فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

نهضتی‌ برای جامعه سالم

 یادداشت مدیر مسئول فصلنامه فرهنگ رسانه 

در سومین شماره آن

به تأیید تمامی کارشناسان و صاحب‌نظران، مهمترین بخش سرمایه اجتماعی، نیروی انسانی است. بدین سبب بخش عمده‏ای از رویکردهای اجتماعی به سوی تأمین امنیت، رفاه و تقویت توان روحی و جسمی آحاد جامعه هدایت می‌شود. این اهمیت از آنجایی شکل می‌گیرد که اساساً انسان، اجتماع را شکل می‌دهد تا از این راه و با تجمیع تمام توانایی خود و دیگران، آنچه را که به تنهایی نمی‌تواند کسب نماید، بدست آورد و در این مسیر، زندگی پایدار سرشار از امنیت، سلامت و رفاه داشته باشد. سلامت جسمی و روحی، بازده انسان را برای بکارگیری مهارت‌ها و دانش در راه انجام صحیح نقش اجتماعی که برعهده دارد، می‌افزاید. جامعه سالم متشکل از مجموعه انسان‏های سالمی است که هم از منظر جسمی و از هم از دیدگاه روانی در سلامتی کامل به سر می‌برند. در این جامعه، امنیت، شادابی؛ طراوت، پویایی و... قابل رؤیت است.

نیاز انسان به غذا آنقدر بدیهی است که در بدو تولد و بعد از اولین تنفس، به جستجوی غذا می‌پردازد. کاووشی که تا آخرین روز حیات او ادامه می‏یابد. وی در دوره‌های زندگی خود، به غذاهای مختلفی نیاز دارد که متناسب با شرایط مختلف زندگی، تغییر می‌یابند. اما تغذیه‌سالم، دنیای دیگری دارد. تغذیه‌سالم فقط به معنای خوردن برای زنده ماندن نیست. تغذیه‌سالم، یعنی چه چیزی را چگونه، با چه انگیزه و در چه زمان و مکانی باید خورد تا حیاتی امن، سالم، شاداب و پویا داشت.

هرچند که تأمین غذای فردی مستقیماً برعهده خود شخص است، اما تأمین تغذیه‌سالم بر عهده جامعه قرار دارد. جامعه مکلف است با تأمین مواد غذایی سالم، برنامه تغذیه هدفمندی را نیز به مورد اجرا گذارد و در این راه امنیت غذایی را فراهم آورد. «امنیت غذایی» در تعریفی جهانی، به مفهوم دسترسی همه مردم، در تمام اوقات به غذای کافی برای داشتن یک زندگی سالم است و بر سه محور «موجود بودن غذا»، «دسترسی به غذا» و «پایداری در دریافت غذا» تأکید دارد. درواقع همان برنامه تکلیفی جامعه است که امنیت‌غذایی را ایجاد و پایدار کند تا در این راه، سلامت نیروی کار به عنوان عامل کلیدی در توسعه اقتصادی حفظ گردد. هرگونه تهدیدی علیه امنیت غذایی، به منزله افت نیروی جسمی و فکری اعضا جامعه تلقی و توسعه پایدار را با چالش روبرو می‌سازد. اما در تحقق تغذیه سالم، مؤلفه دیگری هم نقش دارد.

براساس بررسی‌های انجام شده، هم‌اکنون در کشور ما، روند شیوع بیماری‏های مزمن، هشداردهنده است. چاقی و اضافه وزن به نحوه چشم‌گیری در حال رشد است که خود زمینه‏ساز بروز بیماری‏های قلبی و عروقی، دیابت و انواع سرطان‏هاست که از دلایل عمده بروز این شرایط، رواج یافتن الگوی‏های مصرف ناصحیح و رفتارهای نامطلوب غذایی است.

از طرف دیگر، پژوهش‏ها نشان می‌دهد؛ از مواد غذایی محدود موجود در سبد غذایی خانواده نیز استفاده مناسبی نمی‌شود. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که تنها دسترسی اقتصادی به منابع غذایی، لزوماً استفاده مناسب و بهینه از منابع موجود در خانواده را تأمین نمی‌کند؛ بلکه مسئله مهم، سازگار نمودن شیوه نگرش و عادت رفتاری غذا خوردن با الگوهای صحیح است. این به معنی نیاز به ارتقاء نگرش و بینش مردم و افزایش میزان سوادتغذیه‏ جامعه در کنار تأمین امنیت غذایی است.

متأسفانه علی‌رغم حضور سازمان‌ها و نهادهای متعدد در عرصه بهداشت و فرهنگ، میزان سوادتغذیه‌، وضعیت مطلوبی ندارد. به واقع نحوه نگرش برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران این عرصه به مقوله فرهنگ و سوادتغذیه‌، نگاهی دولت‌محورانه است. در این میان با تعیین انحصار درتکلیف برای تعدادی دستگاه خاص، امکان ایجاد فضای تعامل‌گرایانه با جامعه و سایر نهادهای ذیصلاح اجتماعی، محدود شده است که به نوبه خود، جریان توسعه و بهبود را با کندی مواجهه می‌سازد.

بدین ترتیب به نظر می‌رسد؛ امر توجه به ارتقاء سوادتغذیه‏ از یک‌سو به همکاری وتعامل بین تمامی نهادهای رسمی و اجتماعی نیازمند بوده و از سوی دیگر، جریان آموزش باید بر اساس نتایج به روز علمی و منطبق با آخرین دست‌آوردهای این حوزه باشد. در این میان نیز ضروری است ضمن ارائه راهبردهای فراگیر و مستمر آموزشی، نسبت به هدایت و اصلاح بینش اعضاء جامعه نیز اقدامی صورت گیرد. بدین دلیل که یکی از مهمترین عوامل شکل‏دهنده الگوی غذایی جامعه، مجموعه نگرش‌ها، عادات و فرهنگ تغذیه‏ای افراد آن جامعه است که از بدو تولد و در درون خانواده شکل می‏گیرد. این جریانی است که براساس فرآیند جامعه‌پذیری، ادامه می‌یابد.

مهمترین نهادی که می‌تواند در اصلاح نگرش‌ها، حضوری مؤثر داشته و در کنار سایر نهادهای مسئول، به نهضت ارتقاء سوادتغذیه‌ جامعه، جامه عمل بپوشاند، رسانه‌های ارتباط جمعی هستند. اینان با بهره‌گیری از اعتماد مخاطب، می‌توانند در افزایش میزان پذیرش جامعه برای تغییر در رفتار و بینش مرتبط با الگوهای غذای مؤثر واقع شوند. از سوی دیگر نیز کارشناسان، پژوهشگران، مسئولان و دستگاه‌های اجرایی نیز برای دستیابی به توده مردم، باید ازرسانه‌ها کمک بگیرند و با تبعیت از فرآینده‌های حاکم بر رسانه‌ها، پیام‌های خود را منتشر نمایند.

برای راه‌اندازی نهضتی فراگیر با هدف ارتقاء سوادتغذیه‌ در جامعه به منظور تعمیق و پایداری سلامت اجتماعی، لازم است دستگاه‌های اجرایی در حوزه سلامت با همکاری و تعامل سایر دستگاه‌های فرهنگی و با کسب پشتیبانی رسانه‌ها، آگاهی‌های عمومی را در خصوص رفتارها، نگرش‌ها و عادات پرخطر در حوزه غذا معرفی و تقبیح نمایند و از سوی دیگر با جایگزینی الگوهای مناسب جدید که می‌توانند با تکیه بر فرهنگ ایرانی، قدرت نفوذ بیشتری داشته باشند، نسل جدیدی از هنجارهای اجتماعی را احیاء نموده که در نهایت؛ امنیت، سلامت و توسعه پایدار را به جامعه ارمغان دهند.

برای رسیدن به این آرمان، هنوز دیر نیست...

در این شماره از فصلنامه «فرهنگ‌رسانه» نگاهی به موضوع تغذیه‌سالم و نقش رسانه‌ها در این امر مهم داشته‌ایم و سعی کرده‌ایم برای تنویر ذهن خوانندگان محترم، موضوع را از دیدگاه‌های مختلف مورد کندوکاو قرار دهیم. امید است تمامی صاحب‌نظران و کارشناسان ارجمند علوم ارتباطات درکنار پرداختن به مسائل عمومی دانش ارتباطات، نیم نگاهی عمیق‌تر به حیطه‌های کارکردگرایانه‌ای چون «تغذیه سالم» داشته و در این راه، راهبرد رسانه‌ای را چنان ترسیم و تبیین کرده که مؤید کارکرد صحیح و بیان‌گر رسالت رسانه‌ها باشد و زمینه برای ایفای نقشی مؤثرتر را فراهم نمایند. با کمال تأسف، عدم حضور فعال و تأثیرگذار دانش‌محوران علوم ارتباطات در عرصه‌ ترویج الگوهای مناسب غذایی و تغذیه سالم به نحو قابل ملاحظه‌ای مشهود است.

همراه بمانید... احمد پاکزاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد