خسرو ناقد
بهگُمانم یکی از راههای بازشناخت رفتار حکومتهای رادیکال و افراطی از روشهای دولتهای آزاد و دموکرات، چگونگی شیوهی برخورد آنها با مطبوعات و دیگر رسانههای مستقل و واکنشی است که در برابر انتقادهای منتقدان از خود نشان میدهند. بهبیانی دیگر، نگرش متفاوت دولتهای در جوامع در حالِ گذار بهجریان آزاد اطلاعرسانی و روش آنها در برخورد با رسانهها و نقش و جایگاهی که برای «رکن چهارم» دموکراسی درنظر میگیرند، یکی از بارزترین معیارهایی است که میتوان براساس آن درباره نزدیکی یا دوری این نظامها بهاصول دموکراسی داوری کرد. شاید حتی با برجسته کردن سلوک و سیاستهایی که نظامهای تمامیتخواه در قبال رسانهها در پیش میگیرند، وجه تمایز آنها را با روش و منش دولتهای دموکرات در جوامع باز بتوان بهتر نشان داد.
گوناگونی مطبوعات و گسترش انتشار نشریات متنوع و متفاوت و بهطور کلی جایگاه شایسته رسانههای گوناگون در تنویر افکار و ایجاد فضای مناسب برای گفتوگو و برخورد سالم و سازنده نظرات و همچنین اهمیتی که رسانههای گروهی در ارتقای سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند، بىگمان یکی از مهمترین عوامل توسعه فرهنگی و از نشانههای پویایی و تحرک هر جامعه است.
بدیهی است که توسعه فرهنگی- بهمعنای گسترده آن که دربرگیرنده گشایش و گسترش گفتوگوهای فلسفی و فرهنگی و ادبی و هنری است- نه تنها عامل اصلی رشد خودآگاهی جمعی بلکه زمینه ساز توسعه سیاسی و اقتصادی و شتاببخش پیشرفت دانشهای گوناگون و تحقق عدالت و در واقع نخستین پیششرط حل بنیادی مسائل و رفع مشکلات فراگیر جامعه است.
البته این همه زمانی میسر و متحقق میگردد که از یک سو صاحبان قدرت و دولت، با قانونگرایی و قانونگذاری و سعه صدر بهرسانههای گوناگون و نقش آنان در جامعه بنگرند و بهویژه، رسانههای گروهی را نه بهمثابه «دشمنان بالقوه» یا بلندگوی تبلیغاتی نظام حکومتی بلکه بهعنوان رکنی اساسی در کنار و همطراز قوای مقننه و مجریه و قضاییه باور کنند و بهرسمیت بشناسند. از سوی دیگر اما اهل قلم و ارباب جراید و روزنامهنگاران نیز باید که بهرسالت فرهنگی و مسئولیت خود در اطلاعرسانی درست و ترویج تفاهم و تبلیغ تسامح و تقویت حس همبستگی ملی و همزیستی مسالمتآمیز آگاه باشند و جداً از هتک حرمت اشخاص و دروغپردازی و شایعهپراکنی و از همه مهمتر از تبلیغ خشونت بپرهیزند.
این نکات، الفبای آغازین و نقطه عزیمت جوامع در حال گذار برای رسیدن بهجامعهای آزاد و مناسباتی مبتنی بر دموکراسی است.
بر کسی پوشیده نیست که در جوامع در حال توسعه امکان دسترسی عموم مردم بهرسانههای نوشتاری (مکتوب) کمتر از کشورهای توسعه یافته است و عامه مردم اصولاً چندان رغبتی بهمطالعه نشان نمىدهند و کلاً فرهنگ کتابخوانی و خرید روزنامه و نشریه نیز هنوز همهگیر و جزء عادات روزانه مردم نشده است. از این رو پرداختن بهجایگاه و کارکرد رسانههای گروهی و بهخصوص بررسی نقش و مسئولیت رسانههای فراگیری چون رادیو و تلویزیون که اغلب در این جوامع دولتی و یا در اختیار نهادهای وابسته بهدولتاند، از اهمیت بسیار برخوردار است.
در هر حال، نمیتوان از تاثیر گسترده و نفوذی که رسانههای صوتی و تصویری برای افکار عمومی چنین جوامعی بهجا میگذارند غافل شد تا جایی که منبع کسب خبر و داوری در مورد رویدادهای جاری و مسائل اجتماعی و سیاسی و چگونگی وضعیت اقتصادی کشور، کمابیش از مجرای اغلب تنگ و یک جانبه این رسانهها و از راه شنیدن رادیو و تماشای تلویزیون صورت میگیرد. بنابراین رسانههای گروهی گوناگون بهنسبت درجه اهمیت و فراگیر بودنشان، نقشی مفید یا مخرب در فرآیند شکلگیری جامعه مدنی میتوانند داشته باشند. این امر بهویژه در مورد ایران و در وضعیت کنونی که جامعه در حال گذار از ساختاری اقتداری بهمناسباتی مبتنی بر قانون است، بهمسئله ای حیاتی و سرنوشت ساز تبدیل شده است.
در واقع اینک دگرگونیهای امیدوارکننده ای که در یک دهه گذشته در عرصههای فرهنگی پدید آمده بود، دچار کندی و رکود شده و گاه بهبنبست رسیده است. از اینرو گشایش دوبارهی فضای فرهنگی و بهویژه توسعهی حوزهی اطلاعرسانی و گسترش مطبوعات و حوزه نشر کتاب و دیگر رسانههای گروهی مستلزم تعامل و تنشزدایی در این عرصههاست. افزون بر اینها و بهویژه با گسترش و همهگیر شدن برنامههای ماهوارهای، مهمترین چالشی که در آیندهای بسیار نزدیک جامعه با آن روبه رو خواهد شد، نیاز و ضرورت امکان دسترسی آسان و آزاد مردم بهرسانههای صوتی و تصویری غیردولتی داخلی و قانونی است.
در حال حاضر ضروری مینماید که رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون از انحصار دولت و از محدوده ایدئولوژیکی بیرون آیند تا احزاب قانونی و سازمانهای غیردولتی و بخش خصوصی نیز بتوانند در کنار ارائه برنامههای سرگرم کننده، متنوع و مناسب، دیدگاهها و پیشنهادها و راهکارهای خود را برای اصلاح امور گوناگون و توسعه کشور در زمینههای مختلف از مجرای این رسانههای فراگیر با مردم و مسئولان در میان گذارند. خاصه آنکه قانونی و قانونمند ساختن امکان راه اندازی و ایجاد فرستندههای رادیویی غیرانحصاری و تاسیس تلویزیونهای غیردولتی در داخل کشور، سبب گوناگونی اخبار و اطلاعات و گزارشها و برنامههای رنگارنگ خواهد شد و امکان تبادل افکار و طرح مسائل مختلف، چنان گسترده میشود که بهتدریج نیاز مردم برای استفاده از ماهوارههای خارجی کاهش مییابد.
اکنون نیاز جامعه ایران ایجاب میکند که رسانههای آزاد و مطبوعات مستقل که در واقع میتوانند و میباید افکار عمومی و خواست لایههای اجتماعی گوناگون را بازتاب و بهدولت انتقال دهند، در تنگنای تعطیل و توقیف گرفتار نیایند. توسعه و تکامل و تبدیل مطبوعات بهمنتقدان معتدل و بیغرض دولت و دولتمردان موجب میشود تا از قَبَل انتقادهای سازندهی آنها، نه تنها رفتار و عملکرد نظام حکومتی شفافیت بیشتری یابد، بلکه مطالبات مردم نیز بهصورتی معتدل و منطقی مطرح شود.
در مقابل، انسداد عرصههای فرهنگی و محدودیت فعالیت رسانهها، نه تنها مانع جریان آزاد اطلاعرسانی در حوزههای گوناگون میشود، بلکه مشارکت غیر مستقیم مردم و شرکت کارشناسان و نخبگان را نیز در فرایند تصمیمگیریها مختل میکند. از پیامدهای ناگزیر بسته شدن فضای فرهنگی و مسدود شدن جریان اطلاعرسانی، بیاعتمادی و بیاعتنایی جامعه نسبت بهنظام حاکم و کمرنگ شدن مشروعیت آن خواهد بود.
البته ناگفته پیداست تا زمانی که رسانههای مستقل بهاستقلال واقعی دست نیابند و بدون بیم و هراس مجال نیابند و مجاز نباشند تا مسائل گوناگون و اساسی جامعه را با کمک اندیشمندان و کارشناسان و صاحب نظران و روشنفکران بررسی کنند و بهبحث و مناظره آزاد گذارند، حداکثر بهصورت موسسات بىآزار پخش خبرهای از پیش دست چین شده و صد البته بیخاصیت و بیکفایت باقی خواهند ماند و از قبل آنها هیچ چیز عاید جامعه نخواهد شد.
بیگمان نیازی بهتکرار و تأکید این اصل بدیهی و اساسی نیست که هیچ نوع اصلاح و دگرگونی و هیچگونه عدالتخواهی و عدلگستری و جان کلام آن که هیچ بهبود و پیشرفتی در جامعه بهوقوع نخواهد پیوست، مگر آنکه پیشتر گفتوگویی گسترده و همهجانبه میان صاحبان اندیشه و اصحاب نظر و کارشناسان عرصههای گوناگون صورت گیرد و کیست که هوشیاری و بیداری مردم و جایگاه اندیشمندان و روشنفکران و منتقدان و نیز فعالیت آزادانه رسانههای مستقل و امکان نشر و پخش افکار و ایدههای گوناگون را در این فرآیند بتواند کتمان کند.