فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

ردپای سطحی نگری در رسانه ها (تلویزیون)

 

 

از نظر محققان ، در سالهای اخیر ، کارکرد فرهنگ آفرینی در رسانه « تلویزیون » مورد توجه جدی قرار گرفته است .

به اعتقاد آنان این رسانه با ایجاد تجربه و نگرشهای کلی فرهنگی ، افراد را در تفسیر اطلاعات یاری می دهد . از طرف دیگر این رسانه می تواند ارزشهای زیربنایی هویت جامعه را تحت تاثیر قرار دهد و با بهره گیری از تکنیکهای ارتباطی بر ایده های مردم تاثیرات مثبت یا منفی بر جای گذارد . این رسانه می تواند با ارائه ارزشهای متعدد و متضاد موجب اضمحلال انسجام اجتماعی شود . به طور مثال در شرایطی که موضوع فیلمها متناسب با روابط اجتماعی حاکم در جوامع مذکور نباشد می تواند موجب بروز تضاد در اجتماع شود به ویژه در جوامعی که با اختلافات شدید طبقاتی و فرهنگی روبه روست .

محققان معتقدند با افزایش برنامه های سرگرمی و تفریحی قدرت تفکر افراد جامعه منفصل می گردد و اعضاء به بردگی ناخود آگاهی گرفتار می شوند . البته این تاثیر کاملاً مخفی است و اغلب بینندگان متوجه نمی شوند هر چند که این تغییرات به تدریج با نمایش زندگی های اشرافی ..... به وقوع می پیوندد . از جمله کارکردهای منفی تلویزیون : مشروعیت بخشیدن به ثروت ، تایید نابرابری ، گسترش فرهنگ فردگرایی و تحریف واقعیات می باشد .

بررسی وضعیت زن در رسانه ها از موضوعاتی است که مورد توجه قرار گرفته غالب اندیشمندان بر این باورند نقش عمومی رسانه ها در همه کشورها ، نادیده گرفتن قدرت و توانایی های زن ، تثبیت ضعف او در میدانهای مختلف زندگی و معرفی وی به عنوان موجودی است که با بهره گیری از ظاهر خود در رسانه حضور دارد .

از آنجا که چگونگی نگرش جامعه نسبت به زنان نمایانگر سطح فرهنگی و معنوی آن جامعه است تلویزیون می تواند در ارتقا، یا سقوط این نگرش نقش داشته باشد . به طور نمونه در برخی از برنامه ها نقش ارائه شده از زن فرسنگها با واقعیت فاصله دارد و ارزشهای مادی را القاء می کنند و زنان با دیدن این برنامه ها بین دو دنیای متفاوت محصور می شوند . چنین نگرشهایی نسبت به زن در بیشتر تلویزیونها مشاهده می شود .از جمله مسائلی که مانع دستیابی به شخصیت واقعی زن می شود نگرش سطحی نسبت به زنان است .

 

هویت فردی : زنان تصویر شده در برنامه ها چقدر به توسعه هویت فرد می اندیشند آیا می دانند چه می خواهند ؟ چه می کنند ؟ به کجا می روند ؟ و هدف آنها از زندگی چیست ؟

هویت جنسی : تلویزیون به عنوان یک رسانه می تواند در تکوین هویت جنسی مخاطبین خود سهم بسزایی داشته باشد بدین لحاظ برنامه ها نباید جنسیت و نقشهای جنسیتی زنان را تحقیر نموده و احساس تبعیض و نابرابری جنسیتی در آنان ایجاد کند .

شخصیت فردی و خصوصیات فردی زنان چگونه منعکس می شود ؟ آیا زنان به رشد عاطفی ، اخلاقی ، عقلانی دست یافته اند ؟ آیا از نظر شخصیتی ، خود رهبرند یا دیگران برای آنها الگوی رفتاری ارائه می کنند ؟ ......

« بندورا» می گوید : ما قادریم با مشاهده شخص دیگری که در حال اجرای عملی است رفتار جدیدی را یاد بگیریم و بعدها آنچه را که دیده ایم ، اجراکنیم .

تشکیل خانواده : در کمتر فیلمی دختر و پسری که موضوع ازدواج آنها ، چاشنی فیلم است ، به طور یکسان به همسری دینی و اخلاقی می اندیشند . در بیشتر فیلمها ملاک انتخاب همسر در مشخصات ظاهری و جسمی خلاصه می شود ، نه به سلامت اخلاقی ، خانواده ، تسلط وی در امور . بدین ترتیب در چنین فیلمهایی که به عنوان ترغیب جوانان به ازدواج طبقه بندی می شود ،  تلویحاً موجب کاهش نرخ ازدواج می گردد .

نقشها و روابط اعضای خانواده : فرض اغلب بینندگان این است که الگوی ارائه شده از روابط زوجین در برنامه ها ، الگوی صحیح و مبتنی بر درک متقابل باشد . زن ایرانی همتا و شریک مرد ایرانی است .بنابراین حضور او باید حضوری خلاق و فعال در عرصه خانواده و اجتماع باشد . لذا برنامه ها باید در جهت ارائه نقش مثبت و مؤثر زنان در خانواده ، تلاش آنها در قوام خانواده باشد .اما شیوع فرهنگ مرد ستیزی و تجویز نسخه زن سالاری به کرات تبلیغ می شود و عدم توجه به اخلاق ، آرامش ، حسن خلق و تفاهم مشکل اکثر برنامه هاست .

 

نوع و ساختار خانواده : خانواده در جوامع مختلف در میان اقوام ، اقشار و طبقات مختلف شهری و روستایی اشکال متفاوت دارد و وظایف زنان در این گوناگونی محیط و فرهنگ متفاوت خواهد بود .اما تلویزیون بدون توجه به نوع مخاطبین آنها را در معرض ارزشهای یکسان قرار می دهد که چنین عملکردی موجب تقابل و تناقض ارزشی در نظام خانواده خواهد شد .

نقشهای اجتماعی : افراد در طول زندگی نقشهای متفاوتی را فرا می گیرند و تلویزیون عامل مهم در اجتماعی کردن و ارائه نقشهای مختلف به انسانها است ، لذا تاکید بیش از حد به یکی از نقشهای زنان در شرایطی که آنان فعالانه در صحنه حضور دارند اجحاف در حق آنان است. می توان با توجه به مشارکت رو به تزاید زنان در عرصه های مختلف ، پیامدهای مثبت و منفی این حضور را مورد توجه قرار داد .

در بسیاری از فیلمها زنان موفق در عرصه اجتماعی ، یا مجرد و یا بیوه هستند این شرایط به طور ضمنی القاء می کند که زن موفق نمی تواند همزمان دارای جایگاه و خانوادگی باشد .

 

شخصیت اجتماعی : تصاویر ارائه شده عموماً یکسویه است . به طوری که زنان هیچ گاه در امور اجتماعی کاردان و فهیم نیستند و چنانچه زنی عاقل و خردمند نشان داده می شود لزوماً رفتارهای خشن و نامناسبی دارد . زنان یا در حال گریه هستند یا فریادزدن ، یا زیاد می خندند ، زود فریب می خورند و یا گاهی بسیار مستبدند . در هر صورت ، تصویر ارائه شده از واقعیت دور است .

شخصیت مذهبی :

 از دیگر معضلات اکثر فیلمها این است که زن محجبه شخصیتی واپس گرا ، به دور از اجتماع ، بی نزاکت ، فضول ، بداخلاق ، دزد .... است . در حالی که این رسانه قادر است با ارائه تصویر مثبت و سازنده از روابط خانوادگی و اجتماعی زنان مذهبی در زمینه رواج نگرشهای دینی در بین زنان سهم بسزایی داشته باشد .

تلخیص از مقاله خانم سیده فاطمه محبی

کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی

منبع : فصلنامه کتاب زنان شماره 13

http://www.tebyan.net/Teb.aspx?nId=1975

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد