صفری، وبلاگنویس: یک وبلاگ باید برآیند شخصیت مجازی مخاطب خود باشد
یک بلاگر گفت: « وبلاگی مخاطب بیشتری را به خود جذب میکند که وبلاگ خوان به گونهیی احساس کند که مطالب آن مجموعهیی از ابعاد مختلف شخصیت خودش است.»
روحالله صفری، نویسندهی وبلاگ " برای فردا " با تاکید بر غیر قابل تقسیم بودن وبلاگ به حوزههای مختلف، اظهار داشت: « یک وبلاگ باید برآیند هویت مجازی فرد در پشت مانتیور باشد و تمام ابعاد مختلف زندگی افراد را شامل شود، نه فقط صرفا به یک حوزه خاص بپردازد.»
وی افزود: « مهم ترین تفاوت وبلاگ با وب سایت و نشریهها در خودمانی بودن آن است. یک وبلاگ نویس میتواند هر چیزی که به ذهنش خطور کرد را در وبلاگ خود بیان کند نه این که آن را صرفا پر از مقالههای مختلف کند. زمانی که یک مخاطب نتواند تصور آن را بکند که قرار است در وبلاگ چه مطلبی نوشته شده است. خوانندگان آن افزایش مییابد و جنس وبلاگ از سایر رسانهها متفاوت میشود.»
صفری با بیان این که عمدهترین مخاطبان وبلاگها همان وبلاگ نویسان هستند، به ایسنا گفت: « عموم طبقات اجتماعی نسبت به پدیده وبلاگ بیگانه هستند. گروهی از جوانان نیز هستند که با اینترنت در ارتباط هستند، ولی به طور مداوم وبلاگخوان نیستند و تنها گروهی که خود وبلاگ نویس هستند، به طور مداوم وبلاگ خوان نیز هستند.»
وی با تاکید بر طبیعی، ملموس و واقعی و نه انتزاعی، کلان و کلی بودن موضوعات وبلاگها، تصریح کرد: « امروزه زمانی که مطالب یک وبلاگ کوتاهتر و ملموستر باشد، مخاطب بیشتری هم برای آن وجود دارد، زیرا یک وبلاگ خوان چندان حوصلهی خواندن مقالههای بلند تحلیلی در وبلاگ و صفحهی مانتیور را ندارد، او بیشتر به منظور یک گفتوگوی دوستانه به سراغ وبلاگ میآید و در این راستا برقراری یک رابطه دو سویه در وبلاگ اهمیت زیادی دارد.»
ولیزاده، وبلاگنویس: مخاطبان وبلاگ نسبت به سایر رسانهها محدودتر است
به اعتقاد یک وبلاگنویس، به دلیل آن که مخاطب خاص وبلاگ برخلاف مخاطبان عام، تمایل چندانی به نظر دهی و ثبت حضور خود ندارد، تعداد وبلاگهای سطحی و عامیانه بیشتر از وبلاگهای تخصصی است.
رضا ولی زاده، روزنامهنگار گفت: « همانند روزنامههای زرد و جدی، وبلاگهای زرد و جدی هم وجود دارد. همان طور که نشریات زرد مخاطبان بیشتری دارند، مخاطبان وبلاگهای زرد نیز بیشتر است که مهم ترین دلیل آن عدم تمایل مخاطب خاص به نظر دهی است؛ زیرا نظر دادن برای یک مخاطب خاص به رعایت اصول خاصی نیاز دارد.»
وی با اشاره به بیشتر بودن وبلاگهای سطحی و عامیانه، اظهار داشت: «فضای سایبر فضای مطالب تخصصی نیست و از طرفی دیگر وبلاگهای تخصصی هنوز تکنیکهای وبلاگنویسی که مطالب را جذاب میکند، اجرا نمیکنند.»
ولیزاده اظهار داشت: « نمیتوان مخاطبان وبلاگ را به قشر خاصی از جامعه محدود دانست. اما به طور قطع مخاطبان وبلاگها نسبت به سایر رسانهها محدودتر هستند.»
این روزنامهنگار به ایسنا گفت: « مخاطبان جوان وبلاگ از یک سطح دانش نسبی برخوردارند و در عین حال امکان دسترسی به منابع خبری جدیتری هم دارند، اما آنها به لحاظ فکری اعتماد چندانی به رسانههای سنتی و مکتوب ندارند و وبلاگ را رسانه قابل اعتمادتری میدانند. همچنین ادبیات عصیان و اعتراضی که در وبلاگ وجود دارد برای جوانان و مخاطبان وبلاگ مشروعیت بیشتری دارد.»
وی با اعتقاد بر اینکه بخشی از مخاطبان وبلاگها را اپوزیسیونها تشکیل میدهند اظهار داشت: « تفکر حاکم بر وبلاگهای ما، مشروعیت مدنیتری دارند که البته این مشروعیت در رسانههای سنتی کمتر است.»
این بلاگر به تکنیکهای ارایهی و بسته بندی مطالب در وبلاگ اشاره کرد و گفت: « وبلاگ به عنوان یک رسانهی فردی، حیات فرد در جامعه را به تصویر میکشد و اگر موضوعاتی را که مطرح میکند از جهان فرد بیرون نرود و با جامعه ارتباط برقرار نکند، به طور قطع گسترهی مخاطبان ان مطلب کمتر میشود و صرفا به کسانی که با مولف و نویسنده وبلاگ همزاد پنداری میکنند، محدود میشود.»
وی در خصوص ارایه مطالب در وبلاگ به ارزشهای خبری اشاره کرد و گفت: « در وبلاگ نویسی نیز ارزشهای خبری حاکم بر روزنامه نگاری سنتی حرف اول را میزند، فقط باید در شکل و بسته بندی مطالب، تا حدی آداب جهان سایبر نیز رعایت شود.»
ولی زاده همچنین مطلوب بودن ادبیات وبلاگ نویسی را ضروری دانست و گفت: « منسجم نویسی و پرهیز از پریشان نویسی اهمیت زیادی دارد و در وبلاگ باید پدیدههای فردی، اجتماعی و سیاسی با نگاهی منصفانه و همه جانبه نگر نوشته شود
.»
توکلی، بلاگر: به روز بودن و نزدیکی به اخبار جامعه در مطالب وبلاگ موجب افزایش مخاطبان آن میشود
به اعتقاد یک روزنامه نگار و وبلاگ نویس، به روز بودن مطالب وبلاگ، مهم ترین عامل برای جذب مخاطبان است.
مجید توکلی بلاگر در " حاشیه خاکستری "، به ایسنا گفت: « مطالب به روز و سرعت در آشنا کردن مخاطب با مطالب جدید در وبلاگ اهمیت زیادی دارد، یک وبلاگ باید هر 48 ساعت یک بار مطالب تازهای داشته باشد، چون عدم انجام این کار به تدریج موجب فراموش شدن وبلاگ و کاهش مخاطبان او میشود.»
وی به نوع نگارش مطلب در وبلاگ اشاره کرد و گفت: « مخاطب خواهان آن است که در وبلاگ فارغ از رسانههای جمعی دیگر، نوعی صمیمیت و محاورهای بودن را ببیند. همچنین نزدیک بودن مطالب به اخبار جامعه و متفاوت بودن لحن بیان در وبلاگها با دیگر رسانهها در جذب مخاطبان تاثیر زیادی دارد.»
توکلی با بیان این که مخاطبان وبلاگها به سنین 15 تا 30 سال محدود میشوند، اظهار داشت: « وبلاگ خوانها دو گروه هستند، یکی مخاطبان وبلاگهای حرفهای هستند که به تحلیل مسائل مختلف جامعه میپردازند. آنها اغلب افراد فرهنگی وتحصیل کردهای هستند که بیشتر خواهان خواندن مطالب روز جامعهاند. مخاطبان وبلاگهای حرفهای از طریق قابلیت نظر دهی آنها تعیین میشود.»
وی افزود: « گروه دوم مخاطبان عام وبلاگهایی شخصی و احساسی هستند که اغلب جوانان بین 15 تا 20 سال هستند.»
وی اظهار داشت: « طبقه بندی مخاطبان وبلاگ همچون روزنامهها است، همانند یک روزنامه، اگر وبلاگ نویسی مخاطبان خود را جذب کرد، باید به طور مرتب برای مخاطبان خاص خود، مطالب جدیدی را تولید کند.»
توکلی با بیان این که پدیده وبلاگ در کشور هنوز نهادینه نشده است، گفت: « مخاطبان عام وبلاگها اغلب با هدفهای " د وستی " به سراغ وبلاگها میآیند تا خواندن مطالب جدی و تخصصی، ولی مهم آن است که به جای حذف این گونه وبلاگها، با تبلیغ و تشویق بتوان دغدغهی تحلیل مسائل روز را در آنها ایجاد کرد.»
این بلاگر در پایان تصریح کرد: « یکی از معجزه انگیزترین ویژگیهای وبلاگ آن است که میتوان نظرات دیگران را چند ثانیه پس از ثبت مطلب، مشاهده کرد.
دبیر سرویس وبلاگ ایکنا: نوشتن هدفدار در وبلاگ، به جلب بیشتر مخاطبان کمک میکند
دبیر سرویس وبلاگ خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) در این خصوص گفت: «افراد با اندیشههای متفاوت، در وبلاگ، به بیان دیدگاههای خود میپردازند، بنابراین وبلاگهایی با موضوعات مختلف، افرادی را با اندیشههای گوناگون به خود جلب خواهد کرد.»
عباس حسین نژاد با بیان این که محدودهی وبلاگها و مخاطبان آنها گسترش یافته، در گفتوگو با ایسنا اظهار داشت: «بیشترین مخاطبان وبلاگها را افرادی از سنین نوجوانانی تا 30 سال تشکیل میدهند، ولی امروزه این حصار شکسته شده و شاهدیم که افراد با سنین بالای 30 سال نیز به وبلاگها علاقه نشان میدهند.»
به گفتهی وی وجود تنوع در وبلاگها باعث جذب بیشتر مخاطبان میشود.
دبیر سرویس وبلاگ ایکنا، در ادامه با تاکید بر این که وبلاگهای تخصصی، مخاطبان خاص خود را دارند، اظهار داشت: « وبلاگ به عنوان یک رسانهی شخصی محسوب میشود، به تعبیری شخصینویسی یک رسانه شده است، بنابراین جذابیت وبلاگهای عمومی بیشتر از وبلاگهای تخصصی است در نتیجه این نوع وبلاگها مخاطبان بیشتری نسبت به وبلاگهای تخصصی خواهند داشت.»
یک محقق و پژوهشگر: وبلاگهایی که به نیازهای واقعی وبلاگخوانها توجه دارند، مخاطبان بیشتری جذب میکنند
یک محقق و پژوهشگر نیز در این باره گفت: «وبلاگهایی که به نیازهای واقعی وبلاگخوانها توجه کنند و به موضوعات و اخبار و اطلاعات مورد نظر آنها بپردازند، مخاطبان بیشتری خواهند داشت.»
میرزا بابا مطهری نژاد، به ایسنا گفت: « بیشتر مخاطبان وبلاگها را در کشورمان در حال حاضر جوانان و نوجوان و سطوح متوسط و بالای جامعه به خود اخصاص دادند البته استادان دانشگاه و معلمان نیز بخشی از مخاطبان را به خود اختصاص دادند.»
نایب رییس انجمن روابط عمومیایران در ادامه با بیان این که وبلاگها و سایتها بخشی زیادی از نیازهای رسانهیی این قشر را تامین میکنند، گفت: « بنابراین باید این واقعیت را پذیریم و وبلاگها را به عنوان یک رسانهی عمومی رسمیت دهیم و از آنها حمایت کنیم.»
وی داشتن تنوع را از فاکتورهایی دانست که منجر به جذب مخاطب بیشتر میشود و تاکید کرد: « این موضوع با رعایت تکنیک پرتال امکان پذیر است.»
مطهری نژاد دربارهی تکنیک پرتال گفت: «این تکنیک به این معناست که تمام وبلاگهایی که در یک موضوع مطلب مینویسند پرتال مشترکی پیدا کنند، تا علاقهمندان از طریق این پرتال وبلاگهای مورد علاقهی خود را بررسی کنند واگر به این صورت عمل نکنند، کثرت وبلاگها نمیتواند تاثیر چندانی داشته باشد.»
این محقق و پژوهشگر تاکید کرد: «مخاطبان وبلاگهای عمومیبیشتر هستند، ولی سمت و سوی خاصی را تعقیب نمیکنند. البته باید این نکته را یادآور شد که در حال حاضر وبلاگهای عمومیکمتر شدهاند که این نشان از عدم استقبال کافی از وبلاگهای عمومیاست؛ بنابراین وبلاگها به سمت تخصصی شدن به پیش میروند.»
وبلاگ به مخاطبان خود امکان نوعی نظارت منظم و آگاهانه میدهد که به موازات ارزیابی خود ، آن ها را به برنامهریزی صحیح برای آینده برمیانگیزد.
امینی، بلاگر: مستمر نویسی از مهمترین شاخصههای افزایش مخاطب در وبلاگ است
به اعتقاد یک بلاگر، مستمر نویسی در خصوص مسایلی که برای افراد مهم و جذاب باشد، یکی از مهمترین شاخصههای افزایش مخاطب در وبلاگ است.
آسیه امینی، نویسنده وبلاگ "وارش" افزود: « بهترین وبلاگها، آنهایی هستند که ویژگی " دربرگیری " بیشتری داشته باشد، به طوری که بتوانند حس و فکر مشترکی را با افراد زیاد تری در میان بگذارند و بیشتر به باورهای مشترک افراد یا حتا عواطف مشترک بپردازند.»
وی با بیان این که مخاطب سنجی و مخاطب شناسی وبلاگ، نیازمند یک کار تحقیقی است، گفت: «این رسانه از یک طرف بسیاری از حدو مرزهای رسانههای دولتی، خصوصی و حتی وب سایتها را شکسته و دایرهی مخاطبان خود را وسیعتر کرده است و از طرفی خود سانسوری رسانههای دیگر باعث شده که وبلاگنویسان تبدیل به خبرنگاران پراکندهای از سراسر کشور شوند که از هر موضوعی خبر و گزارش تولید میکنند. بنابراین مخاطبان وبلاگها از قشرهای مختلفی از اجتماع هستند که هر طیفی را شامل میشوند.»
این بلاگر به ایسنا گفت: «اینترنت در ایران دو مخاطب اصلی دارد، یکی مراکز علمی و دانشگاهی و دیگری جوانانی هستند که کمبود آگاهی و اطلاعات و حتا کمبودهای اجتماعی را می خواهند در دنیای مجازی جبران کنند. زمانی که وبلاگها، این دفترچههای شخصی وارد عرصههای اجتماعی و عمومی میشوند، به دنبال مخاطبان عمومی هم میگردند که درنهایت یک حس و فکر مشترکی با افراد دیگری پیدا میکنند. بسیاری از وبلاگ نویسان و وبلاگ خوانان در حال حاضر یک گروه خاص خودشان را تشکیل داده اند؛یک گروه اجتماعی را.»
امینی با اشاره به این که مخاطبشناسی یکی از مهمترین اقداماتی است که باید در تمام رسانهها انجام گیرد، اظهار داشت: «یکی از مهم ترین ویژگیهای ممتاز وبلاگها که باعث فراگیر شدن آنها شده، این است که سایر رسانهها به طور خود خواسته از ورود به برخی حریمها خودداری کرده اند، ولی وبلاگ با ثبت احوالات شخصی مخاطبان خود را نسبت به دیگر رسانهها افزایش داده است.»
فرنگی، وبلاگنویس: علاوه بر تولید محتوا، داشتن ظاهر مناسب در جذب مخاطب در وبلاگها موثر است
یک بلاگر، نکاتی مانند معروف بودن نویسنده، تولید محتوای مطلوب، طراحی مناسب و لینک دادن را از جمله عوامل جذب مخاطب در وبلاگها برشمرد.
آیدین فرنگی، نویسندهی وبلاگ "یادداشتهایی برای مخاطب احتمالی" اظهار داشت: « وبلاگها دنیای گستردهیی دارند. گاه ممکن است وبلاگی که به هیچ وجه بین مخاطبان مطالب به اصطلاح جدی، شناخته شده نیست؛ نسبت به بسیاری از وبلاگهای جدی، مراجعه کنندگان بیشتری هم داشته باشد.»
وی با اعتقاد بر اینکه نمیتوان طیف فکری و عقیدتی خاصی برای مخاطبان وبلاگها در نظر گرفت، گفت: « هر کسی که دسترسی به اینترنت دارد و غیر از سایت های تخصصی وقتی برای مراجعه به وبلاگ نیز دارد، می تواند مخاطب دنیای گسترده وبلاگ ها به حساب بیاید.»
این بلاگر تصریح کرد: « وبلاگ خوانها می توانند دارای هر نوع گرایشی باشند. من معمولا وقتی برای مطالعه وبلاگهای طیف فکری مخالفم پیدا نمیکنم؛ اما گاه که سری به دنیای آنها زدهام دیده ام که در رونق و تعداد خوانندگان، چیزی کم از دایره وبلاگهای مورد علاقه من ندارند.»
فرنگی بر مبنای تجربیاتش معروف بودن نویسنده در فضای غیر مجازی را در افزایش تعداد مخاطبان موثر دانست و افزود: «همچنین علاوه بر مقولهی تولید محتوا، درست مثل کار مطبوعات، داشتن ظاهر مناسب نیز دارای اهمیت بسیاری است. وبلاگی که به دلیل سنگین بودن، دیر باز میشود یا در آن نسبت به انتخاب حروف و اندازهی آنها و رنگ صفحه و غیره توجه نشده، در جذب خواننده دچار مشکل میشود. وبلاگ بیتوجه به طیف فکری یا زمینه آن، باید سبک و خوش رنگ باشد. یک طراحی بد می تواند عامل گریز خواننده ثابت به حساب بیاید.»
این بلاگر در گفتوگو با ایسنا ادامه داد: « برخی وبلاگ نویس ها می کوشند تا با نوشتن کامنت های خاص در وبلاگهای مختلف اقدام به جذب مخاطب کنند که این کار در نهایت سبب هدر رفتن بخش اعظمی از وقت نویسندهی وبلاگ میشود و فضای تعارفهای بیهوده را در دنیای مجازی حاکم میسازد.»
وی فاصله به روز رسانی را در جذب مخاطب موثر دانست و ادامه داد: « متاسفانه بسیاری از وبلاگهای فارسی وبلاگهای متروکی هستند که حتی نویسندهشان هم رغبت مراجعه به آنها را ندارد. اما مهمترین عامل خوانده شده وبلاگها لینک هایی است که در وبلاگ های دیگر به یک وبلاگ داده می شود. اگر وبلاگی همهی ویژگیهای لازم را داشته باشد، اما کسی به آن لینک نداده باشد، خوانده نخواهد شد.»
خیری، وبلاگنویس: وبلاگ، هرچه فضای باز رسانهیی را پایدارتر نگه دارد، مخاطبان بیشتری جذب میکند
یک بلاگر معتقد است که وبلاگ، هرچه فضای باز رسانهیی را پایدارتر نگه دارد، مخاطبان بیشتری را جذب خواهد کرد.
همایون خیری، نویسندهی وبلاگ "آزاد نویس" ، در گفتو گو با ایسنا اظهار داشت: « آنهایی که کامپیوتر در دسترسشان هست، میتوانند مخاطبان وبلاگها باشند. اما خوانندگان وبلاگها کسانی هستند که آنچه را در رسانههای عمومی نمییابند، جستجو میکنند.»
وی با بیان اینکه نمیتوان تقسیم بندی مشخصی برای مخاطبان در نظر گرفت، تصریح کرد: « تنها به این علت که وبلاگ هم یک رسانه است و میتواند بسته به محتوایش مخاطبان متفاوتی داشته باشد، حتی با کمی تغییر در طعم نوشتهها ممکن است نوشتههای وبلاگی راهی به مکانهای عمومیتر پیدا کنند. وبلاگهایی که نویسندگانشان لطیفه پردازند، مخاطبانی از گروههای عمومیتر اجتماع دارند و چه بسا با نقل قول مستقیم یا غیر مستقیم محتوایشان را به مخاطبان برسانند.»
خیری تاکید کرد: « نگاه من به وبلاگ از جنبهی رسانهیی است و از این جنبه قائل به دسته بندی کلی مخاطب نیستم، تنها میتوانم بگویم نوع وبلاگ، مخاطب خاص خودش را جلب میکند.»
این بلاگر ابراز عقیده کرد: «وبلاگی میتواند جذاب باشد که راه را برای آزمون و خطا میان نویسنده یا نویسندگان با مخاطبانش فراهم کند، چیزی که در رسانههایی نظیر رادیو و تلویزیون کمتر دیده میشود، اما روزنامهها از این حیث کمی نزدیکترند. تنوع وبلاگها و این که پدید آورندگانشان به بازدید کنندگان اجازه بدهند تا از بازدید کننده به نظر دهنده تبدیل شوند، خودبه خود وبلاگ را به محل تبادل نظر تبدیل می کند و این به جذابیت وبلاگ میانجامد.»
وی دربارهی علت این موضوع که در برخی موارد مخاطبان وبلاگهای عمومی بیشتر از وبلاگهای جدی و تخصصی هستند، گفت: « این را باید از دو جنبه نگاه کرد. یکی این که این رسانههای جدید به پدید آورندگانشان اجازه میدهند هویت شان را مخفی نگاه دارند و با این مخفی بودن میتوانند به حیطههایی از دانستنیهای عمومی دست پیدا کنند و آن ها را منتشر کنند که پدید آورندگان با نام و نشان قادر به انجامش نیستند. دوم این است که هر چه رسانههای عمومی و رسمی از جامعهی عام فاصله میگیرند و قادر به پاسخ دادن به نیازهای عام نیستند، رسانه های عام برای پاسخ دادن به همان نیازها خلق میشوند. در این شکل حتی اگر وبلاگ هم نباشد ممکن است پاسخ به نیازهای عام را در دست نوشتهها و شایعات پیدا کرد.»
خیری تاکید کرد: « رونق وبلاگهای عمومی نسبت به وبلاگهای تخصصی را باید در فضای خارج از حوزهی وبلاگ ها و در جامعه جستجو کرد. شاید از این جنبه بشود وبلاگ ها را معادل خبرنامهها فرض کرد که بیشتر برای خبررسانی از حواشی اتفاقات مهم بنا میشوند.»
هاشمی، بلاگر: موفقیت وبلاگ، به میزان برآوردن نیاز مخاطب بستگی دارد
یک بلاگر با بیان اینکه وبلاگ یک رسانه است با مخاطبان متفاوت و شاید خاص، اظهار داشت: « بنابراین رسانهیی موفق است که بتواند در برآوردن نیاز مخاطب خویش بیشترین سرعت وکاملترین اطلاعات را ارایه دهد. براساس این تعریف اگر شخصی در حوزهی عمومی و یا تخصصی قلم میزند، باید بدون توجه به عنصر زمان و مکان در کوتاهترین زمان نیاز مخاطب خویش را برآورده سازد.»
علی هاشمی نویسندهی وبلاگ "هنر هشتم" و مدیر روابط عمومی روزنامه قدس در گفتوگو با خبرنگار سرویس نگاهی به وبلاگهای خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اظهار داشت: « رشد اینترنت در ایران به ویژه در سالهای اخیر و دسترسی افراد بیشتر به این رسانه موجب شده تا هم در ترکیب سنی مخاطبان و هم در نوع نگاه آنها به وبلاگ ها که متاثر از نگاه وبلاگ نویسان است تغییراتی را شاهد باشیم.»
وی ادامه داد: « شاید بتوان بیشترین ردهی سنی مخاطبان وبلاگ ها را سنین 18 تا35 سال دانست . از سوی دیگر تعدد سایتهای ارایه دهندهی وبلاگ رایگان و رقابت آنها با یگدیگر موجب شده تا هر کدام با روشهای گوناگون کاربران اینترنت را به سوی خود جذب و تلاش کنند آمار بلاگرهای خود را افزایش دهند. با این توصیف میتوان به عدد وبلاگهای ایجاد شده در سایت های مختلف، مخاطب نیز برای آنها تعریف کرد و با تولد هر وبلاگ تولد مخاطبانی دیگر را شاهد بود به این تعداد درصدی را نیز باید به کاربران غیر که با انگیزههای مختلف به جستجو در این رسانه می پردازند اضافه کرد.»
مجیدی، وبلاگنویس: نوشتن مطالبی که مجالی برای طرح در رسانههای رسمی ندارند، ریشهی محبوبیت برخی وبلاگها است
یکوبلاگنویس معتقد است: « کمتر کاربر ایترنتی را میتوان یافت که تعلق خاطری به وبلاگ خاصی نداشته باشد. با این همه، وبلاگ در میان کاربران اینترنتی جوان محبوبیت خاصی دارد.»
علیرضا مجیدی نویسندهی وبلاگ "یکپزشک" اظهار داشت: « وبلاگها گسترهیی به اندازهی کل جامعهی اینترنتی را پوشش میدهند، با این حال بسته به محتوای هر وبلاگ، مخاطبان خاصی جذب آن میشوند.»
وی افزود: « وبلاگخوانها گرایشهای مختلفی دارند، ولی به نظر میرسد در حال حاضر وبلاگخوانهای به اصطلاح حرفهیی بیشتر به وبلاگهایی جذب میشوند که یا جنبهی سرگرمی داشته باشند و به انتشار اخبار حاشیهای بپردازند و یا وبلاگهایی را مطالعه میکنند که دارای مطالبی باشند که کمتر در رسانههای رسمی مجال مطرح شدن مییابند.»
مجیدی تصریح کرد: « شاید عدهیی از اینکه وبلاگ فلان وبلاگنویس که تنها به روزانهنویسی میپردازد ، محبوبیت و ترافیک زیادی یافته ، تعجب کنند ولی باید ریشه محبوبیت این نوع وبلاگها را در مطرح کردن حرفها، عادات، اعتقادات و چالشهایی دانست که در رسانههای دیگر کمتر به آنها پرداخت میشود. با وجود این گرایش غالب ، شمار وبلاگخوانهایی که به منظور بهروز بودن سریع از رخدادهای اجتماعی- سیاسی و یا تحولات دنیای فنآوری به مطالعه وبلاگهای ایرانی و خارجی میپردازند ، کم نیست.»
این بلاگر در خصوص وبلاگهایی که موفق به جذب مخاطبان بیشتری میشوند، به ایسنا گفت: « در درجهی اول وبلاگهایی که نویسندگان آنها با مفهوم رسانه آشنا باشند، حال به طور آگاهانه یا ناخودآگاه. نمیتوان انتظار داشت که وبلاگی که به صورت خشک مقالاتی انتزاعی را منتشر میکند ، مخاطب زیادی بیابد.»
وی با تاکید براینکه یکی از شروط اصلی برای جذاب بودن یک وبلاگ، داشتن حرف تازه و غیرتکراری است، اظهار داشت: « جذاب شدن یک وبلاگ مؤلفههای بیشمار دیگری هم دارد مانند: روابط عمومی نویسندهی آن و تعامل خوب وی با دیگر وبلاگها ، گرافیک مناسب وبلاگ ، به روز شدن منظم و...»
مجیدی در پاسخ به اینکه آیا تنوع موضوعات در وبلاگها میتواند عاملی برای جذب مخاطب بیشتر و یا تغییر ذائقهی وبلاگخوانها باشد، تصریح کرد: « بله ، به گمان من هنوز در وبلاگستان فارسی به موضوعات خاصی با نگرش وبلاگی برخورد نشده است. چنانچه وبلاگنویسی تخصصی هوشمندانه در وبلاگستان ایرانی متداول شود ، مخاطبان بیشتری جذب این رسانه پرتوان میشوند.»
وی افزود: « گمان میکنم گرایش به وبلاگنویسی هنوز بین همه اقشار جامعهی ما ، رواج نیافته است، به عبارتی بیشتر وبلاگنویسان ما را لایهی جوان و تا اندازهیی آشنا با مسایل فنآوری اطلاعات که اکثرا از لحاظ اقتصادی از طبقهی متوسط جامعه هستند تشکیل میدهد. بنابراین کمتر میبینیم که اشخاص با تحصیلات عالیه مثلا در حد استادان دانشگاه ، وبلاگ یا سایت رسمی برای خود داشته باشند. حتی در بین همین قشر فرهیخته گاه شاهد بودهام که افرادی وجود دارند که وبلاگ را تنها مختص به قشر نوجوان و جوان و ابزاری برای وقتگذرانی میدانند.»
وی با تایید این فرض که در برخی موارد، مخاطبان وبلاگهای عمومی بیشتر از وبلاگهای جدی و تخصصی هستند، مواردی از جمله سلیقهی غالب مخاطبان وبلاگها، جذاب نبودن شماری از وبلاگهای تخصصی و محبوبیت وبلاگهایی که به طرح موضوعات "ظاهرا" کماهمیت روزانه میپردازند را دلایلی برای این امر برشمرد.
بهنام، وبلاگنویس: وبلاگی که جنبهی کاربردی برای مخاطب داشته باشد، بیشتر او را جذب میکند
به اعتقاد یک بلاگر وبلاگی که به صورت تخصصی به ارایهی مطلبی بپرداید که در جای دیگری قابل دسترسی نباشد، دارای مخاطبان بیشتری است.
علیرضا بهنام، بلاگر " کارگاه " به ایسنا گفت: « در اوایل ورود وبلاگ، به دلیل پارهیی مسایل اجتماعی، مخاطبان خاطرات روزمره و احساساتی وبلاگ نویسان زیادتر بود، ولی امروز، این گونه مطالب مخاطب چندانی ندارند و تنها وبلاگی که کاربردی برای مخاطب داشته باشد و اطلاعات مفیدی را عرضه کند، موفقتر است.»
وی تصریح کرد: « مخاطبان وبلاگها بر مبنای استفادهیی که از آن میکنند، سه دسته هستند: دستهی اول افرادی هستند که به لحاظ شغلی و برای گردآوری اطلاعات مورد نظرشان به صورت تخصصی مخاطب وبلاگ هستند.
گروه دوم از وبلاگ به عنوان وسیلهیی برای کشف جهانهای تازه استفاده میکنند. آنها با هدف خاصی به سراغ وبلاگ نمیروند مگر آن که محتوای وبلاگ به نظرشان جالب باشد و دسته سوم افرادی هستند که کاملا بیهدف و صرفا برای عرضه و تبلیغ آنچه که خود در فضای مجازی نوشتهاند در این فضا گشت وگذار میکنند.»
بهنام با بیان این که هر یک از این گروهها گرایشهای خاص خودشان را دارند، اظهار داشت: « در مورد دستهی اول، مخاطب تخصصی خواهان خواندن مطالبی است که امکان چاپ و انتشار آنها به صورت رسمیدر رسانههای چاپی نباشد. گروه دومیکه در وبلاگ به دنبال کشف فضاهای جدیدی هستند ؛ هر نوع خلاقیتی که در محتوا و شکل ارایهی یک پست در وبلاگ وجود داشته باشد آنها را جذب میکند. همچنین برای دسته سوم که هدفی برای خواندن وبلاگ ندارند، گرایشی مطرح نیست.»
به نفل: خبرگزاری ایسنا
ماهیت نه چندان شناخته شده و آشکار وبلاگ، موجب میشود که نتوان تعریف دقیقی از مخاطبان آن ارایه داد. ولی میتوان گفت وبلاگ، زمینهی مناسبی را برای شناختن زوایای پنهان یک جامعه و اعضای آن فراهم میکند. بررسی وبلاگها، آمار خوانندگان آنها و تعداد مراجعه به آنها می تواند معیار جالبی برای شناختن روحیات کاربران ایرانی باشد. به اعتقاد برخی فعالان این عرصه، وبلاگ، پدیدهای که نظام زندگی فرد را به طور نامطلوب دگرگون کند، نیست، بلکه پاسخی رسا به بخشی از نیازهای درونی مخاطبان و ابزاری کارآمد و کاملا کارکردی برای سامان دادن به زندگی مدرن انسان هاست.
به گزارش خبرنگار سرویس نگاهی به وبلاگهای خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، برخی معتقدند، مخاطبان وبلاگها ویژگیهای کاملاً ملموس و آشنا دارند . خوانندگان وبلاگها به دلیل دارابودن حداقلی از سواد دیجیتالی، به عنوان قشر خاصی در جامعه هستند که رسانههای سنتی نتوانستهاند آنها را اقناع کنند. آنان اغلب گروههای تحصیل کردهای هستند که با اینترنت ارتباط زیادی دارند، خواهان واکنش در برابر مطالب وبلاگنویسان هستند و بلافاصله نیز از خود عکسالعمل نشان میدهند، با کلیشه و کلیشهگرایی کاملاً مخالفند و حرفهای رسمی و کلیشهیی را پس میزنند. از سوی دیگر مخاطبان وبلاگ ها متعلق به یک مکان جغرافیایی و زمان خاص نیستند. البته باید باور داشت که با وجود ویژگی کاملا انتخابی و شخصی وبلاگ، مخاطب مجال بیشتری برای انتخاب مطلب مورد نظر خود دارد و در رابطهای تعاملی نظرات خود را دربارهی آن نوشته ثبت میکند. وبلاگ و جامعهی وبلاگخوان، میدان تضارب آرا و اندیشهها و گفتوگو است.
مدیر پارسیبلاگ: بین گرایش وبلاگ نویس و مخاطب او ارتباط نزدیکی وجود دارد
به اعتقاد مدیر پارسی بلاگ، وبلاگ نویسان عمدهترین مخاطبان وبلاگها هستند.
سید محمدرضا فخری در خصوص مخاطبان وبلاگها به ایسنا گفت: « عمدتا تعداد وبلاگ نویسانی که وبلاگ خوان نباشند و وبلاگ خوانهایی که وبلاگ نویس نباشند، کم است. همچنین عمدتا سنین بالای جامعه علاقهای به این حیطه ندارند و معمولا افراد جوان مخاطبان وبلاگها هستند.»
وی در خصوص گرایش وبلاگ خوانها گفت: « در فضای اجتماعی، برخی موضوعات در وبلاگها برجستگی خاصی پیدا میکنند و به همان نسبت مخاطبان آن موضوعات بیشتر میشود.»
مدیر پارسیبلاگ گفت: «وبلاگ یک ماهیت روز نویسی دارد نه یک ماهیت ثابت تحقیقاتی و پژوهشی، بنابراین تمام عناصر فضای وبلاگنویسی با وقایع روزمرهی ارتباط تنگاتنگی دارد.»
وی افزود: «ارتباط نزدیکی میان آنچه که وبلاگ نویس دوست دارد بنویسد و آنچه که مخاطب خواهان خواندن آن است وجود دارد، بنابراین علت گرایش وبلاگنویس به موضوعی خاص، علاقهی مخاطب و گرایش او به همان موضوع است.»
فخری تصریح کرد: «در حال حاضر درصد عمدهای از وبلاگ نویسان و مخاطبان آنها به موضوعات مربوط به موسیقی و همچنین علایق عاطفی برآورده نشدهی خود گرایش دارند که باید این موضوع آسیب شناسی شود و برنامه ریزان کلان و فرهنگی باید به این موضوع به چشم یک پارامتر مهم در فرآیندهای فرهنگی جامعه نگاه کنند.»
وی همچنین گفت: « تعداد بازدیدکنندگان وبلاگ به عوامل مختلفی بستگی دارد که یکی از آنها سطح و محتوای مطلب است. ولی مهم تر از آن به فعالیت خود وبلاگ نویسان در برقراری ارتباط گسترده و مستمر بستگی دارد، و ما امروزه میبینم که بسیاری از وبلاگ نویسان با وجود آن که مطالب مناسبی را مینویسند ولی فرصت و دغدغهی رفتن به دنبال مخاطب را ندارند، مخاطبان خاص و کمتری دارند.»
مدیرعامل پرشین بلاگ: اندیشه و عقاید تولیدکنندگان وبلاگها بر اندیشهی وبگردها تاثیرگذار است
مدیر عامل پرشینبلاگ با بیان این که اندیشه و عقاید تولید کنندگان وبلاگها بر روی اندیشهی وب گردها نیز تاثیر گذار خواهد بود، به ایسنا گفت: « وقتی افراد با حجم وسیعی از ادب و هنر و فرهنگ فارسی مواجه میشوند و خودشان به تولید کنندگان این حوزه میپیوندند، به طور قطع همین موضوع خود تاثیراتی را به دنبال خواهد داشت.»
مهدی بوترابی ، با بیان این که 90 درصد مخاطبان وبلاگها را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند، گفت: «این قشر از مخاطبان، کسانی هستند که از اینترنت نیز به میزان بیشتری استفاده میکنند و مثل بقیهی حوزهها همان گروهی که وبلاگها و محتوای آنها را تولید میکنند و محتوای فارسی را تولید میکنند همان وب گردها هستند.»
وی ادامه داد: « البته به طور دقیق نمیتوان اظهار نظر مشخصی را به شکل قاطع در رابطه با مخاطبان وبلاگها اعلام کرد.»
بوترابی با تاکید بر این که به طور قطع وبلاگهای عمومیحجم بیشتری از مخاطبان را به خود اختصاص میدهند، گفت: « به طور قطع تخصصی بودن، خود تعداد زیادی از وبلاگها را کاهش میدهد چون در حال حاضر وبلاگها به یک رسانهی عمومیتبدیل شده تا به یک رسانهی تخصصی. بنابراین وجه عمومی وبلاگها غلبه دارد.»
مدیر عامل پرشین بلاگ تاکید کرد: « در برخی از حوزههای تخصصی مانند IT مخاطبان و وب گردهای زیادی وجود دارند ولی بدون شک آمار متوسط وبلاگهای تخصصی از وبلاگهای عمومیبیشتر است.»
مدیر میهن بلاگ: تنوع موضوعات در وبلاگها میتواند عاملی برای جذب مخاطب بیشتر باشد
مدیر سایت میهنبلاگ نیز در این باره به ایسنا گفت: « تنوع موضوعات در وبلاگها میتواند عاملی برای جذب مخاطب بیشتر باشد، چون تصور میکنم معمولا یکنواختی ، خستگی را به دنبال خواهد داشت.»
علیرضا عسگری اظهار داشت: «به اعتقاد من بیشتر نوجوانان و شاید افراد بین 15 تا 20 سال بیشترین درصد مخاطبان را به خود اختصاص می دهند.»
وی دربارهی گرایش مخاطبان وبلاگها اظهار داشت: «این موضوع بستگی به مخاطبان و علائق و سلیقهی آنها دارد اما بیشتر مخاطبان به وبلاگ های آموزشی ، سرگرمی و تفریحی رجوع میکنند و علاقه نشان میدهند.»
به اعتقاد وی وبلاگهای آموزشی و سرگرمی از جمله وبلاگهایی هستند که میتوانند مخاطبان بیشتری را به خود جلب کنند و البته این موارد بدون در نظر گرفتن وبلاگهای غیر اخلاقی است.
وی همچنین دربارهی این فرض که در برخی موارد مخاطبان وبلاگهای عمومی بیشتر از وبلاگهای جدی و تخصصی است اظهار داشت: «به نظر من این موضوع صحیح است، چون تعداد افراد متخصص به نسبت افراد عامه خیلی کمتر است، این قبیل وبلاگها هم معمولاً مخاطبان خود را دارند و هرکسی را به خود جذب نمی کنند.»
شکری، مدرس دانشگاه: وبلاگ، جایگاه مستحکمی در کانالهای ارتباطی پیدا کرده است
یک مدرس دانشگاه نیز معتقد است : « وبلاگهایی که نیازهای واقعی و متنوع جامعه را مطرح و مدام اطلاعات وبلاگهای خود را به روز میکنند، بیشتر مورد توجه مخاطبان هستند، چون به دغدغههای واقعی مردم توجه دارند.»
حمید شکری با بیان این که در کشور ما دو گروه بیشتر به وبلاگها اهمیت میدهند، به ایسنا گفت: « اقلیت هوشیار که به مسایل روز حساسیت دارند و به دنبال نیازهای خود و در جست وجوی اطلاعات مورد نیاز هستند، تعداد بیشتری از مخاطبان وبلاگها را به خود اختصاص میدهند.»
وی، شهروندان فعال که همیشه در تکاپوی کسب اطلاعات و نیازهای روزمرهی خود هستند را دومین گروهی دانست که حجم بیشتری از مخاطبان وبلاگ را به خود اختصاص داده است.
شکری داشتن تنوع در وبلاگها را عاملی برای افزایش مخاطب آنها دانست و گفت: « تنوع وبلاگها باعث میشود که مخاطبان خاص خود را در جامعه پیدا کنند و به عنوان یک رسانه به رقابت در میان سایر رسانهها بپردازند.»
وی همچنین گفت: «چون وبلاگها رفته رفته سیر تخصصی و کاربردی پیدا میکنند و اغلب وبلاگها از یک نگاه تخصصی و حرفهیی تری دیده میشوند، بنابراین مخاطبان به دنبال اطلاعات تخصصی و خاص خود میروند و وبلاگهای تخصصی نیز مورد توجه وبلاگها قرار میگیرد.»
رضوی، مدرس دانشگاه: پرمخاطبترین وبلاگها، به روزند، اخبار موثق دارند و مطالب تکراری منتشر نمیکنند
به گفتهی یک مدرس دانشگاه، پرمخاطبترین وبلاگها آنهایی هستند که آخرین اخبار و اطلاعات مربوط به حوزه خود را در اختیار مخاطبان قرار دهند، به طور مرتب به روز شوند، از مطالب تکراری ( مطالب وبلاگها و سایتهای دیگر) استفاده نکنند، مطالب متنوع و جدید منتشر کنند و بالاخره وبلاگهایی که بسیاری از اخبار و اطلاعات خود را از منابع موثق و اشخاص معتبر به دست میآورند.
دکتر ابتسام رضوی دینانی، مدرس علوم ارتباطات، در گفتوگو با ایسنا مخاطبان وبلاگها را به چند گروه تقسیم کرد و دربارهی گروه اول گفت:« کسانی که به اینترنت دسترسی دارند. بنا به گزارشی که از سوی سازمان جهانی کار منتشر شد، در سطح جهان بیشترین کاربران اینترنتی را مردان، دانش آموختگان دانشگاهی و یا آنانی که از میانگین درآمد بالاتری برخوردارند، تشکیل میدهند.»
وی گروه دیگر را کسانی دانست که به دنبال یافتن اخبار و مطالبی متفاوت با آنچه که در رسانههای نوشتاری به چاپ می رسند و گفت: « چاپ این گونه اخبار و مطالب در رسانههای نوشتاری اغلب از نظر سیاسی، فرهنگی، مذهبی و موارد دیگر مغایر با قانون مطبوعات جمهوری اسلامی است.»
به گفتهی این مدرس دانشگاه دیگر مخاطبان وبلاگها کسانی هستند که پس از جستجوی کلیهی منابع موجود، به دنبال یافتن اطلاعات بیشتر در حوزهی تخصصی مورد علاقه خود در وبلاگها و سایتهای تخصصی مربوطه هستند.
رضوی همچنین اظهار داشت: « به نظر نمیرسد وبلاگخوانها از نظر سیاسی دارای گرایش سیاسی خاصی باشند. اما شاید بتوان گفت تعدادی از آنها به صحت اخبار و مطالب منتشرشده در رسانههای نوشتاری حاکم اعتماد چندانی ندارند و مایلند از دیدگاههای دیگران دربارهی بسیاری از مطالب و موضوعات مطرح شده در سطح جامعه اطلاع حاصل کنند.»
این مدرس دانشگاه دربارهی این فرض که مخاطبان وبلاگهای عمومی بیشتر از وبلاگهای جدی و تخصصی هستند، اظهار داشت: «این فرض دربارهی مخاطبان رسانههای نوشتاری نیز صادق است. آن دسته از نشریات غیر تخصصی که در حال حاضر در کشور به چاپ میرسند، مخاطبان به مراتب بیشتری نسبت به نشریات تخصصی دارند. جوانان و زنان اغلب مخاطبان این گونه نشریات هستند و از آنجا که جوانان از مخاطبان اصلی وبلاگها به شمار می روند چنین فرضی حتی در مورد وبلاگها نیز ممکن است صادق باشد، هر چند که به نظر می رسد درباره این مساله اطلاعات مستدلی وجود نداشته باشد.»
آقازاده، روزنامهنگار و بلاگر: مخاطب یک وبلاگ موفق باید همان دغدغهی وبلاگنویس را داشته باشد
به اعتقاد یک روزنامهنگار و وبلاگنویس، وبلاگی موفق است که دقیقا بداند چه نوع مخاطبی را باید نشانهگذاری کند و بتواند همان مخاطبان را پیدا کند.
محمد آقازاده در گفتوگو با ایسنا، افزود: «یک وبلاگنویس باید ابتدا نوع طیف مخاطب خود را انتخاب کند و بتواند به مخاطبان خاص خود که همان دغدغه وبلاگ نویس را دارند، دست پیدا کند.»
وی با بیان این که مخاطبان وبلاگها اغلب از بین اقشار متوسط و رو به بالای جامعه، دانشجویان و تحصیل کردهها هستند، گفت: « تفاوتهای بارزی بین مخاطبان وبلاگها و روزنامهها وجود دارد. مخاطبان روزنامهها عام و غیرقابل شناسایی هستند، در حالی که مخاطب وبلاگ دست به انتخاب میزند. به طوری که در درون خودشان گروههای مختلفی وجود دارد که هر یک بر اساس علاقهای که داشته باشند، مخاطب خاص خودشان را پیدا میکنند.»
آقازاده با اشاره به گرایشهای عام مخاطبان وبلاگها گفت: « وبلاگنویسی، جامعهی چند صدایی است که ما انواع مختلف نیازها و گرایشهای جامعه را در آن مییابیم. مخاطبان وبلاگها نیز نیازهای مشخصی دارند که به سرعت یکدیگر را پیدا میکنند و ما باید در این جامعه چند صدایی تخصصیتر و گزینشیتر عمل کنیم.»
وی اظهار داشت: « وبلاگهای موفق، مخاطبان دیر پاتری دارند، مخاطبان وبلاگهای سطحی و غیر جدی صرفا خوانندگان عبوری هستند و که به تدریج از آنها دور میشوند.»
« دیوید روثکوپ» مدیر اجرایی مؤسسه کیسینجر و از سرشناسان دولت کلینتون که در دانشگاه کلمبیا نیز دارای کرسی امور بینالملل است با بیان آشکار در خصوص جهانیسازی و نقش محوری فرهنگ در آن میگوید: «جهانیسازی ریشههای اقتصادی و پیامدهای سیاسی دارد، با وجود این قدرت فرهنگ را در محیط جهانی، در کانون توجه قرار میدهد» (ROTHKOP, 1971) او سپس به اقتضای موقعیت شغلی خود با توصیههایش ذهنیت دولتمردان آمریکایی را متوجه این موضوع میکند. «در عصر اطلاعات، برای سیاست خارجی ایالات متحده یک هدف اساسی وجود دارد و آن پیروزی در نبرد جریانهای اطلاعاتی جهانی است، حاکمیت بر امواج همان گونه که بریتانیای کبیر بر دریاها حاکم بود» (ROTHKOP, 1971).
او بدون پرده ادامه میدهد: «منفعت اقتصادی و سیاسی ایالات متحده است که اطمینان یابد اگر قرار باشد جهان به سوی داشتن زبان مشترک پیش رود آن زبان انگلیسی است و اگر قرار باشد ارتباطات راه دور، دارای استانداردهای ایمنی و کیفیت مشترک باشد آن، استاندارد آمریکایی است. اگر ملتهای جهان با تلویزیون، رادیو و موسیقی به هم پیوند مییابند باید از طریق برنامههای آمریکایی باشد و اگر ارزشهای مشترکی ایجاد میشود باید به نحوی باشد که آمریکاییها با آن احساس راحتی و آسایش کنند (ROTHKOP, 1997).
روثکوپ با ارایه این توصیهها به یک نتیجه عجیب میرسد و آن «صدور مدل آمریکایی فرهنگ» است. او با بهکارگیری جملاتی قوممدارانه این گونه نتیجهگیری میکند: «ایالات متحده نباید از برتری بخشیدن به ارزشهایش ابا داشته باشد. آمریکاییها برای آن که مؤدب یا سیاستمدار باشند نیازی ندارند این واقعیت را که از میان فرهنگهای تمامی ملل در طول تاریخ جهان، فرهنگ آنان متناسبترین (موزونترین)، تحملپذیرترین، دارای بیشترین اشتیاق به ارزیابی مجدد و بهبود پیوسته و بهترین الگو برای آینده است، انکار کنند. از سوی دیگر، آمریکاییها نباید در مقابل حرف کسانی همانند «لی کوانیو» رئیس جمهور سنگاپور و «ماهاتیر بن محمد» نخستوزیر مالزی تسلیم شوند که میگویند «راهی آسیایی» وجود دارد که غیرآسیاییها نباید دربارهی آن قضاوت کنند، باید گذاشت تا چنین راهی بر روند وقایع مربوط به تمام کسانی که در این بخش از جهان زندگی میکنند حاکم باشد (ROTHKOP, 1997)».
کندوکاو در وضعیت کنونی روابط بینالملل نشان میدهد استقلال رفتاری مجموعههای ملی تا حد زیادی کاهش یافته و در مقابل، مجموعههای فراملی رشد انکارناپذیری در عرصه جهانی پیدا کردهاند. |
این استاد روابط بینالملل و صاحب منصب دولت آمریکا، راهبردهای لازم برای رسیدن به این اهداف را چنین بیان میکند: «آمریکاییها باید چهره خود را ارتقا دهند. استفاده از ابزارهای عصر اطلاعات برای انجام چنین کاری بیشک صلحآمیزترین و قدرتمندترین ابزار پیشرفت منافع آمریکاییها است […] ایالات متحده ترافیک جهانی اطلاعات و ایدهها را تحت سیطره خود دارد. موسیقی آمریکایی، فیلم آمریکایی، تلویزیون آمریکایی و نرمافزار آمریکایی آنقدر بارز و غالب و آنقدر عیان هستند که در هر نقطهای از زمین در دسترسند […]، ما باید ماهیت و اهمیت عمیق فضای اطلاعاتی در حال ظهور و توانایی بالقوه آن را با عنوان یک پردازشگر فرهنگی سازماندار، عامل تحکیم بخش دموکراسی، وسیله مرتبط سازنده جهانی و ارتباطگر نهایی بشناسیم» (ROTHKOP, 1997).
کندوکاو در وضعیت کنونی روابط بینالملل نشان میدهد استقلال رفتاری مجموعههای ملی تا حد زیادی کاهش یافته و در مقابل، مجموعههای فراملی رشد انکارناپذیری در عرصه جهانی پیدا کردهاند. این میدان گسترده، در عرصه فرهنگ فرایندی پیش رو دارد که به شکلگیری جامعه اطلاعاتی منجر شده است. در این حوزه، ماهوارهها، اینترنت و همچنین سازمانهای بینالمللی مانند اتحادیه بینالمللی ارتباطات راه دور و یونسکو فعالیت دارند و غولهای ارتباطی مانند چهار خبرگزاری غربی بر تصمیمگیریهای بینالمللی و ملی تأثیر میگذارند. بنابراین «دگرگونی فرهنگی» از مفاهیمی است که نشاندهنده مصونیت نداشتن فرهنگهای ضعیف و بدون پشتوانه فناورانه در برابر تأثیرپذیری از فرهنگهای جهانگستر است. وابستگی و برخورد فرهنگها از طریق بزرگراههای اطلاعاتی مشکلات فزایندهای را برای واحدهای اجتماعی در سطح دولت ـ ملت، جوامع و افراد در راه حفظ هویتشان ایجاد کرده است. البته این نکته را باید توضیح داد که این بزرگراههای اطلاعاتی خود میتوانند در مسیر آگاهیبخشی و بالا بردن فشار وجدان جهانی در هنگام وقوع آسیبهای جهانی، منطقهای و ملی مورد استفاده قرار گیرند اما مالکیت انحصاری این شبکههای فراملی، اطلاعرسانی واقعگرایانه در مورد رویدادهای بعضی از مناطق را که با صاحبان این شبکهها برخورد منافع دارند دچار تحریف کرده و با دگرگون کردن واقعیت مخاطبان را گمراه میکند.
