فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

خشونت و وحشت در رسانه ها(۵)

 راک‌، موسیقی‌، ویدئو
‏ گودارد‏ ‏ (1977) چگونگی‌ شکل‌ گیری‌ موسیقی‌ راک‌ در دهه‌های‌ 1950 و 1960 را ارزیابی‌ کرده‌ است‌. وی‌ با بررسی‌ ‏ریشه‌های‌ این‌ نوع‌ موسیقی‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ می‌توان‌ از عناصری‌ که‌ بیانگر احساسات‌ و عقاید گستاخانه‌ و ‏ضدفرهنگی‌ هستند،بدون‌ توجه‌ به‌ پیامدهای‌ اجتماعی‌، برای‌ اغوا مخاطبان‌ استفاده‌ کرد.‏
‏ باکستر‏ ‏ و دیگران‌ (1985) در بررسی‌های‌ خود متوجه‌ شدند که‌ در نیمی‌ از نوارهای‌ موسیقی‌ ویدیویی‌، خشونت‌ و ‏جنایت‌ به‌ نمایش‌ گذاشته‌ شده‌اند، اما این‌ نوع‌ خشونت‌ و جنایت‌ جنبه‌ تلویحی‌ داشته‌ و به‌ صورت‌ عملی‌ نشان‌ داده‌ ‏نمی‌شوند. کاپلان ‏ (1985) در بررسی‌ 139 نوار موسیقی‌ ویدیویی‌ که‌ در سال‌ 1983 به‌ بازار عرضه‌ شد، متوجه‌ شد ‏که‌ در بیش‌ از نیمی‌ از آنها خشونت‌ به‌ نمایش‌ گذاشته‌ شده‌ است‌.‏
‏ شرمن‌‏ و دومینیک‌ (1985) در بررسی‌ نوارهای‌ موسیقی‌ و ویدیویی‌ (نوارهای‌ ضبط‌ شده‌ در استودیو، نه‌ آنهایی‌ که‌ به‌ ‏هنگام‌ اجرای‌ کنسرت‌ ضبط‌ شده‌اند) متوجه‌ شدند که‌ در 57 درصد از آنها خشونت‌ به‌ چشم‌ می‌خورد. رنگین‌ پوستان‌، ‏بیش‌ از شخصیت‌های‌ سفید از اسلحه‌ استفاده‌ کرده‌ و یا از اسلحه‌ علیه‌ آنها استفاده‌ شده‌ است‌. برخلاف‌ فیلم‌های‌ ‏هیجان‌ انگیز تلویزیونی‌ که‌ در آنها زنان‌ بیش‌ از مردان‌ قربانی‌ تهاجم‌ می‌شوند، در نوارهای‌ موسیقی‌ تعداد قربانیان‌ مرد و ‏زن‌ تقریباً یکسان‌ است‌. در مجموع‌، نوارهای‌ موسیقی‌ ویدیویی‌، علی‌ رغم‌ تحریک‌ آمیز بودن‌، وسوسه‌ انگیزی‌ و اغوا ‏کنندگی‌، از فیلم‌های‌ سرگرم‌ کننده‌ تلویزیونی‌ که‌ در ساعات‌ پربیننده‌ به‌ نمایش‌ در می‌آید خشن‌ تر نیستند و در آنها بین‌ ‏خطری‌ که‌ زن‌ و مرد را تهدید می‌کند، توازن‌ بیشتری‌ برقرار است‌.‏
‏ دیگر بررسی‌های‌ ملی‌ و میان‌ فرهنگی‌ ‏
‏ بیشتر بررسی‌های‌ تطبیقی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ برنامه‌های‌ وارداتی‌ از آمریکا به‌ نحو چشمگیری‌ خشن‌تر از برنامه‌های‌ ‏تولید شده‌ در دیگر کشورها است‌. برنامه‌های‌ تولید شده‌ در ژاپن‌ از این‌ قاعده‌ مستثنی‌ هستند‏ ‏ میزان‌ خشونت‌ در ‏برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ آمریکا و ژاپن‌ با یکدیگر برابری‌ می‌کند ولی‌ از خشونت‌ با میزان‌ جنایات‌ واقعی‌ دراین‌ دو کشور ‏منطبق‌ نیست‌. ‏
‏ آمیختن‌ برنامه‌های‌ وارداتی‌ از آمریکا با برنامه‌های‌ داخلی‌ هر کشور، نتیجه‌ تخصصی‌ شدن‌ تولید برای‌ بازارهای‌ ‏بین‌المللی‌ و سیاست‌ صادرات‌ فرهنگ‌ ملی‌ است‌. بررسی‌های‌ انجام‌ شده‌ از سوی‌ ساچی‌ ‏ ‏(1954) نشان‌ داد که‌ ‏خشونت‌ در برنامه‌های‌ تلویزیون‌ بی‌بی‌سی‌ در فاصله‌ 12 تا 25 اوت‌ 1953، تقریباً 50 درصد کمتر از خشونتی‌ بود که‌ در ‏برنامه‌های‌ تلویزیون‌ نیویورک‌ در ژانویه‌ 1953 وجود داشت‌. فیلم‌های‌ تلویزیونی‌ هیجان‌انگیز بویژه‌ در برنامه‌های‌ کودک‌، و در ‏هر دو نمونه‌ و در مقایسه‌ با برنامه‌های‌ دیگر، با خشونت‌ بیشتری‌ همراه‌ بود. دربرنامه‌های‌ تلویزیونی‌ بی‌بی‌سی‌ در ‏مقایسه‌ با برنامه‌های‌ آمریکایی‌ از اسلحه‌ کمتر استفاده‌ شده‌ بود و در مقابل‌ میزان‌ استفاده‌ از باتوم‌ و چماِ در برنامه‌های‌ ‏بی‌بی‌سی‌ از برنامه‌های‌ آمریکایی‌ بیشتر بود.‏
‏ بررسی‌ تطبیقی‌ برنامه‌های‌ تلویزیون‌ آمریکا، انگلیس‌، سوئد و اسرائیل‌ که‌ به‌ سفارش‌ اداره‌ پزشک‌ قانونی‌ آمریکا صورت‌ ‏گرفت‌، نشان‌ داد که‌ فیلم‌های‌ هیجان‌ انگیز به‌ نمایش‌ درآمده‌ در تلویزیون‌ آمریکا در مقایسه‌ با برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ سه‌ ‏کشور دیگر با خشونت‌ بیشتری‌ همراه‌ بوده‌ است‌. میزان‌ خشونت‌ در برنامه‌های‌ مشابه‌ تلویزیونی‌ دراین‌ چهار کشور ‏تفاوت‌ چندانی‌ با یکدیگر نداشته‌اند بلکه‌ تعداد فیلم‌های‌ تلویزیونی‌ پرهیجان‌ و کارتون‌های‌ وارداتی‌ از آمریکا که‌ خشن‌ترین‌ ‏برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ محسوب‌ می‌شوند در تعیین‌ میزان‌ خشونت‌ عامل‌ اصلی‌ تلقی‌ می‌شوند. مثلاً فیلم‌های‌ پرهیجان‌ و ‏ماجراجویانه‌ حدود 37 درصد فیلم‌های‌ آمریکایی‌ را تشکیل‌ می‌دهند در حالی‌که‌ تعداد این‌ گونه‌ برنامه‌ها در انگلیس‌ بالغ‌ ‏بر 19 درصد است‌ و طبیعتاً میزان‌ خشونت‌ به‌ نمایش‌ درآمده‌ در فیلمهای‌ تلویزیونی‌ ساخت‌ انگلیس‌ در مجموع‌ به‌ مراتب‌ ‏کمتر از فیلم‌های‌ آمریکایی‌ است‌. ‏ کامبر باج ‏ (1987) دریک‌ بررسی‌ جداگانه‌ به‌ مقایسه‌ برنامه‌های‌ بی‌بی‌سی‌ و ‏برنامه‌های‌ شبکه‌ رادیو ـ تلویزیونی‌ آی‌ بی‌ اِی‌ که‌ ماهیت‌ تجاری‌ بیشتری‌ دارد و میزان‌ خشونت‌ موجود در برنامه‌های‌ ‏وارداتی‌ از آمریکا پرداخته‌اند. این‌ بررسی‌ نشان‌ داد که‌ میزان‌ خشونت‌ در برنامه‌های‌ جدید بی‌بی‌سی‌ کاهش‌ یافته‌ و به‌ ‏‏4/1 مورد اقدام‌ خشونت‌آمیز در ساعت‌ رسیده‌ است‌ در حالی‌که‌ میانگین‌ اقدامات‌ خشونت‌آمیز در برنامه‌های‌ تلویزیون‌ ‏آی‌ بی‌ اِی‌ به‌ 1/2 صحنه‌ خشونت‌آمیز در ساعت‌ می‌رسد. برنامه‌های‌ وارداتی‌ از آمریکا، تقریباً سه‌ برابر خشونت‌آمیزتر ‏از برنامه‌های‌ تولید شده‌ درانگلیس‌ هستند. ‏
‏ بررسی‌های‌ انجام‌ شده‌ در کانادا نیز نشان‌ داد که‌ در اغلب‌ موارد، شورای‌ نظارت‌ و تلفیق‌ برنامه‌ها نه‌ تنها عامل‌ تعیین‌ ‏کننده‌ در میزان‌ خشونت‌ به‌ نمایش‌ درآمده‌ در رسانه‌های‌ این‌ کشور هستند، بلکه‌ در مواردی‌ در تعیین‌ ماهیت‌ این‌ گونه‌ ‏خشونت‌ها نیز نقش‌ مهمی‌ ایفا می‌کند. لینتون‌ و جواِت‏ ‏ (1977) با بررسی‌ فیلم‌های‌ تلویزیونی‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدند ‏که‌ از مجموع‌ رویدادهای‌ توأم‌ با کشمکش‌ 50 درصد با برخوردهای‌ خشونت‌آمیز همراه‌ است‌ و میانگین‌ صحنه‌های‌ خشن‌ ‏در هر فیلم‌ به‌ 5/13 مورد می‌رسد. فیلم‌های‌ غیر کانادایی‌ تقریباً دو برابر خشن‌ تر از فیلم‌های‌ ساخته‌ شده‌ در کانادا ‏هستند. این‌ گونه‌ رویدادهای‌ خشونت‌آمیز اغلب‌ درفیلم‌های‌ حادثه‌ای‌ و هیجان‌ انگیز از جمله‌ فیلم‌های‌ جنایی‌ بیشتر از ‏انواع‌ دیگر فیلم‌ها به‌ نمایش‌ گذاشته‌ می‌شود. یک‌ سوم‌ از حوادث‌ خشن‌ به‌ درگیری‌ بین‌ ملیت‌ها و گروههای‌ مختلف‌ ‏قومی‌ و نژادی‌ اختصاص‌ داشته‌ است‌.‏
‏ گوردن‌ و ایبسون‏ ‏ (1977) و گوردن‌ و سینگر‏ ‏ (1977) به‌ سفارش‌ کمیسیون‌ سلطنتی‌ تحقیق‌ درباره‌ خشونت‌ در ‏صنعت‌ ارتباطات‏ ، به‌ یک‌ رشته‌ پژوهش‌های‌ تطبیقی‌ در زمینه‌ خشونت‌ در محتوای‌ روزنامه‌ها و برنامه‌های‌ رادیو ـ ‏تلویزیون‌ آمریکا و کانادا مبادرت‌ کردند. 45% از 8000 هزار فقره‌ خبر مورد بررسی‌ در مورد خشونت‌ و مناقشه‌ بوده‌ است‌ ‏و از 2400 خبر پخش‌ شده‌ از 15 ایستگاه‌ تلویزیونی‌ کانادا و آمریکا، 48 درصد به‌ درگیری‌ و خشونت‌ اختصاص‌ داشته‌اند. ‏تقریباً 60 درصد اخبار مهم‌ تلویزیون‌های‌ آمریکا و کانادا به‌ نوعی‌ با خشونت‌ و درگیری‌ ارتباط‌ داشته‌اند.‏
‏ بررسی‌ها نشان‌ داد که‌ رسانه‌های‌ آمریکایی‌ در مقایسه‌ با رسانه‌های‌ کانادایی‌ تاکید بیشتری‌ برآدم‌کشی‌ و دیگر ‏شکل‌های‌ خشونت‌ فیزیکی‌ داشته‌ و رسانه‌های‌ کانادایی‌ برشکل‌های‌ دیگری‌ ازخشونت‌ و خسارات‌ وارده‌ به‌ اموال‌ و ‏دارایی‌ها تأکید می‌ورزند. خشونت‌ فیزیکی‌ مستقیم‌ ( از جمله‌ حوادث‌ و رویدادهای‌ طبیعی‌ و یا ناشی‌ از عملکرد ‏انسان‌) در تلویزیون‌ حدود 10 درصد بیشتر از روزنامه‌ها انعکاس‌ می‌یابد. تلویزیون‌ در مقایسه‌ با مطبوعات‌ باپرداختن‌ به‌ ‏مسائلی‌ مانند منافع‌ شخصی‌ و انحراف‌، نقش‌ موثرتری‌ در شخصی‌ کردن‌ خشونت‌ ایفا می‌کنند.‏
‏ بررسی‌ انجام‌ شده‌ ازسوی‌ کمیسیون‌ رادیو ـ تلویزیون‌ و ارتباطات‌ کانادا‏ ‏ در زمینه‌ خشونت‌ موجود در برنامه‌های‌ صبح‌ ‏یکشنبه‌ تلویزیون‌ در سال‌ 1974، نشان‌ داد که‌ بیشتر خشونت‌ها (96 درصد سریال‌ها و 88 درصد فیلم‌های‌ سینمایی‌ و ‏تلویزیونی‌) به‌ برنامه‌های‌ وارداتی‌ مربوط‌ می‌شود. ویلیامز (1977) در بررسی‌ 109 برنامه‌ تلویزیونی‌ مورد علاقه‌ سه‌ گروه‌ ‏سنی‌ از بینندگان‌ کانادایی‌ نشان‌ داد که‌ 76 درصد از آنها در آمریکا و 22 درصد در کانادا تولید شده‌اند. میزان‌ خشونت‌ ‏فیزیکی‌، لفظی‌ یا روانی‌ این‌ برنامه‌ها و برخی‌ ازکارتون‌ها حدود 9 مورد درساعت‌ بوده‌است‌. پیامدهای‌ اقدامات‌ ‏خشونت‌آمیز به‌ ندرت‌ به‌ تصویر کشیده‌ شده‌اند.‏
‏ براساس‌ نتایج‌ به‌ دست‌ آمده‌ از پژوهش‌های‌ کارون‌ و کوچر‏ ‏ (1977)، تفاوت‌های‌ موجود در برنامه‌های‌ انگلیسی‌ و ‏فرانسوی‌ زبان‌ در تلویزیون‌ کانادا را نیز شورای‌ نظارت‌ و تلفیق‌ برنامه‌ها تعیین‌ می‌کند. مخاطبان‌ انگلیسی‌ زبان‌ بیشتر ‏مشتری‌ فیلم‌های‌ جنایی‌ آمریکایی‌ بوده‌اند. بررسی‌ 9 سریال‌ تلویزیونی‌ فرانسوی‌ زبان‌ که‌ در منطقه‌ کبک‌ بینندگان‌ ‏فراوانی‌ داشته‌ است‌، نشان‌ داد که‌ اکثر کشمکش‌های‌ موجود در این‌ سریال‌ها، غیر خشن‌ و بیشتر حالت‌ مجادله‌ ‏لفظی‌ داشته‌اند.در 27 مورد که‌ صحنه‌های‌ خشن‌ با خشونت‌ فیزیکی‌ همراه‌ بود، خشونت‌ جنبه‌ شوخی‌ داشته‌ و یا در ‏خارج‌ از دید دوربین‌ صورت‌ گرفته‌ است‌.‏
‏ بررسی‌ محتوای‌ برنامه‌های‌ تلویزیون‌ استرالیا از سوی‌ مک‌ کان‏ ‏‌ و شیهان‏ ‏ (1984) نشان‌ دادکه‌ 50 درصد برنامه‌های‌ ‏تلویزیونی‌ حاوی‌ صحنه‌های‌ خشونت‌ آمیز بوده‌اند که‌ این‌ تعداد، از میزان‌ خشونت‌ برنامه‌های‌ تلویزیون‌ آمریکا و ژاپن‌ کمتر ‏و با برنامه‌های‌ تلویزیون‌ کانادا و انگلیس‌ برابری‌ می‌کند. براساس‌ مطالعه‌ محتوای‌ برنامه‌های‌ تلویزیون‌ نیوزیلند توسط‌ ‏گیلپین ‏ (1976) میزان‌ خشونت‌ در برنامه‌های‌ عصر و شامگاهی‌ 7 مورد در ساعت‌ بوده‌ است‌. از 99 برنامه‌ مورد ‏مطالعه‌ تنها 5 برنامه‌ در نیوزیلند ساخته‌ شده‌ بودند.‏
‏ پیه‌تیلا با مطالعه‌ تطبیقی‌ برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ غربی‌ و روسی‌ در فنلاند (1976) به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ اکثر اقدامات‌ ‏خشونت‌آمیز در برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ غربی‌، علیه‌ اشخاص‌ و اموال‌ خصوصی‌ صورت‌ می‌گیرد در حالی‌ که‌ در برنامه‌های‌ ‏تلویزیون‌ شوروی‌، جامعه‌ و دولت‌ در معرض‌ اقدامات‌ خشونت‌آمیز قرار دارند.گربنر (1969) فیلم‌ها ساخته‌ شده‌ دراوائل‌ ‏دهه‌ 1960 درایالت‌ متحده‌ آمریکا، اروپای‌ غربی‌ وکشورهای‌ سوسیالیستی‌ اروپای‌ شرقی‌ را بررسی‌ کرده‌ است‌. جدول‌ ‏زیر یافته‌های‌ این‌ مطالعه‌ را به‌ صورت‌ خلاصه‌ نشان‌ می‌دهد. ‏



‏ محتوای‌فیلم‌ها آمریکا ‏ فرانسه‌‏ ‏ ایتالیا‏ ‏ یوگسلاوی‌ ‏ ‏ لهستان چکسلواکی‌‏
‏ جنگ‌‏ ‏ 18%‏ ‏ 19%‏ ‏ 13%‏ ‏ 43%‏ ‏ 36%‏ ‏ 9%‏
‏ جنگ‌ درداخل‌کشور ‏ 1%‏ ‏ 5%‏ ‏ ـ‏ ‏ %9‏ ‏ 16%‏ ‏ 12%‏
‏ جنایت‌ جنگی‌‏ ‏ 4%‏ ‏ 4%‏ ‏ 8%‏ ‏ 27%‏ ‏ 14%‏ ‏ 9%‏
‏ فقدان‌ خشونت‌ فیزیکی‌‏ ‏ 7%‏ ‏ 5%‏ ‏ 2%‏ ‏ 0%1‏ ‏ 14%‏ ‏ 39%‏
‏ آدم‌ کشی‌‏ ‏ 23%‏ ‏ 28%‏ ‏ 28%‏ ‏ 9%‏ ‏ 14%‏ ‏ 9%‏
‏ خشونت‌ جنایی‌‏ ‏ 13%‏ ‏ 12%‏ ‏ 18%‏ ‏ 7%‏ ‏ 9%‏ ‏ 4%‏

‏ خشونت‌ جنایی‌ فردی‌ بیش‌ ازانواع‌ دیگر خشونت‌ در فیلم‌های‌ غربی‌ به‌ تصویر کشیده‌ می‌شوند در حالی‌ که‌ در ‏فیلم‌های‌ اروپای‌ شرقی‌ خشونت‌های‌ مبتنی‌ برانگیزه‌های‌ تاریخی‌ و سیاسی‌ ابعاد گسترده‌تری‌ دارند. ‏
‏ دورکین‏ ‏ (1984) پوشش‌ رسانه‌های‌ غربی‌ از اخبار جهان‌ سوم‌ را ارزیابی‌ کرده‌ است‌. وی‌ در بررسی‌های‌ خود به‌ این‌ ‏نتیجه‌ رسید که‌ برخورد رسانه‌های‌ غربی‌ درقبال‌ رویدادهای‌ جهان‌ سوم‌ منفی‌تر و اشاره‌ به‌ مناقشات‌ و خشونت‌های‌ ‏این‌ منطقه‌ بیش‌ از دیگر نقاط‌ جهان‌ بوده‌ است‌. کوپر ‏ (1984) در بررسی‌های‌ خود با مقایسه‌ اخبار شبکه‌های‌ ‏تلویزیونی‌ با یک‌ بانک‌ اطلاعاتی‌ مربوط‌ به‌ رویدادهایی‌ که‌ ارزش‌ خبری‌ داشته‌اند، فرضیه‌ پرداختن‌ بیش‌ از حد رسانه‌های‌ ‏غربی‌ به‌ رویدادهای‌ خشونت‌آمیز در جهان‌ سوم‌ را تأئید کرد. ‏
‏ تاکنون‌ مطالعات‌ منظم‌ و روش‌مندی‌ در زمینه‌ توجه‌ مطبوعات‌ به‌ مسائل‌ صلح‌ و جنگ‌ صورت‌ نگرفته‌ است‌. بکر ‏ ‏‏(1982، 1983) مطبوعات‌ را به‌ تبانی‌ در جهت‌ سوِ دادن‌ جوامع‌ به‌ سوی‌ جنگ‌ متهم‌ ساخته‌ و از فقدان‌ اخبار مرتبط‌ با ‏صلح‌ حتی‌ در روزنامه‌های‌ کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ ابراز تأسف‌ کرده‌ است‌. ساواریز ‏ ‏ و پرنا ‏ ‏ (1981) پوشش‌ خبری‌ ‏مطبوعات‌ ایتالیا در زمینه‌ تسلیحات‌ را مورد بررسی‌ قرار دادند و به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدند که‌ مطبوعات‌ این‌ کشور نیز ‏سیاستی‌ جز جلب‌ توجه‌ خوانندگان‌ ندارند. در سمپوزیوم‌ بین‌ المللی‌ رسانه‌ها و خلع‌ سلاح‏ ‏ که‌ در سال‌ 1983 تحت‌ ‏نظارت‌ یونسکو در نایروبی‌ پایتخت‌ کنیا برگزار شد، از صاحب‌ نظران‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ خواسته‌ شد تا در این‌ زمینه‌ به‌ ‏مطالعه‌ بپردازند. اما در کنفرانس‌ سال‌ 1986 در زمینه‌ ارتباطات‌ بین‌ المللی‌ و ایجاد اعتماد در اروپا ‏ تاپیو واریس‌‏ ‏ طی‌ ‏گزارشی‌ اعلام‌ کرد پژوهش‌های‌ موجود هنوز هم‌ قادر نیست‌ تا به‌ پرسش‌های‌ مربوط‌ به‌ نقش‌ مطبوعات‌ درفرایند ‏پاسداری‌ از صلح‌ پاسخ‌ دهد.‏

 

http://www.rasaneh.org/persian/page-view.asp?pagetype=research&id=5

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد