|
|
|||
روزنامهنگار حرفهای کیست؟ چه حق و حقوقی دارد؟ از چه حمایتهایی برخوردار است؟ و نهایتاً چه مسئولیتهایی دارد؟
پرسشهای مذکور مواردی است که پیشنویس آییننامه کار حرفهای روزنامهنگاری به آنها پاسخ میدهد.
این پیشنویس بخشی از مفاد متنهای حقوقی است که در چارچوب مطالعات و تحقیقات مورد نظر معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی برای تدارک طرح نظام حقوقی جامع رسانهها تهیه و تدوین شده است.
متن اولیه پیشنویس مذکور طی ماههای مرداد، شهریور، مهر و آبان در یک گروه کارشناسی متشکل از آقایان دکتر کاظم معتمدنژاد ، علیاکبر قاضیزاده، علیرضا ملکیان، علاءالدین ظهوریان و شعبانعلی بهرامپور مورد بررسی و تبادلنظر قرار گرفته است و برای تدوین نهایی در شورایی متشکل از اعضای گروه کارشناسی یاد شده و آقایان دکتر محمد مهدی فرقانی، دکتر مهدی محسنیانراد، عباس سلیمینمین ، منصور سعدی، محمود عبدالحسینی، مهدی فضائلی، پرویز اسماعیلی، دکتر یونس شکرخواه و رضا مقدسی به ریاست علیرضا مختارپور، معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
اکنون پیشنویس آییننامه کار حرفهای روزنامهنگاری قبل از ارائه به هیئت محترم دولت، در اختیار روزنامهنگاران، صاحبان رسانهها، استادان و کارشناسان قرار گرفته است تا با اعلام نظرات خود به پربار شدن آن کمک رسانند.
لازم است خاطرنشان شود که چون تهیه، تدوین و تصویب نهایی طرح نظام حقوقی جامع رسانهها مستلزم زمان طولانی است، شورای تهیة طرح مذکور، آییننامه کار حرفهای روزنامهنگاری را ، که بخشی از محتوای مباحث حقوقی موردنظر و طرح نظام حقوقی جامع رسانهها را پوشش میدهد و طی مراحل قانونی آن آسانتر است، در دستور کار خود در تقدم قرار داده است.
حال که این پیشنویس مراحل اولیه را گذرانده و در دسترس روزنامهنگاران، کارشناسان و اصحاب رسانهها قرار دارد، تدارک و تکمیل مجموعه متنهای حقوقی نظام جامع رسانهها در دستورکار این شورا قرار گرفته و امید میرود پس از تهیه و تدوین نهایی آن، قبل از طی مراحل قانونی تصویب و اجرا، در دسترس کارشناسان و اصحاب رسانهها قرار گیرد تا با نظرات آنها نهایی شود.
باید یادآور شد که اولین آییننامه مربوط به چگونگی فعالیت روزنامهنگاران در دوره قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به پیشنهاد وزارت کشور و به استناد مادة 10 لایحة قانونی مطبوعات مصوب 20 مرداد 1334 به منظور صدور پروانه کار خبرنگاران و خبرنگاران عکاس جراید و مجلات در تاریخ 26 مهر 1337 به تصویب هیئت وزیران رسیده بود. این آییننامه در جهت ایجاد تکالیف و وظایف خاص و مقید ساختن فعالیت روزنامهنگاری به کسب پروانة کار از وزارت کشور تدوین شده بود.
آییننامة بعدی مربوط به خبرنگاران حدود یک سال پس از تأسیس وزارت اطلاعات (که بعدها به وزارت اطلاعات و جهانگردی تغییر نام داد) در 15 اسفند 1343 به تصویب رسید. در این آییننامه مقررات محدود کنندهتری برای فعالیت روزنامهنگاری پیشبینی گردید.
آخرین آییننامه مربوط به فعالیت روزنامهنگاران، که آییننامه نویسندگان مطبوعاتی و خبرنگاران نام داشت در 23 شهریور 1354 به تصویب هیئت وزیران رسید. این آییننامه برخلاف دو آییننامه قبلی حوزه شمول وسیعتری داشت و برخلاف آنها که فقط به خبرنگاران و خبرنگاران عکاس اختصاص یافته بود، تمام اعضای اصلی هیئتهای تحریریه روزنامهها، مجلات و خبرگزاریها را در برمیگرفت.
این آییننامه و دو آییننامه قبلی صرفاً آییننامههای مربوط به صدور کارت فعالیت روزنامهنگاران از سوی دولت بودند و در این زمینه ضمن تعریف خبرنگار و نویسنده مطبوعاتی، شرایط کار نویسندگی، مدت اعتبار کارت خبرنگاری و وظایف خبرنگاران را مد نظر قرار داده بودند.
در پیشنویس آییننامه کار حرفهای روزنامهنگاری، همانطور که در ابتدای مقدمه آمده است، علاوه بر تعریف روزنامهنگار حرفهای به تصریح و تأکید حقوق و امتیازهای آنان، حمایت از آنان و همچنین مسئولیتهای آنان نیز توجه شده است. این پیشنویس، برخلاف آییننامههای قبلی که هرگونه فعالیت روزنامهنگاران را منوط به دریافت کارت از دولت میدانست، برای رسانهها در صدور کارت فعالیت خبرنگاری منعی قائل نشده است.
از تمامی صاحبنظران، کارشناسان، مدیران جراید ،روزنامه نگاران و علاقهمندان خواهشمند است نظرات اصلاحی و پیشنهادی خود را از طریق صندوق پست اینترنتی info@rasaneh.org و یا بخش نظرات در انتهای همین صفحه ارسال کنند.
همچنین می توانید پیشنهاد های خود را به نشانی تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان پاکستان، کوچه دوم، شماره 13،دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها، ارسال نمایید.
آذر ماه 1385
و منالله التوفیق
دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها
"پیش نویس آییننامه کار حرفهای روزنامه نگاری"
مقدمه
به منظور کمک به استقلال حرفهای ، تأمین شغلی ، تقویت جایگاه و منزلت حرفهای و اجتماعی روزنامهنگاران و همچنین پیشبرد خدمات عمومی آنان در جهت گسترش حق دسترسی همگانی به اطلاعات در راستای بهبود شرایط زندگی جمعی و پیشرفت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور ، آییننامه کار حرفه ای روزنامهنگاری با مقررات زیر به تصویب میرسد.
فصل اول. تعریف روزنامهنگار
ماده 1. روزنامهنگار حرفهای کسی است که شغل اصلی و مستمر او ، فعالیت اساساً فکری در زمینة تهیه، تنظیم ، ارائة اخبار وقایع جاری و تحلیل و تفسیر آنها در یک نشریه روزانه ، دورهای، خبر گزاری یا رسانه دیگر است.
تبصره. منظور از روزنامهنگار در موارد بعدی این آییننامه ، روزنامهنگار حرفهای است.
ماده 2. همکاران مستقیم هیئتهای تحریریه مطبوعات و خبرگزاریها شامل سردبیر، معاون سردبیر، دبیرتحریریه ، دبیرسرویس، معاون دبیرسرویس، خبرنگار، گزارشگر، نویسنده، مترجم، طراح، کاریکاتوریست، عکاس خبری و مشاغل همطراز در دیگر رسانهها براساس ماده یک روزنامهگار شناخته میشوند.
تبصره. کارگزاران تبلیغات بازرگانی ، نویسندگان و کارکنان نشریات داخلی مؤسسات دولتی و خصوصی، همکاران تولیدکننده آگهینامهها ، متصدیان روابط عمومی، پاورقینویسان و داستاننویسان، طراحان جدولهای کلمات متقاطع و بازیهای سرگرمکننده روزنامهنگار محسوب نمی شوند.
فصل دوم. قرارداد کار حرفه ای روزنا مه نگاری
ماده 3. ورود روزنامهنگار به کار حرفهای روزنامهنگاری به موجب قرارداد با یک نشریه یا مؤسسه رسانهای دیگر صورت میگیرد.
تبصره 1. قرارداد روزنامهنگار با مؤسسه محل اشتغال حرفهای او باید در چارچوب قانون کار و مقررات جاری کشور باشد.
تبصره2. افرادی که به صورت پاره وقت و یا آزاد دریک یا چند رسانه فعالیت میکنند ، روزنامهنگار آزاد تلقی شده و از تسهیلات روزنامهنگاران حرفهای برخوردار نمیشوند. برای این دسته کارت روزنامهنگاری آزاد صادر میشود.
ماده4. برای ارجاع هرگونه کار اضافی به روزنامهنگار، که در قرارداد پیشبینی نشده باشد باید حق الزحمه جداگانه ای با توافق طرفین پرداخت شود.
تبصره. عدم انتشار مطالب تهیه شده از سوی روزنامهنگار موجب عدم پرداخت حقالزحمه نیست.
ماده5. انتشار مجدد آثار فکری ، ادبی وهنری روزنامهنگار که پیش تر از طریق رسانه ها منتشر شده باشد، در قالب کتاب ، فیلمنامه ونظایر آن منوط به اجازه رسمی از پدید آورنده این آثار است.
تبصره. ارائه وانتشار آثار منتشر شده روزنامه نگار در رسانه یا رسانه های دیگر منوط به کسب اجازه از مدیر مسئول رسانه اول است.
فصل سوم . حقوق و مسئولیت ها
ماده 6. روزنامهنگار حرفه ای برای انجام فعالیت های شغلی خود حقوق و مسئولیت های زیر را دارا است:
الف. حقوق روزنامهنگار
1. حق جست و جو ، بررسی و دسترسی آزاد به اطلاعات و اخبار و انتقال و انتشارآن به جز موارد مغایر با قانون؛
2. مراجعه به سازمانهای دولتی و غیردولتی ، تماس و ملاقات با مسئولان برای کسب اطلاعات و اخبار و دسترسی به اسناد و مدارک مختلف به استثنای مواد طبقهبندی شده به موجب قانون؛
3. حق استفاده از ابزارها و تجهیزات مورد نیاز از جمله تجهیزات صوتی و تصویری به استثنای مواردی که منع قانونی دارد؛
4. ضبط اطلاعات و اخبار مربوط به منافع و مصالح عمومی در صورت عدم مغایرت با حقوق انسانی و شهروندی مبتنی بر قانون؛
5. حضور در محل سوانح طبیعی و حوادث غیر مترقبه ، بینظمی های عمومی ، محلهای اعلام حالت فوقالعاده و همچنین گردهمایی ها و تظاهرات و راهپیماییها به جز مواردی که منع قانونی دارد؛
6. بررسی، ارزیابی و پیگیری دقیق اصالت اطلاعات واخبار؛
7. امتناع از تهیه و تدوین گزارشها یا مطالب دیگر با نام خود، در صورت مغایرت با اصول اخلاق حرفهای
8. حق حذف امضای خود از گزارش و مطلب تحریف شده و یا مغایر با قانون درفرایند تدوین و تنظیم آنها در هئت تحریریه؛
9. حق انتشار گزارشها و مطالب با امضای شخصی یا نام مستعار یا بدون امضا؛
10. حق عضویت در انجمنهای صنفی و حرفهای ملی، منطقهای و بین المللی؛
11. حق انتشار اطلاعات و اخبار مربوط به تصمیمات و اقدامات مخالف مصالح و منافع عمومی و انواع مفاسد و سوءاستفاده ها به جز موارد مغایر با قانون؛
12. حق مراجعه به دادگاه برای جبران خسارت معنوی ناشی از قلب وتحریف مطالبی که به نام روزنامهنگار منتشر شده است. در صورت عدم توجه به تقاضای توضیح تصحیح دربارة مطالب مذکور، حداکثر یکماه پس از انتشار آن مطالب؛
13. برخورداری روزنامهنگار از حقوق پیشبینی شده در قوانین کشور؛
ب. مسئولیت ها ووظایف روزنامه نگار
1. احترام به اصول قانون اساسی و مقررات تقنینی و بینالمللی مصوب جمهوری اسلامی ایران؛
2. رعایت شیوههای عمل و خط مشیهای رسانه به منظور تقویت همبستگیهای شغلی و همکاریهای جمعی؛
3. خودداری از مداخلهدادن نظرها و قضاوتهای شخصی در گزارشها و سایر مطالب تهیه شده برای انتشار عمومی؛
4. حصول اطمینان از صحت اطلاعات و اخبار و انعکاس عینی و بیطرفانه آن؛
5. کسب رضایت افراد یا نمایندگان قانونی آنان دربارة انتشار مطالب مربوط به زندگی شخصی آنها (به استثنای موارد ضروری برای حمایت از منافع عمومی)؛
6. مطلع ساختن شهروندان و مقامات رسمی در مصاحبهها و کنفرانسهای خبری در مورد ضبط صوتی، تصویری و فیلمبرداری مربوط به آنان؛
7. عدم انتشار شایعات در قالب هر گونه خبر و گزارش یا مطالب تحریری دیگر و جمعآوری اطلاعات به نفع افراد یا سازمان های خارج از حوزه فعالیت روزنامهنگار؛
8. احترام به اصل برائت افراد؛
9. مطلع ساختن سردبیر یا دبیر سرویس راجع به تعقیب قضایی احتمالی در مورد انتشار اطلاعات و اخبار تدارک یافته از سوی روزنامهنگار؛
10. عدم دریافت هرگونه وجه نقدی و غیر نقدی برای پوشش خبری رویدادهای مختلف و به ویژه تبلیغات انتخاباتی و مشابه آن؛
11. رعایت حقوق، حیثیت و منزلت افراد ، سازمانها و مؤسسههای دولتی و خصوصی مرتبط با حوزههای خبری روزنامه نگار؛
12. مسئولیت تهیه و تنظیم گزارشها و مطالبی که از سوی روزنامهنگار صورت می گیرد به عهده وی است، اما مسئولیت انتشار مطالب، گزارشها و اظهار نظرهای رسمی به عهده او نیست؛
13. پایبندی به اصول اخلاق حرفهای؛
فصل چهارم. حمایت از روزنامه نگار
ماده 7. به منظور تسهیل در انجام وظایف حرفهای روزنامهنگار و کمک به گردش آزاد و دسترسی عمومی به اطلاعات، روزنامهنگار از حمایتهای زیر برخوردار می شود:
1. دولت مکلف است ازحقوق حرفه ای، شرافت و منزلت روزنامهنگار حمایت کند؛
2. موسسات رسانهای موظفند سلامت و رفاه اجتماعی روزنامهنگار را فراهم کنند و دولت نیز حمایتهای لازم را به عمل آورد؛
3. روزنامهنگار در انجام فعالیت های شغلی و حرفهای مصونیت دارد؛
4. توقیف یا بازرسی اسناد ، مدارک و مواد کتبی ، سمعی ، بصری ، تصویری و رایانهای روزنامهنگار در فرایند فعالیتهای حرفهای جز در موارد پیشبینی شده توسط قانون ممنوع است؛
5. مداخله در کار حرفهای روزنامهنگار یا تقاضای مغایر با مسئولیتهای حرفهای در مورد تدارک و انتقال و انتشار اخبار و گزارش ها ممنوع است؛
6. روزنامهنگار با توجه به سختی کار از قانون سخت و زیان آور بودن مشاغل بهره مند می شود؛
7. روزنامهنگار در صورت تعطیل و یا توقف انتشار رسانه ، تا زمان شروع به کار دوباره در همان رسانه یا رسانه دیگر از بیمه بیکاری بهره مند میشود؛
8. مقامات دولتی و غیر دولتی موظفاند از اقدامات زیر در مورد فعالیتهای حرفهای روزنامهنگار خودداری کنند:
• اعمال سانسور؛
• تطمیع و تهدید؛
• ایجاد محدودیت یا مخالفت در برابر فعالیتهای مشروع و قانونی روزنامهنگار؛
• خودداری از دادن اطلاعات به روزنامهنگار یا ایجاد مانع در راه کسب و دریافت اطلاعات و اخبار حرفهای؛
• افشای منابع خبری یا نام مستعار روزنامهنگار بدون رضایت وی؛
• تعرض به حقوق قانونی روزنامهنگار، توهین به شرافت و حیثیت حرفهای و اجتماعی وی، اعمال خشونت و تهدید زندگی شخصی یا لطمه زدن به سلامت و امنیت وی؛
تبصره. متخلفان از این موارد مشمول تبصره یک ماده 5 قانون مطبوعات خواهند شد؛
فصل پنجم. صدور کارت هویت حرفهای روزنامهنگاری
ماده 8. روزنامهنگاران مشمول مقررات ماده 2 حرفهای محسوب شده و میتوانند از کمیسیون مخصوص صدور کارت هویت حرفهای روزنامهنگاری، کارت شناسایی دریافت کنند و از مزایا وتسهیلات ویژه روزنامه نگاران حرفهای برخوردار شوند.
تبصره1. اعتبار کارت هویت حرفهای روزنامهنگاران متناسب با جدول رتبهبندی و حسب نظر کمیسیون حداقل یک سال و حداکثر 5 سال قابل تمدید است.
تبصره2. روزنامهنگاران حرفهای بر اساس جدول پیوست در شش مرتبه خبرنگار کارآموز، خبرنگار، خبرنگار متخصص، روزنامهنگار ، روزنامهنگار متخصص وروزنامهنگار ارشد رتبه بندی می شوند.
تبصره3. رسیدگی به تغییر وضعیت رتبهبندی روزنامه نگاران بر عهدة کمیسیون صدورکارت هویت حرفهای روزنامهنگاری است.
ماده9. روزنامهنگاران بازنشسته و روزنامهنگارانی که حداقل 30 سال سابقة اشتغال در حرفه روزنامهنگاری داشته باشند می توانند با عنوان روزنامهنگار حرفهای افتخاری، کارت هویت حرفهای افتخاری دریافت کنند.
ماده10. کمیسیون صدورکارت هویت حرفهای روزنامهنگاری در معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی تشکیل میشود.
تبصره1. این کمیسیون مرکب از 9 عضو به ریاست معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شرح زیر تشکیل می شود:
1. دو نفر به نمایندگی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ( مدیر کل مطبوعات و خبر گزاری های داخلی و مدیر کل دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها)
2. دو نفر از مدیران مسئول نشریات وخبرگزاری های بخش غیر دولتی
3. دو نفر از تشکلهای صنفی حرفه روزنامهنگاری
4. دو نفر از اساتید دانشگاهها در رشته روزنامهنگاری
این اعضا از سوی معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی انتخاب میشوند.
تبصره2. دبیرخانه کمیسیون صدور کارت هویت حرفهای روزنامهنگاری در اداره کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی تشکیل میشود و زیر نظر کمیسیون انجام وظیفه میکند.
تبصره 3. کمیسیون صدور کارت هویت حرفهای روزنامهنگاری حسب ضرورت نسبت به تشکیل کمیته های فرعی تصمیم میگیرد.
ماده 11. دورة نمایندگی اعضای کمیسیون صدور کارت هویت حرفهای روزنامهنگاری دو سال است و تجدید انتخاب آنها برای دورههای بعد بلامانع است.
فصل ششم. شرایط صدور کارت هویت حرفهای روزنامهنگاری
ماده 12. شرایط دریافت کارت هویت حرفهای روزنامهنگاری:
1. تابعیت جمهوری اسلامی ایران
2. متدین به یکی از ادیان رسمی شناخته شده در کشور
3. عدم اشتهار به فساد اخلاق و سابقه محکومیت کیفری براساس موازین اسلامی که منجر به محرومیت از فعالیتهای اجتماعی شده باشد( بند 4 ماده 9 قانون مطبوعات)
4. عدم عضویت در گروههای غیر قانونی به تشخیص مراجع قانونی
5. دارا بودن تحصیلات تخصصی یا تحصیلات در رشته های مرتبط وغیر مرتبط یا سوابق تجربی و عملی در روزنامهنگاری
6. دارا بودن حداقل 23 سال تمام
7. التزام به اصول اخلاق حرفهای
تبصره. اشتغال به فعالیت روزنامهنگاری الزاماً منوط به داشتن کارت مذکور در این آییننامه نیست.
ماده 13. مدارک لازم جهت دریافت کارت:
1. تصویر شناسنامه و 4 قطعه عکس
2. گواهی عدم سوء پیشینه کیفری
3. تصویر آخرین مدرک تحصیلی
4. فرم تکمیل شده تقاضای دریافت کارت
5. تصویر کارت پایان خدمت یا معافیت از خدمت وظیفه
6. تصویر مصدق قرارداد کار از موسسه محل اشتغال
7. گواهی تجربه عملی
فصل هفتم. شرایط و مقررات تعلیق و ابطال کارت هویت حرفهای روزنامهنگاری
ماده14. کمیسیون مذکور در ماده 8 میتواند در موارد زیر کارت هویت حرفهای روزنامهنگاری را ابطال و یا برای حداکثر شش ماه تعلیق کند:
8. احراز عدم صحت هر یک از مدارک ارائه شده؛
9. هرگونه سوء استفاده از کارت هویت حرفهای روزنامهنگاری؛
10. محکومیتهای کیفری منجر به محرومیت از حقوق اجتماعی؛
11. قطع همکاری یا تعطیلی مؤسسه رسانهای محل اشتغال؛
12. تخطی یا عدم رعایت اصول اخلاق حرفهای به تشخیص کمیسیون یا مراجع قانونی ذیصلاح
تبصره 1. تعلیق یا ابطال کارت منجر به سلب حقوق قانونی اشتغال روزنامهنگار از مؤسسه مربوطه نمیشود.
تبصره2. کارت هویت حرفهای روزنامهنگارانی که موسسه محل اشتغال آنان به هر علتی تعطیل میشود، پس از6 ماه به حالت تعلیق در میآید و در صورت شروع به کار مجدد در همان مؤسسه یا مؤسسه رسانهای دیگر، این تعلیق ملغی میشود.
تبصره3. خودداری از استرداد کارت هویت حرفهای روزنامهنگاری از جانب روزنامهنگار موجب پیگرد قانونی میشود.
ماده 15. این آییننامه با یک مقدمه، 15ماده، 17 تبصره و جدول پیوست در تاریخ ...... به تصویب رسید.
منبع: /www.niksalehi.com 25/06/85
گوناگونی مطبوعات و گسترش انتشار نشریات متنوع و متفاوت و به طور کلی جایگاه شایسته رسانه ها در تنویر افکار و ایجاد فضای مناسب برای گفت وگو و برخورد سالم و سازنده، نظرات و همچنین اهمیتی که رسانه های گروهی در ارتقای سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند، بی گمان یکی از مهمترین عوامل توسعه فرهنگی و از نشانه های پویایی و تحرک هر جامعه است. بدیهی است که توسعه فرهنگی، به معنای گسترده آن که در برگیرنده گشایش و گسترش گفت وگوهای فلسفی و فرهنگی و ادبی و هنری است، نه تنها عامل اصلی رشد خودآگاهی جمعی، بلکه زمینه ساز توسعه سیاسی و اقتصادی و پیشرفت علوم و در واقع نخستین پیش شرط حل بنیادی مسایل و رفع مشکلات فراگیر جامعه است.
البته این همه زمانی میسر و متحقق می شود که از یک سو صاحبان قدرت و دولت، با قانون گرایی و قانون گذاری و سعه صدر به رسانه های گوناگون و نقش آنان در جامعه بنگرند و به ویژه، رسانه های گروهی را نه به مثابه «دشمنان بالقوه» یا بلندگوی تبلیغاتی نظام حکومتی، بلکه به عنوان رکنی اساسی در کنار و همطراز قوای مقننه و مجریه و قضائیه باور کنند و به رسمیت بشناسند. از سوی دیگر اما ارباب جراید و اهالی قلم نیز باید که به رسالت فرهنگی و مسئولیت خود در اطلاع رسانی درست و ترویج تفاهم و تبلیغ تسامح و تقویت حس همبستگی ملی و همزیستی مسالمت آمیز آگاه باشند و جدا از هتک حرمت اشخاص و دروغ پردازی و شایعه پراکنی و از همه مهمتر، از تبلیغ خشونت بپرهیزند.
این هشدار بی شک در وهله اول متوجه رسانه های تصویری فراگیر (صداوسیما و سینما) و روزنامه ها و نشریه های سرتاسری و با نفوذ است که تأثیر آنی و گسترده خبرها و گزارش ها و تجزیه و تحلیل ها و پیام های آنان قابل کتمان نیست؛ تأثیری که بنا بر احساس مسئولیت، می تواند سودمند و سازنده باشد و در صورت بی مسئولیتی گردانندگان آن، لاجرم مضر و مخرب خواهد بود.
من در اینجا به تناسب با موضوع این نوشتار که نقش و جایگاه رسانه های فرهنگی است، تنها به همین اشارات بسنده می کنم، اما بر کسی پوشیده نیست که پرداختن به کارکرد رسانه های گروهی و به خصوص بررسی نقش و مسئولیت دسترسی به رسانه های نوشتاری دارند، از اهمیت بسیار برخوردار است. خاصه تأثیر و نفوذی که در فرآیند شکل گیری جامعه مدنی دارند.
این امر به ویژه در مورد ایران و در وضعیت کنونی که جامعه در حال گذار از ساختاری اقتداری به مناسباتی مبتنی بر قانون است، به مسئله ای حیاتی و سرنوشت ساز تبدیل شده است؛ چرا که ادامه کوشش های گسترده و دگرگونی های امیدوارکننده ای که پس از «خرداد 76» پدید آمده بود و هم اکنون دچار کندی و رکود شده است، پیش از هر چیز مستلزم گشایش دوباره در عرصه مطبوعات به طور اخص و رسانه های گروهی به طور اعم است.
باید دانست که هیچ اصلاح و دگرگونی و هیچ بهبود و پیشرفتی در جامعه به وقوع نخواهد پیوست، مگر آنکه پیشتر گفت وگویی گسترده و همه جانبه میان صاحب نظران و کارشناسان عرصه های گوناگون صورت گیرد و کیست که هوشیاری و بیداری مردم و جایگاه اندیشمندان و روشنفکران و منتقدان و نیز فعالیت آزادانه رسانه های مستقل را در این فرآیند بتواند کتمان کند.
آنچه اما در این فرایند کمتر مورد توجه و عنایت قرار می گیرد و اغلب از نظرها دور می ماند، نقش مهم و تأثیر عمیق، ولی آرام و درازمدت نشریات فرهنگی مستقل است. این نوع رسانه ها در گونه ها و رویه های خود، عرصه ای مناسب برای طرح نظرات و نظریه های متفکران و نویسندگان و هنرمندان و منتقدان است. اصولا ویژگی نشریات فرهنگی در آن است که به دور از جاروجنجال های برخاسته از مسایل زودگذر و سطحی، قادرند از مجرای مباحثی که در حوزه اندیشه و فرهنگ و هنر و ادبیات انجام می دهند به تبیین ماهیت عناصر شکل دهنده جامعه مدنی بپردازند و بی گمان در نهادینه کردن دستاوردهای برآمده از توسعه و تکامل جامعه، عهده دار نقشی پراهمیت اند.
با این همه، نقش و جایگاه رسانه های فرهنگی، آنچنان که باید و شاید، مورد توجه قرار نمی گیرد. البته بی اعتنایی به رسانه های فرهنگی و نادیده گرفتن جایگاه مهم آنها، نه تازگی دارد و نه مختص به دنیای مطبوعات در ایران است. نشریات فرهنگی و ادبی وزین و پرمحتوا حتی در کشورهایی که در آنها مطالعه رواج عام دارد و تیراژ روزنامه ها و مجله های رنگارنگ هفتگی سر به میلیون می گذارد، گسترش چندانی ندارد و دوام و پایداریشان بیشتربسته به سیاست گذاری فرهنگی این کشور هاست که به موجب آن حداقل یک سوم از نسخه های این گونه نشریات تخصصی و فرهنگی را کتابخانه های عمومی و دانشگاه ها و دبیرستان ها و دیگر مؤسسات و نهادهای آموزشی و پرورشی خریدارند و از این طریق است که نه تنها ادامه حیات نشریه های فرهنگی تضمین می شود، بلکه امکان رشد و گسترش آنان نیز فراهم می آید.
دلیل این سیاست گذاری نیز بسیار ساده است؛ زیرا این اعتقاد راسخ و استدلال استوار وجود دارد که چون نشریه های علمی و فرهنگی، مرجعی موثق و مطمئن برای پژوهشگران و دانشجویان و دانش آموزان است و از آنجا که انتشار آنها مستلزم دقت و مراقبت بسیار است و به رغم شمارگان اندک، مدیران و گردانندگان آنها ناگزیدند دشواری های بی شماری را بپذیرند و متحمل هزینه های هنگفتی شوند، لذا دوراندیشی فرهنگی و منطق علمی ایجاب می کند که این گونه نشریات مورد پشتیبانی نهادهای آموزشی و فرهنگی قرار گیرند.
البته در جوامع قانونمند، پشتیبانی این نهادها به صورت انحصاری انجام نمی گیرد، بلکه همه نشریات فرهنگی را در برمی گیرد و فقط به حمایت «نشریات خودی» و آن دسته از نشریات که به گونه ای در خط سیاسی حزب حاکم یا نظام حکومتی قرار دارند، محدود نمی شود.
از سوی دیگر، این پشتیبانی ها تنها از سوی نهادهای دولتی یا وابسته به دولت صورت نمی پذیرد، بلکه مؤسسات غیر دولتی، اعم از صاحبان صنایع و مؤسسات اقتصادی و نیز شرکت های بازرگانی و بنیادهای گوناگون هم در آن سهیم اند.اما متأسفانه چنین دوراندیشی فرهنگی و استدلال منطقی ای، در کشورهایی نظیر ایران تاکنون کمتر مجال بروز پیدا کرده اند. برنامه ریزان مجریان مسایل فرهنگی بیشتر به تأثیرات آن و گذرای اقدامات و سیاست های تبلیغاتی و نمایشی خود دلبسته و دلخوش اند تا به برنامه ریزی فرهنگی اساسی و بلندمدت برای جوانان و نسل های آینده؛ تا از این طریق به تقویت بنیه علمی نهادهای آموزشی کمک کنند.
افزون بر این، در حوزه امور فرهنگی نیز مانند دیگر حوزه ها، انحصارطلبی و مدار بسته تقسیم مسئولیت ها میان چند تن از کارگزاران این یا آن جناح سیاسی جریان دارد و به ندرت کار به دست کارشناسان و چره های تازه و با استعداد سپرده می شود. برای نمونه می بینیم که اغلب نشریات پرشمارگان به نوعی در دست نهادهای دولتی و بنیادها و حوزه های وابسته به نظام حکومتی است و توسط کارگزاران آنها اداره می شود.
البته این راه و روش ها به دوران بعد از انقلاب محدود نمی شود؛ پیشتر نیز سیاست گذاری های فرهنگی، کمتر بر واقعیت ها و نیازها و خواست های جامعه و پشتیبانی و حمایت از فرهنگ سازان و فرهنگ پروران تکیه داشت و بیشتر برخودبزرگ بینی و توهم و تقلید و تبلیغات کاذب استوار بود.
در آن زمان نیز همانند امروز، نشریات و مجله های فرهنگی و ادبی مستقل، بیش از همه از تبلیغات این سیاست های نادرست، صدمه و ضربه می دیدند. برای مثال کافی است که به دوره های یکی از معروف ترین و معتبرترین مجله های فرهنگی و ادبی تاریخ معاصر ایران، یعنی «مجله سخن» که به همت شادروان دکتر پرویز خانلری منتشر می شد نگاه کنیم. یا به «مجله یغما»ی مرحوم حبیب یغمایی؛ تا ببینیم که مدیران و سردبیران این دو نشریه با چه مصایب و مشکلاتی مواجه بودند و با چه سختی و مشقتی - و گاه با وقفه های یک دو ساله - مجله را منتشر می کردند.
طرفه آن که درست مقاله ها و شعرها و ترجمه های مندرج در همین دو مجله و نیز برخی از نشریات فرهنگی و ادبی آن دوران، امروز مرجعی موثق و معتبر جهت تحقیقات دانشگاهی و پژوهش های آکادمیک ادبی بسیاری از محققان و دانش پژوهان است؛ تا جایی که تقاضای بسیاری از علاقه مندان موجب گردید تا پس از انقلاب، دوره های مجله «سخن» و «یغما» به صورت کتاب تجدید چاپ شود و این در حالی است که در زمان انتشار این نشریات، خوانندگان اندکی به خرید واشتراک و مطالعه آنها رغبت نشان می دادند و درخواست های مکرر مسئولان آنها به مشترکان و نمایندگان پخش و فروش این نشریات بهترین گواه این مدعاست...
در حال حاضر به رغم رشد کمی نشریات فرهنگی و ادبی - که متأسفانه بخش قابل توجهی از آنها در دست نهادهای دولتی و یا وابسته به نظامی حکومتی است و ناگزیر قادر به طرح همه جانبه و بی طرفانه مسایل نیستند شاهد ارتقای سطح فرهنگی و کیفیت بالای آنها نیستیم. متأسفانه حتی نشریات فرهنگی غیر دولتی موجود را هم نمی توان در زمره «نشریات فرهنگی مستقل» به شمارآورد؛ چرا که آنها نیز با سیاست گذاری های نادرست دولت در حوزه مسایل فرهنگی، به تدریج به دولت و دیگر نهادهای حکومتی وابسته شده اند و ادامه حیاتشان بدون یارانه های جورواجور غیر قابل تصور است. اصولا کمتر مشاهده می شود که نشریه ای به جایگاه و نقش خود در عرصه فرهنگی جامعه واقف باشد و آگاهانه و با برنامه ریزی دقیق و هدفمند به مسایل گوناگون فرهنگی بپردازد.
اغلب نشریات بیشتر به «جنگ فرهنگی و ادبی» تبدیل شده اند تا نشریه ای فرهنگی به مفهوم واقعی آن. کمتر نشریه فرهنگی مستقلی را می توان سراغ گرفت که قادر باشد بدون هراس از فشارهای گوناگون، مسئله ای اساسی را با جدیت و به طور مستمر به بحث و مناظره بگذارد و از اندیشمندان و روشنفکران دعوت کند که آزادانه در این گفت وگو شرکت کنند.
اگر هم نشریاتی نظیر «کتاب ماه»، «نامه فرهنگ» و یا «فصلنامه فلسفی، ادبی و فرهنگی ارغنون» گهگاه به طرح مسایلی می پردازند و یا موضوع خاصی را در نشست های ماهانه خود به گفت وگو می گذارند، به دلیل وابستگی و تعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ناگزیرند در انتخاب موضوع و دعوت از صاحب نظران، جانب احتیاط را رعایت کنند و مقالات و مباحث را در قالب تنگ دیدگاه های خود محدود می کنند تا مبادا ادامه انتشار نشریه و بالطبع موقعیت سردبیر و معاش گردانندگان آن به خطر افتد، مثلا اگر یکی از این نشریات، برای نمونه شماره ای ویژه «فلسفه معاصر» انتشار دهد و به این منظور میزگردی برپا کند و مطالبی در این زمینه گردآورد، ولی سردبیر فصلنامه با این یا آن متفکر سرشناس و صاحب نظر ایرانی میانه خوبی نداشته باشد یا نظریه های آن فیلسوف نامدار غربی را خوش نداشته باشد، نه اندیشمند ایرانی را به میزگرد دعوت می کند و نه اجازه می دهد که نظرات آن فیلسوف اروپایی مطرح شود.
از این مثال ها به وفور می توان برشمرد.به هر حال، تا زمانی که نشریات فرهنگی مستقل به استقلال واقعی دست نیابند و بدون بیم و هراس مجال نیابند و مجاز نباشند تا مسایل اساسی جامعه را به بحث و مناظره آزاد گذارند، به صورت جنگ های فرهنگی و ادبی بی آزار و صد البته بی خاصیت باقی خواهند ماند و از قبل آنها هیچ چیز عاید جامعه نخواهد شد.