ساموئل هانتینگتون، استاد کرسی حکومت در دانشگاه هاروارد نیز در مقاله «رویارویی تمدنها» که در سال 1993 در نشریه “FOREIGN AFFAIRS" به چاپ رسید و در مجامع مطالعاتی و روابط بینالملل انعکاس گستردهای یافت منبع اصلی برخورد در جهان جدید را دارای ماهیتی فرهنگی میداند نه اقتصادی. وی تفاوتهای موجود بین تمدنها را اساسی ذکر میکند و با اشاره به افزایش روند خودآگاهی تمدنی میگوید: «روابط بینالمللی به گونهای فزاینده به سمت غربی شدن حرکت کرده است چنان که تمدنهای غیرغربی نقش بازیگر را بر عهده دارند و روابط بین «غرب و دیگران» محور اصلی سیاستهای جهانی خواهد بود. او کانون درگیری را در آینده غرب و چند کشور اسلامی کنفوسیوسی میداند (احراری، 1380 ).
هانتینگتون با اشاره به این موارد و ذکر مثالهای گوناگونی از رشد خودآگاهی تمدنی در نقاط مختلف و شرح سرشت تمدنها، راهکارهایی را که باید سیاستمداران غرب در کوتاه مدت و بلندمدت مورد توجه قرار دهند، عرضه میکند، راهکارهایی که در حقیقت گوشهای از تفکر حاکمان کشورهای غربی است. از دید او «منافع غرب به روشنی ایجاب میکند همکاری و یگانگی بیشتری در درون تمدن خود، به ویژه بین اجزای اروپایی و آمریکای شمالی آن، به وجود آورد […]، دامنه قدرت نظامی کشورهای کنفوسیوسی ـ اسلامی را محدود کند و […] اختلافات و درگیریهای موجود بین کشورهای اسلامی و کنفوسیوسی را مورد بهرهبرداری قرار دهد؛ از گروههایی که در درون تمدنهای دیگر به ارزشها و منافع غرب گرایش دارند پشتیبانی کند و آن دسته از نهادهای بینالمللی را که منعکسکننده منافع و ارزشهای غرب هستند و به آنها مشروعیت میبخشند تقویت و […] تشویق کند» (احراری، 1380 ).
آنچه در راهکارهای پیشنهادی هانتینتگتون، که بسیاری از آنها در حال حاضر عملی شده و یا در برنامهریزیهای استراتژیکی غرب مورد توجه قرار گرفته، قابل تأمل است، این نکته است که این برنامهها از چه طریقی قابل اجرا است. آیا میتوان در این مبارزه فرهنگی نقش رسانهها را نادیده گرفت؟ غرب از چه طریق میتواند بر نقاط مورد اختلاف کشورهای اسلامی ـ کنفوسیوسی دست بگذارد و بر آنها اصرار ورزد؟ آیا این کار جز از طریق تضعیف اتحادیههای منطقهای خطرناک و بیاثر کردن فرهنگ خلاق و نوآور دیگران امکانپذیر است؟
همان گونه که نظریهپردازان قدرت معتقدند، در نظام بینالمللی کنونی عناصر عمدهای که ایجادکننده مقام و موقعیت یک کشور بزرگ است عبارتند از: «استعداد و توانایی اقتصادی» همراه با «برخورداری از ابزار فناورانه و رسانهای» و ما مشاهده میکنیم که بهرهگیری از این عناصر عملاً فرصتی را برای جهان غرب به ارمغان آورده که اعضای آن توانستهاند در سطح بینالملل با اکثر کشورهای جنوب برابری کرده و به معنای واقعی بر آنها تسلط یابند چنان که در حال حاضر میبینیم «قدرت» و «حق»، بدون هیچ اختلافی در طرفی واحد قرار گرفتهاند (احراری، 1380 ).
برای شناخت عملکرد رسانههای بینالمللی و روشن شدن موضوعهای فوق باید سه سطح«ساخت»، «فرایند» و «واقعه» را مورد توجه قرار داد. به عبارتی باید به شکل نظام سرمایهداری جهانی که رسانهها را به عنوان ابزاری برای آمادهسازی بسترهای فرهنگی و فکری مصرفگرایی در کشورهای پیرامون، به کار میگیرد تکنیکهای تبلیغ و اطلاعرسانی که در این فرایند به جذب دو قشر اندیشمند و متوسط جوامع جنوب کمک میکند و «واقعهای» که در این کشورها روی داده و به آن «از خودبیگانگی فرهنگی» نام داده میشود، پرداخته میشود. در این طیف «انحطاط فرهنگی» به «انحطاط سازمان اجتماعی» و به دنبال آن «زوال نظام اقتصادی» در کشورهای جنوب منجر شد و آنها را به راندهشدگانی در نظام جهانی تبدیل کرد که سعی دارند امروز را پیروز به فردا برسانند.
بنابراین در دنیای جهانی شده، رقابت اقتصادی مبتنی بر تولید اطلاعات یک «رقابت امنیتی» محسوب میشود و تمام پیشرفتها بر فناوریهای مربوط به آن متمرکز است. این تحولات اقتصادی و ارتباطی است که تأمینکننده امنیت است. در این میان کشورهایی که در این دو زمینه ضعیف هستند روز به روز حاشیهایتر شده و وضعیت وخیمتری پیدا میکنند زیرا حضور «دولتهای رسانهای» در عرصه جهانی و تأثیر بر تصمیمگیریهای بینالمللی «روحیه خودگردانی» دولتهای ضعیف و فاقد امکانات را تحت تأثیر قرار میدهد چنان که همه دولتها سعی دارند حضور خود را در رسانهها اعلام کنند و به تعبیری «حضور در رسانهها به معنی وجود واقعی است».
بنابراین نظر، مدیران نظامهای سیاسی ـ اقتصادی قدرتمند مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه برای افزایش نفوذ و مشروعیت با بهکارگیری امکانات ارتباطیای چون چهار غول خبری آسوشیتدپرس، یونایتدپرس، رویترز و فرانس پرس و شبکههای رادیو ـ تلویزیونی فراملی، اوضاع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای پیرامون را آن گونه که مطابق منافع خود باشد تغییر میدهند.
جریان اطلاعات از طریق شبکههای بینالمللی و جریان فرامرزی اطلاعات مشکلاتی را در زمینه مسائل اخلاقی نیز پدید آورده است. بررسیها نشان میدهد 5/83 درصد تصاویر مورد استفاده در اینترنت را صور قبیحه تشکیل میدهد. طی یک دوره یک ماهه واژه «سکس» یک میلیون بار جستوجو شده و از هر ده واژه تایپ شده برای جستوجو در اینترنت، شش واژه مربوط به مطالب هرزه بوده است. (WEHRMAN, 1995, P.19)
منبع: فصلنامه پژوهش و سنجش،شماره 37
اقتباس از: سایت بانک اندیشه
قدرت و قابلیتهای زبان و اندیشه در کنترل جامعه
فلاسفه یونان باستان و دوران پس از آن به اتفاق زبان را مهمترین وجه تمایز انسان از حیوانات دانستهاند. محققان هر رشته علمی آن جنبه از زبان را که اهمیت بیشتری برای رشتههایشان دارد، در کانون توجه خود قرار میدهند. در این میان، از نظر دانشمندان علوم اجتماعی، زبان مشخصترین رسانه مبادلات اجتماعی است. جاذبه بررسی زبان در بافت اجتماعی آن، در این است که راهگشای فهم بهتر اجتماع خواهد بود. از سویی محققان زبان و ادبیات کلاسیک، نقش زبان را در فرایند شکلگیری ارزشها و خلاقیت ادبی مورد بررسی قرار میدهند. از دیدگاه آنان زبان، آیینه میراث فرهنگی، وسیله ارتباط ما با گذشته و تجسم تمام چیزهایی است که هم انسانی است و هم شریف.
توجه به بافت اجتماعی گفتار، به هیچ روی منحصر به مجامع دانشگاهی نیست؛ بسیاری از مسائل حاد سیاسی، بر محور زبان میچرخد. بررسی فرهنگهای گوناگون اعم از اقلیتهای درون مرزها یا ملتهای دیگر یکی از موضوعات مورد مطالعه در بودجه کشورهای قدرتمند است.
1- گفتمان حاکم بر جامعه را به نفع خویش قدرت ساختاری زبان این فرصت را در اختیار گروههای توانمند قرار میدهد تا سمت و سو بخشند. |
قدرت ساختاری زبان این فرصت را در اختیار گروههای توانمند قرار میدهد تا گفتمان حاکم بر جامعه را به نفع خویش سمت و سو بخشند. فریدون بدرهای در کتاب« واژگان نوشتاری کودکان دبستانی ایرانی» با طرح فرضی که از «جان لاینز»، استاد زبانشناسی اقتباس کرده است، محاسباتی بر روی قدرت و قابلیت زبان انجام داده است. او میگوید اگر در یک زبان فرضی هزار اسم، هزار صفت، صد فعل لازم و صد فعل متعدی داشته باشیم قاد خواهیم بود 000/100/200/200/100 جمله بسازیم (بدرهای، 1352، صص 13ـ 12). البته قابلیت یک زبان طبیعی بیش از این است، برای مثال، فرهنگ معین دارای چهل هزاره واژه است. بنابراین، مشاهده میکنیم در این سازمان بینهایت زبان چقدر قدرت مانور وجود دارد، چنان که یک رسانه میتواند متناسب با رویکرد سیاسی ـ اجتماعی خود ساختار خبری مستقلی ارایه کند؛ آن گونه که بافت گفتمانی آن با سایر بافتها متمایز باشد.
« فوکو» با تأکید بر اهمیت ساخت زبان و اندیشه، بر «قرائت متون» به منظور کشف ساختارهای شناخت آدمی اصرار میکند. به نظر او، شیوه خاص فهم و دریافت ما درباره جهان، تعیینکننده خصلت خاص یک عصر است و این خصلت خود شیوه اعمال قدرت را تعیین میکند. از دیدگاه ساختاری «فوکو»، سیاستمداران، صاحب منصبان و اصحاب قدرت و نظایر آنان، به طور عمدی و آگاهانه نهادهای لازم برای تأمین و تضمین امتیازات و حفظ مواضع خود را ایجاد نمیکنند، بلکه اعمال افراد به طور کلی در هر عصری برآمده از نظرگاه رایج آن عصر است. به سخن دیگر، ساخت عمل تابع ساخت اندیشه است.
طبقات حاکم و مسلط در یک ساختار اجتماعی نابرابر و تضادآمیز، برای سازگار کردن ذهنیت مردمان با شرایط رنجآور عینی، یعنی پر کردن شکاف بین ذهن و عین، به ایدئولوژی و استفاده از مفاهیم ایدئولوژیک و هژمونیک متوسل میشوند، زیرا ناسازگاری بین ذهن و عین، برای همیشه نمیتواند تداوم یابد. بنابراین، ایدئولوژی ساخته و پرداخته میشود تا ذهن را با عین آشتی دهد و وضعیت موجود را تثبیت کند. در چنین مواقعی، زبان بیشترین نقش را در تبلیغات خدعهآمیز و مشروعیتبخش دارد. زبان مالامال از مفاهیم ارزشی همراه با نفرت و عشق است. عشق و تجزم به همه آنهایی که تسلیم سازوکار قدرت شدند و نفرت از آنهایی که در این سازوکار آمرانه و فریبگونه، حل و جذب نشدند (مهدیزاده، 1380، صص 66 ـ 65).
شمار زیادی از اندیشمندان حوزه ارتباط جمعی، سازوکارهای بازتولید ایدئولوژی را در گفتارهای رسانهای، به ویژه اخبار مطالعه کردهاند. عدهای از آنان با بررسیهای تطبیقی نشان دادهاند که چگونه رویدادهای واحد، از رسانههای جوامع مختلف به شیوههایی کاملاً متفاوت بازتاب یافتهاند. برای مثال میتوان به تحقیقات انجام شده توسط «ادوارد سعید» (1981، پوشش خبری اسلام در غرب)، «استیونسن» و «کول» (1980، اخبار خارجی در کشورهای منتخب)، «ملکوت» و «دایانهپه» (1991)، جانبداری در گزارشگری: تحلیل محتوای پوشش خبری مطبوعات آمریکا از سقوط هواپیمای کره و ایران) و موارد مشابه اشاره کرد (محکی، 1380، صص 111ـ110).
کنترل جریان بینالمللی اخبار / کنترل در نظام جهانی
هجده دسامبر 2002، سایت اینترنتی بی.بی.سی خبر داد «آمریکا با پخش برنامههای تبلیغاتی که فرماندهان نظامی و غیرنظامی عراقی را مخاطب قرار میدهد، سعی دارد فشار روانی بر صدام حسین را تشدید کند». جالب این که این برنامهها را به مدت پنج ساعت هواپیمای آمریکایی «کماندو سولو» که بر فراز عراق گشت میزد و توسط یک واحد تخصصی عملیات تجسسی آمریکا اداره میشد، پخش میکرد. از این هواپیما در آن واحد امواج کوتاه، متوسط و بلند و همچنین امواج تلویزیونی پخش میشد. در این برنامهها از مردم عراق درخواست میشد حاکمیت صدام حسین را رد کنند.
2- در طول جنگ اخیر آمریکا با عراق نیز که پس از گذشت یک سال و اندی از حمله به افغانستان در بیستم مارس 2003 آغاز شد، نظامیان آمریکایی و انگلیسی بر فعالیت خبرنگاران نظارت داشتند چنان که حتی پنتاگون خبرنگار فاکس نیوز را از عراق خارج کرد. آنان دو خبرنگار شبکههای خبری الجزیره و العربیه را به قتل رساندند و به دفتر شبکه الجزیره در عراق حمله کردند. |
در طول جنگ اخیر آمریکا با عراق نیز که پس از گذشت یک سال و اندی از حمله به افغانستان در بیستم مارس 2003 آغاز شد، نظامیان آمریکایی و انگلیسی بر فعالیت خبرنگاران نظارت داشتند چنان که حتی پنتاگون خبرنگار فاکس نیوز را از عراق خارج کرد. آنان دو خبرنگار شبکههای خبری الجزیره و العربیه را به قتل رساندند و به دفتر شبکه الجزیره در عراق حمله کردند.
در جنگ قبلی خلیج فارس (1991) نیز مردمی که در بغداد جنایات جنگی و کشتار غیرنظامیان را محکوم میکردند نوشتهای را با این مضمون که «نظارت بر سی.ان.ان را پایان دهید» با خود حمل میکردند. نوشته بودریار با عنوان جنگ خلیج [فارس] اتفاق نیفتاده است، اشارهای پرمعنا به همین سکوت و کنترل رسانهها و قلب واقعیات در ایام جنگ دارد (خسروی، 1378، ص 7). این همان واقعیتی است که اندیشمندان با صراحت به آن پرداختهاند. «در دنیای ما، هر چه رسانههای ارتباطی بیشتر پیشرفت کرده و حجم اطلاعات بیشتر شده، معنای کمتری به دست آمده است» (احمدی، 1374، ص 465).
باید گفت که اساس فناوری ماهوارهای بر کنترل قرار داده شده است. «در اوایل دهه [ 1960 یعنی آغاز دستیابی بشر به فناوری ماهوارهای] جان.اف.کندی، رئیس جمهور وقت آمریکا، گفته بود هدف ما از دستیابی به فناوری ماهوارهای «کنترل» است (جعفری چمازکنی، 1374، ص 17).
طی تحقیقاتی که بیست سال بعد (1981) از اظهارنظر کندی صورت گرفت شاهد بودیم که هشتاد درصد مخابره و پردازش دادهها در آن زمان توسط ایالات متحده آمریکا صورت میگرفت (مولانا، 1371، ص 122). اکنون با گسترده شدن فعالیت شبکههای رایانهای و مطرح شدن جریان دادههای فرامرزی، مسأله به خطر افتادن حاکمیت ملی بسیاری از کشورها مطرح شده است.
نزد بسیاری از دولتها و ملتها واژه «بیگانه» مترادف با «خطر» شده است. این نخستین باری است که در طول تاریخ تقریباً هر کس از هر طبقه اجتماعی میتواند تحت تأثیر تحولات بینالمللی قرار گیرد. در این بین ما و شما یا جزء گروهی هستیم که این تغییرات آنها را تهدید میکند و یا در دستهای قرار داریم که از این روند منتفع خواهند شد اما، تقریباً غیرممکن است به ذهن کسی خطور کند که گروهی از گزند این تغییرات در امان باشند.
پینوشت:
1ـ نظام سراسر بین بنتام متشکل از زندانی به شکل مدور بود که در اطراف یک برج مرکزی تشکیل شده بود. هر سلول دو پنجره داشت، یکی رو به بیرون و دیگری رو به برج،به طوری که یک مراقب در برج میتوانست تمام سلولها را در نظر بگیرد و شناسایی هر حرکتی آسان بود. در این زندان دیوارهای سلولها مانع تماس زندانیان با یکدیگر میشد و پنجره رو به برج باعث نظارت همیشگی زندانبان بر آنها میشد.
منبع: فصلنامه پژوهش و سنجش،شماره 37
اقتباس از: سایت بانک اندیشه