فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

کنش متقابل فرهنگ و رسانه -دکتر محمد صادق فربد

« کنش متقابل فرهنگ و رسانه »

دکتر محمد صادق فربد *

دارای درجه دکترا در رشته جامعه‌شناسی

ماهیت فرهنگ:

     از نخستین روزهایی که انسان بر روی کره زمین ظاهر شد و با دنیای پیرامونی‌اش ارتباط برقرار کرد، مجبور گردید رفتارهای مشخصی را در مواجه با محیط اطراف از خود نشان دهد که به تدریج با نهادینه شدن آن، الگوهای رفتاری نخستین که از پی قرن‌ها، تثبیت و همگانی شدو نهایتاً فرهنگ شکل گرفت. بدین‌لحاظ می‌توان گفت: فرهنگ مجموعه یا کلیتی است که زندگی انسان را می‌سازد و از نسلی‌به نسل دیگر منتقل شده است. در این زمینه رادکلیف براون گفته است: «فرهنگ، فرآیند فرآداد فرهنگی است». بدان معنا که در آن یک گروه یا طبقه اجتماعی معین، زبان، باورها، تصورات، پسندها، و انواع عرفها را دست به دست، از شخصی به شخص دیگر و از نسلی به نسل بعدی فرا داده می‌شود. (آشوری، داریوش، تعریفها و مفهوم فرهنگ 2537)

     فرهنگ کلیتی است که حاصل و فرآیند تحولات و حوادثی بوده که در طی حیات بشری بوجود آمده است. لذا فرهنگ یک پدیده پویا است. از سوی دیگر فرهنگ یک مجموعه بهم پیچیده از عناصر مادی و غیرمادی است که کارکردهای متعددی دارد. یکی از این کارکردها، خصوصیت سنجیدگی و افزایش توان اجتماعی، زیستن و ایجاد ارتباط با گذشته، حال و آینده است. بر این اساس است که فرهنگ را سنجیدگی هم تعریف می‌کنند. در برهان قاطع هم بدین معنا آمده است. با فرهنگ، رفتارهای سنجیده به جامعه معرفی می‌شود، نهادینه می گردد و در یک فرآیند تاریخی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌گردد.

     از منظر علمی، ارزشها، بنیادهای فرهنگی اجتماعی هستند. این بنیادها بدلیل آنکه در طول زندگی اجتماعی انسان و در یک فرآیند تاریخی سرشار از حوادث و رویدادها پدید آمده‌اند، از بین رفتنی نیستند. لیکن جزعی از آنها که الگوهای رفتاری محسوب می‌گردند، قابلیت تغییر دارند. هر نوع پدیده یا حادثه جدید در جامعه می‌تواند باعث تولد و آفرینش الگوهای جدیدی از رفتار گردد. در صورتی این رفتار جدید استمرار داشته باشد، طبیعتاً می‌تواند به روی خرده فرهنگ های جامعه تأثیرگذار باشد.

     همانگونه که اشاره شد، فرهنگ یک پدیده پویا و در حال تغییر دائمی است و به سوی تراکم بیشتر می‌رود. در جریان فرآیندی تاریخی سیال بوجود آمده و در حین حرکت بر میزان تراکمش افزوده شده است. همانند یک گلوله برف که در حین حرکت از قله کوه به سمت پائین، دائماً بر وزن و حجمش افزوده می‌شود، در گذر تاریخ، فرهنگ نیز در چنین شرایطی قرار گرفته است. افزایش تراکم فرهنگ بواسطه توسعه الگوهای رفتاری حاکم روی می‌دهد که خود نیز از طریق فرآیند ارتباط فرد، گروه ، جامعه و محیط زیستی به وقوع می‌پیوندد. چرخه ارتباط هم بدون وجود یک ابزار رسانه‌ائی یا نهادهایی که توان انتقال پیام را داشته باشند، کامل نمی‌گردد. لذا رسانه ابزاری برای توسعه رفتارهای سنجیده در بسترهای فرهنگی جامعه تلقی می‌گردد. وجود نهادهای اجتماعی و حضور فرد در جمع باعث می‌گردد و در فضائی ارتباطی، رفتارهای جدید، موردسنجش و در نهایت مقبولیت قرار گرفته و انتقال فرهنگ میسر گردد. در این میان پذیرش نهادها و پیام توسط مخاطب، فقط منوط به همخوانی و تجانس همان پیام یا نماد به زمینه‌های فرهنگی جامعه مربوط خواهد بود.

ماهیت رسانه:

     اما رسانه چیست؟ رسانه نیز پیشینه‌ای به قدمت فرهنگ دارد. از زمانی که انسان توانست ایجاد آتش را کشف کند و از دود آن برای انتقال پیام استفاده نماید، رسانه را در اختیار گرفته است. اما در همین ابزار آنچه که باعث می‌گردد آن دود معنا بیابد ، کارکردی است که بر عهده داشته و نقشی که در انتقال مفاهیم ایفاء نموده است. لذا می‌توان گفت مهمترین خصوصیت رسانه که باعث تمایز آن با سایر ابزارهای در اختیار انسان می‌گردد، کارکرد ویژه آن در انتقال پیام خواهد بود.

     رسانه زمینه‌ساز ایجاد و بسترساز انتقال پیام با فراهم‌آوری ارتباط بین گروه‌های انسانی است. رسانه بدون پیام، معنا و مفهوم ندارد و بواسطه پیامی که حمل می‌کند، می‌تواند انسان را در ایجاد رابطه با محیط پیرامونی‌اش یاری رساند. در این میان پیامی اهمیت می‌یابد که بتواند اقتضائات و زمینه‌های کنش متقابل را فراهم کند  و این در حالی صورت می‌پذیرد که منطبق با نیازهای مخاطب و گیرنده باشد. بدیهی است پیامی که نتواند در جریان تأمین نیاز مخاطب قرار گیرد، دیگر قادر به فراهم‌سازی زمینه کنش متقابل نخواهد بود و عملاً غیرقابل انتقال تلقی می‌گردد. شرط استمرار حیات مشروع رسانه‌ها نیز هم‌خوانی پیام با نیاز گیرندگان است که دارای جنبه‌های مختلف فرهنگی اجتماعی است. لذا در تعریف رسانه چنین عنوان می‌شود: «رسانه به هر ابزار، سازمان یا نهادهای مادی و غیرمادی که حامل پیام بوده اطلاق می‌گردد و منتها به شرط آن که پیامی که منتشر می‌کند از مقبولیت اجتماعی برخوردار باشد و موردپذیرش جامعه و مخاطبان قرار گیرد.» بدین سبب رسانه می‌تواند نوعی الگوی رفتاری را در مخاطب بوجود آورد. اما نکته مهم آن است این الگوها یا سرمشق‌ها در علم، فرهنگ عمومی خوانده نمی‌شوند. در صورت کسب تأئید و مقبولیت آنها و استمرارشان طی چند نسل و در صورتی که موردپذیرش همه یا حداکثری از همه افراد جامعه قرار گیرند، آن زمان می‌توانند قابلیت تبدیل‌شدن به بخشی از فرهنگ را کسب نمایند.

رسانه و تأخر فرهنگی:

     امروزه فرهنگ براساس خصوصیت کثرت‌گرائی که دارد، دچار تکثر، تعدد و تنوع است. ظهور و تولد ابزار و واکنش‌های جدید در جوامع پویا، باعث شکل‌گیری الگوهای جدید رفتاری شده که در صورت عدم انطباق با بسترهای فرهنگی جامعه، باعث بروز پدیده تأخر فرهنگی می‌شوند. برای جامعه‌ای پویا، توسعه علم و فن‌آوری به تنهائی کافی نبوده و برای دوری جستن از بروز آسیب‌های اجتماعی، لازم است، الگوهای رفتاری سنجیده در همان جامعه شناسائی و رواج یابد. لذا ضروری است در زمان بکارگیری ابزاری جدید، تأثیرات، عوارض، کارکردهای مثبت و منفی و رفتارهای هنجارگونه آن هم شناسائی و در جامعه تقویت گردد. پیدایش فن‌آوری‌ها و علوم جدید، تابع شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه است و اگر نیاز به اصلاح رفتارها به سوی هنجارهای جدید، پدید نیامده باشد، تأخر فرهنگی رخ می‌نمایاند. در این میان رسانه‌ها هستند که می‌توانند با ایجاد و توسعه دامنه ارتباطات درون و برون اجتماعی و با شناسائی زمینه‌های فرهنگی جامعه، رفتارهای هنجار مناسب با شرایط جدید را در سطح جامعه ترویج نموده و جلوی آسیب‌های اجتماعی ناشی از پدیده تأخر فرهنگی را پیش از آنکه جامعه دچار خسران شود، بگیرند.

رسانه و پویائی فرهنگ:

     اینکه این سوال پیش می‌آید که‌ آیا رسانه در جریان پویایی فرهنگ، تابعی از آن بوده و یا آنکه در عصر رسانه، فرهنگ است که تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد؟ قطعاً بین فرهنگ و رسانه، مفهوم کنش متقابل وجود دارد. اما این ارتباط ، ارتباطی منفعل نیست. اگر فرهنگ از غنای لازم و تراکم مناسب برخوردار باشد. نه تنها رفتاری انفعالی را در برابر پیام منتشره از سوی رسانه نشان نمی‌دهد، بلکه می‌تواند در چارچوب کنش متقابل، رسانه را نیز هدایت نماید. هرچند که این امر هم مطلق نیست.

     خارج از فرهنگ ملّی، فرهنگ جمعی و جهانی نیز وجود دارد. رسانه‌های جهانی در پدیده جهانی‌شدن، موثر بر فرهنگ جهانی هستند. فرهنگ‌های کم تراکم ،  مبانی ارزشی فرهنگ جهانی را که به سمت انسانیت انسان حرکت می‌کند، راحتتر می‌پذیرند و در مقابل پیامهای نو مقاومت کمتری نشان می دهند. برخی از الگوهای رفتاری که از سوی رسانه‌ها منتشر می‌گردد، مُد اجتماعی می باشند که همانگونه که قبلاً اشاره شد، فرهنگ تلقی نمی‌شوند. «مد اجتماعی» یک رفتار زودگذر بوده که زود دریافت می‌شود، مدتی کوتاه جریان می‌یابد و بعد می‌رود. رسانه‌ها در هیچ زمانی نتوانسته‌اند بنیادهای اجتماعی را از بین ببرند. آنها الگوهای رفتاری را تغییر می‌دهند، تقویت می‌کنند و در بنیادهای فرهنگی، پویا می‌نمایند.

      امروزه تکثر رسانه‌ها باعث تخصص‌شدن آنها شده است. از آن جهت که تراکم فرهنگ، تقارب فرهنگ‌های مختلف را بوجود آورده و باعث بروز این ضرورت در رسانه گردیده است. رسانه‌ها از این راه توانسته‌اند بر گروه‌های خاص، تأثیراتی فراوان بگذارند.

 

رسانه و فرهنگ‌پذیری:

     رسانه‌ها در فرآیند فرهنگ‌پذیری یا انتقال فرهنگ و اجتماعی شدن افراد به شرط انطباق با مبانی ارزشی و ارتباط منطقی با بنیادها، می‌توانند بسیار موثر باشند. در تأثیر پیام‌های رسانه‌ای بر کودکان ، مشاهده می‌گردد الفاظ و یا رفتارهایی را کودک  دریافت کرده که منطبق بر برنامه‌های پخش شده تلویزیونی است و آن رفتارها را نیز بدون تأثیر از آموزشهای محیط و خانواده ، آموخته است. اما زمانی که همان کودک به مرحله گزینش در سنین بالاتر می‌رسد، قطعاً به سبک گذشته خود، آن رفتارها را به نمایش نمی‌گذارد. در همان زمان نیز وی تحت‌تأثیر بخشی دیگر از پیام‌های منتشره توسط رسانه‌ها است.

     لذا رسانه نمی‌تواند در جریانی مستمر و یکدست، مخاطب را تحت‌تأثیر خود قرار دهد. زیرا هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند فرهنگ را همزمان و همه جانبه در بربگیرد و مخاطب نیز در دورهای زمانی مختلف، دارای معیارهای گزینش متفاوت می‌گردد. به سخن دیگر هرگز نباید پیام‌گیر را منفعل و تسلیم محض تلقی کرد.

