فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

شخصیت اجتماعی و هویت ارتباطاتی: تصویر انسانی از مطالعات فرهنگی .

 

 نوشته: کروتز فریدریش

 ترجمه: مهرداد امیررضائی

چکیده:

این مقاله خلاصه‌ای از کتاب «فرهنگ ، رسانه‌ها ،قدرت، مطالعات فرهنگی و تجزیه و تحلیل رسانه‌ها» می‌باشد که آقای فریدریش کروتز استاد انستیتو علوم ارتباطات دانشگاه وین نوشته است .رویکرد اصلی کتاب به مقولات اجتماعی و هویت ارتباطاتی با تکیه بر تصویر انسانی برگرفته از مطالعات فرهنگی می‌باشد
به تعبیر دیگر تحلیل اثرات متقابل فرهنگ، رسانه ، قدرت و چگونگی تأثیر این مفاهیم بر ارتباطات انسانی با تاکید بر سیر تاریخی آن ها و همجنین تحلیل ضمنی رویدادهای برآمده از این کنش ها و واکنش ها ، موضوع کانونی این مقاله _ که خلاصه ای از کتاب یاد شده است _ می باشد.

متن مقاله:

مطالعات فرهنگی در مناطقی که علم در آنها پیشرفت بیشتری داشته است به عنوان یک پژوهش نوین مورد توجه قرار گرفته است . در این مطالعات علوم ارتباطات جایگاه ویژه‌ای داشته است، جایگاهی که باید هرچه بیشتر و بهتر توسعه بیابد. کشورهایی همچون آلمان و انگلیس پیشتاز این مطالعات‌اند. زیرا مارکس و فروید آغازگر تئوری انتقادی در علوم اجتماعی و تئودور آدورنو و هورکمایمر ادامه‌دهنده آن در آلمان بودند، در حالی که تئوری‌های مربوط به مطالعات فرهنگی در انگلیس توسط ویلیامز و تامسون در خط مشی جداگانه‌ای سیر می‌کردند، خطوط اصلی تئوری‌های مربوط به مطالعات فرهنگی در آلمان بیشتر در مورد تنزل فرهنگ مردم و افزایش برنامه‌های مبتذل و عامیانة رادیو و تلویزیون بودو این خطوط در تئوری‌های مربوط به مطالعات فرهنگی در انگلیس بیشتر بر این موضوع تأکید داشت که رواج و انتشار گسترده سرگرمی‌ها از کجا شروع شد، و باید تا کجا ادامه یابد.
با وجود اختلاف‌نظرها در تئوری انتقادی آلمان و تئوری‌های مربوط به مطالعات فرهنگی در انگلیس، نظرات مشترکی نیز در این تئوری‌ها یافت می‌شد. در نظریه انتقادی سه موضوع مهم، «قدرت»، «فرهنگ» و «رسانه‌ها» بیش از سایر موضوعات مورد تأکید قرار داشت.
دو نظریه فوق‌الذکر هر کدام بر چارچوب‌های خاص خود قرار داشته و اساس و پایه آنها بر اساس نظریه علوم اجتماعی بنا شده بودند و مفاهیم صریح و اصلی آنها بر انسان تأکید داشته و دارد.
اکنون به این مسأله می‌پردازیم که کدام تئوری در این زمینه نقش اصلی را بازی می‌کند.
ارتباطات میان فردی و بین رسانه‌ای می‌تواند به‌مثابه یک نظر ادغام شده فرهنگی مد نظر قرار گیرد زیرا به هیچ‌وجه نمی‌توان از تبادل سادة اطلاعات بین افراد سخن به میان آورد. ارتباطات بیش از همه مجموعه‌ای از فرآیندهای نمادین است که می‌تواند به وسیله واقعیات بوجود آمده باشد و توسعه پیدا کند. هنگامی که فرهنگ به‌مثابه یک سیستم منظم از الگوها دیده شود، ارتباطات به کمک الگوهای فرهنگی می‌آید و در این حال است که فرهنگ و ارتباطات زنجیروار با یکدیگر مرتبط می‌شوند. یعنی الگوهای مورد مطالعه از کنش و واکنش‌‍‌های اجتماعی به وجود می‌آیند و ناشی از فرآیندهای اجتماعی‌اند. فرآیندهایی که انسان در آن با شخصیت اجتماعی خود و با محیط نمادین ارتباط مستمر دارد، و ما را به این نتیجه می‌رساند که فرهنگ بدون ارتباطات نمی‌تواند به وجود آید و برعکس، ارتباطات با پیشینة فرهنگی شکل می‌گیرد همان‌طور که گفت‌وگو با زبان و عمل با تفکر.
بدین ترتیب است که ارتباطات یک فرآیند را به واقعیت تبدیل می‌کند البته این سؤال باقی می‌ماند که ارتباط بین فرد و رسانه چگونه اتفاق می‌افتد و شکل می‌گیرد. تفسیر و ساختار مفاهیم از یک طرف تجربیات انسانی و آگاهی‌های یک فرد را می‌سازند و از طرف دیگر متون فرهنگی مناسب و استدلال‌های اجتماعی را بنیان می‌نهند.

چارچوب‌های علمی – فرهنگی با تأکید بر ارتباطات

هر ارتباط رسانه‌ای باید دارای سه شرط باشد: اولاً نشاندهنده چگونگی کارکرد ارتباطات بین رسانه‌ها و انسان‌ها باشد؛ ثانیاً تئوری اجتماعی مناسب داشته باشد تا بتواند هم دلایل ایجابی خود را و هم شرایط اجتماعی و تاریخی متون ارجاعی و مفاهیم اختصاصی را قابل شناخت نماید و ثالثاً دارای شکل قابل فهم، دائمی و کنشی باشد تا بتواند دیدگاه انسان را در مورد جامعه بسط و توسعه دهد. زیرا مطالعات فرهنگی باعث می‌شود تا ارتباطات قابل فهم گردد و به‌طور خلاصه مطالعات فرهنگی، ارتباط‌دهنده، منظم و بازسازی‌کننده شرایط اجتماعی و فرهنگی است.
رسانه‌ها، تولیدکنندة پیام‌های رمزدار با موضوعات فرهنگی‌اند و نقش به‌سزایی در حمل و ارائه این پیام‌ها دارند، زیرا باعث می‌شوند افراد نگرش ویژه‌ای نسبت به جامعه داشته باشند نگرشی که موجب نمایاندن واقعیات و مفاهیم شده و این واقعیات و مفاهیم را در دسترس عموم قرار می‌دهند. زیرا مفاهیم ناشی از کنش و واکنش‌های ساختاری رسانه‌ها و پیام‌های اجتماعی و فرهنگی مستدل هستند. رسانه‌ها نه تنها حامل پیام هستند بلکه به‌مثابه مؤسسات اقناعی و لوازم ارتباطی که در چارچوب تسلط بر افکار عمومی‌اند فعالیت می‌کنند و این را با تفسیر جانبدارانه پیام و به پذیرش عامه درآوردن آن انجام می‌دهند. عملکرد رمزگشایی از پیام نخستین وظیفه رسانه‌ها برای برقراری ارتباط است.
پیام‌های با بار معنایی متوسط، زمانی برای افراد قابل پذیرش‌اند که آنان را تا حدودی اقناع نماید و تسلط رسانه‌ها بر افراد یعنی پیام‌ها دست‌کم یک سطح برجسته داشته باشند تا پاسخگوی خواسته‌ها باشند و همچنین نیازهای مرسوم افراد را پوشش دهند.
براساس این دیدگاه، در مطالعات فرهنگی، موقعیت اجتماعی فرد به‌مثابة هستة اصلی و مرکزی پذیرش رسانه‌ها قرار می‌گیرد زیرا ساختار معنایی با شیوة زندگی افراد مشخص می‌شود ساختاری که با انگیزه و اهداف جذب شده ارتباط تنگاتنگی دارد.
نوع زندگی، نسل، جنسیت، نظام ارتباط اجتماعی و علایق انسانی باعث شکل دادن به دیدگاه و جهت ارتباطی می‌شود. تکامل نگرش مطالعات فرهنگی موجب شده که فهم ارتباطات میان کنش نمادین و خلاقیت‌های فردی از نظر تئوری ضابطه‌مند نماید و بر روی زمینه‌های شخصی و وصفی فرد در ارتباطات تمرکز بیابد تا ارتباطات به‌مثابه تعامل اجتماعی مورد توجه قرار گیرد، تعاملی که منشأ آن ارتباط رودررو است.
برای دستیابی به این تعامل و قرارگیری در وضعیت مورد نظر باید از مفاهیم خاص و تفاسیر منتظم استفاده نمود، هر دو نظریه، یعنی هم نظریه انتقادی آلمان و هم تئوری مربوط به مطالعات فرهنگی در انگلیس، اساس و پایة تئوری ارتباطات را تشکیل می‌دهند زیرا هر دو اصولی مشابه دارند یعنی به طراحی مفاهیم انسانی اشاره می‌کنند و از طرف دیگر به تکمیل آن می‌پردازند تا جایی که این تئوری‌ها بر هر گفتار، رفتار، کردار و موضوعات ساختاری و همچنین خلاقیت فردی و استدلال‌های اجتماعی شکل گرفته تأکید می‌ورزند.

نتیجه‌گیری

در بخش اول این مطالب به موقعیت مطالعات فرهنگی و نقش آن در ارتباطات اجتماعی از منظر علمی پرداخته شد و بررسی دقیق، بین نظریه‌های مربوط به تئوری مطالعات فرهنگی و دیگر نظریه‌ها صورت گرفت تا بتوان پارادایم جامعه‌شناسی فرهنگی و علوم ارتباطات را توسعه بخشید. از آنجا که مفهوم آموزشی رسانه‌ها به مثابه برنامه‌ای انعکاسی و انتقادی در این مقاله آمده و کاملاً در ارتباط با مفهوم آن در مطالعات فرهنگی مربوط به مفاهیم ارتباطی است می‌توان یک رابطه تبادلی مابین هدف آموزشی رسانه‌ها و مطالعات فرهنگی مشاهده نمود.
تعاریف مطرح شده در مفاهیم ارتباطی مطالعات فرهنگی بر این اساس استوار است که ارتباطات اصولاً بر مفاهیم با محتوای فرهنگی بنا شده است و الگوهای آن نه تنها نشان‌دهنده واقعیات‌اند که به وجودآورنده اصول کنش و واکنش اجتماعی‌اند و با داشتن این اصول مشابه در آموزش رسانه‌ها است که اصطلاح واسطه "Medium" پدید آمد.
رسانه‌ها نقش به‌سزایی در نگرش افراد نسبت به جامعه دارند، نگرش‌هایی که با آن واقعیات موجود را نمایانده، منتشر کرده و در دسترسی همگان قرار دهیم. و معنا و مفهوم آن در کنش با چارچوب‌های کارکردی متون رسانه‌ای ایجاد می‌شود و با استدلالات مقالات فرهنگی و اجتماعی مورد پذیرش مخاطبان قرار می‌گیرد. مطالعات فرهنگی به‌مثابه آموزش رسانه‌ای نیز می‌تواند به ساختارهای اجتماعی جهت بخشد.
پیام‌های رمزگذاری شده به‌وسیله مخاطبان بطور فعال مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته و مخاطبان در کنار تفسیر این پیام، آنها را با فرهنگ و تجربیات خود دوباره بازسازی و ارزش‌گذاری می‌کنند. منظور پیام‌ها و تجربیاتی است که مخاطبان در آموزش‌های رسانه‌ای نیازمند آنند تا بتوانند در حیطة ارتباطات پیام‌ها را با یکدیگر بسنجند.
در خاتمه می‌توان گفت که نه تنها در آموزش‌های رسانه‌ای که در مطالعات فرهنگی نیز، جامعه‌پذیری، فردیت و خصلت‌های شخصی نقش به‌سزایی بازی می‌کنند.
به عقیده ما تصویر انسانی در مطالعات فرهنگی فردی را می‌توان این‌گونه تعریف کرد تنها در زمینه اجتماعی است که تصویر انسانی خلق می‌شود و می‌تواند واقعیات را بسازد. به همین دلیل در ابتدای این مقاله پارادایم‌های مربوط به فرهنگ مطالعات اجتماعی و علوم ارتباطات باز نموده شده است، پارادایم‌هایی که در برابر توسعه پویایی جامعه مقاومت می‌‍‌کند یا آن را به بازی گرفته و یا با نگرش‌های جبرگرایانه خود آنها را محدود می‌نماید.


عنوان اصلی کتاب:
Kultur – medien – macht cultural studies und medienanalyse
Westdeutscher Verlag 1999
Amazon – de
نشانی مقاله در محیط اینترنت:

http://www.thomasbauer.at/tab/media/rezensionen_medpaed/fbfaf90157ea7733.doc

 
نظرات 1 + ارسال نظر
یبلبل چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 08:56 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد