل را بدست گیرند. صدراعظم، لایحه’ تهیه شده توسط مجلس ایالتی را به مجلس شورای ملی ارائه داده و به هدایت روند قانونگذاری مبادرت می نماید. گفتنی ا ست که این گزینه بندرت انتخاب می گردد.
هرشهروند اتریشی از حق درخواست همه پرسی در خصوص 1قانون برخوردار میباشد.اگردرخواست همه پرسی به امضای 100هزار نفر از واجدین شرایط رای دادن برسد، باید در مجلس شورای ملی مورد بررسی قرار گیرد.با وجود این، مجلس شورای ملی، تنها موظف به بررسی تصمیمات می باشد. این در حالی است که مجلس فوق موظف به وضع قانون در خور و شایسته همه پرسی نمی باشد. در کنار قانونگذاری دولتی و ملی، قانونگذاری در سطح ایالتی نیز وجود دارد که این امر خود در نتیجه یکی از اصول فدرالیستی ثابت قانون اساسی میباشد.
از جمله بالاترین مقامات اجرایی کشور می توان به رئیس جمهور، صدراعظم، وزرا و معاونین وزارتخانه ها اشاره نمود. بر اساس اصول فدرالیستی،نهاد امور اداری در سطح ملی،نهاد امور اداری ایالتی و نهاد خودمختار اداری در سطح نواحی و شهرها فعالیت دارند. در مورد سازمان های اداری تفاوتهای میان نهادهای مستقیم و غیر مستقیم اداری وجود دارد. درشیوه’مستقیم انجام امور توسط ادارات دولتی مرکزی صورت میگیرد. در این شیوه دولت به برنامه ریزی وظایف محوله خود مبادرت می نماید.در شیوه’غیر مستقیم اداری نیز میتوان از بخش های تامین اجتماعی وامور مالی نام برد. بخشهای بزرگی از حکومت توسط دولت اداره نمی گردد، بلکه توسط ایالتها ودر چارچوب شیوه’ غیر مستقیم و با واسطه صورت میگیرد. در این صورت بخشهای اداری ایالتها به اتخاذ و اجرای وظایف دولت در محدوده’ صلاحیت خود مبادرت می نمایند. تفوق ایالتها نسبت به دولت در اجرای قوانین با برتری دولت در بخش قانونگذاری برابر است. اداره’ ایالتها توسط نهادهای ایالتی صورت میگیرد. در بخش اداره مدارس و امور آموزشی نهاد های ویژه ای فعالیت دارند. در این بخش از نظر کارکرد صحبت از اداراتی با حق مشارکت بالا در سطح ایالات میباشد.ساختار اداری سه مرحله ای در اتریش شاخص و بارز است. تصمیمات یک اداره می تواند مورد مخالفت مرجع بعدی قرار گیرد. برای مخالفت با تصمیمات بالاترین مراجع اداری، راه برای مراجعه به دادگاههای مستقل عمومی (دادگاه قانون اساسی و دیوان اداری ) وجود دارد. با وجود اینکه مراجع مستقل اداری در زمره نهادهای دولتی می باشند، امااعضای آنها همچون قضات در صدور دستور از آزادی کامل برخوردار می باشند.در کنار ادارات دولتی و ایالتی، مؤسسات خودمختار نیز فعالیت دارند. خودمختاری نواحی و نهادهای تآمین اجتماعی و مشارکتهای اجتماعی (دفاترسیاسی) نیز از اهمیت برخوردار می باشند.با ادغام دو وزارتخانه مرتبط با امور آموزشی ( وزارتخانه’ آموزش و امور فرهنگی که عهده دار مسئولیت رسیدگی بر امور مدارس بوده و وزارت علوم و راه و ترابری که عهده دار مسوولیت رسیدگی بر امور مربوط به دانشگاهها و مدارس عالی بودند، وزارتخانه’ آموزش، علوم و فرهنگ تشکیل یافت. علاوه بر این، وزارتخانه های متعددی با مسئولیتهای متفاوت فعالیت دارند که با امور آموزشی نیزمرتبط می باشند.همچنین در کنار دولت، نهادهای محلی متعددی نیز وجود دارند که در این زمینه ازمسئولیتهایی برخوردار می باشند.به عنوان مثال رسیدگی بر امور آموزشهای حرفه ای غیر آکادمیک در محدوده’مسئولیتهای وزارت اقتصاد و کار میباشد.از جمله سایر حوزه های مسئولیتی این وزارتخانه می توان به احداث مدارس و اداره’ ساختمان های آموزشی غیر پایه اشاره نمود. در بخش مدارس پایه احداث و اداره’مدارس در محدوده’صلاحیت نهادهای منطقه ای بوده و حمایتهای مالی آن توسط نهادهای ایالتی صورت میگیرد. وزارت کشاورزی، جنگل، محیط زیست و آب نیز عهده دار مسئولیت اداره و نگهداری و مدیریت پرسنل مشغول به تدریس در مدارس عالی رشته های کشاورزی و جنگلداری میباشد. وزارت تآمین -اجتماعی رایگان دانش آموزان و تهیه کتب آموزشی مدارس میباشد. لازم به ذکر است که در مدارس متوسطه’ مسوولیت نگهداری و مدیریت پرسنلی رشته های کشاورزی و جنگلداری از جمله وظایف نهادهای ایالتی میباشد.
مهمترین صنایع کشور عبارتند از: ماشین آلات، آهن و پولاد، محصولات غذایی، موادشیمیایی، نساجی، سرامیک، سنگ و شیشه و موادفلزی. گندم و جو، ذرت، چاودار، سیب زمینی و انگور از مهمترین محصولات کشاورزی می باشند. سرانه زمین مزروعی برای هر نفر بالغ بر 2/0 هکتار می باشد تولید سالیانه گوشت گاو 000, 184 تن و گوشت خوک 200, 328 تن میباشد. تولید سالانه نیروی الکتریسته نیز معادل 68/ 37 میلیارد کیلو وات ساعت است.تنگستن، نقره، کرم، منیزیت، سنگ آهن، نفت ، لیگنیت، گازطبیعی، زغالسنگ، بوکسیت ، مس و گرافیت از جمله مهمترین معادناتریش به شمار می آید. نیروی کار کشور بالغ بر 000, 40 نفر و ذخیره آن 700, 112 نفر است.واحد پول اتریش، شیلینگ (S) معادل 100 گروشن است که هر 86/13 آن برابر با یک دلار آمریکا است.تولید ناخالص ملی در سال 1979، 4/47 میلیارد دلار بوده (درآمد سرانه 307, 6 دلار) که 61% آن از صنایع و 5% از کشاورزی و جنگلداری بدست میآید.نرخ سالانه رشد تولید ناخالص ملی حدود 8/3% است.درآمد بودجه ملی در سال 1976بالغ بر 23/8 میلیارد دلار و هزینه های بودجه در همین سال معادل 24/10 میلیارد دلار بوده است.واردات اتریش در سال 1979 حدود 20 میلیارد دلار بوده که بیشتر شامل: ماشین آلات، وسائط نقلیه، موادشیمیایی و مواد سوختی است که عمدتا از کشورهای آلمان (40%) ، ایتالیا (7%) و سوئیس (7%) و انگلستان (4%) وارد میشود.میزان صادرات این کشور حدود 15 میلیارد دلار است (1979) که بیشتر شامل: آهن و پولاد، نساجی، پشم و پوست، پارچه و وسایل برقی است وعمدتا به کشورهای آلمان (20%) ، سوئیس (10%) و ایتالیا (10%)صادر می شود.
بنابر نتایج محاسبات کلی اقتصاد ملی، تولید ناخالص داخلی (BIP ) با توجه به قیمتهای سال 2000،بر 869،281 میلیارد شیلینگ بالغ می گردد. با این وضع تولید سرانه معادل 500،347 شیلینگ و سرانه افراد شاغل 100،835شیلینگ اتریش بوده است. میانگین حقوق ماهیانه افراد شاغل به کار طی سال 2000 نیز معادل 400،32 شیلینگ بوده است. طی سال 2000، براساس میانگین سالانه، بالغ بر 173،133،3 نفر شاغل غیر مستقل نیز شناسایی گردیده اند که از این تعداد 954،375،1 نفر به زنان شاغل تعلق داشته است.در مقابل رقم بیکاری طی سال 2000،بر 7/3%بالغ گردید.بنابر آمارسازمان همکاری اقتصادی و توسعه ) OECD (، رقم بیکاری جوانان رده های سنی 15 تا 25سال بشرح ذیل می باشد :
سال |
2001 |
2000 |
1999 |
1998 |
1997 |
1996 |
1995 |
1994 |
1993 |
نفر |
30935 |
063،15 |
904،31 |
454،36 |
927،37 |
943،38 |
372،36 |
167،37 |
572،41 |
ارتباطات متعلق به دولت میباشد. در سال 1976 تعداد 399 فرستنده رادیویی و 461 فرستنده تلویزیونی و 000, 185, 2 گیرنده رادیویی و 000, 772, 1 گیرنده تلویزیونی مورداستفاده بوده است. در سال 1972 تعداد 000, 82 رادیو و 000, 404 تلویزیون تولید شده است (1975).در سال 1976 تعداد 000, 281, 2 شماره تلفن مورداستفاده بوده استدر اتریش بطور متوسط 30 نشریه روزانه با تیراژی حدود 000, 448, 2 و سرانه 320 روزنامه برای هزار نفر (در سال 1975) منتشر میشود. مقیاس مورد استفاده سیستم متریک میباشد.
http://www.iranculture.org/research/edupol/countries.php?c=austria&s=4-6#top
امروزه کشورهای مختلف جهان از ساختارهای آموزشی متفاوتی برخوردار می باشند که طبیعتاً ساختارهای فوق در هرکشوری بنا بر سیاست ها، برنامه ها و اهداف مورد نظر آن کشور متفاوت می باشد. دراین میان، تلاش براین است که نظام آموزشی هر یک از کشورها با تحولات اجتماعی و پیشرفت های فرهنگی متناسب با قرن بیست و یکم هم گام گردد و از سویی دیگر، هماهنگی های لازم بین برنامه های آموزشی و بازار کار در حوزه های مختلف خدماتی، صنایع، کشاورزی، بازرگانی و غیره برقرار گردد.
در طی سال های اخیر، کشور ایران نیز با توجه به ناکارآمدی نظام های آموزشی گذشته در تحقق اهدافی نظیر تناسب تولیدات نظام آموزشی با بازار کار، برخورداری از راه بردها و روی کردهای نوین آموزشی، برخورداری و بهره وری از فن آوری روز در ابعاد مختلف آن و... دست خوش تحولاتی نه چندان گسترده و بعضاً موردی بوده است. اما از آن جا که اعمال تغییرات مذکور هنوز ازشکل آرمانی برخوردار نگردیده است،آشنایی و بررسی ساختار نظام به عنوان سرآغاز مطالعات جامع درخصوص تجارب آموزشی کشورهای مختلف به ویژه کشورهایی که از شرایط و امکانات مشابه کشور ایران برخوردار می باشند مطرح می باشد.
در قاره پهناور آسیا با مجموعه متنوعی از نظام های آموزشی مواجه می باشیم که از یک سو برخی به دلیل تطابق بیش تر وضعیت نظام با اهداف از پیش تعیین شده و برخورداری از امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی آموزش دیده از وضعیت مطلوب تری برخوردار بوده و از سوی دیگر برخی نیز با ادامه حاکمیت روش های سنتی برنظام آموزشی مدارس از بازدهی لازم برخوردار نبوده و به دلایل عدم تأمین منابع مالی مورد نیاز، عدم برخوداری از امکانات، فرصت ها، تجهیزات و شرایط لازم از آموزشی پویا محروم می باشند. در این پیش گفتار تجزیه و تحلیل نظام آموزشی کشورهای جهان مد نظر نبوده بلکه به نگاهی توصیفی به اطلاعات موجود اکتفا می گردد.
مقطع آموزش پایه : براساس قوانین مصوب هر یک از کشورهای جهان بخشی از مقطع تحصیلی به عنوان مقطع آموزش پایه تلقی گردیده و کلیه شهروندان مؤظف اندکه پس از احراز شرایط لازم و قانونی ازآموزش قانونی این مقطع برخوردار گردند. دولت ها نیز به نوبه خود مؤظف اند در جهت برخورداری هرچه بیشتر شهروندان از این مقطع تسهیلات لازم را فراهم نموده و به ارائه خدمات به صورت رایگان مبادرت نمایند.مقطع آموزش اجباری در برخی از کشورهای قاره آسیا (26 درصد) من جمله کشورهای ترکیه، سوریه، ویتنام، ایران، امارات متحده عربی و..... تنها شامل مقطع آموزش ابتدایی و در سایر کشورها نیز (48 درصد) این مقطع دو مقطع آموزش ابتدایی و مقدماتی متوسطه را شامل می گردد.در میان کشورهای آسیایی طولانی ترین مقطع آموزش پایه به کشورهای برونئی دارالسلام با 12 سال و کشورهای آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان به مدت 11 سال تعلق دارد. کوتاه ترین مقطع آموزش پایه نیز به کشورهایی اختصاص دارد که آموزش در آن مقطع تنها مختص مقطع ابتدایی بوده و حداقل دوره آموزشی 5 سال به طول می انجامد. از جمله کشورهای فوق می توان به کشورهای میانمار، مغولستان، و.یتنام و.....اشاره نمود.
سن ورود به مقطع آموزش پیش دبستانیی : در میان کشورهای آسیایی کمترین سن ورود به آموزش پیش دبستانیی سن 2 سالگی ( در کشورهای قبرس و اسرائیل(فلسطین اشغالی) و بیش ترین سن ورود به این مقطع سن5 سالگی است که در کشورهای تایلند، اندونزی، ایران و.... مشاهده می گردد. در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای قاره آسیا سن ورود به مقطع آموزش پیش دبستانیی 3 سال (48 درصد) و یا 4 سال (34 درصد) می باشد.لازم به ذکر است مقطع آموزش پیش دبستانیی در عمده نظام های آموزشی کشورهای دنیا اجباری نیست.
مقطع آموزش ابتدایی : پایین ترین سن ورود به مقطع آموزش ابتدایی سن 5 سالگی (در کشورهای، پاکستان، سریلانکا، میانمار) و مسن ترین دانش آموزان شاغل به تحصیل در مقطع ابتدایی نیز در کشورهای فلسطین و اردن به دلیل طولانی بودن آن مقطع با 15 سال سن و کشور یمن با 14 سال سن مشاهده می گردد. طولانی ترین مقطع آموزش ابتدایی (10 سال) در کشورهای فلسطین و اردن مشاهده می گردد.
مقطع آموزش متوسطه : مقاطع آموزش رسمی با توجه به اهمیت مقاطع در نظام آموزشی کشورهای جهان به دو مقطع اصلی آموزش ابتدایی و متوسطه تقسیم می گردد در برخی از کشورهای قاره آسیا (14 درصد) نظام آموزشی تنها به دو مقطع مذکور تقسیم شده و از انشعابات بیشتری برخوردار نمی باشد. به عنوان مثال درکشور آنگوئیلا (دوره ابتدایی 10 سال و مقطع متوسطه4 سال)، یمن (دوره ابتدایی 9 سال و مقطع متوسطه 3 سال ) به طول می انجامد و این درحالی است که در اکثر کشورهای این قاره (86 درصد ) مقطع آموزش متوسطه خود از دو مقطع کوتاه تر با عناوین مقطع مقدماتی متوسطه و مقطع تکمیلی متوسطه متشکل می گردد.کوتاه ترین طول مدت متوسطه در مجموع کشورهای قاره آمریکا در کشور ونزوئلا با طول مدت 2 سال و در کشور السالوادور و برزیل با طول مدت 3 سال و طولانی ترین مقطع متوسطه 8 سال نیز در کشورهای سریلانکا،کویت ودر کشورهای آذربایجان، بنگلادش، ترکمنستان، سنگاپور، هند به مدت (7سال) مشاهده می گردد. طولانی ترین مقطع مقدماتی متوسطه در کشور سریلانکا با 6 سال طول مدت مقطع و کوتاه ترین آن با 2 سال طول مدت مقطع در کشور بوتان مشاهده می گردد. طولانی ترین مقطع تکمیلی متوسطه 4 سال (در کشور های پاکستان، کویت، ایران) و کوتاه ترین مقطع در کشورهای چین، گرجستان، مغولستان، مالدیو و....مشاهده می گردد.
در قاره آفریقا به دلیل وجود کشورهای متعدد شاهد تنوع زیادی در نظام های آموزشی می باشیم. به طور مسلم اکثریت کشورهای قاره آفریقا در زمره کشورهای توسعه نیافته قرار گرفته و برخی در زمره کشورهای درحال توسعه محسوب می گردند. تبعات چنین وضعیتی در مجموع شرایطی را پدید می آورد که به جز در مواردی معدود، نظام های آموزشی این قاره به دلیل عدم برخورداری از امکانات و تجهیزات لازم، نیروی انسانی متخصص و عدم سرمایه گذاری و پشتیبانی های مالی لازم از کیفیت قابل توجهی برخوردار نباشد. با این وجود کلیه این موارد مانع از این نمی گردد که جنبه های مثبت به صورت موردی وجود نداشته و یا در برخی نمونه های معدود نظام های موفق، تجارب قابل استفاده ای وجود نداشته باشد. ب ه طور کلی از نکات برجسته در مطالعات نظام های آموزشی قاره آسیا می توان به اجرای طرح ها و برنامه های جهانی آموزش اشاره نمود که در جهت رفع محرومیت، افزایش پوشش تحصیلی، ارتقای کیفیت آموزشی و... به اجرا در آمده است. طی تحقیقات به عمل آمده مشخص گردیده است که مطالعه و بررسی راه بردهای فوق تا حدود زیادی راه گشا و اثر بخش بوده است.
مقطع آموزش پایه : براساس قوانین مصوب کشور بخشی از مقطع تحصیلی به عنوان مقطع آموزش پایه تلقی گردیده و کلیه شهروندان مؤظف اندکه پس از احراز شرایط لازم و قانونی از آموزش قانونی این مقطع برخوردار گردند. دولت ها نیز به نوبه خود مؤظف اند در جهت برخورداری هرچه بیشتر شهروندان از این مقطع تسهیلات لازم را فراهم نموده و به ارائه خدمات به صورت رایگان مبادرت نمایند.
مقطع آموزش پایه در بسیاری از کشورهای قاره آفریقا (50 درصد) تنها شامل مقطع آموزش ابتدایی می گردد مانند (کشورهای اتیوپی، چاد، کامرون، گینه) و این درحالی است که در برخی کشورها نیز (41 درصد) این مقطع از دو مقطع ابتدایی و مقدماتی متوسطه متشکل می گردد. این وضعیت در کشورهای الجزایر، کنگو، تونس، نامبیا، نیجر و.... مشاهده می گردد.
لازم به ذکر است برخی از کشورها( 9 درصد) اطلاعات مربوط به این مقطع را گزارش نکرده اند. در میان کشورهایی آفریقایی طولانی ترین مقطع آموزش پایه به کشورهای ری یونیون، سنت هلنا، گابن و... با 10 سال مقطع آموزش تعلق دارد.
کوتاه ترین مقطع آموزش پایه نیز به کشورهایی اختصاص دارد که آموزش در آن مقطع تنها مختص مقطع ابتدایی با حداقل دوره آموزشی 4 ساله می باشد که از آن جمله می توان به کشورهای سائوتومه و پرنسیپه اشاره نمود.
سن ورود به آموزش پیش دبستانیی: درمیان کشورهای آفریقایی کمترین سن ورود به آموزش پیش دبستانیی سن 2 سالگی (در کشورهای ری یونیون ) و بیش ترین سن ورود به این مقطع سن 6 سالگی است که در کشور نامیبیا مشاهده می گردد. در اکثر کشورهای این قاره سن ورود به مقطع پیش دبستانیی در سنین 3 سال (38 درصد) و یا 4 سال (36 درصد) می باشد. لازم به ذکر است مقطع آموزش پیش دبستانیی در اکثر نظام های آموزشی کشورهای دنیا اجباری نیست.
مقطع آموزش ابتدایی : پایین ترین سن ورود به مقطع آموزش ابتدایی سن 5 سالگی (در کشورهای، سنت هلنا، سیرالئون و موریتوس دیده شده و مسن ترین دانش آموزان شاغل به تحصیل در مقطع ابتدایی نیز در کشور لیبی به دلیل طولانی بودن آن مقطع با 14 سال سن مشاهده می شود. طولانی ترین مقطع ابتدایی با 9 سال طول مدت مقطع در کشورلیبی پس از آن ها کشورملاوی و سودان با 8 سال مشاهده می گردد. کوتاه ترین طول مقطع نیز4 سال بوده که در کشورهایی مثل سائوتومه و پرنسیپه و آنگولا. مشاهده می گردد.
مقطع آموزش متوسطه : به طورکلی مقاطع آموزش رسمی با توجه به اهمیت مقاطع در نظام آموزشی کشورهای جهان به دو مقطع اصلی آموزش ابتدایی و متوسطه تقسیم می گردد. در برخی از کشورهای قاره آفریقا (12/5 درصد) نظام آموزشی تنها به دو مقطع مذکور تقسیم شده و از تفکیک بیشتری برخوردار نمی باشد. به عنوان مثال درکشور روآندا (دوره ابتدایی 7 سال و مقطع متوسطه6 سال)، کنیا (دوره ابتدایی 8 سال و مقطع متوسطه 4 سال ) و لیبی (دوره ابتدایی 9 سال و مقطع متوسطه 3 سال)، اما در اکثر کشورهای این قاره (87/5 درصد ) مقطع متوسطه خود از دو مقطع کوتاه تر تقسیم می شود که با عنوان دوره مقدماتی متوسطه و مقطع تکمیلی متوسطه شناخته می گردد.
کوتاه ترین طول مدت متوسطه در مجموع کشورهای قاره افریقا در کشور های لیبی و سودان با طول مدت 3 سال مشاهده شده و طولانی ترین مقطع متوسطه 7 سال در کشورهای گینه. موزامبیک، چاد و.... دیده می شود. طولانی ترین مقطع تکمیلی متوسطه 5 سال است که درکشور موزامبیک دیده شده و کوتاه ترین مقطع در کشورهایی لسوتو، ملاوی آفریقای جنوبی و....مشاهده می گردد.
قاره آمریکا خود از دو بخش آمریکای شمالی و جنوبی تشکیل شده است که به طور نسبی می توان چنین تقسیم بندی را به نوعی به بعد آموزشی آن قاره نیز تعمیم داد، چرا که در آمریکای شمالی کیفیت آموزشی دو کشور بزرگ و توسعه یافته کانادا و ایالات متحده آمریکا که قسمت اعظم این قاره را تشکیل داده اند، در مقایسه با دیگر کشورها از مطلوبیت چشم گیری برخوردار می باشد و دلایل این مطلوبیت را می توان در بسیاری از عوامل از جمله توجه سرمایه گذاری همه جانبه در حوزه آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهم ترین عوامل توسعه جامعه، مطالعه و تحقیق مستمر برای بهبود روند کیفی و کمی آموزش، برخورداری از وسایل کمک آموزشی و فن آوری روز، شیوه های نوین تربیت معلم و روش های آموزشی و... جستجو کرد. عامل موثر دیگری که نقشی انکارناپذیر بر کیفیت آموزشی دارد برخورداری کشورهای مذکور از نظام آموزشی غیرمتمرکز است، به نحوی که هر یک از ایالت ها دارای «وزارت آموزش و پرورش» مجزا بوده و آن وزارت می تواند در محدوده ایالت خود از استقلال و قدرت تصمیم گیری لازم برای اداره امور برخوردار باشد. همین موضوع سبب رقابتی سازنده بین ایالت های مختلف شده و در نهایت به مدد دیگر عوامل در مقایسه با کشورهای آمریکای جنوبی چهره مطلوبتری از نظام آموزشی را ترسیم می نماید. البته توضیح این نکته ضرورت دارد که بر شمردن امتیازات فوق به منزله نامناسب بودن وضعیت آموزش در کشورهای آمریکای جنوبی نیست، چرا که اصلاحات آموزشی انجام شده یکی و دو دهه اخیر در برخی از کشورها تحولات فراوانی در ارتقاء سطح آموزش آن کشورها به وجود آورده است. مطالعه و بررسی هر کدام از آن موارد می تواند راه گشای کارشناسان و برنامه ریزان آموزشی گردد.
مقطع آموزش پایه : براساس قوانین مصوب در هرکشور بخشی از مقطع تحصیلی به عنوان مقطع آموزش پایه تلقی شده و همه شهروندان مؤظف می باشند که پس از احراز شرایط لازم و قانونی از آموزش این مقطع برخوردار گردند. دولت نیز به نوبه خود مؤظف است برای برخورداری هرچه بیشتر شهروندان از این مقطع تسهیلات لازم را فراهم نموده و این خدمات را به صورت رایگان ارائه نماید.
مقطع آموزش پایه در برخی از کشورهای این قاره(31 درصد)تنها مقطع ابتدایی را در برمی گیرد برای مثال کشورهای، پاناما، مکزیک، پرو، پاراگوئه و..... و در برخی از کشورهای (69 درصد) نیز کشورهایی مانند، آرژانتین ایالات متحده، آمریکا، دومتیکن گرانادا و..... مشاهده می گردد.
درمیان کشورهای آمریکایی طولانی ترین مقطع آموزش پایه مربوط به کشورهای آنگوئیلا و سنت کریستوفرونویس با 12 سال طول مدت مقطع است. کوتاه ترین مقطع آموزش پایه نیز به کشورهایی اختصاص دارد که آموزش در آن مقطع تنها مختص مقطع ابتدایی بوده و حداقل 5 سال به طول می انجامد مانند کشور کلمبیا .
سن ورود به آموزش پیش دبستانی: درمیان کشورهای آمریکایی کمترین سن ورود به آموزش پیش دبستانیی سن 2 سالگی بوده که در کشورهای، گوادلوپ، مارتینی گویان فرانسه و.... مشاهده می گردد و بیش ترین سن ورود به این مقطع 5 سالگی است که کشورهای، پاناما، گواتمالا، کوبا، شیلی از آن جمله اند. در اکثر کشورهای این قاره سن ورود به مقطع پیش دبستانیی 3 سال (47 درصد) است.
مقطع آموزش ابتدایی : پایین ترین سن ورود به مقطع آموزش ابتدایی سن 5 سالگی است که در کشورهای، باهاما بلیز و سنت لوسیا و.... دیده می شود و مسن ترین دانش آموزان شاغل به تحصیل در مقطع ابتدایی نیز در کشور السالوادور و به دلیل طولانی بودن آن مقطع با 15 سال سن و سپس کشورهای برزیل و ونزوئلا با 14 سال سن مشاهده می گردد. طولانی ترین مقطع ابتدایی با 9 سال در کشورهای السالوادور و ونزوئلا و پس از آن ها کشورهای دومینیکن، شیلی برزیل و..... با 8 سال طول مدت مقطع مشاهده می گردد.کوتاه ترین طول مقطع 5 سال بوده که در کشورهایی مثل، کلمبیا گویان، فرانسه گودالوپ و.... به اجرا درمی آید.
مقطع آموزش متوسطه : به طور کلی مقطع های آموزش رسمی با توجه به اهمیت مقطع ها در نظام آموزشی کشورهای جهان به دو بخش اصلی ابتدایی و متوسطه تقسیم می گردد در برخی از کشورها قاره آمریکا (35 درصد) برای مثال کشور آنگوئیلا (دوره ابتدایی 7 سال ومقطع متوسطه 5 سال)، بلیز (دوره ابتدایی 8 سال ومقطع متوسطه 4 سال )، و برزیل ( دوره ابتدایی 8 سال ومقطع متوسطه 3 سال ) نظام آموزشی تنها به دو گروه مورد اشاره تقسیم گردیده و از تفکیک بیشتری برخودار نمی باشد. اما در اکثر کشورهای این قاره (65 درصد ) مقطع متوسطه به دو مقطع کوتاه تر تقسیم گردیده که با عنوان مقطع مقدماتی متوسطه و مقطع تکمیلی متوسطه شناخته می شوند.کوتاه ترین طول مدت متوسطه در مجموع کشورهای قاره امریکا در کشور ونزوئلا با طول مدت 2 سال و در کشور السالوادور و برزیل باطول مدت 3 سال مشاهده شده و طولانی ترین مقطع متوسطه 7 سال در کشورهای جامائیکا، سورینام، گودالوپ و..... به اجرا در می آید. طولانی ترین مقطع مقدماتی متوسطه در کشور سنت ویسنت و گرنادین با 5 سال طول مقطع و سپس کشورهای پرو و شیلی دیده می شود. طولانی ترین مقطع تکمیلی متوسطه 4 سال است که در کشور جامائیکا دیده شده و کوتاه ترین مقطع با 2 سال طول مدت مقطع مانند هندوراس، نیکاراگوا و آرژانتین و .... به اجرا در می آید.
درمیان قاره های جهان قاره اروپا را می توان به عنوان جایگاهی قلمداد کرد که مجموعه ای از پیشرفته ترین و متنوع ترین نظام های آموزشی را در خود جای داده است. دلایل پیشرفت این نظام ها را می توان در عواملی ذیل جستجو نمود:
1- استقرار و اجتماع اکثر کشورهای توسعه یافته در این قاره،
2- قدمت فرهنگی و سوابق ممتد و طولانی علمی و آموزشی در هر یک از کشورها،
3- وقوف براهمیت و نقش آموزش و پرورش در توسعه جامعه و سرمایه گذاری های لازم در این زمینه،
4- شناسایی و بهره برداری مفید کشورها از منابع، ظرفیت ها و پتانسیل های موجود خود،
5- برنامه ریزی و آینده نگری ها لازم،
6- ساختار مناسب مدیریتی حاکم بر نظام آموزشی،
7- بهره گیری از مشارکت های مؤثر مردمی،
8- برخورداری و به کارگیری فن آوری پیشرفته در چارچوب برنامه آموزشی
لازم به توضیح است میزان کارآیی نظام های آموزشی و برخوداری از عوامل فوق در کشورهای این قاره یک سان نبوده و می توان کشورهای مختلف را از این نظر به سطوحی مختلفی تقسیم بندی نمود. اما شاخص ترین نمونه ها را می توان در کشورهای آلمان، انگلیس، اسکاندیناوی و... مشاهده کرد. همان گونه که در ابتدا نیز در این نوشتار نگاهی توصیفی به ساختار نظام آموزشی مدنظر بوده و طرح مطالب فوق تنها به منظورجلب توجه پژوهش گران و علاقه مندان به این حوزه برای بررسی و مطالعه در زمینه شیوه های مختلف مدیریت و اداره آموزش و پرورش، نوآوری های آموزشی، پیوند آموزش با بازار کار و اشتغال، حضور مؤثر مردم و مشارکت های مردمی در آموزش و غیره است که در گام های بعدی می تواند حوزه مطالعاتی مناسبی را پیش روی علاقه مندان امر آموزش قرار دهد.
مقطع آموزش پایه : آموزش پایه در تعداد کمی از کشورهای این قاره (7 درصد) برای مثال کشورهای آلبانی، مقدونیه، لهستان و..... تنها مقطع ابتدایی را در برمی گیرد. در اکثر کشورها نیز (88 درصد) این مقطع شامل مقطع ابتدایی و مقدماتی متوسطه می گردد. این وضعیت در کشورهایی مانند آلمان، بلژیک، انگلیس، هلند و..... مشاهده می شود. لازم به توضیح است تعداد معدودی از کشورها (5درصد) اطلاعات ویژه این مقطع را گزارش نکرده اند.
درمیان کشورهای اروپایی طولانی ترین مقطع آموزش پایه مربوط به کشور هلند با 13 سال و بعد از آن کشورهایی مانند آلمان، جبل الطارق، بلژیک و... به میزان 12 سال به طول می انجامد. کوتاه ترین مقطع آموزش پایه نیز 8 سال بوده که در کشورهایی مانند اسلوانی، بلغارستان، رومانی، سن مارینو و... مشاهده می گردد.
سن ورود به آموزش پیش دبستانیی : درمیان کشورهای اروپایی کمترین سن ورود به آموزش پیش دبستانیی سن 2 سالگی بوده که در کشورهای، اسپانیا، ایسلند، فرانسه و.... مشاهده شده و بیش ترین سن ورود به این مقطع 5 سالگی است که تنها در کشور سوئیس به اجرا در می آید. در اکثر کشورهای این قاره سن ورود به مقطع پیش دبستانیی سن 3 سال است.
مقطع آموزش ابتدایی : پایین ترین سن ورود به مقطع آموزش ابتدایی سن 4 سالگی است که در کشور جبل الطارق دیده شده و در عین حال پایین ترین سن ورود به این مقطع در جهان می باشد و مسن ترین دانش آموزان شاغل به تحصیل در مقطع ابتدایی نیز در کشورهای لهستان و مقدونیه به دلیل طولانی بودن آن مقطع با 14 سال سن مشاهده می گردد. طولانی ترین مقطع ابتدایی با 8 سال طول مدت مقطع نیز در کشورهای آلبانی، جبل الطارق و مقدونیه، به اجرا در می آید. کوتاه ترین طول مقطع نیز 3 سال بوده که متعلق به کشورروسیه فدرال می باشد و در عین حال این مدت زمان رکورد کوتاه ترین مقطع ابتدایی در جهان نیز به حساب می آید.
مقطع آموزش متوسطه : به طور کلی مقطع های آموزش رسمی با توجه به اهمیت آن ها در نظام آموزشی کشورهای جهان به دو بخش اصلی ابتدایی و متوسطه تقسیم می شوند در برخی از کشورها قاره اروپا (7 درصد) برای مثال کشورهای آلبانی، مقدونیه و لهستان (دوره ابتدایی 8 سال و مقطع متوسطه 4 سال) نظام آموزشی تنها به دو گروه مورد اشاره تقسیم شده و از تفکیک بیشتری برخودار نمی باشد ، اما در اکثر کشورهای این قاره (86 درصد ) مقطع متوسطه به دو مقطع کوتاه تر تقسیم گردیده که با عناوین مقطع مقدماتی متوسطه و مقطع تکمیلی متوسطه شناخته می شوند. کوتاه ترین طول مدت متوسطه در مجموع کشورهای قاره اوروپا در کشورآلبانی، مقدونیه و لهستان با طول مدت 4 سال مشاهده گردیده و طولانی ترین مقطع متوسطه 9 سال می باشد که در کشور آلمان به اجرا در می آید و در عین حال طولانی ترین دوره متوسطه در جهان به حساب می آید. طولانی ترین مقطع مقدماتی متوسطه در کشور آلمان با 6 سال و سپس 5 سال در کشورهای لتونی، لیتوانی، روسیه فدرال و....مشاهده می شود. و کوتاه ترین آن نیز با 2سال طول مدت درکشورهای اسپانیا، استونی، بلژیک، مالت و... به اجرا در می آید. طولانی ترین مقطع تکمیلی متوسطه 5 سال است که در کشورهایی مانند سن مارینو و مالت، و کوتاه ترین مقطع با 2 سال طول مدت مقطع در کشورهایی مانند اوکراین، ایرلند، روسیه سفید و مشاهده می شود.