 

رسانه، فرهنگ و کنش متقابل:

     با توجه به آنچه که تاکنون آمد، می‌توان گفت قدرت فرهنگ به مراتب بیشتر از رسانه است و کارکردهای رسانه همانند اطلاع‌رسانی، انتقال عقاید و ... در بسترهای فرهنگی جامعه صورت می‌پذیرد. اما از سوی دیگر رسانه‌ها می‌توانند برخی الگوهایی را ترویج نمایند که هرچند در مراحل ابتدای مُد اجتماعی تلقی می‌شوند لیکن در صورت احراز شرایط ویژه و رسوب در بستر فرهنگ جامعه، می‌توانند با طی زمان مناسب، به بخشی از فرهنگ تبدیل گردند. آنها می‌توانند موارد مشابه خود را تقویت نموده و برای مدت کوتاهی نیز الگوهای متضاد را از میدان خارج کنند.

     رسانه، هم در مفهوم عام و هم در معنای خاص آن در جامعه امروز یک ضرورت است و بالاتر از آن یک نیاز محسوب می‌گردد. نیاز به مراتب مهمتر از ضرورت است. نیاز آنی است که اگر نباشد، رفتار انسان را مختل می‌کند و از سوی دیگر مهمترین ویژگی جامعه امروز، تراکم است همانند تراکم در جمعیت، تراکم در ثروت، تراکم در مسکن، تراکم در الگوهای رفتاری و .... و فشردگی این عناصر، باعث تراکم در ارتباطات انسانی اجتماع شده، لذا توجه به کارکردهای رسانه‌ها را افزون نموده است. از آنجایی که این ابزار می‌تواند محتوایی معنوی و یا آداب و رسوم اجتماعی را منتقل نماید و بدین واسطه جامعه را تحت‌تأثیر قرار دهد، ضرورتاً باید از جامعیتی در تفکر و نگرش برخوردار باشد. لذا رسانه‌ها باید با در نظر گرفتن ابعاد گوناگون فرهنگ جامعه، پدیده‌های نامناسب را شناسایی نمود و به منظور پیشگیری از اشاعه آن با توجه به مبانی و اصول فرهنگ جامعه، پیامهای مناسب را اشاعه نمایند تا حتی موجبات تخریب و یا انحراف جنبه‌های دیگر فرهنگ نگردند . بدین سبب ضروری است به کارکردهای پنهان و آشکار پیام‌های خود هم توجه نمایند و این امر میسر نمی‌گردد مگر رسانه‌ها هم به توان پژوهشی و تحقیقی مناسب مجهز گردند.

* عضو هیات علمی تمام‌وقت دانشگاه آزاد اسلامی تهران

نظرات 4 + ارسال نظر
ع.الف.ص جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:53 ب.ظ

با تشکر از استاد عزیزم که حاذقانه بحث فرهنگ و ارتباط فرهنگ با رسانه را مطرح ساخته اند.عمرشان مستدام و همتشان بلندتر باد.

ع.الف.ص جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:12 ب.ظ

با سپاس از استاد گرامی ام
ایشان به زیبایی فرهنگ و رابطه فرهنگ با رسانه را بیان فرموده اند.
عمرشان پایدار و همتشان بلند باد

نیلوفر کشفی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 ق.ظ http://77554.blogfa.com

سلام استاد فربد من دانشجوی دانشگاه ازاد اسلامی رشته ی مردم شناسی هستم مطالب جالب بودن اگه امکانش هست لطف کنید به وبلاگ من سر بزنید من دانشجوی سال دوم هستم لطفا به وبلاگ من بیاین و نظر بدهید

نیلوفر کشفی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:11 ق.ظ http://77554.blogfa.com

سلام به شما استاد گرامی مطالب فوق العاده جالب بود اگه ممکنه به وبلاگ من سر بزنید و نظر بدهید و ایرادات منو بگویید من دانشجوی سال دوم مردم شناسی مقطع کارشناسی دانشگاه ازاد واحد تهران مرکز هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد