تبلیغ چیست؟9
با این تعریف عام از خبر چگونه مىتوان آن را مقولهاى جدا از تبلیغ دانست؟ در بینش کنونى، نمىتوان بین خبر، تبلیغ، سرگرمى و آموزش بهعنوان کنشهاى چهارگانه رسانهها، تفاوت آشکار قائل شد و اصولاً هرنوع پیامى اعم از خبرى، تفریحى، تبلیغاتى و آموزشى در برگیرنده نقشهاى دیگر است.
تبلیغ تاکنون از دیدگاههاى تاریخى، جامعهشناسى، علومسیاسى و ارتباطشناسى مورد بررسى قرار گرفته است. بهطور خلاصه، از دیدگاه تاریخى، تبلیغ رویدادى است که رویدادهاى بعدى بهعنوان آثار آن مورد مطالعه قرار مىگیرند. از دیدگاه علومسیاسى، مطالعه تبلیغ یعنى مطالعه ایدئولوژى مُبلّغ و آثار اشاعه آن بر افکار عمومى. از نقطهنظر جامعهشناسى، بررسى تبلیغ به معناى مطالعه نهضتهاى اجتماعى و تحلیل تبلیغات گروههاى درگیر در قدرت است. از چشمانداز روانشناسى، منظور از مطالعه تبلیغ، بررسى اثرات آن بر افراد است.
گروهى از محققان تبلیغ را ذاتى از فکر و عمل در فرهنگ عمومى مىدانند و با آمیختن دیدگاههاى مختلف علوماجتماعى، تبلیغ را حامل ایدئولوژى دانسته، نقش رسانهها را در ساخت معانى و جهانبینى حاکم بر جامعه بررسى مىکنند.
از دیدگاه خاص ارتباط شناسى، تبلیغ همانند ارتباط، فراگردى است مقید به شرایط زمانى و مکانى که با ویژگیهاى اجتماعى قابل شناخت است. این دیدگاه به ما اجازه مىدهد تا عناصر ارتباطى این فراگرد را تفکیک کنیم، به روابط پیام و زمینه پیام بپردازیم، مسأله تعهد پیامرسان را بشکافیم و عکسالعملهاى مخاطبان را بررسى کنیم.
ریشههاى فرهنگى تبلیغ و مؤثر بودن آن بخوبى در گفته فردریک نیچه، فیلسوف آلمانى، نهفته است. به عقیده او مُبلّغ قهرمانى است که کارى نمىکند جز آنکه درختى را که میوههایش رسیدهاند، تکان مىدهد.
تبلیغ/ Propaganda به معناى خنثى و بىطرف، یعنى انتشار و ترویج افکار و از ریشه لاتین Propagare به معناى کاشتن و نهال زدن مىآید. در سال 1622 میلادى، واتیکان، «جامعه مقدس ترویج ایمان کلیساى کاتولیک» را تأسیس کرد و از آنجا که انگیزه این جماعت، اشاعه باورهاى واتیکان در قاره آمریکا و در جهت مخالفت با پروتستانها بود، تبلیغ، معناى بىطرف خود را از دست داد و مفهومى تحقیرآمیز، منفى و غیراخلاقى بهخود گرفت. بهعبارت دیگر امروزه مشخص کردن پیام بهعنوان تبلیغ یعنى کوچک شمردن و منفى انگاشتن آن پیام. بنابراین مترادفهایى که براى کلمه تبلیغ بهکار گرفته مىشوند و مفاهیمى که با تبلیغ تداعى مىشوند عبارت است از: دروغ، تحریف، نیرنگ، اغفال، دستکارى، تحریک، جنگ روانى و بالاخره شستوشوى مغزى. باید توجه داشت که اکثر این مترادفها در واقع گویاى تکنیکهاى خاص تولید پیام تبلیغى هستند و نه گویاى فراگرد یا انگیزه تبلیغ.
وقتىکه انگیزه تبلیغ موردنظر باشد، تبلیغ معناى کنترل (اداره) را تداعى مىکند و در این صورت تبدیل به اقدامى سنجیده و تعمدى مىشود که براى حفظ و یا تغییر تعادل نیرو به نفع مُبلّغ بهکار گرفته مىشود. این اقدام در واقع با یک ایدئولوژى نهادى شده و هدفدار، رابطه پیدا مىکند. دو تن از محققان ارتباطشناسى، تعریف جامع زیر را از تبلیغ دادهاند:
تبلیغ کوششى است تعمدى و حسابشده که بهمنظور شکل دادن به دریافت، دستکارى کردن ادراک و همسو کردن رفتار مخاطبان با نیّت موردنظر مُبلّغ صورت مىگیرد.
حال با این تعریف، وجه تمایز تبلیغ و اقناع/ Persuasion و اطلاعات/ Information چیست؟ اگر به جزئیات این تعریف دقیق شویم درمىیابیم که: 1( تبلیغ کوششى آگاهانه و از پیش پرداخته است که براى پیشبرد ایدئولوژى، حفظ و یا ایجاد برترى مُبلّغ صورت مىگیرد؛ و 2) این کوشش سازمانیافته و مستمر است. پس وجوه تمایز تبلیغ و خبر و همینطور تبلیغ و اقناع را باید در نیّت مُبلّغ و در برنامهریزى، سازماندهى ونهادى کردن کار تبلیغ جُست.
نیت، شکلبخشیدن به دریافت از طریق کاربرد نشانههاى زبان و تصویرها صورت مىگیرد. براى مثال عملیات «سپر صحرا» در بحران خلیجفارس و تبدیل آن به عملیات «طوفان صحرا» بههنگام اشغال خاک عراق، برداشت مخاطبان را از «دفاع و حمایت» به «خشم و هجوم» تغییر داد. وقتىکه تصویرها و نشانهاى زبانى برداشت خاصى را القاء کنند، فهم و درک موضوع نیز دستکارى مىشود. عقاید و باورهاى ما، رابطه نزدیک با درجه اعتماد ما از حواسمان دارند. البته برداشت ما هم به نوبه خود، تابع عقاید شکل گرفته ماست.
وجه تمایز دیگر تبلیغ از ترغیب و اقناع، نیّت خودخواهانه مُبلّغ است. یعنى مبلّغ خواهان عکسالعملى از مخاطب است که مقاصد مُبلّغ را ارضا مىکند، نه مقاصد مخاطبان را. درصورتى که در شیوه «ارتباط اقناعى» رابطه ایجادشده در جهت ارضاى منافع مشترک طرفین است. البته مخاطبان ممکن است فکر کنند که مُبلّغ منافع آنها را درنظر دارد ولى در واقع نیات مبلّغ خودخواهانه است. باید توجه داشت که مقاصد خودخواهانه را نمىتوان لزوماً منفى تلقى کرد. امر قضاوت در مورد مثبت یا منفى بودن این مقاصد، بستگى به ایدئولوژى مخاطب دارد. مثلاً کسانى که به «صداى آمریکا» گوش مىدهند، در واقع نیاز اطلاعاتى خود را ارضا مىکنند و از این نظر نیّت صداى آمریکا را خیرخواهانه تلقى مىنمایند. با این حال اخبار صداى آمریکا با هدفى ایدئولوژیک و بهمنظور القاى برداشتى مثبت از آمریکا و در جهت تقویت گرایشهاى ذهنى مخاطبان از مفاهیم دموکراسى، سرمایهدارى و آزادى تنظیم مىشوند. روشن است که اکثر آمریکاییها چنین تلاشهایى را منفى ارزیابى نمىکنند، درصورتى که رهبران کشورهاى مخاطب ممکن است آن را منفى بدانند.
معمولاً در زمان جنگ و در مواقعى که امنیت ملّى مطرح است، کنترل اطلاعات امرى طبیعى مىنماید و گله و شکایت خبرنگاران از منابع دولتى امرى عادى است. بنا به گفته معروف، «اوّلین قربانى جنگ، حقیقت است». با این حال پیشرفت تکنولوژى ارتباطات و دسترسى همزمان جهانیان به پیامها، کنترل خبر و یا منزوى کردن مردم را از آنچه در سایر نقاط جهان مىگذرد، بسیار دشوار کرده است. تجارب فروپاشى نظامهاى بسته در لهستان، چکواسلواکى، مجارستان، آلمانشرقى، رومانى و نهایتاً شوروى، گویاى این واقعیتند که کنترل تبلیغ در زمان جهانىشدن تلویزیون عملى نیست. تعریف مىکنند که در زمانى که مردم رومانى علیه رژیم «چائوشسکو» تظاهرات مىکردند، تلویزیون، ترس و تردید را در چشمان او نشان مىداد و همین تصویر مردم را تشویق مىکرد که تا سرنگونى رژیم به تظاهرات خود ادامه دهند. مىدانیم که در عصر ارتباطات، در هرناآرامى اجتماعى، تصرف و کنترل ایستگاههاى رادیویى و تلویزیونى نخستین هدف انقلابیون است.
با این وجود تبلیغ بهعنوان شکلى از ارتباط از تکنولوژى موجود بهره مىگیرد. یعنى همزمان با پیشرفت تکنولوژى، مبلغان نیز ابزار پیچیدهترى براى اهداف خود درنظر مىگیرند. مثلاً اوّلین نمونه ثبتشده کاربرد فاکس (پیام تصویرى) در ریاض و در زمان جنگ خلیجفارس صورت گرفت. در این مورد مبلغان و عوامل عراقى اعلامیههایى مبنى بر آمادگى براى جنگ شیمیایى با فاکس بین مردم کویت پخش کردند.
با توجه به آنچه گفته شد، تفکیک تبلیغ از آموزش و ارشاد، کار دشوارى است. آنچه براى عدهاى تبلیغ است از نظر عدهاى دیگر مفهوم آموزش و اطلاعات دارد. بنابراین در تعریفى که داده شد وجه تمایز تبلیغ با ارتباط باز و تبادل اندیشه، همانا نیّت و هدف برنامهریزىشده براى برترى بخشیدن به مُبلّغ است.
انواع تبلیغ
تبلیغ گاهى تحریکانگیز است و بهمنظور ایجاد دگرگونى بهکار گرفته مىشود و گاهى انفعالى است و براى حفظ وضع موجود بهکار مىرود. از نظر آشکارساختن منبع پیام و صحت اطلاعات، تبلیغ را به سه نوع سفید، سیاه و خاکسترى تقسیم مىکنند.
تبلیغ سفید، منبع پیام را معرفى مىکند و به انتشار اطلاعات صحیح مىپردازد. نمونه این نوع تبلیغ را گهگاه مىتوان از صداى آمریکا و یا از صداى مسکو در زمان صلح شنید. در این نوع تبلیغ با آنکه اطلاعات پخششده صحت دارند، نحوه ارائه اطلاعات به شیوهاى است که مخاطب، فرستنده پیام را خیرخواه و صاحب بهترین اندیشه، تصور مىکند. هدف تبلیغ سفید، ایجاد اعتماد و اطمینان در مخاطب و در واقع نوعى سرمایهگذارى براى برآوردن نیات آتى مُبلّغ است.
تبلیغ سیاه، اطلاعات منتشرشده را به منبع کاذب، نسبت مىدهد و به قصد فریب و نیرنگ مخاطب عمل مىکند. تبلیغ سیاه همان «دروغ بزرگ» است که همه نوع نیرنگ را به خدمت مىگیرد. از نمونههاى موفق تبلیغ سیاه مىتوان تجربه «رادیوى آزاد مجارستان» را نام برد. این فرستنده توجه و حس همدردى جهانیان را در سال 1956 به هنگام پیشروى تانکهاى روسى که بهمنظور سرکوب شورشیان مجار به بوداپست اعزام شده بودند، بشدت برانگیخت. رادیوى آزاد مجارستان هرروز با پخش جزئیات خشونت روسها، از آمریکا و دولتهاى غرب، تقاضاى کمک مىکرد. بعدها معلوم شد که این ایستگاه رادیویى در واقع توسط سازمان جاسوسى شوروى (کا.گ.ب) و با نیّت شرمسار کردن آمریکا بهراه افتاده بود. هدف این بود که به دنیا نشان داده شود که علیرغم وعدههاى رادیوى آزاد اروپا (رادیو تبلیغاتى آمریکایى) در حمایت و تشویق شورشیان، آمریکا پشتیبانى قابل اتکا و اطمینان نیست. این کار تبلیغى به حدى موفق و مؤثر بود که حتى سازمان جاسوسى آمریکا (سیا) تا مدتها بعد از ختم غائله، نمىدانست که رادیوى آزاد مجارستان در حقیقت یکى از ابزارهاى تبلیغاتى روسها بوده است.
تبلیغ خاکسترى چیزى بین تبلیغ سفید و تبلیغ سیاه است. در این نوع تبلیغ، منبع خبر به درستى اعلام مىشود ولى در مورد صحت اطلاعات باید شک داشت. مثلاً صداى آمریکا در جریان تصرف خلیج خوکها در کوبا، دخالت آمریکا را انکار کرد و یا مثلاً رادیو مسکو در جریان اشغال افغانستان به همین شیوه دست زد. دستکارى آمار از طرف شرکتها، تبلیغات تجارى و ادعاهاى کاذب یا غلوآمیز در مورد محصولات و یا فیلمهاى سینمایى که بهمنظور جا دادن محصولات مشخص در فیلم و تبلیغ آنها تهیه مىشوند، جزء تبلیغات خاکسترى هستند.
واژه دیگرى که براى تبلیغ بهکار برده مىشود، ضداطلاعات/ Disinformationاست. ضداطلاعات مانند تبلیغ سیاه، منبع روشن و معلومى ندارد و به پخش اطلاعات نادرست مىپردازد. ضداطلاعات را نباید با اطلاعات سهوى و غیرمسؤول/ Misinformation اشتباه کرد. ضداطلاعات اخبارى هستند ساختگى که براى تضعیف روحیه دشمنان یا مخالفان توسط خبرنگارانى که در واقع جاسوس کشورهاى بیگانه هستند، در روزنامه کاشته مىشوند.
از نمونههاى جالب این نوع اطلاعات ساختگى، خبرى بود مربوط به ویروس «ایدز» که در آن ادعا شده بود که این ویروس از یکى از آزمایشگاههاى مسؤول تهیه سلاحهاى میکروبى ارتش آمریکا، نشت کرده است. این خبر اوّلین بار در شماره اکتبر 1985 یکى از مجلههاى ادبى شوروى (Literaturnaya Gazeta) به نقل از روزنامه هندى پاتریوت درج شد. با آنکه کاشتن خبر کاذب در روزنامههاى خارجى و نقلقول از آنها براى کسب اعتبار از شیوههاى معمول تبلیغاتى است، حقیقت این است که چنین خبرى در هندوستان چاپ نشده بود. به هرصورت علىرغم تکذیب آمریکاییها، این خبر در روزنامههاى 60 کشور مختلف جهان از جمله زامبیا- که در آن موقع میزبان کنفرانس کشورهاى غیرمتعهد بود- و حتى روزنامه ساندى اکسپرس لندن چاپ شد. جالبتر اینکه خبر مذکور سال بعد حتى از شبکه خبرى C.B.S. آمریکا نیز پخش شد.
انتشار خبر مربوط به قاچاق کوکائین توسط دولت نیکاراگوئه (ساندینیستها) از طرف سازمان سیا، از همین قماش است. در جریان رسیدگى کنگره آمریکا به معاملات فروش اسلحه به ایران و بهکارگیرى سود حاصل از آن براى پشتیبانى چریکهاى مخالف دولت نیکاراگوئه در زمان ریاستجمهورى ریگان، فاش شد که در واقع سازمان سیا و مخالفان دولت نیکاراگوئه در شبکه وسیع قاچاق کوکائین در آمریکاى مرکزى دست داشتند.
خبر جعلى، مربوط به سوءقصد به پاپ که گفته مىشد از طرف سازمان پلیس بلغارستان طراحى شده بود، یا داستان کاذب حمایت شوروى از تروریسم از جمله تبلیغات سیاه اخیر آمریکاییهاست.