فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

شلیک روزنامه نگاری سنتی به مشروعیت مدنی

 
 
 
تحلیلی بر رابطه روزنامه نگاری سایبر و سنتی
شلیک روزنامه نگاری سنتی به مشروعیت مدنی
رضا ولی زاده
ورود وبلاگ ها به عرصه اطلاع رسانی سرفصل پرتحولی را برای جامعه اطلاعاتی رقم زده است. وبلاگ ها به عنوان رسانه هایی که از یک سو به نگاه های طیف گسترده ای از جامعه نزدیک ترند و از دیگر سو امکان عرضه تفکر نخبگان جامعه را فراهم می کنند نماینده امروزی توسعه تفکر مدنی به شمار می آیند.
رسانه وبلاگ در جامعه اطلاعاتی در مقابل جریان انتقال اطلاعات به شیوه سنتی روزنامه نگاری مکتوب از ویژگی هایی برخوردار است که او را به دموکراسی ناشی از تعامل گرایی بیشتر نزدیک می کند. امکان نمایش همزمان آرای مخاطبان و میزان این آرا به سادگی توانایی و مشروعیت تفکر حاکم در هر وبلاگ را به نمایش می گذارد.
«وبلاگ یا روزنامه نگاری سایبر چرخه سنتی ارتباط یک طرفه انتقال پیام از فرستنده به گیرنده را با تحول و تغییر بزرگی روبه رو کرده است.»۱
در بستر سنتی انتقال و تولید محتوا هر نوشتار حکم شلیک نویسنده به مخاطب را دارد. اما در جهان سایبر و ظهور نسل ابرمتن ها مولف تنها خالق متن نیست و بخشی از محتوا نیز با به تعامل کشیدن مخاطب شکل می گیرد. در روزنامه نگاری سایبر مولف با نوشتن هر متن، خود را در مقام سیبل برای شلیک مخاطب آماده می کند. امروزه شلیک یک گلوله به مخاطب، یعنی خود را در برابر جوخه آتشی از آرای مخاطبان قرار دادن. بنابراین وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران عرصه سایبر در خلق هر متن به قضاوت و خرد جمعی اقشار مورد خطاب خود بیشتر می اندیشند و این پیش از هر چیز یعنی مشق دموکراسی و پایان فرستنده سالاری در جامعه اطلاعاتی.
در معادلات ارتباطی، نقطه مقابل وبلاگ ها و روزنامه نگاری سایبر روابط عمومی ها هستند. استراتژی تولید محتوا در روابط عمومی ها به واسطه حذف کامل تعامل با مخاطب، ادبیات القایی یک طرفه و تزریق سیاست های تبلیغاتی، قاعدتا نمی تواند متنی عاری از توهین به شعور و حقوق مخاطب تولید کند.
روابط عمومی ها به عنوان رسانه های سازمانی که وظیفه برون داد فعالیت های سازمان خود را به عهده دارند، با ماموریتی که به هیچ عنوان منافع جامعه را به منافع سازمان خود ترجیح نمی دهد، سعی می کنند با توسل به شیوه های فریبنده از دروازه بانی دیده بانان رسانه ها عبور کنند و امکان انتشار در جامعه را پیدا کنند.
متاسفانه نوع ارتباط رسانه ها و روابط عمومی ها،
زد و بندها و معادلات پشت پرده از یک سو و ضعف بدنه نحیف مطبوعات و رسانه های کشور در اصلاح و بازآفرینی ساختار خبر روابط عمومی ها در نهایت به حیات پررنگ اخبار روابط عمومی ها و سلطه یک ادبیات القایی بر رسانه ها دامن زده است.
مطالعه اجمالی اخبار و مطالب مطبوعات نیز به سادگی ما را به این نتیجه روشن می رساند که سهم روابط عمومی ها بسیار بیشتر از آن است که آن را با سهم وبلاگ ها در مطبوعات مقایسه کنیم و چنین مقایسه ای نیز از اساس نادرست است اما مقاومت رسانه های سنتی در برابر ادبیات عصیانگر رسانه های سایبر و به رسمیت نشناختن آنها نیز در نهایت معنایی جز مقاومت در برابر انتشار افکار عمومی ندارد.
درست است که نباید انتظار داشت سهم وبلاگ ها در مطبوعات و دیگر رسانه ها به واسطه آن که پدیده ای نوپا و هنوز نیمه خام هستند سهم قابل توجهی باشد، اما این نکته باعث نمی شود مقاومت آشکار مطبوعات به استفاده از نوشته های وبلاگ ها از نظر پنهان بماند.
ادبیات وبلاگ ها به ویژه وبلاگ های غیرحرفه ای یا نیمه حرفه ای هنوز به تشخص و قوام لازم نرسیده است و همین نکته فضایی کاملا غیررسمی، شخصی و نه چندان جدی از وبلاگ ها را در ذهن رسانه های سنتی و مکتوب رقم می زند. از سویی دیگر تیغ برهنه نقد در وبلاگ ها بسیار بی مقدمه تر از آنچه معمول است و به دور از محاسبه گری رسانه های سنتی، سر مدیران و متولیان جامعه را می برد. اما نباید از این نکته غافل شد که نبود ارتباط میان روزنامه نگاری سنتی و سایبر به مرور این شکاف را عمیق تر خواهد کرد و به سرکشی روزنامه نگاری سایبر علیه روزنامه نگاری سنتی بیش از پیش خواهد انجامید.
 
 
 
213252.jpg
 
 

ایجاد تعامل میان روزنامه نگاری سنتی و روزنامه نگاری سایبر و وبلاگ نویسی در گام نخست، نگاه و ادبیات حاکم بر وبلاگ ها را تعدیل خواهد کرد و در گام بعدی، مشروعیت مدنی رسانه های سنتی را به واسطه تعامل گرایی با مخاطب و رعایت مولفه های شکل گیری پیام در یک نظام دموکراتیک رسانه ای به دنبال خواهد داشت.
این تعامل که رفته رفته می تواند به ورشکستگی استراتژی و ادبیات رسانه ای روابط عمومی ها منجر شود آن ها را نیز وادار به پذیرش قواعد دموکراسی رسانه ای خواهد کرد. مطبوعات، خبرگزاری ها و رسانه های دیداری شنیداری اصلی ترین عامل نهادینه سازی نظام تعامل گرا و دموکراتیک اطلاع رسانی به شمار می آیند و اکنون باید به عنوان رکن چهارم دموکراسی، تقابل دو قطب متضاد اطلاع رسانی توتالیتر روابط عمومی ها و اطلاع رسانی مدنی روزنامه نگاری سایبر را میدان داری کنند.
بی تردید در روزگاری که چندان هم از نظر دور نیست رسانه های سنتی برای گسترش مشروعیت مدنی خود و حفظ بقا به ارتباط با وبلاگ ها می اندیشند و به قطع، آغاز این ارتباط به تحول صرف رسانه های سنتی منجر نخواهد شد و تحول قابل توجهی را در دنیای روزنامه نگاری سایبر به وجود خواهد آورد. یکی از رسانه هایی که بیش از همه ضرورت این ارتباط را درک کرده است خبرگزاری ایسنا است. «گروه نگاهی به وبلاگ ها» در این خبرگزاری نشان از پذیرفتن و به رسمیت شناختن وبلاگ ها به عنوان تولیدکنندگان شکل تازه ای از اندیشه و تحلیل شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... جامعه دارد. این خبرگزاری درک کرده است که نمی توان در برابر جریان اطلاع رسانی در حال گسترشی چون روزنامه نگاری سایبر و وبلاگ نویسی سکوت کرد. این رسانه با گلچین و باز انتشار آن دسته از مطالب وبلاگ ها که حاوی خبر یا تحلیلی خواندنی و حرفه ای هستند و یا مصاحبه با وبلاگ نویسان حرفه ای سعی می کند به پل ارتباطی میان مطبوعات و مخاطبان رسانه های سنتی با وبلاگ نویسان تبدیل شود اما هنوز مطبوعات حتی در برابر همین بخش از متون دروازه بانی شده و ممیزی شده هم مقاومت می کنند و می توان گفت میزان استفاده مطبوعات از اخبار گروه وبلاگ های ایسنا صفر است.
پیوند گفتمان حاکم بر روزنامه نگاری سایبر با گفتمان حاکم بر روزنامه نگاری سنتی بدون تردید ساختار جامعه اطلاعاتی و تکنولوژی های ارتباطی را متحول خواهد کرد.این نگاه که روزنامه نگاری سنتی و روزنامه نگاری سایبر دو مقوله در تقابل با یکدیگرند و در آوردگاه نبرد و رقابت رسانه ها کدام یک مقهور دیگری خواهد شد یا دیگری را شکست خواهد داد همان نگاهی است که مانع از ایجاد ارتباط میان این دو مقوله خواهد شد. شاید بهتر آن باشد که این معادلات سنتی را فراموش کنیم و با جست وجوی فصل مشترک های این دو نظام اطلاع رسانی، زمینه های تقویت هر نظام براساس نظام دیگر را بنیان بگذاریم.
روزنامه نگاری سنتی و سایبر پیش از آن که به مقابله یا مقاومت در برابر یکدیگر نیاز داشته باشند، نیازمند مشروعیت بخشیدن و به رسمیت شناختن یکدیگرند تا از این رو بتوانند امکان تبیین مفاهیم را با گستره وسیعی از آرای جامعه میسر کنند.
این ارتباط در درازمدت می تواند جریان سالم «نقد از درون» را نیز در رسانه های ما شکل دهد.
به یقین پیوند روزنامه نگاری سایبر و سنتی خصلت های تازه ای به رکن چهارم دموکراسی مطبوعات خواهد بخشید. در واقع شکل ارتباط رکن چهارم دموکراسی مطبوعات نیز با ساختار قدرت و حاکمیت تغییر خواهد کرد. شاید در این شکل بخشی از کارکرد نظارتی مطبوعات بر عملکرد دولت ها، به مردم که نقش هیات منصفه را ایفا خواهند کرد واگذار شود و این، امنیت و مشروعیتی مدنی برای مطبوعات به ارمغان خواهد آورد.
چیزی که از نظر نباید دور داشت این نکته است که وبلاگ نویسی در ایران نیز هنوز به طور کامل صاحب مولفه های نظام دموکراتیک اطلاع رسانی نشده است. شکل گیری جریان نقد از درون و توسعه شیوه های تعامل گرایی با مخاطب، عاملی است که می تواند نظام یادشده را به پیش شرط و ویژگی ذاتی روزنامه نگاری سایبر و وبلاگ نویسی تبدیل کند.
شاید عده ای با این استدلال که وبلاگ ها مخاطبان خود را دارند و بازانتشار مطالب آنها در رسانه های سنتی با اندکی تاخیر چندان موهبتی نیست، ضرورت ارتباط میان این دو را منکر شوند. اما باید پذیرفت که هنوز مطبوعات از گستره مخاطبان بیشتری برخوردارند و می توانند دروازه ورود بخشی از اقشار جامعه به فضای روزنامه نگاری سایبر باشند.
پی نوشت:
۱ کتاب «روزنامه نگاری سایبر» اثر دکتر یونس شکرخواه، انتشارات ثانیه

بررسی رابطه میان خصوصیات فردی مخاطبان و ویژگیهای خبری سیما

 

 

[ مریم آخوندی ]

در این تحقیق قصد دارم به بررسی رابطه میان ویژگی های فردی مخاطبان و ویژگی ها خاص خبر سیما بپردازم  .
آیا میان ویژگی های فردی مخاطبان و توجه به ظاهر یا محتوای اخبار ( شکل و سبک خبر , شرایط اجرای خبر , گوینده خبر ) رابطه ای وجود دارد یا خیر ؟ هدف اصلی در این تحقیق این است که آیا ویژگی های فردی مخاطبان مانند سن , جنس , تحصیلات و شغل در میزان توجه آنها به اخبار تلویزیون و قسمت های مختلف آن تاثیر دارد یا خیر ؟
در این تحقیق از روش پیمایشی (پرسشنامه ) استفاده شده است  حجم نمونه 100 نفر بوده است و در انتها داده ها تحلیل شده است که در بخش مشاهدات تجربی بیان خواهد شد  .
مباحث نظری  :
در این تحقیق از نظریه استفاده و خشنودی استفاده شده است  اعتقاد به مخاطب سرسخت   که منفعل نیست و در شرایط مختلف دست به گزینش خواهد زد. مخاطب با توجه به نیاز خود و در راستای ارضای نیاز و انتخاب رسانه دست به ابتکار عمل خواهد زد  . و تنها به آن چیزی توجه می کند که به آن علاقه مند است و یا نیازی را از او بر طرف می کند .
و همچنین نظریه اعتبارمنبع که مخاطبان تلویزیون با توجه به تجربه ای که از رسانه های جمعی و میزان اعتمادی که به  آن دارند از آن استفاده می کنند .  سعی شده است با توجه به همین نظریه ها  فرضیه ها ثابت شود. فرضیات من در این تحقیق عبارتند از :
1. با افزایش تحصیلات , مخاطبان خبر سیما بیشتر سعی می کنند به شکل و سبک و محتوای خبر توجه کنند .
2. مخاطبین با سنین پایین تر , بیشتر به نحوه اجرای خبر و شرایط آن و گوینده خبر توجه دارند. 
3. جنس نیز در میزان توجه به قسمت های مختلف خبر می تواند تاثیر گذار باشد , به طوری که زنان بیشتر به شکل ظاهری خبر و گوینده توجه می کنند. 
4. شغل هم به طور کلی می تواند توجه افراد را به قسمت های خاصی معطوف کند  افراد اگر از نظر شغلی درمراحل بالاتری قرار داشته باشند , بیشتر به شکل و سبک خبر و محتوای آن توجه می کنند تا به ظاهر اخبار  .
به  طور کلی ویژگی های خبر سیما به سه دسته شرایط اجرای خبر  با متغیر های (مدت زمان مناسب برای اجرای خبر , استفاده از موسیقی در پخش خبر , بیان خبر مطابق با واقعیت های روز) شکل و سبک خبر با متغیر های  ( استفاده از اصطلاحات عامیانه , داشتن تفاسیر خبری , استفاده از گزارشات عامه پسند و ملودرام های خبری , صدا و تصویر همزمان , ترتیب اخبار بر اساس اهمیتی که دارند ) گوینده خبر با متغیر های (صمیمی بودن گوینده , پوشش و لباس مجری , لحن و تن گوینده ) تقسیم شده است .
در ویژگی های فردی مخاطبان هم متغیر های  سن , جنس , تحصیلات و شغل در نظر گرفته شده است و رابطه هر کدام از آنها با سه ویژگی خبر تلویزیون سنجیده شده است که توضیح بیشتر این متغیر ها در قسمت روش شناسی خواهد آمد .
توضیح برخی مفاهیم :
در شرایط اجرای خبر متغیر هایی به کار رفته است که توضیح برخی از آنها ضروری می نماید .
در میان سوالات این بخش , بیان خبر مطابق با واقعیت های روز به چشم می خورد که منظور از آن تازگی خبر است تازگی اخبار به عنوان یکی از ارزشهای هفت گانه خبر یعنی هر اندازه که فاصله وقوع رویداد و درج آن به عنوان خبر نزدیکتر باشد , خبر تازه تر خواهد بود. 
در سبک خبر هم به توضیح چند متغیر که پیرامون آنها سوالاتی در پرسشنامه مطرح شده است , می پردازیم .
گزارشات و تفاسیر عامه پسند خبری که همان ملودرام های خبری هستند. منظور از ملودرام های خبری هم
گزارشاتی هستند که مشکلات مردم جامعه را بررسی می کنند و آنها را ملموس می سازند  استفاده از شیوه مردم ساده , یعنی اخباری که بیان می شود همان افکار مردم ساده است. 
بیان خبرها در قالب عکس ها و تصاویر , یعنی استفاده از تصاویر زنده تلویزیونی و قدرت تصویر در اثبات خبر و جذابیت و قابل کردن تصویر برای القا خبر به مخاطب  زیرا تصویر تلویزیونی و موسیقی میتواند اطلاعاتی که زبان از بیان آنها عاجز است را انتقال دهد  .
در قسمت گوینده خبر هم منظور , صمیمی بودن , لحن و تن گوینده , کیفیت نگاه مجری , اشاره های چهره و تاکید های صوتی بر روی لغات کلیدی و نمایشی که گوینده از خود در مقابل دوربین به اجرا می گذارد .
روش شناسی :
در این تحقیق از روش پیمایشی ( پرسشنامه ) استفاده کرده ام برای هر متغیر یک سوال در پرسشنامه اختصاص داده شده بود.  در بیان ویژگی های فردی مخاطبان , متغیر های سن , جنس , شغل و تحصیلات در نظر گرفته شده و 4 سوال ابتدای پرسشنامه به آن اختصاص داده شده بود .
سن به صورت 18-22 و 23-27 و 28-32 و 33 به بالا در نظر گرفته شده بود .
تحصیلات نیز در یک طیف از دیپلم تا فوق لیسانس و بالاتر و حوزوی در نظر گرفته شده بود  شغل نیز به 5 قسمت دانشجو , کارمند , آزاد , نظامی , خانه دار و حوزوی تقسیم شده بود.
ویژگی های خبر تلویزیون نیز در ابتدا به سه قسمت کلی تقسیم شد 1 – گوینده خبر  2- شکل و سبک خبر  3- شرایط اجرای خبر
گوینده خبر شامل سوالاتی پیرامون لحن و تن گوینده , صمیمی بودن گوینده با مخاطب , لباس و پوشش مجری بود .  در بخش شکل و سبک خبر سوالات مربوط به خبرهای سنت شکسته و پرده برداری کننده از پشت صحنه اخبار , بیان خبر ها در قالب عکس ها و تصاویر , تفکیک اخبار به دوصورت کوتاه و مفصل , ترتیب اخبار بر اساس اهمیت خبری , صداو تصویر همزمان تلویزیون , گزارشات خبری عامه پسند , وجود تفاسیر خبری و استفاده از اصطلاحات عامیانه قرار داشت . در بخش شرایط اجرای خبر هم متغیرهای مدت زمان مناسب برای اجرای خبر ( زمانی نه خیلی بلند و نه خیلی کوتاه ) , استفاده از موسیقی در پخش خبر , تطابق اخبار با واقعیت روز قرار داشت .
نتایج تجربی :
تحلیل ها و بررسی های به دست آمده برای بررسی رابطه میان خصوصیات فردی مخاطبان و ویژگیهای خاص خبر تلویزیون به شرح ذیل می باشد :
ترتیب شرایط خبری در گروههای سنی 18-22و23-27 به ترتیب ذیل می باشد :
1- گوینده خبر   2- شکل و سبک خبر   3- شرایط اجرای خبر 
ولی در گروههای سنی 28-32و 33 به بالا این ترتیب عوامل به شرح ذیل می باشد :
1- شکل و سبک خبر  2- گوینده خبر  3- شرایط اجرای خبر
2- در تحصیلات هم افراد دارای دیپلم و فوق دیپلم هم به این ترتیب قائل اند : 1- گوینده خبر  2- شکل و سبک خبر  3- شرایط اجرای خبر
اما افراد دارای تحصیلات لیسانس و حوزوی معتقدند :  1- شکل و سبک خبر  2- گوینده خبر  3- شرایط اجرای خبر 
و افراد دارای تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر معتقدند ترتیب عوامل به این صورت است : 1- شکل و سبک خبر  2- شرایط اجرای خبر  3- گوینده خبر
از نظر شغلی افراد دانشجو , نظامی , حوزوی معتقدند عوامل مورد نظرشان به این ترتیب میباشد : 
1- شکل و سبک خبر    2- گوینده خبر   3- شرایط اجرای خبر
افراد کارمند , شغل آزاد و خانه دار معتقدند :
 1-  گوینده خبر  2- شکل و سبک خبر  3- شرایط اجرای خبر
در میان دو جنس زن و مرد هم ترتیب و اولویت این ویژگی ها به شرح ذیل می باشد :
زنان : 1- گوینده خبر   2- شکل و سبک خبر   3- شرایط اجرای خبر
مردان : 1- شکل و سبک خبر  2- گوینده خبر   3- شرایط اجرای خبر
که تا این مرحله فرضیات مورد نظر به اثبات رسیدند  .
با توجه به آزمون independed t test  که می خواهیم بدانیم در پاسخگویی به سوالات بین زنان و مردان اختلاف وجود دارد یا خیر , نتایج زیر به دست آمد :
در جنس میان زنان و مردان در سوالات لباس و پوشش مجری, صمیمی بودن گوینده هنگام بیان خبر (گوینده خبر ),  خبر هایی که سنت را شکسته و به دنبال پرده برداری از پشت صحنه اخبار هستند, تفکیک اخبار به دوصورت کوتاه و مفصل و تفکیک اخبار به اهم و مهم , داشتن صداو تصویر همزمان بیان خبر ها در قالب عکس ها و تصاویر (شکل و سبک خبر )  , استفاده از موسیقی در پخش خبر, رعایت مدت زمان مناسب برای ارائه خبر(شرایط اجرای خبر ) اختلافی دیده نشده است ولی در سوالات ذیل میان آنان اختلاف مشاهده می شود .
لحن و تن گوینده ( گوینده خبر ) , بیان خبر مطابق با واقعیت ( شرایط اجرای خبر ) , استفاده از ملودرام های خبری و گزارش های عامه پسند , داشتن تفاسیر خبری, استفاده از اصطلاحات عامیانه در حین اجرای خبر ( شکل و سبک خبر ) .
H0:m1=m2
H1:m1=m2
استفاده از اصطلاحات عامیانه در حین خبر در جلب توجه بینندگان از دیدگاه مردان و زنان تاثیر غیر همسانی دارد . شاید بتوان دلیل این امر را ظرافت زنانه در بکارگیری الفاظ بیان کرد .
استفاده از تفاسیر خبری از دیدگاه مردان و زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر غیر همسانی دارد . استفاده از گزارشات خبری که بیشتر با زندگی روز مره مردم ارتباط دارند از دیدگاه مردان و زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر غیر همسانی دارد . تلویزیون در بیان خبر چقدر با واقعیت های روز تطابق دارد از دیدگاه مردان و زنان یکسان نیست . شاید دلیل این امر این باشد که زنان بیشتر زمان خود را در خانه صرف می کنند و از واقعیت های روز به اندازه مردان با خبر نیستند و همواره اخبار را با توجه به ذهنیت خود , مطابق با واقعیت می پندارند . لحن و تن گوینده خبر از دیدگاه مردان و زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر یکسانی دارد . صداو تصویر هم زمان در اخبار از دیدگاه مردان و زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر یکسانی دارد . ترتیب اخبار بر اساس اهمیت خبری از دیدگاه مردان و  زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر یکسانی دارد . تفکیک اخبار به دو صورت کوتاه و مفصل در دیدگاه مردان وزنان در جلب توجه بینندگان تاثیر یکسانی دارد . استفاده از موسیقی در پخش خبر در جلب توجه بینندگان از دید گاه مردان و زنان یکسان است . بیان خبر در قالب عکس و تصاویر به منظور ایجاد آگاهی در جلب توجه بینندگان از دیدگاه مردان وزنان تاثیر همسانی دارد . صمیمی بودن گوینده در هنگام خبر به از دیدگاه مردان و زنان تاثیر یکسانی دارد . رعایت مدت زمان مناسب برای ارائه خبر از دیدگاه مردان و زنان تاثیر یکسانی در جلب توجه بینندگان دارا می باشد . لباس و پوشش مجری از دیدگاه مردان و زنان در جلب توجه بینندگان تاثیر یکسانی دارد .
در آزمون پیرسون برای بیان همبستگی میان متغیر ها به نتایج زیر رسیدیم :  
در بیان همبستگی میان سن و ویژگی های خبر سیما , میان سن و لباس و پوشش مجری , صمیمی بودن گوینده ( گوینده خبر ) , بیان خبر ها در قالب عکس ها و تصاویر , تفکیک اخبار به صورت های کوتاه وبلند , صدا وتصویر همزمان ,داشتن تفاسیر خبری ( شکل و سبک خبر ) استفاده از موسیقی در پخش خبر , بیان خبر مطابق با واقعیت های روز ( شرایط اجرای خبر ) وبه طور کلی عوامل سبک و شکل خبری همبستگی خیلی کم وجود دارد . بین سن با سوالات مدت زمان مناسب برای اجرای خبر ( شرایط اجرای خبر ) اولویت بندی کردن اخبار بر اساس اهمیت ( شکل و سبک خبری ) و به طور کلی شرایط اجرای خبر همبستگی معکوس کم وجود دارد . 
بین تحصیلات با سوالات بیان خبر در قالب عکس ها و تصاویر , صدا وتصویر همزمان , استفاده از ملودرام خبری ( گزارش های خبری ) و داشتن تفاسیر خبری ( شکل و سبک خبر ) , بیان خبرهای مطابق با واقعیت های روز و به طور کلی شرایط اجرای خبر همبستگی کم وجود دارد . بین تحصیلات با سوالات پوشش مجری , صمیمی بودن گوینده ( گوینده خبر ) , مدت زمان مناسب برای اجرای خبر , استفاده از موسیقی در بیان اخبار ( شرایط اجرای خبر ) , تفکیک اخبار به دو صورت کوتاه و مفصل و اولویت بندی کردن اخبار به اهم و مهم ( شکل و سبک خبر ) و به طور کلی عوامل گوینده خبر و شکل و سبک خبر همبستگی معکوس کم وجود دارد .
در این نمونه مردم معتقدند لباس و پوشش  مجری تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارد . همچنین رعایت مدت زمان مناسب برای ارائه خبر در جلب توجه بینندگان تاثیر زیادی را دارا می باشد .
درصد زیادی از مردم هم به دنبال خبر هایی هستند که سنت را شکسته و به دنبال پرده برداری از اخبار می باشند . صمیمی بودن گوینده در هنگام بیان خبر هم تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا می باشد . بیان خبر ها در قالب عکس و تصاویر به منظور ایجاد آگاهی تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا میباشد . استفاده از موسیقی در پخش خبر به منظور جلب توجه بینندگان تاثیر زیادی را دارا نمی -باشد.
تفکیک اخبار به دوصورت کوتاه و مفصل تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا می باشد . ترتیب اخبار بر اساس اهمیت خبری تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارد . صدا و تصویر هم زمان تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا نمی باشد . لحن و تن گوینده خبر تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا می باشد . از دیدگاه مردم تلویزیون در بیان خبر به میزان زیاد با واقعیت های روز تطابق ندارد . استفاده از گزارشات خبری که با زندگی روزمره مردم سروکار دارد به میزان زیادی در جلب توجه بینندگان موثر نمی باشد . داشتن تفاسیر خبری نقش زیادی در جلب توجه بینندگان دارا می باشد . استفاده از اصطلاحات عامیانه در حین خبر تاثیر زیادی در جلب توجه بینندگان دارا نمی باشد .
البته در میان سوالات پرسشنامه , سوالاتی هم در مورد میزان توجه مردم به اخبار سیما به طور کلی وجود داشت که می توان در اینجا اشاره ای کوتاه هم به آن داشت : با توجه به نمونه تلویزیون توانسته است نمره زیادی را در جلب رضایت بینندگان کسب کند و مردم معتقدند تلویزیون نقش زیادی در جلب اعتماد عمومی دارد .
نتیجه گیری :
همانطور که در قسمت های قبل بیان شد , من در این تحقیق از نظریه استفاده و خشنودی استفاده کردم و در بخش مشاهدات هم با تحلیل های انجام شده فرضیات به اثبات رسید . آنچه از نتیجه این تحقیق برمی آید , در واقع بیان مجدد و تاکید بر همان نظریه استفاده و خشنودی است , همانطور که مشاهده شد افراد با توجه به خصوصیات فردی خویش به هر آنچه که اظهار علاقه می کنند , توجه نشان می دهند و از آن استفاده می کنند و در راستای نیاز خود از رسانه استفاده می کنند . بین سن , جنس , شغل و تحصیلات  و توجه به قسمت های مختلف خبر سیما هم رابطه وجود داشت . افراد با توجه به این خصوصیات و شدت و ضعف و مراتب آنها ( مانند شغل ) به قسمت های مختلف خبر سیما و به ظاهر یا محتوا توجه می کنند . درست همانطور که ثابت شد هر چقدر تحصیلات افراد بالاتر بود , سعی می کردند به شکل و سبک خبر بیشتر از گوینده و شرایط اجرا توجه کنند و از نظر شغلی هم همین فرضیه به اثبات رسید که هر چقدر افراد در پست های بالاتر شغلی قرار داشته باشند , توجه کمتری به ظاهر خواهند داشت . در جنس نیز زنان بیشتر به گوینده و ظاهر و مردان به محتوا و شکل و سبک خبر توجه می کردند . از نظر سنی هم افراد با سنین پایین تر به شکل و ظاهر و افراد با سنین بالاتر به محتوا توجه می کنند .
مشکلات تحقیق :
از جمله مشکلاتی که در میانه راه کار را تاحدودی به تاخیر انداخت , تعویض پرسشنامه بود . در جواب -های پرسشنامه اول کمی سوگیری وجود داشت و چون سوالات تاحدودی به صورت تخصصی و باز مطرح شده بود , با جواب ها همخوانی پیدا نمی کرد و منظور از سوالات توسط پاسخگویان درک نمی -شد , به همین علت پرسشنامه ای جدید با سوالاتی آسان تر و عامه پسند تر مطرح و در اختیار جامعه نمونه قرار گرفت . همچنین به علت کثرت نتایج به دست آمده و جداول بیان همه آنها درصفحات موجود امکان پذیر نبود .و من مجبور بودم تنها به اسم آزمون انجام شده و نهایتا بیان چند درصد اکتفا کنم .


پیشنهادات :
من در این تحقیق صرفا به بررسی رابطه میان مشخصات فردی مخاطب و ویژگی های خبر تلویزیون پرداخته بودم , که در میان سوالات یک یا دوسوال هم در مورد خود رسانه تلویزیون و میزان اعتماد به آن و رضایت از آن مطرح شده بود که تحلیل آن به صورت بسیار خلاصه در مشاهدات تجربی بیان شد . اما مسئله جدیدی که فکر من را بسیار به خود مشغول کرد , ارائه تحقیقی صرفا در مورد میزان اعتماد مردم به رسانه تلویزیون بود . از آنجا که صدا و سیما در ایران از نوع رسانه دولتی می باشد , مردم میتوانند نظرات متفاوتی در مورد آن داشته باشند . عده ای به اخبار این رسانه ها توجه نمی کنند , چون به علت دولتی بودن آن را جهت دار می پندارند که با گزینش به مخاطب القا می شود و  سعی می کنند بیشتر اخبار خود را از سایت های اینترنتی و رادیو های بیگانه دریافت کنند . به طور کلی بررسی میزان اعتماد مردم به سازمان رسانه ای  صدا وسیما می تواند موضوع بسیار جالبی در عرصه ارتباطات باشد .


فهرست منابع :
سورین . ورنر . تانکارد . جیمز .1381.نظریه های ارتباطات .ترجمه دکتر علیرضا دهقان . انتشارات دانشگاه تهران .
خبر . 1377 . یونس شکر خواه . مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها . تهران

تاثیر جهانی شدن رسانه ها بر فرهنگ و هویت

 

[ مریم آخوندی ] 

جهانی شدن با مفهوم امروزی خود محصول انقلات ارتباطات است .
ارتباطات اگر چه فرصت بسیار مناسبی را به خصوص برای کشور های در حال توسعه برای طرح خود به وجود اورده است اما با از میان بردن مرزها و فضاها و زمان ها چالش های زیادی هم با این حکومت ها و ملت ها و مخصوصا انسان ها که محور اصلی این جریان هستند پدید اورده است .
حال  با عنایت به مسئله فوق سوال مطرح شده این است که چگونه تکنولوژی ها ی نوین ارتباطی و تشکیل جامعه اطلاعاتی به عنوان یکی از ابزار های اصلی جهانی شدن می تواند بر روی هویت و فرهنگ که منبع هویت است تاثیر بگذارد و باعث چه تغییراتی خواهد شد ؟
تعریف جهانی شدن
جهانی شدن تعاریف متعددی دارد . یکی از معانی ان یکسان شدن و مشابه کردن دنیا است .
دورویکرد نسبت به جهانی شدن وجود دارد : 1- پروسه جهانی شدن   2- پروژه جهانی سازی
 عده ای معتقدند که جهانی شدن یک پروسه است . جریان و روندی طبیعی که به علت پیشرفت تکنیکی و علمی شکل گرفته است و هیچ کس دخالتی در ان نداشته است و برخی دیگر بر این عقیده اند که این مسئله پروژه ای
هدایت شده از سوی غرب با هدف مشروعیت بخشیدن به سلطه و هژمونی غرب است که به ان جهانی سازی اطلاق می شو د .اما در نهایت هردو انها یکسان سازی در جهان است .
و دیدگاهی که ما در این مقاله پی گرفته ایم رویکرد دوم است . زیرا امروزه برخی کشور های قدرتمند به علت در اختیار داشتن ابزار ها و لوازم قدرت جهانی دست یابی به تکنولوژی برتر ارتباطی خود را سردمدار جهانی سازی میدانند واز میان لایه های اتصال ات گسترده و پیچیده شبکه ای انبوهی از اطلاعات  الگو های ساخته شده خود را منتقل کرده و این امر عاملی برای تسلط انها می شود .
جهانی شدن ارتباطات
انقلاب ارتباطاب نوع جدیدی از ارتباطات مجازی که خالی از روح حاکم بر روابط واقعی اجتماعی است را به وجود می اورد . زمانی که از طریق ماهواره و اینترنت و ... جهان جدیدی به موازات جهان واقعی به وجود می اید . که دارای دو ویژگی اصلی است .
فرهنگ واقعیت مجازی
رسانه های الکترونی مخاطبان وسیع و متکثری دارند که مجموعه هایی از حیث محتوای نمادین به این افراد عرضه می کند . فضای مجازی شکل می گیرد و فرهنگ ها همه از طریق واسطه های الکترونی منتقل می شود .
زمان بی زمان و فضای جریان ها
مفاهیم زمان و مکان معانی تازه ای پیدا می کند . فواصل زمانی و مکانی عملا از میان  برداشته می شود و انتقال این اطلاعات و داده های و سرمایه ها وامکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف به وجود می اید .

ارتباطات جهانی شده و تهدیدات فرهنگی
 با توجه به پروژه جهانی سازی  جهانی شدن فرهنگ یعنی تز همگون شدن فرهنگی از طریق غربی شدن . اما به طور کلی استدلال جهانی شدن فرهنگی نوعی به هم پیوستگی فرهنگی در سراسر جهان است .
اما ظهور انقلاب ارتباطاتی فضای امن فرهنگ را از میان می برد و هر فرهنگی در فضایی قرار می گیرد که امکان ظهور فرهنگ های دیگر هم می رود .
انتشار سریع ایده ها از طریق فن اوری بر گوناگونی اجزای فرهنگی افزوده است . تنوع و تکثر امکان تجلی و بروزپاره فرهنگ ها را به وجود می اورد و زمینه ظهور محصولات فرهنگی در عرصه بین المللی فراهم می کند .
اختلاط میان فرهنگ ها ممکن است باعث ایجاد فرهنگی شبیه سازی شده شود که در عمق هیچ گونه رابطه ای با نیاز های یک جامعه نداشته باشد و به دنبال ان ثبات فرهنگی از میان می رود و ناپایداری فرهنگی ایجاد می شود .
زمانی که افراد با گزینه های مختلف فرهنگی برخورد می کنند به یک مبادله نمادین دست می زنند . انها تصمیم می گیرند فرهنگ خود را مبادله کنند چون فکر می کنند فرهنگ های سنتی توان اجابت کلیه نیازمندی های بشر امروزی را ندارد و لذا بشر امروزی دست به گزینش فرهنگی می زند .
در پروژه عظیم جهانی شدن رسانه های جمعی باقدرت ارسال ایده های متفاوت روند نهادینه شدن ارزشهای اجتماعی را تضعیف می کند و انتقال انگاره های از هم گسیخته غیر بومی و فراملی را فراهم می کند .

جهانی شدن رسانه ها و ایجاد هویت های مجازی

در ابتدا به رابطه میان فرهنگ و هوبیت می پردازیم .
فرهنگ منبع هویت است . افراد با توسل به اجزا و عناصر فرهنگی گوناگون هویت می یابند . در جوامع سنتی فرهنگ به علت ایجاد تفاوت افرینی و معنا بخشی بسیار بالا هویت سازی خوبی را انجام می داد .
هویت یک سیستم کنترل است که مجموعه ای از هنجار های و ضد هنجار ها در فرد و جامعه به وجود اورده است . مجموعه معنایی است که چگونه بودن را در خصوص نقش های اجتماعی به افراد القا می کند و یا وضعیتی است که به فرد می گوید او کیست و مجموعه معانی را برای فرد تولید می کند که مرجع کیستی و چیستی او را تشکیل می دهد .
مارسل مرل از سومین رویداد بزرگ تاریخ جهان به عنوان فروپاشی فضا و نفوذ پذیری مرزها یاد می کند و جان هرتز معتقد است که فرد دیگر در قلمرو خود احساس هویت و امنیت نمی کند . ( ژاک هونتزینگر . درامدی بر روابط بین الملل . ترجمه عباس اگاهی . صص 211-213
با ایجاد و تحول در مفاهیم مکان وز مان و فراهم امدن منابع و مراجع متعدد و جدیدهویت و ذهنیت و هویت انسان در جهان جدید ناپایدار و سیال می شود و تعلقات به مکان و زمان کمرنگ می شود .
هویت سازان در پرتو ابزار های فنی نوین فرایند های فرهنگی و اجتماعی و ارزشی اثرگذار بوده و هویت های جمعی نوین را می سازند . زمانی که فواصل کم می شود و اذهان به یکدیگر نزدیک می شوند سیال شدن هویت ها صورت می گیرد . همان چیزی که رابرتسون  نسبت گرایی هویت می نامد . ما به دورانی قدم خواهیم نهاد که هویت ها ثابت نخواهد بود و نسبت میا ن افراد با گروههای مرجع خواه شخص و گروههای اجتماعی یا ملیت ها دائما دستخوش دگر گونی است .
بر اساس نظریه ناهمسازی ادراکی لئو فستینگر وقتی فرد در موقعیت تعارض امیز قرار گرفت  و  ارزش ها و هویت های موجود ناسازگار را مشاهده کرد نوعی تعارض شخصیتی و هویتی در او ایجاد می شود .
به طور کلی محیطی که رسانه ها ایجاد می کنند ثابت نیست بلکه پویااست و وارد ذهن آدمی می شود . تصاویری را باقی می گذارد که فرد هیچ گاه فراموش نمی کند .
در نتیجه در جریان الفا بودن مغز های افراد و این اموزش همگانی تکثر و لایه ای  و چند بعدی  و سطحی شدن هویت ها در جهان اینده را خواهیم داشت . 

به نقل از هفته نامه فصل نو

رسانه در رسانه

 

[ رضا سید علی لواسانی ]
آنچه در فرایند تشکیل تصویر بر سطح حساس روی می‏دهد موجب ثبت رخدادی می‏شود که در لحظه‏ای به وقوع پیوسته است. در زمان شکل‏گیری تصویر بر سطح حساس تنها واقعیتی ثبت می‏شود. لیکن آنچه به این واقعیت معنا می‏دهد در عکس نیست. عکس تنها نمودی را جدای از معنی آن به تصویر کشیده است و آنچه که این نمود را تفسیر می‏کند عملکرد ذهنی و قوای ادراک بیننده است معنای در ذهن بیننده شکل می‏گیرند که در زمان جاری‏اند . بینندگان عکس را بر اساس شدت احساساتی که در وجودشان بر انگیخته می شود ارزیابی می کنند. معنای عکس ، علاقه شخصی عکاس و زیبا شناختی عکاس ، فلسفه وجودی عکس بعنوان هنر و رسانه ، تاویل پذیری عکس و نقش آن در شکل گیری تفکرات پیش رو چه در دوران مدرنیست اولیه و چه در دوره های بعد ، عکاسی را مهمترین اختراع بشری ساخته است . اختراعی که نقش زمان و ادراکات بصری بیننده در هارمونیک عکس به خلاقیت واداشته و آموزش می بیند.
عکس یک تصویر نیست، برگردانی از واقعیت هم نیست. عکس یک اثر است، اثری که مستقیماً از واقعیت گرفته شده است.عکس تبدیل نمودهای طبیعی به فرم های بسیار ساده ،ساخت اشیائ هنری از فرم های غیر بازبه معنی چیزی جدا شده از طبیعت و اغلب بشکل هندسی . جادوی تصویر ، این هنر نا شناخته و دوست داشتنی ، تکه هایی از قلب و روح انسانها است که در فضای محدود و محصور ماچهره ای متفاوت وزیبا از نگاه دیگران را به ما نشان میدهد . عکس نمودی بیرونی را به درون کشیده و در لحظه‏ای قطعی محبوس می‏کند. قطعیت لحظه‏ای عکس و راستگویی عجیب آن، مشوق استفاده آگاهانه از این رسانه به مثابه وسیله‏ای تبلیغاتی گردیده که یکی از کاربردهای اصیل عکس به معنای نفوذ آن در نظام سرمایه‏د‏اری فرهنگی است .
هر عکس با هر گرایش و کاربردی ،دارای یک سری ارزش ها است چه با دوربین یکبار مصرف چه با دوربین‏های پیشرفته و مدرن گرفته شده باشد. نکته های که در عکس نهفته ، تنهااز طریق مکاشفه میتوان دست به راز گشایی شان زد و زوایای پنهان آن را نمودار ساخت .عکس هنری آگاه‏کننده است و پیچیدگی ثبت تصاویر به موازات همین آگاهی شکل می‎گیرد..
تصاویری که توسط عکاسان مختلف از یک سوژه گرفته می‏شود با هم متفاوتند. این تفاوت به آن دلیل نیست که این افراد از لنز یا مواد شیمیایی مختلفی استفاده می‏کنند بلکه به دلیل آن است که در ذهن هر کدام از این افراد تفکری متفاوت با دیگری وجود دارد که همین تفکر بر روی عکسی که ثبت می‏کنند منعکس می‏شود. تأثیرگذاری یک عکس می‏تواند از به کارگیری هر اِلمان و عنصری مهم‏تر باشد.
هر اثر هنری با مخاطبش کامل میشود و خلق هر اثر ی بدون داشتن مخاطب معنایی نخواهد داشت هنرمند و مخاطب از مولفه های لازم که در سه راس یک مثلث قرار دارند . با حذف هنرمند در حقیقت هیچ اثر هنری نخواهد بود وبا کنار گذاشتن مخاطب نیز اثر هنری محصولی بی مصرف شده ونابود خواهد شد . عکس پیوند میان اثر ، هنرمند و مخاطب را ایجاد می کند این پیوند بین اندیشه های ذهنی و پیچیدگی های موضوعی عکس ، هنرمند و مخاطب می گردد، هرچند که بهترین تفسیر و برداشت ها در خود تصویر است ولی حرکتهای هنر مند در جهت درک ، ارزشیابی و شناخت بیشتر به مخاطب ارزشمند است .
مبحث عکس مفاهیم جالبی را در رابطه با کاربردهای عکس در جوامع و به خدمت گرفتن آن به عنوان هنر و رسانه جذب‏کننده بیش می‏کشد. . به همین خاطر دوربین را شاهد بلاواسطه و عکس را جانشین جهان می‏نامند. عکاسی امروزه در تکامل هنر های دیگر ، در دوباره به تصویر کشیدن فرم های مختلف دیگر کمک می کند . عکس نه تنها آثار هنری را بازسازی یا شبیه سازی میکند بلکه در فرایند بوجودآمدن تصاویر و بر اساس قواعد به ثبت رسیده هنرهای زیبا ، تجلیگاه هنر متعالی است .
امروزه با وجود وسایل پیشرفته و متنوعی که در اختیار هر قشری از افراد جامعه قرار دارد عکاسی گستره بیشتری را شامل می شود و عکسها هر یک نشانه ای از گرایشهای اجتماعی ، فرهنگی ، مستند و...است ،در همه جوامع فیلترینگ و سانسور وجود دارد. اگر عکاس به عنوان یک فرد هنرمند از جامعه خصوصیات جامعه را بشناسد و کار خود را به درستی انجام دهد هیچگاه دچار فیلترینگها نخواهد شد ، ضمن اینکه یک هنرمند کامل هیچ وقت خودش را اسیر سانسورها نمیسازد و موانع را با هوشیاری و نگرش از دریچه های دیگربه موضوع ، مخاطب را با اثرش به منظور خود میرساند . کامل و حرفه ای بودن عکاس در تعداد عکس ها و نمایشگاه هایش نیست بلکه در تعاملاتی است که بوسیله نوع نگاه به موضوعات با مخاطبینش برقرار میسازد . این یادگیری برای عکاسان از منابع یکسانی نیست ، هر چند آنها( عکاسان آکادمیک ) تکنسین های خوبی محسوب میشوند اما خلاقیت و استعداد خصوصیاتی است که فرد با آن متولد میشود و آموزش به پیشرفت و بهبود درک و ارتقا کیفیت آ ن کمک شایانی مینماید .
هنر نقاشی محدود و محصور به قاب است ، قابی که در عکاسی دریچه دید دوربین است و عکاس از دریچه درک و ذهن خود قاب محدود و محصور تصویر را به در یچه نگاه تبدیل می کند .مدافعان عکاسی محض یا خالص احساس می‏کردند که با دستکاری کردن عکس برای رسیدن به مضمونی که شاید با قلموی نقاشی بتوان آنرا راحتر یا بهتر بیان کرد، خلوص رنگمایه و حتی مضمون عکس که فقط متعلق به رسانه عکاسی می‏باشد از دست می‏رود و باید عکاسی را از نقاشی جدا دانست و آنرا رسانه‏ای مستقل با قابلیت‏های منحصربه فرد و مخصوص خود معرفی کرد که همچون رسانه نقاشی قابلیت‏های هنر را داراست. چرا که عکاسی بیشتر از نقاشی در شبیه‏سازی موفق بنظر می‏رسد.
این رسانه مستقل ، تبلوری مضاعف در راستای اهداف سایر رسانه ها می یابد ، رسانه ای که خود در رسانه های دیگر ، ماهیتی وابسته دارد ، وابستگی از آن جهت که عکس موضوع را مشخص می نماید و یا اینکه موضوع با عکس کامل می گردد . ( نمونه جراید)
پرداختن به مقوله نقد و تحلیل عکس می تواند مخاطب را از تردیدها و سرگردانی برهاند . او انتظار دارد با مطالعه متون نوشتاری درباره عکس افزون بر اطلاعات بصری درون آنها به آگاهی های دیگری هم دست یابد و بیان کنایی و پنهان موضوع را به صورت شفاف تری جستجو نموده و با درک ارزشهای آن به برداشت دلپذیر و روح افزای برسد . یک تحلیل گر هم در فرم و هم در معنای عکس کاوش می کند و جنبه های گوناگون ساختاری و محتوای اثر را مورد تحلیل قرار میدهد چراکه در تحلیل یک عکس علاوه بر پرداختن به محتوای هنری و جنبه های فنی و تکنیکی آن می توان جنبه های کاربردی ، تاریخی ، روانشناختی ، اجتماعی و ... آن را نیز مورد بررسی قرار داد.
ایران به لحاظ آماری یکی از بالاترین ویا اولین کشوری است که بصورت روزانه بیش از 55 عنوان روزنامه منتشر می کند واین آمار جدا از هفته نامه ها و سایر جراید ی است که به چاپ میرسد . حجم عظیمی از اطلاعات و اخبار که بدون شک تاثیر گذارترین بخش آنرا نه از نظر مطلب بلکه از جهت جذب
بیشترین مخاطب و القای معانی به آنها عکس به خود اختصاص میدهد . در بین تمام جراید کشور،جریده ای نیست که با انتشار عکس در زمینه های مختلف سعی در انتقال پیام های خود به مخاطبینش داشته باشد . عکس ها در قالب مقالات . اخبار ، گزارشات و ...به کمک متن می آیند و این در حالی است که این عکس ها بعنوان رسانه ای در قالب رسانه ای دیگر است نه رسانه ای مستقل .
امیدواریم تهیه کنندگان جراید کشور با جاپ عکس ها موضوعی در انتقال پیام به مخاطب کوشاتر بوده و جای خالی این حرکت هنری فرهنگی را پر نمایند .
به نقل از هفته نامه  فصل نو

توسعه در غیاب رسانه‌ها!

 

روزنامه آینده نو

 خسرو ناقد

 

به‌گُمانم یکی از راه‌های بازشناخت رفتار حکومت‌های رادیکال و افراطی از روش‌های دولت‌های آزاد و دموکرات، چگونگی شیوه‌ی برخورد آنها با مطبوعات و دیگر رسانه‌های مستقل و واکنشی است که در برابر انتقادهای منتقدان از خود نشان می‌دهند. به‌بیانی دیگر، نگرش متفاوت دولت‌های در جوامع در حالِ گذار به‌جریان آزاد اطلاع‌رسانی و روش آنها در برخورد با رسانه‌ها و نقش و جایگاهی که برای «رکن چهارم» دموکراسی درنظر می‌گیرند، یکی از بارزترین معیارهایی است که می‌توان براساس آن درباره نزدیکی یا دوری این نظام‌ها به‌اصول دموکراسی داوری کرد. شاید حتی با برجسته کردن سلوک و سیاست‌هایی که نظام‌های تمامیت‌خواه در قبال رسانه‌ها در پیش می‌گیرند، وجه تمایز آنها را با روش و منش دولت‌های دموکرات در جوامع باز بتوان بهتر نشان داد.

گوناگونی مطبوعات و گسترش انتشار نشریات متنوع و متفاوت و به‌طور کلی جایگاه شایسته رسانه‌های گوناگون در تنویر افکار و ایجاد فضای مناسب برای گفت‌وگو و برخورد سالم و سازنده نظرات و همچنین اهمیتی که رسانه‌های گروهی در ارتقای سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند، بى‌گمان یکی از مهمترین عوامل توسعه فرهنگی و از نشانه‌های پویایی و تحرک هر جامعه است.

بدیهی است که توسعه فرهنگی- به‌معنای گسترده آن که دربرگیرنده گشایش و گسترش گفت‌وگوهای فلسفی و فرهنگی و ادبی و هنری است- نه تنها عامل اصلی رشد خودآگاهی جمعی بلکه زمینه ساز توسعه سیاسی و اقتصادی و شتاب‌بخش پیشرفت دانش‌های گوناگون و تحقق عدالت و در واقع نخستین پیش‌شرط حل بنیادی مسائل و رفع مشکلات فراگیر جامعه است.

البته این همه زمانی میسر و متحقق می‌گردد که از یک سو صاحبان قدرت و دولت، با قانون‌گرایی و قانون‌گذاری و سعه صدر به‌رسانه‌های گوناگون و نقش آنان در جامعه بنگرند و به‌ویژه، رسانه‌های گروهی را نه به‌مثابه «دشمنان بالقوه» یا بلندگوی تبلیغاتی نظام حکومتی بلکه به‌عنوان رکنی اساسی در کنار و همطراز قوای مقننه و مجریه و قضاییه باور کنند و به‌رسمیت بشناسند. از سوی دیگر اما اهل قلم و ارباب جراید و روزنامه‌نگاران نیز باید که به‌رسالت فرهنگی و مسئولیت خود در اطلاع‌رسانی درست و ترویج تفاهم و تبلیغ تسامح و تقویت حس همبستگی ملی و همزیستی مسالمت‌آمیز آگاه باشند و جداً از هتک حرمت اشخاص و دروغ‌پردازی و شایعه‌پراکنی و از همه مهمتر از تبلیغ خشونت بپرهیزند.

این نکات، الفبای آغازین و نقطه عزیمت جوامع در حال گذار برای رسیدن به‌جامعه‌ای آزاد و مناسباتی مبتنی بر دموکراسی است.

بر کسی پوشیده نیست که در جوامع در حال توسعه امکان دسترسی عموم مردم به‌رسانه‌های نوشتاری (مکتوب) کمتر از کشورهای توسعه یافته است و عامه مردم اصولاً چندان رغبتی به‌مطالعه نشان نمى‌دهند و کلاً فرهنگ کتابخوانی و خرید روزنامه و نشریه نیز هنوز همه‌گیر و جزء عادات روزانه مردم نشده است. از این رو پرداختن به‌جایگاه و کارکرد رسانه‌های گروهی و به‌خصوص بررسی نقش و مسئولیت رسانه‌های فراگیری چون رادیو و تلویزیون که اغلب در این جوامع دولتی و یا در اختیار نهادهای وابسته به‌دولت‌اند، از اهمیت بسیار برخوردار است.

در هر حال، نمی‌توان از تاثیر گسترده و نفوذی که رسانه‌های صوتی و تصویری برای افکار عمومی چنین جوامعی به‌جا می‌گذارند غافل شد تا جایی که منبع کسب خبر و داوری در مورد رویدادهای جاری و مسائل اجتماعی و سیاسی و چگونگی وضعیت اقتصادی کشور، کمابیش از مجرای اغلب تنگ و یک جانبه این رسانه‌ها و از راه شنیدن رادیو و تماشای تلویزیون صورت میگیرد. بنابراین رسانه‌های گروهی گوناگون به‌نسبت درجه اهمیت و فراگیر بودنشان، نقشی مفید یا مخرب در فرآیند شکل‌گیری جامعه مدنی می‌توانند داشته باشند. این امر به‌ویژه در مورد ایران و در وضعیت کنونی که جامعه در حال گذار از ساختاری اقتداری به‌مناسباتی مبتنی بر قانون است، به‌مسئله ای حیاتی و سرنوشت ساز تبدیل شده است.

در واقع اینک دگرگونی‌های امیدوارکننده ‌ای که در یک دهه گذشته در عرصه‌های فرهنگی پدید آمده بود، دچار کندی و رکود شده و گاه به‌بن‌بست رسیده است. از این‌رو گشایش دوباره‌ی فضای فرهنگی و به‌ویژه توسعه‌ی حوزه‌ی اطلاع‌رسانی و گسترش مطبوعات و حوزه نشر کتاب و دیگر رسانه‌های گروهی مستلزم تعامل و تنش‌زدایی در این عرصه‌هاست. افزون بر اینها و به‌ویژه با گسترش و همه‌گیر شدن برنامه‌های ماهواره‌ای، مهمترین چالشی که در آینده‌ای بسیار نزدیک جامعه با آن روبه رو خواهد شد، نیاز و ضرورت امکان دسترسی آسان و آزاد مردم به‌رسانه‌های صوتی و تصویری غیردولتی داخلی و قانونی است.

در حال حاضر ضروری می‌نماید که رسانه‌هایی مانند رادیو و تلویزیون از انحصار دولت و از محدوده ایدئولوژیکی بیرون آیند تا احزاب قانونی و سازمان‌های غیردولتی و بخش خصوصی نیز بتوانند در کنار ارائه برنامه‌های سرگرم کننده، متنوع و مناسب، دیدگاه‌ها و پیشنهادها و راهکارهای خود را برای اصلاح امور گوناگون و توسعه کشور در زمینه‌های مختلف از مجرای این رسانه‌های فراگیر با مردم و مسئولان در میان گذارند. خاصه آنکه قانونی و قانونمند ساختن امکان راه اندازی و ایجاد فرستنده‌های رادیویی غیرانحصاری و تاسیس تلویزیون‌های غیردولتی در داخل کشور، سبب گوناگونی اخبار و اطلاعات و گزارش‌ها و برنامه‌های رنگارنگ خواهد شد و امکان تبادل افکار و طرح مسائل مختلف، چنان گسترده می‌شود که به‌تدریج نیاز مردم برای استفاده از ماهواره‌های خارجی کاهش می‌یابد.

اکنون نیاز جامعه ایران ایجاب می‌کند که رسانه‌های آزاد و مطبوعات مستقل که در واقع می‌توانند و می‌باید افکار عمومی و خواست لایه‌های اجتماعی گوناگون را بازتاب و به‌دولت انتقال دهند، در تنگنای تعطیل و توقیف گرفتار نیایند. توسعه و تکامل و تبدیل مطبوعات به‌منتقدان معتدل و بی‌غرض دولت و دولتمردان موجب می‌شود تا از قَبَل انتقادهای سازنده‌ی آنها، نه تنها رفتار و عملکرد نظام حکومتی شفافیت بیشتری یابد، بلکه مطالبات مردم نیز به‌صورتی معتدل و منطقی مطرح شود.

در مقابل، انسداد عرصه‌های فرهنگی و محدودیت فعالیت رسانه‌ها، نه تنها مانع جریان آزاد اطلاع‌رسانی در حوزه‌های گوناگون می‌شود، بلکه مشارکت غیر مستقیم مردم و شرکت کارشناسان و نخبگان را نیز در فرایند تصمیم‌گیری‌ها مختل می‌کند. از پیامدهای ناگزیر بسته شدن فضای فرهنگی و مسدود شدن جریان اطلاع‌رسانی، بی‌اعتمادی و بی‌اعتنایی جامعه نسبت به‌نظام حاکم و کم‌رنگ شدن مشروعیت آن خواهد بود.

البته ناگفته پیداست تا زمانی که رسانه‌های مستقل به‌استقلال واقعی دست نیابند و بدون بیم و هراس مجال نیابند و مجاز نباشند تا مسائل گوناگون و اساسی جامعه را با کمک اندیشمندان و کارشناسان و صاحب نظران و روشنفکران بررسی کنند و به‌بحث و مناظره آزاد گذارند، حداکثر به‌صورت موسسات بى‌آزار پخش خبرهای از پیش دست چین شده و صد البته بی‌خاصیت و بی‌کفایت باقی خواهند ماند و از قبل آنها هیچ چیز عاید جامعه نخواهد شد.

بی‌گمان نیازی به‌تکرار و تأکید این اصل بدیهی و اساسی نیست که هیچ نوع اصلاح و دگرگونی و هیچگونه عدالت‌خواهی و عدل‌گستری و جان کلام آن که هیچ بهبود و پیشرفتی در جامعه به‌وقوع نخواهد پیوست، مگر آنکه پیشتر گفت‌وگویی گسترده و همه‌جانبه میان صاحبان اندیشه و اصحاب نظر و کارشناسان عرصه‌های گوناگون صورت گیرد و کیست که هوشیاری و بیداری مردم و جایگاه اندیشمندان و روشنفکران و منتقدان و نیز فعالیت آزادانه رسانه‌های مستقل و امکان نشر و پخش افکار و ایده‌های گوناگون را در این فرآیند بتواند کتمان کند.

  انتشار در: روزنامه آینده نو. 23 شهریورماه 1385.