شیده لالمی
در نشست تخصصی «رسانه،شهر و شهروندی» که توسط دفتر مطالعات و تحقیقات همشهری و در سالن شریعتی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، سه مقوله رسانه ، شهر و شهروندی در ارتباط با هم مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
بهزاد دوران، عضو هیات علمی مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران در این نشست با موضوع «طرح نظری برای تعیین محورها و زیر محورهای پژوهش» به طرح سخنانی درباره دستگاه نظریه پردازی مفهوم شهر ،شهروندی و رسانه پرداخت.
به گفته «دوران» ، در تعیین محورهای سمینارها و پژوهش های مرتبط با حوزه شهر،شهروندی و رسانه، مفهوم شهروندی مفهوم اصلی و هسته است و دو مفهوم رسانه و شهر به عنوان مدخل های فرعی نسبت به مفهوم شهروندی قرار می گیرند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت :شهروندی به عنوان مفهومی بنیادین و نهادی در عصر مدرن که از محوریتی اساسی نسبت به دو مفهوم کلیدی دیگر یعنی رسانه و شهر برخوردار است، سنگ بنای طرحی نظری برای تعیین محورها و زیرمحورهای پژوهش در حوزهای قرار گرفته که از برخورد این سه مفهوم پدید آمده است؛ حوزهای که کیفیت زندگی دیروز، امروز و فردای جامعه ما را رقم میزند.
وی افزود : بدین ترتیب، بر مبنای تاریخ شهروندی، سه دوره پیشاشهروندی، شهروندی، و پساشهروندی از یکدیگر تمیز یافته و بر اساس دو مفهوم رسانه و شهر، ذیلِ هر یک، زیرمحورهایی تعیین شده است. به صورتی که رسانهها و شهر (و شهرنشینی) سنتی، شاکله زیرمحورهای دوره پیشاشهروندی، و رسانهها و شهر (و شهرنشینی) مدرن، شاکله زیرمحورهای دوره شهروندی، و رسانهها و شهر (و شهرنشینی) پسامدرن، شاکله زیرمحورهای دوره پساشهروندی را شکل میدهد.
«دوران» همچنین تاکید کرد تحلیل در سطح شهر و رسانههای مربوط ـ به شکل ایزوله از محیط پیرامون خود ـ باقی نمانده، بلکه در ارتباط با پیرامون خود و در سطحی فراشهری نیز در نظر گرفته شده و بدین منظور زیرمحورهایی برای پژوهش در چگونگی اشاعه و تاثیر فرامرزی رسانههای سنتی، مدرن و پسامدرن بر تحولات شهر، شهرنشینی و شهرنشینان ارائه شده است.
به گفته عضو هیات علمی پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران ، با توجه به شرایط بومی و کیفیت در حال گذار جامعه ما، زیرمحورهایی به تعامل نهاد(های) ماقبل شهروندی، شهروندی و پساشهروندی و تاثیر و تاثر آنها بر رسانههای سنتی، مدرن و پسامدرن، از سویی، و شهر و شهرنشینان مربوط به هر یک از این سه دوره، از سوی دیگر اختصاص داده شده است؛ که می توان این محورها را در پژوهش های این حوزه مورد توجه قرار داد.
Ù رسانه ها و آموزش شهروندی
دومین سخنران نشست تخصصی «رسانه، شهر و شهروندی»، سعید ذکایی مدیر گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی بود که سخنان خود را با موضوع رسانه ها و آموزش شهروندی ارائه کرد. او نقش رسانه ها در آموزش شهروندی و در نتیجه افزایش میزان مشارکت سیاسی مردم را در جامعه امروزی بسیار مهم دانست و گفت : در سیستم های سنتی، مدرن و در حال گذار بحث آموزش شهروندی مهم و در واقع یک چالش اساسی است و سیاستمداران و برنامه ریزان همواره با این چالش مواجه اند که چگونه شهروندان را برای مشارکت بیشتر ترغیب کنند. به هر حال نظام های مردمسالار برای بقا به شهروندان سیاسی نیاز دارند که فعالانه مشارکت کنند و همین جاست که از واژه شهروند فعال در مقابل شهروند منفعل استفاده می شود.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: با نگاهی اجمالی به راحتی می توان سایت های متعددی را یافت که به آموزش مدنی و اصول شهروندی اختصاص دارند. این سایت ها توانسته اند خلائی را که پیش از این در زمینه آموزش شهروندی احساس می شد به نحو تاثیر گذاری پر کنند و می توان گفت در شرایط فعلی وضعیت بهتر شده است، اما باید توجه داشت که نظامهای آموزشی کشور می توانند و باید نقش موثرتری در این زمینه و انتقال محتوای آموزش شهروندی به دانش آموزان داشته باشند. اگرچه چنین آموزش هایی به طور پراکنده در محتوای کتاب های درسی مقاطع راهنمایی دیده شده اما ماهیت آنها به گونه ای است که بیشتر به انباشت اطلاعات منجر می شود و نمی تواند توانایی نقد و قدرت مباحثه دانش آموزان را در این زمینه بالا ببرد.
ذکایی در ادامه با استناد به تعریف آموزش شهروندی که مارشال در کتاب شهروندی و طبقات اجتماعی ارائه داده است ، گفت : آموزش شهروندی به معنای انتقال دانش ها و مهارت هایی است که با ماهیت و شیوه اداره یک جامعه مردمسالار همخوانی داشته باشد و البته این آموزش منحصر به مدرسه نیست و از کانون خانواده تا سطوح بالاتر مانند همسایگی،اجتماع ملی و فراملی وسعت می یابد. به گفته مارشال شهروندی در واقع رابطه ای است که بین فرد و دولت برقرار می شود و دارای در سه سطح مدنی ، سیاسی و اجتماعی است .البته می توان به این تقسیم بندی وجه دیگری را اضافه کرد که آن شهروند فرهنگی است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان تعاریف جدید تر شهروندی، ادامه داد : یک دیدگاه شهروندی را یک پایگاه و موقعیت می داند که برخی از آن بیشتر و برخی کمتر بهره مندند. دیدگاه دیگری شهروندی را یک رابطه می داند که این دیدگاه به نگاه دموکراتیک نزدیک تر است. از سوی دیگر در اندیشه کسانی که خود را اجتماع گرا می دانند، شهروندی صورت های تجدید شکل یافته همبستگی جمعی است که در قالب تشکلهای مدنی و کوچک ضاهر می شود که اساس شهروندی مدنی محسوب میگردد. این گروه بر اهمیت آموزش های اجتماعی تاکید می کنند.
ذکایی در ادامه با جمع بندی تعاریف متعدد شهروندی، گفت : با توجه به دیدگاه هایی که ذکر شد، می توان گفت شهروندی هم یک رابطه است؛ هم می تواند در قالب یک موقعیت تعریف شود؛ هم یک پایگاه و ارزش است و هم می توان آن را احساس تعلق از اجتماع کوچک به اجتماع بزرگتر نیز تلقی کرد.
وی محتوای آموزشی شهروندی را دارای سه وجه شناختی، عاطفی و عملگرایانه دانست و درباره هر یک از این ابعاد توضیح داد : بعد شناختی مربوط به آن شناخنی است که شهروندان از نظام مردمسالار دارند. بعدعاطفی به معنای ارتباط و احساسی است که هر یک از شهروندان نسبت به شهر دارند و رابطه ای که با آن برقرار می کنند و بعد عملگرایانه در واقع ناظر به توانایی افراد برای زندگی کردن و عمل کردن به اصولی است که نظام مردمسالار به آن پایبند است . برای اینکه بتوان این سه محور اصلی آموزش شهروندی را در فعالیت رسانه ها گنجاند باید برنامه هایی ارائه شود که بر پیشداوری استوار نباشد و معنایی عقلانی و علمی را داشته باشد. محتوای آموزش شهروندی باید مشوق شهروندان باشد که در عین اختلاف دیدگاه به تنوعی از توافق جمعی برسند.
مدیر گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه افزود: آموزش شهروندی در زندگی شهری باید به گونه ای هدایت شود که مروج فرهنگ مدارا و همزیستی بین گروه های قومی و زبانی باشد. گرچه این فرایند طولانی و وقت گیر است اما باید از نقطه ای آغاز شود و با اقداماتی مانند تقویت سرمایه فرهنگی و بالا بردن آگاهی سیاسی و ارائه چشم اندازهای متعدد برای تفسیر واقعیت ها در این زمینه حرکت هایی را آغاز کرد.
وی در ادامه به نقشی که اینترنت و تکنولوژی های جدید ارتباطی می توانند در آموزش شهروندی داشته باشند، پرداخت و گفت :پایگاه های اطلاعاتی در انتقال اطلاعات آموزش شهروندی نقش تعیین کننده ای دارند. تعاملی بودن ارتباط در اینترنت و امکان استفاده همزمان از صدا، فیلم و تصویر فرصتی را برای آموزش شهروندی مهیا کرده که تا پیش از این زمان وجود نداشت.
البته در این میان انتقاداتی هم مطرح شده است، برای نمونه برخی منتقدان این پرسش را مطرح می کنند که آیا هر اطلاعاتی به افزایش میزان مشارکت منتهی می شود یا ممکن است اثر معکوس داشته باشد؟ به هر حال این خطر وجود دارد بالا رفتن اطلاعات شهروندی بیش از آنکه شهروندی را تقویت کند جانشین شهروندی شود.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در عین حال تاکید کرد که فارغ از این اما و اگرها اینترنت می تواند با شبیه سازی موقعیت های اجتماعی و تولید کالای فرهنگی شهروندی در فرایند آموزش شهروندی کمک کننده و تاثیر گذار باشد.
به گفته ذکایی، نهادهای مختلف مانند شهرداری ها، شوراها و سایر دست اندرکاران حوزه شهری می توانند با استفاده از اینترنت فعالانه برای آموزش شهروندی اقدام کنند.
Ù شهرهای دیجیتال
نشست رسانه، شهر و شهروندی با سخنان محمود شهابی، عضو هیت علمی دانشگاه علامه که به بررسی شهر و شهروندی دیجیتال و سواد رسانه ای پرداخت، ادامه یافت. شهابی سخنانش را با تعریف شهر دیجیتال آغاز کرد و گفت: دو تلقی از شهر دیجیتال وجود دارد که یکی از این تعابیر تعبیر فیزیکی شهر و دیگری تعبیر مجازی شهر است. تعبیر فیریکی به این معناست که شهر از طریق تکنولوژی، دیجیتال شده است. ویژگی های فیزیکی شهرها در حال تغییر است و سرورهای متعددی در حال انتقال حجم زیاد اطلاعات میان کامپیوترها هستند و آنتن ها مخابراتی و ماهواره هایی که شهرها را احاطه کردند مصادیقی از این تغییرات فیزیکی است. اما در مورد معنای دوم باید گفت که شهر دیجیتال در معنای شهر مجازی محصول اینترنت است. شهرهای دیجیتال به اشکال مختلف در حال شکل گیریاند. یکی از مهمترین اشکال آنها شهرهای مجازی تجاری است که با هدف سودآوری فعالیت می کنند و با راه اندازی بانک های اطلاعاتی و سایر راهکارها اطلاعات مورد نیاز را به مشتریانشان ارائه می کنند.
«شهابی»، شهرهای دیجیتال دولتی و حکومتی را نوع دوم شهرهای دیجیتال دانست و افزود : در این حوزه مدیریت های خرد و کلان فعالیت می کنند.
به گفته «شهابی» نوع سوم شهرهای دیجیتال دربرگیرنده اطلاعی خاص درباره اجتماعات کوچک است و به طور عمده سازمان های غیر انتفاعی گردانندگان این شهرها هستند.
عضو هیت علمی گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی به معرفی مولفههای شهروندی دیجیتال پرداخت و گفت : یک سوال اصلی درباره شهروندی دیجیتال مطرح است و آن اینکه سواستفاده از انواع تکنولوژی ها تا چه حد در یک جامعه رواج دارد ؟ دوم اینکه آیا این سواستفاده ها در آن جامعه یک مساله تلقی می شود ؟
استاد دانشگاه علاکه طباطبایی، «آداب استفاده از تکنولوژی» را از دیگر مولفه های شهروندی دیجیتال دانست و گفت : بسیاری از تکنولوژی هایی که وارد ایران شده در جایگاه و با کابرد اصلی و واقعی خود مورد استفاده قرار نمی گیرند و شاید شناخته شده ترین آنها چگونگی و میزان استفاده ایرانیان از اس . ام . اس یا شیوع استفاده از بازی های یارانه ای و چت روم های اینترنتی باشد.
«تبادل اطلاعات»،« خرید و فروش آنلاین»،«مسوولیت دیجیتال»(نحوه استفاده کاربران از اینترنت)،«حقوق دیجیتال»،«سلامت دیجیتال» (خطرات ناشی از سوکاربرد تکنولوژی و تاثیر آن بر سلامن انسان ها) و «امنیت دیجیتال» از دیگر مولفه های شهروندی دیجیتال است که به گفته شهابی در بررسی این مفهوم باید مورد توجه قرار داد.
شهابی در ادامه با بیان اینکه بسیاری از خیابان های شهر مجازی در ایران مسدود است ، افزود : یکی از مهمترین پیش شرط های شهر و شهروندی دیجیتال دسترسی آزاد به اطلاعات و امکانات است.
Ù روند شکل گیری زمینه های تصویری هویت فردی در تاریخ عکاسی ایران
نگاهی به روند شکل گیری زمینه های تصویری هویت فردی در تاریخ عکاسی ایران، موضوعی بود که توسط محمدرضا طهماسب پور در ادامه نشست رسانه، شهر و شهروندی مورد بررسی قرار گرفت.
به گفته طهماسب پور ، اعلام کشف عکاسی در قرن نوزدهم، تهیه تصویری عینی از جهان و هرآنچه در آن هست را امکان پذیر ساخت و توانست اشتیاقی عمومی را برای داشتن "تصویر خود" که تا آن زمان آرزویی دستنیافتنی برای طبقات متوسط و پایین جامعه به شمار می رفت، جامة عمل پوشد .آنچه عکس ارائه میکرد، تصویری واقعی از افراد و جهان پیرامون آنان بود و این موضوع برای کسانی از طبقات متوسط جامعه اروپایی که توانایی داشتن تصویری از خود بصورت نقاشی را نداشتند، امتیازی نوظهور به شمار میآمد.
پیشرفت های فنی، کاهش هزینههای دستیابی به تصویر حاصل از عکاسی و گشایش عکاسخانه ها و تمهیداتی در صحنهپردازی پس زمینه ها در عکاسخانه ها، به عکاسان این امکان را میداد تا "زیبایی آرمانی" را که مشتریان آنها در عکس های خود بدنبال آن بودند، برایشان فراهم سازند.به این ترتیب، افراد طبقات متوسط جامعه نیز می توانستند، تصویر خود را در فضایی اشرافی که به کمک دکورهای صحنه ای، پس زمینهها و لوازم صحنه ایجاد شده بود، با گرفتن ژست های ویژه تجربه کنند.
نخستین عکسبرداری در ایران، در دوران محمد شاه قاجار، از شاه، درباریان و خانواده سلطنتی آغاز شد. تمایل زیاد ناصرالدین شاه به عکاسی و حمایت های ویژه ی او از این فن، سبب ساز رشد و گسترش عکاسی در جنبه های فنی و زیبایی شناسی در ایران شد. اما به دلیل ساختار حکومتی، عکاسی تا مدت ها در انحصار دربار شاهی بود و عموم مردم کمتر می توانستند به میل خود از این پدیده ی نوظهور بهره مند شوند.
ساز و کار برقراری مناسبات حکومتی در دوران قاجار به ویژه در طرز تلقی مفاهیم کلی همچون؛ شاه، رعیت و نوکران( کارگزاران دولتی)، تا مدت ها و دست کم تا پایان سال های پادشاهی مظفرالدین شاه، زمینه های بروز هویت فردی در عکس های مردم عادی(رعیت) را فراهم نمی آورد. با پیشرفت های بعدی که در سال های پس از 1290ق/1873م بوجود آمد زمینه برای گشایش عکاسخانههای عمومی فراهم شد، برخی طبقات متوسط جامعه ایرانی، به طور محدود، می توانستند آرزوی دیرینه شان را در داشتن تصویری عینی از خود، تجربه کنند.
به گفته طهماسب پور، در سال های پایانی حکومت مظفرالدین شاه و با بالا گرفتن موج حرکت های عدالت خواهانه و اصلاح طلبی، کم کم زمینه های بروز هویت فردی در برخی عکس ها نمایان شد. با آغاز سلطنت محمد علی شاه و اوج گرفتن مبارزات آزادی خواهانه، این روند، آهنگ پرشتابی به خود گرفت و از این دوران به بعد، هویت مستقل افراد در عکس ها و ظهور مفاهیم نوینی همچون ملت به جای رعایا و شهروند در دوران پس از آن، موقعیتی دیگر گونه پیدا کرد.
Ù شهروندی فرهنگی؛ برداشت جدید از مفهوم شهروندی
مسعود کوثری مدیر گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به عنوان دیگر سخنران نشست تخصصی، رسانه ، شهر و شهروندی سخنان خود را با طرح این سوال که مفهوم شهروندی چیست و چه ارتباطی میان شهروند فرهنگی و رسانه های پخش گسترده وجود دارد، آغاز کرد و گفت: در مقابل مفهوم شهروندی که ریشه تاریخی طولانی دارد و ادبیات نظری مفصلی در مورد آن موجود است، مفهوم شهروندی فرهنگی، مفهوم جوانی است. در نظریات سیاسی شهروند کسی است که از حقوق برابر برای زندگی در اجتماع سیاسی برخوردار است در حالی که مفهوم شهروندی فرهنگی مبنای شهروندی فرهنگی حق جمعی «عمل بر اساس هویت» و «عمل بر اساس فرهنگ» است. بنابراین در مفهوم شهروندی فرهنگی بیش از آنکه بحث تابعیت را داشته باشیم _ که در مفهوم شهروندی به معنای عام جریان دارد _ شهروندی فرهنگی کسی است که بر اساس فرهنگ و هویت خود حق حیات دارد.
به گفته کوثری، منظور از ابداع مفهوم شهروندی فرهنگی، توجه به گروه های اجتماعی ( به ویژه گروه های بومی، اقلیت ها و قومیت ها) است که شهروندی آنها پیش از این بدون توجه به فرهنگ و هویتشان مورد توجه قرار می گرفت.
کوثری مفهوم شهروندی فرهنگی را در همه شهرهای جهان مفهوم جدیدی دانست و تاکید کرد که حتی در شهرهای آمریکا نیز جمعیتی متشکل از گروه ها، نژادها و قومیت های مختلف در آن ساکن هستند نیز این نوع شهروندی _ برخورداری از حق حیات بر اساس فرهنگ و هویت _ تازه و کمتر تجربه است.
به گفته کوثری شهروندی فرهنگی با تصویری که رسانه های پخش گسترده از شهر ارائه می کنند و موضوعاتی که در آنها برجسته می شود، ارتباط دارد.
وی در ادامه به بررسی مفهوم شهروندی از منظر علوم سیاسی پرداخت و گفت : در این حوزه ما با فرهنگ مواجه نمی شویم و هدف شهروندی یکپارچه کردن گروه هایی است که به حاشیه رانده شده اند یا در قالب اقلیت ها در کشور زندگی می کنند. در واقع نوعی از دیدگاه اجتماعی لیبرال در اینجا حاکم است . در این تعبیر سیاسی شهروند کسی است که حق زندگی و بهره مندی از مواهب و خدمات جمعی را در یک کشور داراست و در واقع این برداشت از شهروندی در ارتباط با مفهوم دموکراسی تبیین می شود.
وی افزود : شهروندی در برداشت سنتی در شرایطی به اقلیت ها و گروه های بومی اجازه بقا می دهد که فرهنگ آنها را نادیده گرفته شود.
کوثری به بررسی مفهوم شهروندی از دیدگاه جامعه شناسی پرداخت و گفت : اما از دیدگاه جامعه شناسی فرهنگی بحث شهروندی اینگونه مطرح شده که چگونه می توان به دیگران حق هویت داد. در این تعبیر فرهنگ شهروندی ساخته می شود. مفهوم شهروندی فرهنگی در پی نوعی بیگانه هراسی از جامعه است در حالی که در برداشت سنتی از مفهوم شهروندی نوعی بیگانه هراسی حاکم است و با توجه به همین نکته است که افراد حق برابر برای زندگی دریافت می کنند.
استاد دانشگاه تهران تاکید کرد که شهروندی در برداشت سنتی، فرم و قالب دستوری دارد در حالی که در شهروندی فرهنگی چنین قالب خشک و دستوری وجود ندارد. در شهروندی فرهنگی قدرت داشتن روایتهای مختلف از زندگی وجود دارد که این امر خود به نوعی به تکثر فرهنگی در جامعه شهری کمک می کند.
کوثری با طرح این پرسش که «چگونه می توان از این مفهوم شهروندی در ایران استفاده کرد؟»، گفت : ما در ایران با مفهوم قومیت به شکلی در جامعه غربی وجود دارد، مواجه نیستیم اما به هر حال دارای گروه های قومی متعددی هستیم و به نظر می رسد تلویزیون باید نقش فعالانه تری را برای ارتباط میان دولت و شهروندان ایفا کنند. تجربه نشان می دهد که همواره در تلویزیون دولتی ایران به نوعی با محدودیت هایی دربرجسته سازی برنامه ها و اخبار مربوط به اقلیتها مواجه بوده ایم و به نظر می رسد سیاست های پخش عمومی در ایران نیازمند بازنگری است.
استاد دانشگاه تهران همچنین گفت : البته این نکته مهمی است که تا چه اندازه می توان مفهوم شهروندی فرهنگی را در جامعه گسترش داد و تا چه اندازه گروه ها و قومیت ها مجازند بر اساس هویت و فرهنگ خود در جامعه حضور داشته باشند به گونه ای که این امر با بحث هویت ملی که مدعی یکپارچه کردن و هویت یکسان است در تعارض قرار نگیرد.
ان شاءالله تا هفته آینده نخستین شماره از دوره جدید فصلنامه حقوق میزان به چاپ می رسد