مقطع آموزش پایه : براساس قوانین مصوب در هرکشور بخشی از مقطع تحصیلی به عنوان مقطع آموزش پایه تلقی گردیده و شهروندان مؤظف اند که پس از احراز شرایط لازم و قانونی ، آموزش این مقطع را سپری نمایند. دولت نیز به نوبه خود موظف است برای شهروندان واجد شرایط این مقطع تسهیلات لازم را فراهم نموده و این خدمات را به صورت رایگان ارائه نماید.
مقطع آموزش پایه در برخی از کشورهای این قاره (20 درصد) برای مثال کشورهای تووالو، جمهوری وانواتو، ساموآ و..... تنها مقطع ابتدایی، را دربرمی گیرد و در اکثر کشورها نیز (65 درصد) این مقطع شامل دو مقطع ابتدایی و مقدماتی متوسطه می شود. این روال آموزشی در کشورهایی مانند استرالیا، توکلو، زلاندنو، گوام به اجرا در می آید. لازم به توضیح است برخی از کشورها (15 درصد) از دادن اطلاعات مربوط به این مقطع امتناع ورزیده اند. درمیان کشورهای اقیانوسیه طولانی ترین مقطع آموزش پایه مربوط به کشورهای توکلو و سانوآی آمریکا با 12 سال طول مدت مقطع است. کوتاه ترین مقطع آموزش اجباری متعلق به جمهوری وانواتو می باشد که در آن مقطع، آموزش حداقل 6 سال به طول می انجامد.
سن ورود به آموزش پیش دبستانیی : درمیان کشورهای آمریکایی کمترین سن ورود به آموزش پیش دبستانیی سن 2 سالگی بوده که در کشور زلاندنو مشاهده شده و بیش ترین سن ورود به این مقطع 5 سالگی است که در کشورهای گوام، نائورو و پاپواگینه نو دیده شده است. در نیمی از کشورهای این قاره سن ورود به مقطع پیش دبستانیی سن 3 سالگی بوده و در بقیه کشورها ایسن میزان، از سن 2 سالگی تا 5 سالگی متغیر می باشد.
مقطع آموزش ابتدایی : پایین ترین سن ورود به مقطع آموزش ابتدایی سن 5 سالگی است که در کشورهای استرالیا، توکلو، زلاندنو و.... دیده می شود و مسن ترین دانش آموزان شاغل به تحصیل در مقطع ابتدایی نیز در کشورهای توکلوو، توالو و گوام و.... به دلیل طولانی بودن آن مقطع با 13 سال سن مشاهده می شود. طولانی ترین مقطع ابتدایی با 9 سال در توکلوو و پس از آن کشورهای ساموآی آمریکا، گوام و ساموآ با 8 سال طول مدت مقطع مشاهده شده است. طول مقطع نیز 5 سال بوده که در کشورهایی مثل کالدونیای جدید و پولنسیا فرانسه دیده می شود.
مقطع آموزش متوسطه : به طور کلی مقاطع آموزش رسمی با توجه به اهمیت مقاطع در نظام آموزشی کشورهای جهان به دو بخش اصلی آموزش ابتدایی و متوسطه تقسیم می گردد. در برخی از کشورها قاره اقیانوسیه (45 درصد) نظام آموزشی تنها به دو گروه مورد اشاره تقسیم گردیده و از تفکیک بیشتری برخودار نمی باشد برای مثال کشور توکلو (دوره ابتدایی 9 سال ومقطع متوسطه 2 سال)، نیئو (دوره ابتدایی 6 سال ومقطع متوسطه 6 سال )، و جزیره نورفورک ( دوره ابتدایی 7 سال ومقطع متوسطه 4 سال ). اما در بقیه کشورهای این قاره (55 درصد ) مقطع متوسطه خود به خود به دو مقطع کوتاه تر تقسیم گردیده که با عناوین مقطع مقدماتی متوسطه و مقطع تکمیلی متوسطه شناخته می شوند. کوتاه ترین طول مدت متوسطه در مجموع کشورهای قاره اقیانوسیه در کشور توکلو با مدت 2 سال و در کشورهای تووالو، گوام، نائورو با طول مدت 3 سال مشاهده شده و طولانی ترین مقطع متوسطه 7 سال در کشورهایی مانند تونگا، جمهوری وانواتو، زلاندنو و..... دیده می شود. طولانی ترین مقطع مقدماتی متوسطه در کشورهای پولنسیافرانسه، زلاندنو، کالدونیای جدید و.... با 4 سال طول مقطع و کوتاه ترین آن با 2 سال طول مدت مقطع در کشورهای جزایر اقیانوس آرا م و ساموآی آمریکا دیده می شود. طولانی ترین مقطع تکمیلی متوسطه 3 سال است که در کشورها مانند جزایر کوک، جمهوری وانواتو، زلاندنو و.... دیده شده و کوتاه ترین مقطع با 2 سال طول مدت مقطع در کشورهایی مانند استرالیا، جزایر سلیمان، ساموآ و مشاهده می شود.
پاییز 1381 | ||
دفتر اطلاع رسانی و سنجش افکار | ||
به نقل از : http://www.iranculture.org/research/edupol/intro.php |
دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی
|