روزنامه گسترش صنعت/۲۰ مهر ۱۳۹۳
احمد پاکزاد/ روزنامهنگار
بیشک تجلی یک اقتصاد پویا و پایدار، در گرو ایجاد اقتصادی درونزا و برونگراست. در چنین سامانهای زایش و پویش در درون آن به شیوهای فراهم میگردد که ارزش افزوده ناشی از فرآوری تولید بدست میآید و بنیان «تولد برند» به عنوان سرمایه ملی شکل میگیرد و از سوی دیگر این اقتصاد برونگرا، حضوری مؤثر را در عرصههای بینالمللی خواهد داشت که «ثروت آفرینی ملی» را به ارمغان میآورد.
اگر کشوری بتواند با رویکرد صادراتمحور خود برندی بسازد، دوشادوش بزرگان اصیل تجارت جهانی به رقابت پرداخته و آنها را پس زده و موفق به کسب سهمی در بازار شود، آن وقت است که میتوان به پویایی آن اقتصاد امید داشت. بدین لحاظ است که صادرات را محور تحول اقتصاد ملی و پیشران آن برای خروج از بحرانها و رکود میدانند. این واقعیت، همان تدبیر مقام معظم رهبری است که در قالب مفهوم «اقتصاد مقاومتی» نمایان شده است.
امروزه تولیدکنندگان خوشنام و متعهد ایرانی، در شرایط سخت تحریمها و فضای نابرابر رقابت، بارها و بارها پیروزمندانه قد برافراشتهاند و به نام ملت بزرگ ایران، از بازارجهانی سهم گرفتهاند. اینک این برندهای ایرانی، دیگر متعلق به یک یا چند نفر نیستند، بلکه بخشی از «ثروت و اعتبار ملی» تلقی میشوند و مراقبت و نگهداری از آن، یک مسئولیت اجتماعی و حیاتی برای تمامی جامعه و به ویژه برای دولتمردان فرض میگردد.
این درخت پرثمر که بر روی سینه تولیدگران دلسوز ایرانی ریشه دوانیده و با خون دل آبیاری شده، بیشک حق دارد که از پشتیبانی مسئولان بهره ببرد. زیرا باغبانانش تا آنجا که توان داشتهاند، به پایش عشق دادهاند و همواره چنان خواهند کرد.
اما برای تحقق یک رویکرد کامل در حوزه صادرات به ویژه صادرات غیرنفتی، هنوز موانع متعددی پیش پای اقتصاد ملی قرار دارد. از این رو تجلی اقتصاد مقاومتی و رونق روزافزون کشور، الزاماتی نیاز دارد که اجمالاً به شرح ادامه به آنها اشاره میگردد.
1- یکی از مهمترین موانع توسعه صادرات غیرنفتی، «عدم پشتیبانی صادرکنندگان در بازارهای هدف» است که نبود پروتکلهای حمایتی و عدم پشتیبانی حقوقی از برندهای ایرانی از جمله مصادیق آن تلقی میشود. این مسائل باعث گردیده صادرکنندگان ایرانی با تعرفههای گمرکی بالاتری در مقاصد صادراتی نسبت به رقبای خارجی خود مواجه شده و عملاً در شرایط بالاتری از قیمت تمام شده قرار گرفته و فرصتهای رقابت پذیری خود را از دست بدهند.
از سوی دیگر بارها مشاهده شده به محض موفقیت یک برند ایرانی، فرصت طلبان با جعل برند و سوء استفاده از اعتبار کالای ایرانی، هرآنچه ساخته شده بود را منهدم کردهاند. جلوگیری و کم اثرکردن این پدیده اجتناب ناپذیر، صرفاً با ثبت برند در کنوانسیونهای بینالملی کفایت نمیکند و ضروری است دستگاه دیپلماسی ایران به عنوان مدعیالعموم پیشگام و پیگیر دفاع از اعتبار ملی باشد.
2- دومین مانع بزرگ پیش پای صادرکنندگان، «عدم پشتیبانی نظام بانکی و بیمهای کشور» از ایشان است. تحریم بانکی و بیمه ایران، افزایش ریسک انتقال ارز و بروز چندپارگی در انتقال ارز و کالا، مسبب افزایش هزینههای سربار به صادرکنندگان گردیده است. این به معنای افزایش قیمت تمام شده کالای صادراتی میباشد. در چنین شرایطی چگونه میتوان برتداوم صادرات امید داشت؟
عدم پوشش کامل نظام بیمهای برای حمل غیرمستقیم کالا که از تبعات تحریم حمل و نقل ایران میباشد و عدم گارانتی محمولههای سانحه دیده، باز تأثیر افزایشی بر هزینه تولیدکنندگان داشته و خطرپذیری ایشان را هم بالا میبرد.
صادرکنندگان انتظار دارند، نظام بانکی و بیمهای کشور، با کاهش حق بیمه، تکمیل پوشش بیمهای، ایجاد تسهیلات در گشایش اعتبارات اسنادی و LC و اعطای سرمایه در گردش متناسب با دوره 3 ماهه به ایشان، پشتیبانی بیش از پیشی از این جهاد اقتصادی مبذول گردد.
3- اساساً اعمال سیاستهای کلان اقتصادی با رویکرد برونگرایی که منتج به ارزآوری میگردد، نه تنها تورمزا نیست، بلکه باعث کنترل تورم نیز خواهد شد. از این رو حمایت نظام اقتصادی هم که در قالب توسعه سیاستهای معافیت مالیاتی و گمرکی، تخصیص اعتبارات برای تأمین مواد اولیه مورد نیاز صادرات و کاهش هزینه صدور و تمدید کارتهای بازرگانی برای صادرکنندگان ممتاز کشور، تجلی مییابد، بخش دیگری از مصادیق مسئولیت اجتماعی دولت و رافع موانع پیش پای توسعه صادرات غیرنفتی خواهد بود و استمرار چنین مواردی در قالب قوانین بودجه و برنامههای توسعه کاملاً ضروری به نظر میرسد.
اما چنین رویکردی محقق نمیشود مگر آنکه الزامی عملی و باوری عمیق نزد دولتمردان و قانونگذاران فراهم باشد. آن زمان است که حمایت از تولید صادرات محور، رکن اساسی طراحی سیاستها و برنامهها در مجلس و دولت خواهد بود.
4- یکی دیگر از راهبردهای توسعه صادرات غیرنفتی، ایجاد همگرایی، هماهنگی و تمرکز در فرآیند «حمایت از صادرکنندگان» است که با ارتقاء و تعمیق جایگاه سازمان توسعه تجارت به عنوان ستون فقرات این مهم، مصداق مییابد. این سازمان قابلیت لازم را برای فراهمآوری بستر هماهنگی تمامی دستگاههای ذیربط و صادرکنندگان را برخوردار است.
5- تحقق اقتصاد مقاومتی مبتنی بر راهبرد درونزایی و برونگرایی، نیازمند رشد همگن و متناسب زنجیره تأمین است. در این میان حوزه حمل و نقل به ویژه « حمل و نقل دریامحور» میتواند یکی از ارکان مهم این توسعه تلقی شود. در حال حاضر، عدم اتصال مؤثر شبکه حمل و نقل در اختیار صادرکنندگان به شبکههای جهانی، وجود نقص عمده در ناوگان بینالمللی، نبود زیرساخت اساسی و کارآمد همانند بنادر، صادرکنندگان را از دسترسی مستقیم به برخی بازارهای هدف محروم ساخته و چندپارگی فرآیند حمل، افزایش ریسک را در پی داشته است. در نهایت این مسئله به همراه مقوله غیررقابتی بودن تعرفههای پشتیبان صادرات، هزینه بسیار زیادی را به ایشان سربار میکند.
تقویت شبکه ترانزیت دریایی و ریلی، توسعه توانمندی مبادی خروجی کشور، تلاش در جهت رفع تحریم در حوزه حمل و نقل و تأکید بر موقعیت راهبردی جغرافیایی کشور میتواند در این خصوص مؤثر باشد.
به هر صورت، دنیای تجارت جهانی، سهم فراوانی برای ملت ایران دارد و تحقق اقتصاد مقاومتی هم در گرو سهمگیری روزافزون از این ظرفیت است. این حق مردم و مسئولیت و تعهد تمامی تولیدگران و دولتمردان است.
صادرکنندگان این سرزمین در شرایط سخت تحریم، این ظرفیت را درک کرده و به بهترین شیوه ممکن کار خود را انجام دادهاند و باز هم میتوانند به کار خود ادامه دهند ولی آنگونه که رهبر فرزانه انقلاب هم تصریح کردهاند: «اگر عزممان را جزم کنیم و دست به دست هم بدهیم، میتوانیم اقتصاد را شکوفا کنیم».
بیشک با همدلیهای بیشتر بخشها قانونگذاری، دولتی، قضایی و صادرکنندگان است که میتوان گفت: «ما میتوانیم...»
سلام پس از سالها
در قسمت پیوندها هنوز وبلاگ من هست ولی آدرس وبلاگ من چند سالیه عوض شده. لطفا ویرایش کنید :)